نگاهی به کتاب «یکشنبه آخر»‌ بر اساس خاطرات معصومه رامهرمزی


تجلی نقش زنان در جنگ

کتاب‌های خاطرات، خصوصاً اگر مربوط به واقعه‌ای خاص باشند در سراسر جهان طرفداران خاص خود را دارند، به گونه‌ای که هنوز هم به عنوان مثال کتاب‌های مربوط به خاطرت سربازان جنگ جهانی اول و دوم در فهرست پر فروش‌ها قرار دارند. کتاب‌های خاطره دربارة جنگ در هر کشوری و با هر منظوری که تولید شده باشند یک نکتة مشترک دارند که مربوط به لحظات میان مرگ و زندگی است، یعنی همان چیزی که انگیزة خواندن را نزد مخاطب بالا می‌برد.
کتاب خاطرات مربوط به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران این روزها مورد توجه واقع شده‌اند و گروه‌های مختلف از رشته‌های گوناگون هنری در حال استفادة بهینه از تولید این کتاب‌ها هستند، یعنی اینکه هر کتاب خاطره، به خودی خود مواد خامی از یک ذهنیت هنری را در اختیار هنرمندان می‌گذارد.
نکتة جالب توجهی که مدتی است شاهدش هستیم، پرداختن به نقش زنان ایرانی در جنگ است ؛ نکته‌ای که به دلیل نگاه جدید آن با استقبال مخاطبان روبه‌رو شده است. کسانی که در جبهه‌های جنگ حضور داشته‌اند بی‌گمان در مراکز درمانی زنانی را دیده‌اند که با تلاش شبانه‌روزی در حال خدمت‌رسانی به مجروحان بودند که همین موضوع نشان‌دهندة سهم عمدة آنان در جنگ است.
البته نقش زنان در جنگ پیش از ورود به حوزة فرهنگ مکتوب در دیگر هنرها مانند نقاشی و عکاسی متجلی بود که به دلیل مهجوریت هر دو هنر در جامعه ما، آن گونه که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت، اما از زمان انتشار کتاب‌هایی که به خاطرات بانوان در جنگ مربوط می‌شد، شاهد نوعی نگاه تازه در حوزه ادبیات جنگ بودیم.


کتاب هفته ش 301، مهر 1390، ص 22


 
تعداد بازدید: 3217


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»