انقلاب در استان گلستان


«داستان گلستان به روایت اسناد انقلاب» آخرین کتاب منتشر شده من در 115 صفحه، توسط انتشارات نوروزی و با همکاری واحد فرهنگی اوقاف استان گلستان است. دراین کتاب حدود 120 سند از اسناد سیاسی ـ فرهنگی مردم استان گلستان علیه رژیم پهلوی و در مقطع زمانی سال 1341 تا 1357 معرفی شده‌اند.

این اسناد مواردی از جمله نامه‌هایی درباره شاه مخلوع به این منطقه، اسناد ساواک، اطلاعیه‌های مردمی و مکاتبات سرلشکر منصور مزین، نماینده ویژه شاه در استان گلستان و بجنورد را شامل می‌شود و مباحثی چون اصلاحات ارضی، از بین بردن اراضی مردم توسط درباریان، جشن‌های شاهنشاهی، تبعید حضرت امام خمینی (ره) و تظاهرات  ومبارزات مستمر مردم تا پیروزی انقلاب را دربر می‌گیرد.
اکنون هم مجموعه سه جلدی «استان گلستان در انقلاب اسلامی» را در بیش از دو هزار صفحه و توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) در دست انتشار دارم. این کتاب نقش مردم منطقه در مبارزات علیه رژیم پهلوی را  دوران مشروطه تا بهمن 1357 نشان می‌دهد. مباحث به صورت تحلیلی و مستند تألیف شده‌اند و علاوه بر این مطالب حدود 500 صفحه سند هم ضمیمه کتاب شده‌اند.
اما این روزها سرگرم تدوین کتاب «جنگ گنبد و ترکمن صحرا» هستم. این جنگ یکی از سلطه‌های بزرگ ضدانقلاب بود که سال 1358 و در شمال استان گلستان و نواحی ترکمن‌نشین به منظور جدا کردن این منطقه صورت گرفت و منجر به دو جنگ در ابتدا و پایان آن سال شد. خوشبختانه با تدابیر مؤثر مسؤولان و مشارکت جدی مردم جدایی‌طلبان سرکوب شدند. کتاب به ماجرای آن دو جنگ می‌پردازد. اگر برخی از افراد خاطره، سند یا مطلبی در این زمینه دارند می‌توانند آن را برای من ارسال کنند تا در جریان تدوین این اثر از آن استفاده کنم. این رویداد یکی از مهم‌ترین وقایع پس از انقلاب به حساب می‌آید که برای نخستین‌بار در قالب کتاب به آن پرداخته می‌شود.

غلامرضا خارکوهی: مؤلف و پژوهشگر


کتاب هفته شماره 305، شنبه 30 مهر 1390


 
تعداد بازدید: 3079


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»