تاریخ نگاری یا تاریخ سازی

دکتر عباس پناهی*


چکیده
آل کیا در گیلان با تکیه بر عوامل اجتماعی، مذهبی و سیاسی این سرزمین در نیمه ی دوم قرن هشتم هـ . ق به حکومت رسیدند. کامیابی‌های سیاسی و اجتماعی این خاندان در نتیجه ضعف حکومت‌های محلی گیلان، به قدرت‌رسیدن مرعشیان ، کمک قوام‌الدین مرعشی به آل کیا و در نهایت سقوط ایلخانان در ایران بود. با توجه به فترت سیاسی موجود، آل کیا با اتکا به مذهب تشیع زیدی که خود را متولیان رسمی آن می‌دیدند، قدرت رابه دست گرفتند و در طول حکومت طولانی خود ـ (231 سال) ـ همواره به دلیل مسائل مذهبی و گسترش قلمرو باحکومت‌های محلی‌گیلان و یا دیگر حکومت‌ها درگیر جنگ بودند.
پژوهش حاضر، شرح گذرایی درباره‌ی کارکردهای سیاسی ـ مذهبی این خاندان از بدو شکل‌گیری تا سقوط آن‌ها توسط شاه عباس اول در سال 1000 هـ . ق ارائه داده است. محقق با وجود آن که تمایل چندانی به گزارش توصیفی نداشته، اما در بررسی‌های تاریخی این دودمان از این روش استفاده کرده است، با وجود تلاش‌ها و کوشش‌هایی که محقق در این اثر ارزشمند انجام داده است، اما فقدان تحلیل در شرح حوادث سیاسی و اجتماعی، توجه زیاد به تحولات مذهبی و عدم استناد به مآخذ اصلی، ازنکات عمده ضعف پژوهش حاضر به نظر می‌رسد.
مقدمه
مروری بر چگونگی شکل گیری حکومت آل کیا در گیلان
ظهور حکومت آل کیا در گیلان، نتیجه‌ی مجموعه‌ای از تحولات سیاسی، اجتماعی، فکری و مذهبی در ایران و گیلان بود. هر چند مغولان با هجوم به سرزمین ایران بسیاری از بنیآن‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فکری را نابود کردند، اما تسلط آن‌ها بر جامعه ی ایران در طی قرون هفتم و هشتم هـ‌ . ق سبب رشد و گسترش تصوف و  مذهب تشیع شد. پس از سقوط ایلخانان، با توجه به بنیآن‌های فکری و  اجتماعی به وجود آمده، برخی از رهبران طریقت‌های صوفیانه و متولیان مذهبی، به جهت اعتبار و موقعیتی که در بین مردم کسب کرده بودند، در رأس قیام‌های مردمی قرار گرفتند. موفقیت جنبش سربداران در خراسان سبب دلگرمی درویشان مازندران شد. بنابراین سید قوام‌الدین مرعشی تحت تأثیر آموزه‌های رهبران جناح شیخی سربداران موفق شد قدرت سیاسی را در مازندران از دست حاکمان کوچک و سران ملوک‌الطوایف خارج کند. (مرعشی،1361،191)
از عوامل مؤثر در تحولات انسانی گیلان، جغرافیای طبیعی این ولایت است؛ جنگل‌های انبوه، رودخانه‌های بی‌شمار و آب و هوای مرطوب سبب شده است تا این پهنه چهره‌ای متفاوت با سایر ایالات ایران داشته باشد. از سوی دیگر موقعیت جغرافیای طبیعی آن موجب شد تا این ولایت از دسترس و هجوم اقوام و ایلات متعددی که به سوی ایران سرازیر می‌شدند، محفوظ بماند. در طول تاریخ طولانی گیلان، این سامان به ندرت با هجوم‌های بزرگ مواجه شده است، زیرا مهاجمان پس از ورود به خاک گیلان به دلیل ناسازگاری سربازان و احشام آن‌ها با آب و هوای گیلان پا به فرار می‌گذاشتند، سلطان ایلخانی ـ الجایتو ـ پس از تصرف گیلان، ناچار شد صلحی زودگذر با حاکمان و ملوک‌الطوایف گوشه و کنار گیلان منعقد نماید و سراسیمه از این سرزمین خارج شود. در عصر تیموری، قراقویونلوها و آق قویونلوها، پادشاهان این سلسله‌ها با توجه به این که آل کیا را مدعی جدی خود می‌دانستند، اما به دلیل شرایط اقلیمی گیلان خود را آماده تصرف گیلان نمی‌دیدند. در عصر صفوی، شاه عباس اول از این مسأله آگاه بود، بنابراین مدتی در تصرف گیلان درنگ نمود، زیرا وی موفقیت خاندان خود را مدیون حاکمان گیلان می‌دانست. شاه عباس پس از تثبیت موقعیت خویش با آگاهی از شرایط جغرافیایی گیلان، با حمایت از حاکمان گیلان و فریفتن آن‌ها توانست برگیلان چیره شود
