جان مایه ی تاریخ

عباس جداری کریمیان*


ابن‌خلدون، سیاستمدار، جامعه‌شناس، تاریخ‌نگار، فقیه و فیلسوف مسلمان در قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجری است. در میان صاحب نظران عرب یا ایرانی که در زمینه دولت مطالبی را نگاشته‌اند، شمار بسیار اندکی چون ابن‌خلدون می‌توان یافت که دولت را بعنوان پدیده‌ای که طبیعتاً متحول و همچنین در حال تکامل است، به حساب آورده‌اند1.
جامعه‌ای که ابن‌خلدون در آن ظهور کرد از هر عصر دیگر برای فعالیت‌های وی آماده‌تر بود و یکی از دوره‌های پرجوش و خروش تاریخ اسلامی به شمار می‌آمد. ابن‌خلدون که همواره میان شرق و غرب ممالک اسلامی در آمد و شد بود با ملل و دولت‌های گوناگون چه در ایام شکوفایی و رونق آن‌ها و چه در روزگار ضعف و ناتوانیشان، آشنایی یافت و اندیشه دقیق و تحلیل‌گر وی، با تفکرات و روحیات افراد و اجتماعات گوناگون آشنا گشت. حاصل این تعمق و تحقیق، فلسفه اجتماعی وی است که در تاریخ جوامع بشری تأثیری شگرف داشته است2.
بی‌گمان دانش عظیم ابن‌خلدون در زمینه‌های گوناگون، موجب گردیده است تا وی بعنوان مورخ، فیلسوف و جامعه‌شناس مطرح گردد، تا آنجا که از وی بعنوان بنیانگذار علم الاجتماع (جامعه‌شناسی) یاد می‌شود و همچنین مقدمه‌ای را که ابن‌خلدون بر کتاب تاریخی خود نگاشته است، وی را بعنوان فیلسوف نظری تاریخ مطرح نموده است.

زندگینامه ابن‌خلدون
ابوزید عبدالرحمن بن محمد معروف به ابن‌خلدون در سال 732 هـ.ق/ 1323 م در تونس متولد گردید و به سال 808 هـ.ق/1406 م در قاهره درگذشت. اجداد وی کمی بعد از فتح اندلس به دست مسلمانان به آن سرزمین آمده، نخست در قرمونه و سپس در اشبیلیه (سویل) اقامت گزیده بودند. خاندان بنی خلدون در اندلس از احترام و عزت زیادی برخوردار بودند و بزرگان این خاندان عهده‌دار ریاست‌های دولتی و یا ریاست‌های علمی بودند. به هر صورت خاندان ابن‌خلدون از اندلس خارج شده و به تونس درآمدند3.
عبدالرحمن در تونس دیده به جهان گشود. ابن‌خلدون به فراگیری قرآن و علوم قرآنی، احادیث، فقه و علوم فلسفی پرداخت و از این طریق با دیدگاه‌های مختلف فقها و فلاسفه درباره انسان و جهان آشنا شد4.
بیشتر تحصیلات ابن‌خلدون در مسائل عقلی و علوم فلسفی در نزد محمد بن ابراهیم آبلی صورت یافته است وی در نزد آبلی منطق و علوم ریاضی و همچنین مسایل فلسفی را آموخت.
ابن‌خلدون در کنار فراگیری علوم، عهده‌دار سمت‌های سیاسی نیز گردید، وی در مدت خدمت سیاسی‌اش چندین بار از سوی حکمرانان مختلف محلی در آفریقای شمالی به مذاکره با بربرها پرداخت و این جریان باعث شد تا او اطلاعات مفیدی در مورد زندگی کوچ‌نشینی و زندگی یکجانشینی و تفاوت میان آن‌ها و همچنین تفاوت میان شهر و روستا به دست آورد. همچنین وی در سال 784 هـ.ق به قاهره رفت و به امر سلطان برقوق به سمت قاضی‌القضاتی قاهره منصوب شد5. 
