ماهنامه تجربه شماره 7


هفتمین ماهنامه تجربه (دی 1390) منتشر شد. بیشتر مطالب این شماره ادبی و هنری هستند؛ اما می‌توان از گفت‌وگوی اختصاصی تجربه با بهرام بیضایی درباره تاریخ، هنر و اسطوره به عنوان مرجعی برای تاریخ شفاهی نام برد.

در گفت‌وگو با بهرام بیضایی، با عنوان «سگ‌کشی آیینه‌ای بود که خودشان را در آن دیدند» تاریخ معاصر، اسطوره‌ها و هنر از دیدگاه وی بررسی شده است. او به پرسش درباره تاریخ، این‌گونه پاسخ داده است:

«تاریخ همیشه نقشِ پررنگی در نوشته‌ها و فیلم‌های شما داشته است. تاریخ مسأله‌ی شماست یا بسترِ روایی مناسبی برای داستان‌هایی که روایت می‌کنید؟ برای شما پرداختن به تاریخ، راهی است برای کشفِ ریشه‌ها و رسیدن به آیین‌ها یا کندوکاوی برای کشف مهم‌ترین مسأله‌های امروز؟

 می‌دانید- من شاگرد خیلی بدی در تاریخ بوده‌ام. تا سال‌ها بعد از مدرسه، بالاخره فهمیدم همه‌ی آنچه را پس می‌زدم در من تَه‌نشین شده اما و اگرهای خودم. پس در واقع من با نحوه‌ی تعریف تاریخ گرفتارین داشتم که‌ای بسا زیرِ نگاه رسمی حاکم- و نه فقط حکومت- جوابِ هیچ سؤالی را نمی‌داد. حتی اندکی واقع‌بینی، تحلیل، موشکافی و معناشناسی در آن نبود که دستِ‌کم پاسخ سؤالی را بدهد که هزار سال پیش فردوسی پرسید و ما هنوز جوابش را نمی‌دانیم. این که چگونه بدین که هستیم، پرت شدیم؛ بدین که هدایت چاهکِ جهان می‌خوانَد و فردوسی نشان می‌دهد. ساخته‌خودما است! من هرگز اثر تاریخی ننوشته یا نساخته‌ام. هیچ کدام از ساخته‌ها و نوشته‌های من وقایع‌نگاری تاریخی نیست. همه‌ی آنها دربراه پُشت یا آن‌سوی تاریخ است؛ و اگر چکیده کنم، درباره مردمی که در تاریخ گفته نشده‌اند. آیا آیا آخرین آنها «تاراج‌نامه» را خوانده‌اید؟ اما کاملاً اتفاقی، یک فیلم اسماً تاریخی ساخته‌ام به نام «مرگِ یزدگرد» که بیش از هر اثر دیگر زمان خودش معاصر است. حتی «مرگِ یزدگرد» ه درباره مرگ یزدگرد نیست و درباره خانواده آسیابانی است متهم به شاه‌کُشی، که در دادگاه سرداران دلاوری که دشمن در آنها افتاده‌اند، میان دورانی که سپری شده و دوره‌ای در راه، برای جان و نان خود دست‌و‌پا می‌زنند. شما چنین چیزی در تاریخ خوانده‌اید؟»

در ادامه این پرونده احمد طالبی‌نژاد در «نفرت از تاریخ» نگاهی به کارنامه تاریخی بهرام بیضایی دار. او از جمله بهرام بیضایی(1) در واپسین روزهای اسفند 1376 در شماره سوم دوهفته‌نامه فیلم و سینما بیان کرد و باعث حیرت برخی خوانندگان آن گفت‌وگو شد، سخن گفته و ویژگی مهم بیضایی را این‌گونه عنوان کرده است:

«ویژگی مهم بیضایی در این است که تاریخ و اساطیر را به هم پیوند می‌زند تا باز هم ریشه‌های این خشونت تاریخی را در فرهنگ ما بیشتر بشناسد. او از مرز واقعیت (تاریخ) عبور می‌کند و به دنیای اساطیر می‌رود تا بگوید که اساس فرهنگی که بر ما غالب شده، عمری به درازای پیدایش این ملت دارد. به این ترتیب را با اساطیر که واقعیت ندارند اما می‌توانند بازتاب‌دهنده حقیقت وجودی یک ملت باشند، پیوند می‌زند و آن را به زمانه‌ای که در آن به سر می‌بریم می‌آورد و آنها را معاصر می‌کند.»

 

گفت‌وگوی حمید امجد و سعید عقیقی درباره سینمای بهرام بیضایی و فیلم سگ‌کُشی نیز در ادامه پرونده آمده است. همچنین بخشی از سفرنامه قدرت‌الله ذاکری به ژاپن بعد از حادثه نیروگاه اتمی فوکوشیما، خاطره هنری پرویز تناولی با عنوان «هیچِ امید»، در قسمت جُنگ تجربه آمده است. در جُنگ تجربه به خاطرات پراکنده یک فیلمساز، نویسنده و نقاش: دیوید لینچ(David Lynch)  نیز، همراه با خاطراتی از سه شخصیت مهم عرصه فیلم و کارگردانی، بیلی وایلدر(Billy Wilder)، فدریکو فلینی (Federico Fellini) و استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) پرداخته شده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-من از تاریخ جز نفرت چیزی در دل ندارم.

ملیحه کمال ‌الدین



 
تعداد بازدید: 3653


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98

آن روز صبح که از سنگر بیرون آمدم جنازه آن افسر و گروهبان راکه به خاطر نماز خواندن گزارش کرده بودند دیدم: ستوان یکم عبدالرضا و گروهبان حسن. این گروهبان خبرچین بود که خبرها را به ستوان عبدالرضا می‌داد. من واقعه آن شب را نتوانستم برای کسی بیان کنم. خیلی دلم می‌خواست به آن پاسدار موتورسوار بگویم ولی فارسی نمی‌دانستم. متأسفانه نام آن پاسدار را نمی‌دانم اما می‌توانم هر دو پاسدار را از صورتشان بشناسم. آنها واقعاً انسان بودند. برای همین رفتار آنها خیلی به دلم نشست.