تاریخ تحولات این سرزمین پس از اسلام تحت تأثیر شرایط جغرافیایی و انسانی آن بوده است. زیرا ایران تا پیش از سقوط خلافت عباسی زیرنظر خلافت و یا حکومت‌های مرکزی اداره‌ می‌گشت، این مسأله سبب می‌شد تا برخی از مخالفان عباسیان برای فرار از دست خلفای عباسی به گیلان مهاجرت کنند؛ از نخستین مهاجران عرب می‌توان به سادات علوی و وابستگان امام رضا (ع) اشاره کرد. این افراد توانستند اندک اندک مردم گیلان را که بر باور نیاکان خود بودند با اسلام آشنا نمایند. در نیمه‌ی دوم قرن سوم هـ . ق پس از قیام حسن بن زید علوی در برابر نمایندگان خلیفه و حکام طاهری در مازندران، حاکمان دیلم و مردمان این سامان به جهت دشمنی و کینه‌ای که از خلافت عباسی داشتند، کمک‌های زیادی در اختیار وی نهادند. در طول حکومت علویان بزرگ (متقدم) برخی از حکام علوی نظیر ناصر کبیر نقش زیادی در ترویج تشیع زیدی در بین مردم بیه پیش و دیلمان داشتند. (ابن اسفندیار، 1361، صص249-247) پس از سقوط علویان، بخش‌های متعدد بیه پیش و گیلان که به دلیل عوامل طبیعی از هم جدا می‌شدند، دارای حاکمیتی مستقل شدند. مهم ترین ویژگی و تجانس مردم این سامان تغییر آیین آن‌ها به تشیع زیدی بود، اما حاکمیت‌های گوناگون این مناطق به شدت با یکدیگر در جنگ بودند. هرچند برای مدت کوتاهی علویان مؤیدی قدرتی دست و پا نمودند، اما در نهایت ملوک‌الطوایف قدرت را از آن خود کردند. در اوایل قرن هشتم هـ . ق الجایتو با تحمل هزینه‌های گران گیلان را تصرف کرد، اما ناچار شد حاکمان سابق را دوباره ابقا نماید. مهم ترین نتیجه‌ای که از لشکرکشی الجایتو به گیلان حاصل شد، ضعف حکومت‌های محلی گیلان در برابر حوادث آینده بود. این حکومت‌ها برای مدتی کوتاه توانستند دوباره به قدرت دست یابند. اما قدرت ‌آن‌ها شکننده بود، بنابراین دربرابر آل کیا به سرعت واژگون شدند. (رابینو، 1374، ص 463-462)
متون تاریخی، طی عصر آل کیا اصرار فراوانی برای انتساب آل کیا به ائمه تشیع داشتند، اما پس از بررسی رفتار سیاسی این دودمان استنباط می‌شود که آن‌ها یکی از دودمآن‌های کهن گیلان بودند و با ساختن نسب‌نامه برای خویش سعی داشتند برای خود جایگاهی معنوی و مذهبی ایجاد نمایند تا از طریق آن بر مردم زیدی مذهب گیلان حکومت کنند، در حالی که طی حکومتشان در گیلان نشان دادند صرفاً برای تسلط سیاسی بر مردم و ایجاد مشروعیت به این دستاویز پناه بردند. آل کیا در نسب نامه‌ی خویش، خود را به امام سجاد (ع) و در نهایت به امام علی (ع) متصل نموده‌اند. (قاضی احمد غفاری قزوینی، 1343، ص 84)  بنابراین از این طریق خود را نماینده‌ی مذهب تشیع زیدی در گیلان معرفی کرده‌اند، آن‌ها علاوه بر زعامت مذهبی با انتخاب عنوان «کیا» برای خود، حق سیاسی و پادشاهی تعیین می‌کردند. زیرا واژه‌ی کیا برگرفته از «کی» به معنای «پادشاه»، در عصر باستان است که سلاطین عهد کهن برای خود برمی‌گزیدند. نسب‌نامه‌ی ادعایی که آل کیا برای خود ساخته بودند در متون تاریخ محلی پیش از آل کیا دیده نمی‌شود. (همان) به نظر می‌رسد آن‌ها همانند حکومت صفویه پس از دستیابی به قدرت به ویژه توسط مورخ آن‌ها ـ مرعشی ـ ساخته و پرداخته شده تا از این طریق جایگاه قدرتمندی پیدا نمایند. به نظر می‌رسد آل کیا برای هر دو هدف سیاسی و مذهبی خود، آگاهانه عمل کرده باشند، زیرا هدف آن‌ها از تمامی تلاش‌هایی که انجام داده بودند، دست‌یابی به قدرت سیاسی در گیلان بوده است. اقداماتی که آن‌ها در طی حکومت و در مسیر دست‌یابی به آن انجام داده بودند، این مدعا را ثابت می‌کند.