درگیری‌ها و خونریزی‌های مربوط به سرنگونی مرینی‌ها در تونس و مصادف گردیدن آن با طاعونی که در آن سال‌ها در مناطق شرق و غرب بلاد اسلامی شیوع یافته بود و منجر به مرگ والدین وی شد که تأثیری عمیق بر ابن‌خلدون گذاشت6. 
پس از آن ابن‌خلدون تونس را به قصد فاس که در آن هنگام پررونق‌ترین پایتخت مغرب اسلامی بود، ترک گفت و در آنجا به سمت منشی علامت (منشی مهر و خاتم رسمی حاکم) سلطان ابواسحاق حفصی منصوب شد. ابن‌خلدون با حمله ابویزید، فرمانروای قسطنطنیه به آفریقا، از فاس گریخت و مجدداً در سال 754 هـ.ق/ 4-1353 م به فاس بازگشت.
وی سپس به بجایه رفت و از سوی سلطان آن دیار ابوعبدالله از او استقبال گرمی به عمل آمد و او را به منصب حاجبی برگماشت. ولی مدتی نگذشت که ابوالعباس پسرعموی ابوعبدالله بر وی شورید و او را به قتل رسانید. ابوالعباس در ابتدا ابن‌خلدون مورد حمایت خود قرار داد ولی سپس از وی برتافت و ابن‌خلدون به سبب دوستی که میان او و امیر بسکره بود به آنجا رفت و شش سال را در بسکره گذرانید. ابن‌خلدون در این مدت نیز به خدمات سیاسی خود ادامه داد. بنا به آنچه مورخان اروپایی بیان کرده اند، دوران زندگی ابن‌خلدون را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد7.
موارد یاد شده در فوق، بخش اول زندگانی وی را دربرمی‌گیرد که از سال 754 هـ.ق/1352 م تا 776 هـ.ق/1374م و به مدت 22 سال است. اما مرحله ی دوم زندگی ابن‌خلدون انزوا گزیدن وی در قلعه ابن‌سلامه به همراه همسر و فرزندش است. در این سال‌هاست که ابن‌خلدون فارغ از همه مشاغل به تألیف کتاب می‌پردازد و اثر مشهور خود را یعنی مقدمه را به رشته تحریر درمی‌آورد. پس از پایان مقدمه به نوشتن کتاب تاریخی خود موسوم به کتاب العبر و دیوان المبتدا و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر و من عاصر هم من ذوی السلطان الاکبر اقدام می‌کند. مرحله سوم زندگی ابن‌خلدون شامل پرداختن تدریس و امور قضایی می‌شد وی ابتدا به تونس بازمی‌گردد و بخش‌هایی از کتاب خود را در آنجا به نگارش درمی‌آورد؛ اما به دلیل برخی دسایس علیه وی به قصد حج از تونس خارج شده و به سوی مصر رفت. ابن‌خلدون در سال 784 هـ.ق/1382م وارد مصر شد و بعد از مدتی در جامع‌الازهر به تدریس پرداخت. در این ایام وی سفرهایی را به حجاز و بیت‌المقدس نیز داشته است.
در سال 802 هـ.ق/1400م تیمور به سوریه لشکر کشید. سلطان مصر برای مقابله سپاهی را به سوریه گسیل داشت که ابن‌خلدون نیز همراه این سپاه بود. در اینجا دو روایت وجود دارد اول آنکه پس از تسخیر شهر دمشق به دست تیمور، ابن خلدون و عده‌ای از دوستانش از شهر گریختند ولی به دست سپاه تیمور اسیر شدند. وی را نزد تیمور آوردند و تیمور از وی خوشش آمد خواست تا در رکاب وی باشد. ابن‌خلدون به ظاهر این درخواست را پذیرفت ولی تقاضا کرد که ابتدا به مصر رود و کتابخانه‌اش را بیاورد. تیمور نیز اجازه داد و وی به مصر رفت و در آنجا ماند8. روایت دیگر اینکه هنگامی که شهر دمشق در محاصره بود، ابن‌خلدون نقش عمده‌ای را در تسلیم شهر به قوای تیمور داشت و بعد از آن مجدداً به قاهره بازگشت و دوباره منصب قضا را به مدت چندین سال برعهده داشت تا سرانجام در سال 808 هـ.ق/1406 م و در سن 74 سالگی در قاهره درگذشت9.