سیدعلی کیا پس از تأسیس حکومت مذهبی آل کیا، در نخستین اقدام خود مناطق زیدی‌نشین بیه پس را علیه حاکمان آن سامان شوراند، هدف وی از این اقدام، گسترش ارضی، ضعف قدرت‌های رقیب و خارج نمودن بحران از بیه پیش به سوی بیه پس بود. وی پس از انجام این اقدامات برای گسترش قدرت، مناطق اسماعیلی مذهب دیلمان و اشکور را مورد هجوم خود قرار داد. این مناطق بیش از یک قرن پس از سقوط نزاریان در  الموت (654 هـ . ق)، در اختیار آن‌ها بود. (مرعشی، 1349، صص 295-290) سید علی کیا به دلیل پشتوانه‌ی مذهبی و حمایتی که از سوی توده‌های مردم داشت توانست برنامه‌های خود را اجرا نماید، اما گسترش قدرت وی با منافع سیاسی و اقتصادی حاکمان بیه پس در تعارض بود، آن‌ها سرانجام در برابر سیاست توسعه‌طلبانه او که رنگ و لعاب مذهبی داشت، ایستادگی نمودند و در نبرد رشت وی را از پای در آوردند. مقاومت حکومت‌های بیه پس نشان‌دهنده‌ی‌ آگاهی آن‌ها از خطر روزافزون آل کیا بود. (همان، صص 89-88، رابینو، همان، صص 71-70)
روابط آل کیا با حکومت صفویه را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد. دربار صفوی در مرحله‌ی اول روابط خود با آل کیا سعی داشت به دلیل خدماتی که آل کیا در حق آن‌ها داشتند، حق‌شان را با احترام و مدارا با کارکیا ادا نمایند، برای اثبات این مدعا به کمک‌های سیاسی و نظامی که حکومت صفویه در اختیار آن‌ها جهت سرکوب حکومت‌های رقیب می‌نهادند، می‌توان اشاره نمود. دوره‌ی دوم روابط آن‌ها با آل کیا دوره‌ی تثبیت قدرت شاه طهماسب (اول) تا به قدرت رسیدن شاه عباس اول را شامل می‌شود. در این دوره شاه طهماسب اول موفق می‌شود از محاصره‌ی قزلباش‌ها خارج شود و در جنگ‌های خارجی نیز به موفقیت‌هایی دست یابد، از سوی دیگر حاکم کیایی ـ خان احمد خان دوم ـ در گیلان به جهت حمایت‌های دربار صفوی تبدیل به قدرتی بی‌منازع در آمد. نزدیکی گیلان به دربار صفوی ـ قزوین ـ نیز به ترس شاه از آل کیا دامن زد، بنابراین عدم تمکین و ادعای استقلال و خودسری خان احمدخان بهانه‌های لازم را فراهم آورد تا حاکمیت صفوی تاج‌بخشان سابق را بر سر جایشان نشاند. با این حال این پرسش مطرح می‌شود که چرا شاه طهماسب آل کیا را از بین نبرد؟ شاه بر این نکته واقف بود که شرایط جغرافیایی گیلان و تعدد حاکمان آن میزان نظارت حکومت مرکزی را به شدت دشوار می‌سازد، بنابراین با تبعید خان احمدخان از گیلان و مهاجرت اجباری  ایلات ترک و کرد نخست ترکیب جمعیتی را تغییر داد و بعدها شاه عباس اول با توجه به زمینه‌های ایجاد شده، نه تنها حکومت آل کیا بلکه دودمان‌های ضعیف شده‌ی اسحاقیه و مرعشیان را در سال 1000 هـ . ق برانداخت. شاه عباس اول همانند شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب در روابط خود با گیلانیان صرفاً انگیزه‌های سیاسی را دنبال نمی‌کرد. مهم ترین هدف وی از سقوط این حاکمیت‌ها، سلطه‌ی اقتصادی بر سرزمین ثروتمند گیلان بود. گیلان پس از تصرف توسط شاه عباس اول تبدیل به سرزمین‌های «خاصه‌ی شریفه» «شاه کلب آستان» شد و با کمک ثروت‌های گیلان و مازندران زمینه‌ی نبردهای بزرگ خود را با عثمانی و ازبکان فراهم آورد. خان احمدخان از فریب‌های شاه عباس و اهداف وی ‌آگاه بود، لذا مهم ترین عاملی که موجب ارتباط سیاسی خان کیایی با دربارهای هند، ازبکان، روسیه، عثمانی و گرجستان شده بود، جلوگیری از نفوذ رو به رشد شاه عباس در گیلان بود. سرانجام خان کیایی نتوانست در برابر شاه صفوی مقاومت نماید، زیرا شاه عباس با هدف نابودی حکومت‌های محلی قصد حذف رقبای کوچک و ایجاد تمرکز سیاسی در کشور را در سر داشت. در این راستا شاه برای این که با کمترین هزینه به اهداف خود دست یابد با کمک حکومت‌های محلی رقیب آل کیا حکومت دویست و سی و یک ساله‌ی آن‌ها را خاتمه بخشید.  (عبدالفتاح فومنی، 1350، صص 135-130؛ اسکندربیک منشی، 1382، صص 451-450) سرانجام شاه عباس پس از مدتی کوتاه تمامی حکومت های کوچک گیلان را نابود و سرداران خود را حاکم این مناطق کرد و از طریق مباشران خود به طور مستقیم به اداره گیلان پرداخت. یکی از ویژگی‌های مهم اجتماعی حکومت آل کیا جنبه‌های مذهبی این دودمان بود. به طور کلی آل کیا مبانی تأسیس و تثبیت حاکمیت خویش را مدیون این نیروی مهم اجتماعی و فرهنگی بود.
مذهب از عوامل مؤثر در روابط آل کیا با حکومت های محلی و مرکزی ایران بود. درباره‌ی مذهب در عصر آل کیا و تأثیر آن بر جهت گیری‌های سیاسی اجتماعی آل کیا می توان به دو عامل مهم و تأثیرگذار اشاره کرد. نخست عامل دینی و دوم سیاسی؛ آل کیا از باورمندان متعصب تشیع زیدی بودند. آن‌ها برای گسترش این مذهب به نبردهای زیادی دست زدند، در نبردهای اولیه‌ی مذهبی، به دلیل شور ناشی از کسب قدرت که در نتیجه‌ی تلاش باورمندان زیدی خود کسب کرده بودند، نخست به تحریک شیعیان زیدی لشت نشا و دیگر مناطق پرداختند تا قلمرو آن‌ها را ضمیمه‌ی حکومت خود نمایند و اسماعیل وندان را شکست دهند. (مرعشی، همان، ص 45) پس از این موفقیت و کامیابی و تأثیر داشتن قدرت مذهبی در سرکوب دشمنان، آل کیا به ترتیب حکومت‌های اسماعیلی مذهب هزاراسبی و کوشیج دیلمان و اشکور را واژگون کردند. اما در ادامه‌ی حکومت آل کیا به جهت سوء‌ استفاده آن‌ها از این جریان قدرتمند، دیگر قادر نشدند با این بهانه‌ها به جنگ‌ با رقیبان خود بپردازند، اما به جهت تأثیرگذاری این پدیده، حکومت‌های محلی رقیب پس از پیروزی بر آل کیا، خواهان پیوستن  مناطق سنی‌نشین به قلمرو آن‌ها شدند. گسترش و توسعه‌ی ارضی همواره یکی از مهم ترین عوامل روابط دودمان‌های آل کیا و اسحاقیه در گیلان بود. در نتیجه جنگ‌های مداوم، این دو قدرت تضعیف شدند تا آن جا که برنده‌ی واقعی نبردهای این دو خاندان، حاکمیت صفویه بود.
 آل کیا با توجه به موفقیت‌هایی که در عرصه ی سیاسی با پشتوانه‌ی مذهبی به دست آورده بودند، با ادعای مدافع مذهب تشیع زیدی، شروع به حذف سایر گرایش‌های مذهبی موجود در بیه پیش کرد. پیش از آل کیا مذاهب گوناگون به گزارش مورخان و جغرافی‌نگاران به تبلیغ در این پهنه مشغول بودند، حتی پیروان مسیحیت و یهودیت نیز در کوهستان‌های گیلان برای خود در دهکده‌های آن سامان آزادانه روزگار می‌گذراندند. (رابینو، همان، صص 231و230) همچنین مذهب تشیع با فرقه‌های مختلف در گیلان فعالیت فکری و مذهبی خود را ادامه می‌داد، با وجود آن که اکثریت مردم بیه پیش پیرو کیش تشیع زیدی بودند. مذهب تشیع زیدی در طی چند قرن از ظهور علویان تا پیروزی آل کیا در گیلان با تمام تلاش‌هایی که انجام داد، نتوانست مرزهای سنتی مذهبی را تغییر دهد. بنابراین تا غلبه‌ی صفویان بر سراسر گیلان، بیه پس بر اهل تسنن باقی ماند، در برخی نواحی نظیر تالش، مردم به تعصب مذهبی خود ادامه دادند و حتی تا امروزه نیز بر مذهب تسنن باقی ماندند. (حسین احمد، 1384، ص 2)
مهاجرت اسماعیل میرزا به گیلان پیامد‌های مهمی برای آل کیا و سرزمین گیلان  به دنبال داشت. آل کیا در هنگام  اقامت اسماعیل میرزا در لاهیجان تأثیر زیادی در تقویت آموزه‌های تشیع اسماعیل میرزا داشتند، حتی به گزارش مورخان، برخی از بنیان‌های صوفیانه و غالیانه‌ی اسماعیل میرزا در هنگام اقامت وی در این سرزمین به اوج خود رسید، (ماجرای نظر کرده شدن شاه اسماعیل در هنگام اقامت وی در گیلان به وقوع پیوسته بود.)  (تاریخ جهانگشای خاقان، 1364، ص 43)
آل کیا در پایان نیمه اول قرن دهم هـ . ق به دلیل فشار سیاسی و مذهبی صفویه، مجبور به تغییر مذهب از زیدیه به تشیع دوازده امامی شدند. بعدها آل کیا همان تعصبی که در مذهب زیدیه داشتند، در قالب مذهب تشیع دوازده امامی آشکار ساختند. (نامه‌های خان احمد گیلانی، 1373، ص 184) علاوه بر مذهب تصوف نیز از قرن هشتم تا دهم ه.ق در گیلان رشد زیادی یافت، زیرا پیش از شیخ زاهد گیلانی، پیشوای طریقت قادریه از این سرزمین برخاسته بود ، از برجسته‌ترین نمایندگان این جریان می‌توان به عبدالقادر گیلانی، شیخ زاهد گیلانی، مولانا شمس‌الدین لاهیجی و درویش محمود پسیخانی اشاره کرد. با وجود این که این طریقت ها ارتباط مستقیمی با جنبش آل کیا نداشتند، اما در تفکر عرفانی و صوفی گری گیلان مؤثر بودند. سلسله‌ی قادریه به اندازه‌ای در بین مردم گسترش یافت که سرانجام سلسله‌ی طریقتی او در سراسر جهان اسلام پراکنده شد. هرچند که تکوین اندیشه وی در خارج از سرزمین گیلان صورت گرفت، اما طریقت زاهدیه در بین سایر فرقه‌های صوفیانه از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا بسیاری از مبانی فکری طریقت صفوی بر گرفته از مبانی فکری شیخ زاهد گیلانی است. شیخ زاهد در عین فقر و زهدی که بدان معتقد بود، نان خویش را از عرق زحمت خود می‌خورد، به جهت اعتقادات وی طرفدارانش به اندازه‌ای گسترش یافتند که حاکم شروان از کثرت صوفیانش احساس خطر نمود و معتقد بود وفاداران شیخ از سپاهیان وی بیشتر است. شیخ زاهد با وجود این که در هلیه کران در نزدیکی آستارا و سیاورود ساکن بود، اما در سراسر گیلان و ایران طرفداران زیادی داشت، این صوفیان بعدها از وفاداران سرسپرده‌ی خاندان صفوی شدند. (ابن بزاز توکلی، 1376، ص 123)
حکومت آل کیا پس از دست‌یابی به قدرت سعی در محدود نمودن فرقه‌های صوفیانه داشتند. به گزارش مرعشی، آل کیا با جنبش‌های اجتماعی که دراویش در رأس آن بودند، با خشونت رفتار می‌کردند و صوفیان را به اتهام «درویشان شیاد» با فجیع‌ترین وضعی به قتل می‌رساندند. (مرعشی، همان، صص 456 و 455) در جمع‌بندی کلی و نهایی، مهم ترین کارکرد آل کیا بر گیلان را ایجاد تمرکز سیاسی در شرق گیلان که شامل سرزمین‌های شرق سفیدرود تا غرب چالوس می‌شد، مطرح کرده و از سوی دیگر آل کیا با توجه به امکانات و کمکی که در اختیار صفویه قرار دادند توانستند اسماعیل میرزای سیزده ساله را به قدرت برسانند، در حالی که هنگام ورود اسماعیل میرزا به گیلان تنها هشت سال از عمر وی می‌گذشت. این مسأله نشان می‌دهد که آل کیا تلاش‌های زیادی جهت بسترسازی قیام صفویان فراهم کرده بود.