بررسی محتوای کتاب
در میان آثاری که از دریچه‌های گوناگون به ابن‌خلدون و اثر وی به ویژه مقدمه پرداخته اند، کتاب ابن‌خلدون مورخ، جامعه‌شناس و فیلسوف به دلایلی چند اهمیت فراوان دارد. همچنان که از نام کتاب پیداست نویسنده این اثر، با وجود حجم نسبتاً اندک کتاب به زوایای گوناگون علمی ابن‌خلدون پرداخته است.
نویسنده کتاب، آقای ناتانیل اشمیت (1932-1862) متولد سوئد بوده و تحصیلات خود را در همان کشور به پایان رسانیده است. بعد از آن به آمریکا رفته و ابتدا در دانشگاه کل گیت10 و سپس در دانشگاه کورنل ۱۱ بعنوان استاد زبان‌ها و ادبیات سامی مشغول به تدریس بوده است (ص 2)
نویسنده کتاب، در اثر خود ابن‌خلدون را به عنوان مورخ، فیلسوف تاریخ و جامعه‌شناسی مورد بررسی قرار داده است و چنانکه گفته شد با وجود حجم اندک شناختی جامع و دقیق از اندیشه و حیات فکری ابن‌خلدون برای خوانندگان اثر فراهم آورده است. یکی از نکات بارز کتاب این است که ابتدا به اندیشه‌ها و حیات فکری ابن‌خلدون پرداخته شده و پس از آن نگاهی کوتاه به زندگی ابن‌خلدون انداخته شده است. این کتاب در هشت فصل تدوین شده است.
فصل اول کتاب تحت عنوان کشف ابن‌خلدون، به نحوه آشنایی متفکران غربی با ابن‌خلدون پرداخته است. در این فصل گزارش دقیق و کاملی از دانشمندان غربی و نحوه آشنایی و تحقیق آنان در اثر ابن‌خلدون از حدود چهارصد سال پس از مرگ وی تا زمان حیات نویسنده، ارائه شده است. وجود اسامی زیاد از اندیشمندان غربی در این فصل از تحقیق و تعمق زیاد مغرب زمین در اندیشه و آرای ابن‌خلدون و همچنین تأثیری را که ابن‌خلدون بر حیات فکری مغرب زمین گذاشته است بیان می‌دارد. فصل دوم کتاب به ابن‌خلدون به عنوان یک مورخ نگریسته است. سؤال اصلی مطرح شده در ابتدای فصل این است که آیا ابن‌خلدون واقعاً یک مورخ بزرگ بود؟ (ص 19) 
همچنان که پیداست یگانه اثر تاریخی ابن‌خلدون که باقی مانده است العبر است. آنچه که در عنوان طولانی نام کتاب درخور اهمیت است کلمه عبر است. عبر جمع عبرت و عبرت پلی بود که ابن‌خلدون اندیشه خود را از طریق آن از وقایع تاریخی به ماهیت و علل آن‌ها عبور می‌داد و آنگاه به خود وقایع بازمی‌گشت. اصطلاح عبرت در نزد ابن‌خلدون مترادف با نظر، استدلال، فهم و شرح وقایع تاریخی با استفاده از منابع مهم است.
چنانکه خود ابن‌خلدون در متن کتاب خود عبرت را حرکتی از امور خارجی تاریخ به سوی ماهیت داخلی آن بیان می‌کند و بدین‌گونه این تلاش که با تحقیق و کاوش علمی یا فلسفی بدست می‌آید را جزیی از حکمت می‌نامد. بنابراین العبر نه تنها حلقه ارتباطی میان تاریخ و حکمت، بلکه فرایندی است که توسط آن تاریخ با هدف فهم ماهیت آن مورد تعمق و تفکر قرار می‌گیرد12.
درواقع ابن‌خلدون در شیوه تاریخ‌نگاری خود تنها به ضبط و نقل وقایع نپرداخته، بلکه بیشتر هدف وی تحلیل علل وقایع تاریخی و نیز قوانین عام نهفته در تاریخ و ماهیت این قوانین است. تاریخ‌نگاری که مورخ را به جستجو و کاوش در مورد علل بروز حوادث وامی‌دارد و نیز اینکه در این راه مورخ باید آگاهی به علوم گوناگون دیگر نیز داشته باشد. درواقع در نظام مفهومی ابن‌خلدون نسبت به گستره تاریخ، پدیده‌هایی از قبیل جنبش‌های اقتصادی، اخلاقی، هنری و ادبی مورد توجه وی بوده است و هیچگونه پیشداوری مذهبی وی را از مطالعه و ارزیابی آن‌ها بازنداشت (ص 26)
فصل سوم کتاب با عنوان فیلسوف تاریخ، ابن‌خلدون را به عنوان اولین فیلسوف نظری تاریخ معرفی می کند و  در آن به علل ذکر چنین ادعایی پرداخته است. درواقع ابن‌خلدون معتقد به حرکت دوری در تاریخ است. وی بر این اعتقاد است که حکومت‌ها، پنج مرحله طی می‌کنند:
1- دوران فتح و استیلا 2- دوران خودکامگی و تسلط بر قبیله و تشکیل دودمان 3- دوران دستیابی به اوج قدرت 4- دوره انحطاط 5- دوران سقوط
ابن‌خلدون مبنای فلسفه تاریخ خود را بر عصبیت نهاده است این عنوان در نوشته ابن‌خلدون به معنای تعصب قومی و دفاع از قومیت بکار رفته است13 که در مرحله اول در اوج است، در مرحله آخر دیگر نشانی از عصبیت دیده نمی‌شود. در حقیقت ابن‌خلدون خود را کاشف حوزه و ماهیت حقیقی تاریخ می‌دانست. به عقیده او تاریخ علمی است که به پدیده‌های اجتماعی زندگی بشر می‌پردازد (ص 31)
در هیچ یک از نوشته‌های پیشینیان مفهومی از وجود تاریخ به عنوان یک علم خاص که تمام پدیده‌های اجتماعی زندگی بشر موضوعش باشد، دیده نمی‌شود (ص 34) در حقیقت این دیدگاه ابن‌خلدون حوزه تاریخ را گسترش می‌دهد.
ابن‌خلدون کشف کرده که تاریخ یک علم است (ص 35) و آن را علمی روشمند می‌داند. در حقیقت روشی که ابن‌خلدون برای تاریخ در نظر دارد شامل جمع‌آوری اطلاعات، بررسی و تدقیق در روایات و اطلاعات تاریخی، تفسیر روایات تاریخی، طبقه‌بندی و قراردادن حقایق در یک رابطه پیدایشی و تنظیم قوانین کلی حاکم بر تاریخ است.
آثاری چون شاهزاده از ماکیاول (1520 م)، حکومت مدنی از جان لاک انگلیسی (1690 م)، کتاب علم جدید اثر ویکو (1725 م)، طبایع امم و فلسفه تاریخ از ولتر (1756 م) و کتاب آراء فلسفی در تاریخ بشر اثر هردر آلمانی (1722 م)، آثاری هستند که پس از مقدمه ابن‌خلدون (1377 م) تألیف شده‌اند و در آن‌ها بطور مستقیم به فلسفه تاریخ اشاره نشده، بلکه تمامی این آثار به طور ضمنی در فلسفه تاریخ به بحث و بررسی پرداخته‌اند. زمانی که کتبی چنین را که به آن‌ها اشاره رفت، مورد مطالعه قرار می‌دهیم، شاهد این موضوع هستیم که ابن‌خلدون در این علم مقامی بس رفیع دارد14.    