کتاب «حکومت شیعی آل کیا در گیلان» توسط حسن شریعتی فوكُلایی و به اهتمام مؤسسه شیعه‌شناسی در سال 1388 چاپ و منتشر شده است. کتاب در یک مقدمه و پنج فصل، نتیجه‌گیری و سرانجام کتاب‌نامه و نمایه تنظیم شده است.
مؤلف در پیشگفتار می‌نویسد، کتاب حاضر در حقیقت، پایان‌نامه‌ی دوره‌ی کارشناسی ارشد وی می‌باشد که تحت عنوان «حکومت شیعی آل کیا در گیلان» تدوین شده است و با پیشنهاد مؤسسه شیعی‌شناسی همراه با اصلاحاتی چاپ و منتشر شده است.
محقق در پیش‌گفتار نخست به بررسی منابع و مأخد مهم تاریخ این دودمان، نظیر؛ تاریخ گیلان و دیلمستان سید ظهیرالدین مرعشی، تاریخ خانی لاهیجی، تاریخ گیلان ملاعبدالفتاح فومنی می‌پردازد. در این بخش مؤلف صرفاً به بررسی محتوایی کتاب‌های مورد اشاره می‌پردازد. بررسی‌های انجام شده صرفاً گزارشی از محتوای آثار مربوطه درباره‌ی حوادث اجتماعی این خاندان است، بنابراین مؤلف به پژوهش تطبیقی و نقد متون مورد اشاره نمی‌پردازد.
در فصل اول، اوضاع جغرافیای تاریخی و سیاسی گیلان از آغاز ورود اسلام تا آستانه‌ی قیام آل کیا بررسی شده است. در این فصل نخست جغرافیای طبیعی سپس جغرافیای تاریخی بخش‌های مهم گیلان نظیر کسگر، کوچصفهان، فومن، شفت، لاهیجان، رانکوه و اشکور به اجمال توصیف شده است. در ادامه سلسله‌های محلی گیلان و نقش آن‌ها در اوضاع سیاسی گیلان از ورود اسلام تا سال‌های مقارن شکل‌گیری آل کیا پژوهش شده است.
فصل دوم تحت عنوان حکومت آل کیا در گیلان است. محقق در این فصل، به چگونگی تأسیس حکومت آل کیا پرداخته و هفت عامل را در شکل‌گیری آن‌ها مؤثر می‌داند، یکی از عواملی که به آن اشاره دارد؛ حمایت همه‌ی اقشار ستمدیده، به ویژه جوانمردان ازجنبش آل کیا به خصوص سید علی کیا به منزله‌ی عالم دینی و شیعی است. (حسن شریعتی فوکلایی، 1388، 64) با این که در مذهبی‌بودن حکومت این خاندان شک و تردیدی نیست، اما مورخ این دودمان ـ ظهیرالدین مرعشی ـ اشاره‌ای به نقش فتیان و جوانمردان و ستمدیده‌گان در پیروزی آل کیا ندارد، همچنین در هیچ یک از متون تاریخی از سید علی کیابه عنوان عالم دینی تشیع یاد نمی‌شود. با وجود این که سید امیر کیای ملاطی ـ پدر سید علی کیا ـ در شرق گیلان به امور تبلیغ مذهبی اشتغال داشت، اما از سید علی کیا به عنوان عالم مذهبی یاد نمی‌شود. عامل کامیابی سید علی کیا، حمایت قوام‌الدین مرعشی و فرزندانش از وی و اختلاف‌ حکومت‌های محلی گیلان با یکدیگر بود. این عوامل موجب شد سید علی کیا با کمک نیروهای مازندرانی، گیلان را در اختیار خود گیرد.
محقق در ادامه مباحث خود به مطلبی از علی نقی منزوی استناد می‌کند که نسب نامه آل کیا ساختگی است. (همان: 94)، با این حال نسب‌نامه‌ی آن‌ها را با استناد به گزارش قاضی نورالله شوشتری آورده است، اما درباره‌ی این ادعای آن‌ها اظهارنظری ارائه نمی‌‌دهد و مشخص نیست که محقق با توجه به اظهارنظرهای موجود، نسب‌نامه‌ی آن‌ها را رد کرده و یا می‌پذیرد.