نظر روبرت فلنت در مورد ابن‌خلدون چنین است که از جنبه علم تاریخ یا فلسفه تاریخ، ادبیات اسلام به نامی آراسته است، نه عصر کلاسیک در قرون قدیم و نه مغرب زمین در قرون وسطی هیچ یک نتوانسته‌اند شخصیتی را که در درخشش همپایه او باشد، به جهان علم ارزانی دارند. زمانی که به ابن‌خلدون به عنوان یک مورخ نگریسته می‌شود، نویسندگانی در جهان اسلام یافت می‌شوند که بر وی برتری داشته‌اند. اما زمانی که به عنوان واضع نظریات در تاریخ، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد باید گفت که تا سیصد سال بعد که ویکو ظهور نمود، ابن‌خلدون بی‌مانند است. آنچه که در او موجب اعجاب است روح ابتکار و فراست و تعمق و احاطه اوست. هرکس مقدمه را بدون غرض بخواند، اعتراف خواهد کرد که ابن‌خلدون به حق، عنوان مؤسس علم تاریخ و فلسفه تاریخ را نصیب خویش ساخته است و این عنوان از میان همه نویسندگان دیگر پیش از ویکو، بطور مسلم شایسته ابن‌خلدون است15.
فصل چهارم کتاب به معرفی ابن‌خلدون به عنوان جامعه‌شناس پرداخته است در حقیقت مترجم این اثر، علت ترجمه این کتاب را اظهارنظری دانسته است که از ناتانیل اشمیت که در پشت جلد دوم مقدمه ابن خلدون آورده شده است، مبنی بر این که «ابن‌خلدون در دانش جامعه‌شناسی به مقامی نائل آمده است که حتی اگوست کنت هم در نیمه قرن نوزدهم بدان نرسیده است» (ص 2) نویسنده کتاب در ابتدای فصل این اشاره را دارد که ابن‌خلدون متوجه این موضوع نشده بود که او بیشتر بنیانگذار جامعه‌شناسی بود تا تاریخ علمی (ص 45)
ابن‌خلدون از جمله متفکرانی است که در عصری که هنوز علوم اجتماعی و بطور خاص جامعه‌شناسی ایجاد نگردیده بود، از علمی با عنوان علم عمران سخن می‌راند. موضوع اصلی این علم بررسی تغییرات اجتماعی در دوره‌های گوناگون تاریخی است در حقیقت هرچند اگوست کنت (1857-1798 م) بعنوان پایه‌گذار علم جامعه‌شناسی شناخته می‌شود، اما با دقت در مقدمه ابن‌خلدون و نظرات وی درباره علم عمران، به حق از وی می‌توان بعنوان مؤسس و بنیانگذار دانش جامعه‌شناسی نام برد.
زمانی که به مباحث ابن‌خلدون در زمینه اجتماعات انسانی می نگریم، دو اصل را در آن درمی یابیم: 1- انسان مدنی الطبع است و از این رو از اجتماع چاره‌ای ندارد و این اجتماع مولود دوگونه نیاز انسان است نیاز به غذا و نیاز به دفاع از خویش 2- چون این اجتماع تشکیل یافت و عمران پدید آمد، آدمی نیازمند به قانون است تا از افراد دفاع کند. آراء و عقاید ابن خلدون سنگ بنای علم نوینی به نام علم‌الاجتماع یا جامعه‌شناسی شد16.
عده‌ای از جامعه‌شناسان معتقدند که ابن‌خلدون پیشرو مکتب تضاد یا دیالکتیک در جامعه‌شناسی است. ابن‌خلدون در مقدمه، با استفاده از مفاهیمی چون انسان اجتماعی، تضاد اجتماعی، انگاره‌های اجتماعی و انسجام و وحدت اجتماعی، برای نخستین بار نظریه جدیدی درباره تحولات اجتماعی ارائه کرده است17.
از دیدگاه ابن‌خلدون جامعه پدیده‌ای در حال تغییر و دگرگونی و تحول است و جامعه‌ای را نمی‌توان یافت که ایستا باشد. درحقیقت جوامع در اثر تصادمات میان گروه‌ها یا ساخت‌های اجتماعی گوناگون پیوسته در حال ظهور و سقوط هستند. اما مهم ترین مفهوم برای ابن‌خلدون، مفهوم انسجام اجتماعی است. او اساس انسجام اجتماعی را در روابط قبیله‌ای و خانوادگی دانسته است.
ابن‌خلدون برای نخستین بار اشاره می‌کند که بین دو ساخت اجتماعی عمران بدوی (بادیه‌نشینی) و عمران حضری (شهرنشینی) تضاد دائمی وجود دارد. عمران حضری (شهرنشینی) نسبت به عمران بدوی (بادیه‌نشینی) از وحدت اجتماعی کمتری برخوردار است و جامعه بدوی زمانی که بصورت جامعه شهری درآمد، دوباره در معرض شکست قرار می گیرد و مغلوب جامعه بدوی جدیدتری می‌شود18.
لازم به یادآوری است که نظریه‌های ابن‌خلدون توسط اندیشمندانی چون هگل و کارل مارکس تکامل یافت اما نظریات ابن‌خلدون از این جهت حائز اهمیت است که جهان غرب در آن زمان درگیر جزمیت خود در قرون وسطی بود.
فصل پنجم کتاب به زندگی و حیات سیاسی ابن‌خلدون پرداخته است. از نکات جالب کتاب می‌توان به این مورد اشاره کرد که بررسی زندگی ابن‌خلدون نه به-عنوان فصل نخستین بلکه به عنوان فصل پنجم کتاب آمده است. فصل ششم کتاب تحت عنوان نسخه‌های موجود، فهرست‌وار به ذکر مکان‌هایی که نسخه‌ای از اثر ابن‌خلدون در آنجا موجود است، همراه با مشخصات کتابخانه‌ای و به ترتیب حروف الفبا پرداخته است. در  ضمن در انتهای فصل نام شش نسخه که هنوز تأیید نشده‌اند، آمده است.
فصل هفتم کتاب ذکر نسخه‌هایی است که گزیده و یا قسمتی از اثر ابن‌خلدون را دربردارد. در فصل پایانی، یعنی فصل هشتم ترجمه‌های اثر ابن‌خلدون به زبان‌های ترکی، فرانسوی، ایتالیایی، لاتین، آلمانی، روسی و انگلیسی آمده است. ترجمه فارسی المقدمه، تحت عنوان مقدمه ابن‌خلدون توسط محمد پروین گنابادی و در سال 1336 هـ.ش صورت پذیرفته است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت
*دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم تهران
1- لمبتون، آن.کی.اس، دولت و حکومت در اسلام، سیدعباس صالحی و محمدمهدی فقیهی، چاپ دوم، تهران، مؤسسه چاپ و نشرعروج، 1380، ص 261
2- فاخوری، حنا و خلیل جر، تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، عبدالمحمد آیتی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1381، ص 709
3- فاخوری، حنا، همان 1381، ص 712
4- لمبتون، همان، 1380، صص 261-262
5- بیات، عزیزالله، شناسایی منابع و مآخذ تاریخ ایران، چاپ اول، تهران، امیرکبیر، 1377، ص 112
6- ابن خلدون، مقدمه، پروین گنابادی، جلد اول، چاپ دهم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1382 ، ص 64
7- مجتهدی، کریم، فلسفه تاریخ، چاپ دوم، انتشارات سروش، 1385، ص 86
8- فاخوری، حنا، همان، 1381، ص 716
9- لمبتون، همان، 1380، ص 265
10- Colgate University
11- Cornell University-
۱۲-لمبتون، همان، 1380، صص 266-267
13- مجتهدی، همان، 1385، ص 88
14- فاخوری، حنا، همان 1381، ص 728
15- Flint Robbert, Historical philosophy, Edimbourg 1893
16- فاخوری، حنا، همان 1381، ص 727
17- ادیبی، حسین و عبدالمعبود انصاری، نظریه‌های جامعه‌شناسی، چاپ سوم، تهران، انتشارات دانژه، 1387، ص 110
18- ادیبی، حسین، همان 1387، ص 111


کتاب ماه تاریخ و جغرافیا شماره 143 فروردین 89


 
تعداد بازدید: 3982


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»