مؤلف در ادامه شرحی طولانی درباره چگونگی کامیابی‌های سیدعلی کیا و جنگ‌های وی حکومت‌های محلی ارائه می‌دهد. از مهم ترین حوادث عصر سیدعلی کیا نبرد معروف وی با حاکمان بِيَه پَس در سال 790 هـ . ق و کشته‌شدن سیدعلی کیا بود. با آن که مؤلف شرح کاملی از این درگیری ارائه می‌دهد. (همان: 86-80) با این حال به بررسی تحلیلی نتایج این نبرد و تأثیر آن بر جامعه‌ی گیلان و حکومت آل کیا نمی‌پردازد و نبرد مورد اشاره به اندازه‌ای برآینده‌ی آل کیا تأثیرگذار بود که در صورت پیروزی ممکن بود آل کیا بر تمامی سرزمین‌های شمال ایران مسلط شود، اما شکست سیدعلی کیا موجودیت آن‌ها را در سرزمین کوچک‌شان به خطر انداخت. از مباحث مهم دیگر فصل دوم، روابط سیدعلی کیا با تیمور است. محقق در ادامه‌ی مباحث خود صرفاً با تکیه بر گزارش‌های توصیفی از مآخذ تاریخی به شرح روابط تیمور با سیدعلی کیا می‌پردازد. نویسنده حتی با استناد به نامه‌هایی که بین تیمور و سیدعلی کیا رد وبدل شده است، تنها به این نکته اکتفا می‌کند که شجاعت، شهامت، ایمان و اخلاص سیدعلی کیا موجب مقاومت وی در برابر تیمور شده است. (همان: 96) با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در اواخر قرن هشتم هجری، جغرافیای طبیعی گیلان و شخصیت تیمور می‌توان به این نتیجه رسید که عوامل مختلفی موجب عدم حضور و جنگ تیمور با سیدعلی کیا شده است. محقق درباره‌ی عدم جنگ تیمور با سیدعلی کیا، تحلیل نادرستی ارائه می دهد. زیرا تیمور به دلیل عواملی که به آن اشاره می‌شود، گیلان را مورد هجوم قرار نداد: 1ـ سیدعلی کیا خود را به عنوان شخصیتی روحانی و مذهبی معرفی کرده بود و تیمور با توجه به احترامی که به مشایخ قائل بود، حداقل در ظاهر سعی در به راه‌انداختن جنگ با آن‌ها نمی‌کرد، هرچند تیمور حکومت مرعشیان مازندران را، که درویش مسلک بودند، برانداخت. 2ـ جغرافیای طبیعی گیلان برای هر مهاجمی سدی غیرقابل عبور بود، تیمور با درک این مسأله سعی می‌کرد از طریق صلح گیلان را در اختیار گیرد. 3- تیمور در فتوحات خود نشان داد که در صورت اطاعت حاکمان نواحی مختلف و پرداخت باج و مالیات به سرزمین‌های آنان هجوم نمی‌برد. بنابراین پس از این که سیدعلی کیا و بعدها فرزندش سیدرضا کیا نسبت به تیمور اظهار اطاعت و ایلی کرد از تصرف سرزمین‌هایشان چشم‌پوشی کرد. (نظام‌الدین شامی، 1362: 250)
در فصل سوم پژوهش حاضر، تحولات سیاسی حکومت کیائیان از مرگ سیدعلی کیا تا حکومت خان احمدخان مورد بررسی قرار گرفته است. مؤلف در این فصل نیز براساس روش پژوهش خود، صرفاً باتکیه بر گزارش‌های تاریخی به شرح حوادثی که رخ داده است می‌پردازد. نکته‌ی مهمی که در گزارش‌ها و توصیف‌های تاریخی عصر قاجار قابل مشاهده است، در حالی درباره‌ی حوادث تاریخی عصر آل کیا، مآخذ تاریخ محلی این دوره گزارش‌های قابل اعتمادی ارائه کرده‌اند. با آن که کتاب حاضر، رساله‌ی کاشناسی ارشد مؤلف بوده، با این حال برخی از گزارش‌های مهم و مطالب نویسنده غیرمستند است نویسنده در صفحه 111 می‌نویسد: «... شیخ صفی‌الدین ارتباط و وابستگی زیادی با گیلان، به ویژه تالش داشت و حتی اشعاری به زبان گیلکی سروده بود. رشد شیخ صفی‌الدین را بیشتر از سوی امرای تالش و سپس مردم آسیای صغیر می‌دانند...» (همان: 111) مآخذ این مطالب صفوه‌ی‌الصفای ابن بزاز است، اما مؤلف در متن کتاب مرجع گزارش خود را نمی‌نویسد. یکی از مباحث مهم این فصل، مهاجرت اسماعیل‌میرزا به دربار کارکیا است. محقق با استناد به احسن التواریخ حسن بیک روملو، عالم آرای شاه اسماعیل گزارش مستندی درباره‌ی چگونگی ورود او و همراهانش به گیلان می‌آورد، (همان: 14-112) با این وجود درباره‌ی مدت حضور اسماعیل‌میرزا، آموزش‌های وی توسط کارکیا میرزاعلی، نقش «صوفیان لاهیجان» و غیره... ارائه نمی‌دهد. در پایان می‌نویسد: «[شاه اسماعیل] تا زنده بود، معترض حکومت سادات کیایی لاهیجان نشد...» (همان: 114) به استناد مآخذ تاریخ محلی نظیر تاریخ خانی و تاریخ گیلان فومنی، شاه اسماعیل با وجود این که گیلان را به طور مستقیم مورد هجوم خود قرار نداد، اما در نتیجه فشارهایی که سوی شیخ نجم گیلانی ـ شیخ نجم با سادات کارکیا دشمن بود ـ به او وارد می‌شد، باج‌هایی کلان از آل کیا دریافت کرد، به طوری که به گزارش لاهیجی، کارکیا سلطان حسن یک مرتبه مجبور شد کلیه‌ی کالاها و ادوات نقره‌ای و طلای خود را تبدیل به سکه نماید تا بتواند باج و خراج مورد مطالبه‌ی شاه را پرداخت کند. (لاهیجی، همان: 235). این فشارهای مالی و سیاسی بارها در طی حکومت شاه اسماعیل اول علیه سادات کیائی انجام شد.
در فصل چهارم، حکومت خان احمدخان و روابط وی باحکومت صفوی و در نهایت سقوط حکومت آل کیا مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل با وجود این که مؤلف شرح جامعی از حکومت خان احمد در گیلان و روابط وی با شاه تهماسب اول و شاه عباس اول می‌آورد، با این حال به بررسی تحلیلی دلایل سقوط خان احمد توسط شاه عباس نمی‌پردازد و صرفاً به عوامل ظاهری که مآخذ به آن‌ها اشاره داشته و توصیف کرده‌اند، توجه نشان می‌دهد. در حالی که مهم ترین دلیل تصرف گیلان توسط شاه عباس تسلط وی بر منابع اقتصادی گیلان، به ویژه ابریشم این سرزمین بوده است.
در فصل پنجم، مؤلف ضمن بررسی اوضاع فرهنگی و اجتماعی آل کیا، شرح کوتاهی از شاعران، علمای این دوره، آداب و سنت‌های اجتماعی، فعالیت‌های اقتصادی و مذهب عصر آل کیا ارائه می‌دهد. روش پژوهش در این فصل نیز گزارشی ـ توصیفی است، زیرا مذهب و اقتصاد دوره‌ی آل کیا از اهمیت زیادی برخوردارند. چگونگی تسلط مذهب تشیع زیدی بر سراسر بيَه پیش (شرق گیلان) و تغییر مذهبی گیلان از تشیع زید به تشیع امامی از چالش‌های مهم این دوره است که مؤلف توجه و تحلیل زیادی درباره‌ی آن ارائه نداده است.
مهم ترین نکاتی که در پژوهش حاضر به چشم می‌خورد، عبارتند از:
1ـ عدم توجه به روابط آل کیا با حکومت‌های محلی و مرکزی ایران. آل کیا به دلیل جهت‌گیری مذهبی در طول حکومت دویست و سی و یک ساله به طور مداوم درگیر نبرد با حکومت‌های محلی و حکومت‌های مرکزی ایران نظیر قراقویونلوها، آق قویونلوها و صفویه بودند. شرح روابط آن‌ها به تفصیل در مآخذ تاریخ محلی و دیگر منابع تاریخی آمده است، اما در تحقیق حاضر زیاد به آن توجه نشده است.
2ـ محتوای تحقیق به طور کلی سیاسی است و با وجود‌ آن که مؤلف شرح گذرایی در فصل پنجم درباره‌ی اوضاع فرهنگی و اجتماعی داشته، اما سبک گزارش‌های توصیفی کتاب خسته‌کننده به نظر می‌رسد.
3ـ تحلیل در گزارش‌های تاریخی کتاب به چشم نمی‌خورد. نویسنده صرفاً گزارشگر حوادث تاریخی پادشاهان آل کیاست و با تکیه بر گزارش‌ها حوادث تاریخی را شرح و توصیف می‌کند.
4ـ عدم استناد مؤلف در برخی از حوادث مهم به مآخذ معتبر و استناد به مآخذ تحقیقی. در صورتی که مآخذ تاریخ محلی و یا عصر صفویه نسبت به گزارش مورد اشاره مطالب و گزارش‌های مهمی ارائه کرده‌اند. از سوی دیگر برخی از مآخذ مورد استفاده محقق، غیرعلمی اند و مستند نیستند. در حالی که تاریخ خانی لاهیجی و یا دیگر مأخذ، گزارش‌های معتبری درباره‌ی حوادث این دوره ارائه کرده‌اند.
5ـ به جهت این که حکومت آل کیا، دودمانی محلی در گیلان هستند، توضیح برخی از اماکن جغرافیایی واجب و ضروری به نظر می‌رسد، در حالی که توضیحات مؤلف ناقص بوده وشرح‌ها و توضیحات دقیق و مناسب به ندرت مشاهده می شود. از سوی دیگر برای فهم خواننده و تلفظ صحیح اسامی خاص و جغرافیایی این اسامی باید به صورت صحیح اِعراب‌گذاری می‌شد که در تحقیق حاضر به چشم نمی‌خورد.
6ـ اشکالات چاپی و تایپی در تحقیق وجود دارند، انتظار می‌رود در چاپ‌های بعدی مؤلف به رفع آن بپردازد، مانند روستای چورته، «حورته» ص 68 و سرپرسی سایکس هم سرپرستی مساکین آورده شده است با این حال این گونه اشکال‌ها به چشم می‌خورد.
7ـ عنوان نتیجه‌گیری در فهرست مطالب آمده است، اما متن نتیجه‌گیری در پایان کتاب مشاهده نمی‌شود و مشخص نیست که به چه دلیل در متن کتاب حاضر چاپ نشده است.
8ـ از آنجا که دوره‌ی حکومت آل کیا طولانی است، لذا مآخذ تاریخی درباره این دودمان گزارش‌های زیادی ارائه کرده‌اند، با این وجود مؤلف از تعداد مآخذ اصلی زیادی در تدوین اثر خود بهره نبرده است و همین چشم‌پوشی نویسنده موجب شده است تا به برخی از حوادث مهم و تأثیرگذار عصر آل کیا مورد توجه‌ی عمیق واقع نشود.
9ـ با توجه به اینکه عنوان کتاب حکومت شیعی آل کیا در گیلان است و مؤلف می‌بایست پژوهش کاملی درباره ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این دوره انجام می‌داد، اما روند کلی و عمومی کتاب، بررسی سیر مذهبی تشیع زیدی و نقش این خاندان در گسترش آن بوده است؛ بنابراین کتاب مورد اشاره بیشتر متکی به تحولات مذهبی گیلان در این دوره است و محقق پاسخ‌گوی بسیاری از پرسش‌هایی که درباره این دوره بوده است، نمی‌باشد. مؤلف حتی درباره تاریخ سیاسی این دوره روش خود را در دفاع از این خاندان گذاشته است و در بسیاری از موارد از آن‌ها دفاع کرده است. روحیه منطقه گرایی و جانبداری از آل کیا در تحقیق به چشم می خورد که در پژوهش‌های علمی شایسته نیست و از نکات ضعف تحقیق محسوب می شود، به عنوان نمونه در برخورد بین تیمور با سید علی‌کیا، از محتوای متن مؤلف با توجه به استنادهایی که آورده است. این گونه استنباط می‌شود که تیمور از نبرد با سید علی کیا در هراس بوده، لذا گیلان را مورد هجوم قرار نداد. در حالی‌که نقش عوامل جغرافیایی، اوضاع سیاسی ایران و سرانجام تمکین سید علی کیا، عامل عدم یورش تیمور گورکانی و لشکر تاتار وی به گیلان بود.

نتیجه
حکومت آل کیا در سال 769 هـ . ق در نتیجه ضعف و فروپاشی ایلخانان در ایران، به قدرت رسیدند. آن‌ها با کمک مرعشیان مازندران و تضعیف حکومت‌های محلی گیلان توانستند با تکیه بر مذهب تشیع زیدی و باورمندان خود قدرت را در شرق گیلان به دست گیرند. بی‌گمان جغرافیای طبیعی و سیاسی این سرزمین نقش زیادی در تحولات اجتماعی این حکومت داشت. مهم ترین حادثه‌ی سیاسی و اجتماعی عصر آل کیا، پناهنده‌شدن اسماعیل میرزا و آموزش‌های وی توسط دربار آل کیا است. بنابراین کیائیان نقش مهمی در به قدرت‌رساندن صفویه ایفا کردند. پژوهش حاضر بررسی جامعی درباره‌ی کارکردهای سیاسی و اجتماعی این دودمان ارائه داده است، با این حال انتظار می‌رود که مؤلف با تکیه بر گزارش‌های تاریخی به تحلیل اوضاع اجتماعی و سیاسی و اقتصادی این دوره می‌پرداخت، اما نویسنده با روش توصیفی صرفاً به بررسی تاریخ این خاندان و تنها کارکرد مذهبی آن‌ها و بیشتر با تکیه بر تحقیقات جدید پرداخته است. با وجود نکات مثبت و پژوهش ارزنده‌ای که انجام شده است، اما نکات ضعفی نیز در پژوهش حاضر مشاهده می‌شود. استناد به مآخذ کم اهمیت تحقیقی و عدم مراجعه به منابع اصلی و همچنین التفات اندک به تاریخ‌های محلی موجب شده تا برخی تحلیل‌های اشتباه در پژوهش حاضر راه یابد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ
1- ابن اسفندیار کاتب، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، تهران، پدیده، 1361.
2-  احمدی، حسین، تالشان، تهران، وزارت امور خارجه، 1384.
3- ترکمان، اسکندربیک، تاریخ عالم‌آرای عباسی، تصحیح ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، 1382.
4- توکلی، ابن بزاز، صفوه‌الصفا، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، زریاب، 1376.
5- رابینو، هـ . ل، ولایات دارالمرز ایران، گیلان، ترجمه جعفر خمامی‌زاده، رشت، طاعتی، 1374.
6- شامی، نظام‌الدین، ظفرنامه، تهران، بامداد، 1362.
7- شریعتی فوکلایی، حسن، حکومت شیعی ال کیا در گیلان، قم، مؤسسه شیعه‌شناسی، 1388.
8- غفاری، قزوینی، قاضی احمد، تاریخ جهان‌آرا، تصحیح مجتبی مینوی، تهران، حافظ، 1342.
9- فومنی، عبدالفتاح، تاریخ گیلان، تصحیح منوچهر ستوده، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1350.
10- لاهیجی، علی‌بن شمس‌الدین، تاریخ خانی، تصحیح منوچهر ستوده، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1350.
11- مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ طبرستان، رویان و مازندران، تصحیح محمدحسن تسبیحی، تهران، شرق، 1361.
12- مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ گیلان و دیلمستان، تصحیح منوچهر ستوده، تهران،‌بنیاد فرهنگ ایران، 1349.
13- مؤلف گمنام، تاریخ جهانگشای خاقان، تصحیح الله مضطردتا، اسلام‌آباد، بنیاد فرهنگی ایران و پاکستان، 1364.
14 –نوزاد، فریدون ، نامه‌های خان احمد گیلانی، تهران، بنیاد موقوفات محمود افشار یزدی، 1373.

*گروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی تنکابن


کتاب ماه تاریخ و جغرافیا شماره 143 فروردین 89


 
تعداد بازدید: 6356


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»