روش ها وارزش های تاریخ شفاهی

مرضیه سلیمانی


باید دانست که فن تاریخ‌نویسی را روشی است که هرکس بدان دست نیابد.

ابن‌خلدون/ مقدمه

روش تحقیق

آن‌چه علم و نظریه‌ی علمی را از سایر روش‌های کسب دانش متمایز می‌کند، به کاربردن روش علمی برای دستیابی به دانش است. هدف روش تحقیق تسهیل تفکر به منظور پاسخ به پیچیدگی‌های مسائل شناخت است[1]. اما روش، مجموعه عملیاتی است که امکان تجزیه و تحلیل، درک و توجیه واقعیت مورد مطالعه را فراهم می‌آورد. مراحل اصلی روش علمی عبارتند از: انتخاب موضوع، طرح مسأله، تدوین سؤالات، تعیین اهداف، بررسی سابقه، طرح فرضیه، روش پژوهش، روش گردآوری اطلاعات و تحلیل داده‌ها. بنابراین، هنگامی که از روش تحقیق سخن می‌گوییم، مراد ما مجموعه‌ای از قواعد، ابزارها و راه‌های قابل اعتماد و نظام‌مند برای بررسی و شناخت واقعیت‌ها و کشف مجهولات و دستیابی به راه‌حل مسائل و مشکلات است و این چیزی جز روش شناخت علمی نیست[2].

در مسیر کشف حقایق علمی، این مسأله اهمیتی ندارد که چه چیزی باید کشف شود. بلکه مهم دانستن این نکته است که راه‌های زیادی برای این کار وجود دارد. این راه‌ها را پژوهشگران باید بشناسند تا مناسب‌ترین و مطمئن‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راه را انتخاب کنند. از همین رو، روش تحقیق اهمیت می‌یابد. به گفته‌ی یکی از محققان، انتخاب درست و منطقی این راه‌ها و یا ارائه یک طرح تحقیق منسجم و استوار، خود نیمی از تحقیق محسوب می‌شود، زیرا بر سرنوشت پژوهش اثر مستقیم و تعیین کننده‌ای می‌گذارد[3].

روش‌شناسی به بررسی روش‌های شناخت در علوم می‌پردازد که می‌تواند تمامی جوانب شناخت را شامل شود. روش شناخت همواره از دغدغه‌های بشر بوده است، اما با تفکیک علوم از یکدیگر و پیدایش شاخه‌های متعدد و متکثر علم، مباحث روش‌شناسی رونق گرفت و مجادلات مهم روش‌شناختی در علوم طبیعی و اجتماعی مطرح شد. هدف این مباحثات، یافتن راهی علمی و منطقی برای دستیابی به واقعیت بود تا در پرتو آن از خطا و لغزش پرهیز شود و پژوهش علمی راه اصولی خود را بیابد و بپیماید[4].

روش‌شناسی در معنای وسیع کلمه، شناخت نظری و عملی روش آشکارسازی واقعیت است[5]. در واقع، روش‌شناسی به نوعی فلسفه یا بینش در راه قوام روش‌ها اطلاق می‌شود. اما روش راهی است که به منظور دستیابی به حقیقت در علوم باید پیموده شود. از همین رو، روش به سه حوزه‌ی زیر اطلاق می‌شود:

الف) راه‌هایی که انسان را به کشف مجهولات و حل مسائل هدایت می‌کند.

ب) مجموعه قواعدی که در بررسی‌های علمی واقعیات به کار می‌روند.

ج) مجموعه ابزارها یا فنونی که آدمی را از وادی مجهولات به سوی معلومات راهبری می‌نمایند[6].

در کار تاریخ، شناخت روش و هدف اهمیت خاص دارد. در حقیقت، علم فقط از آن هنگام توانسته پیشرفت واقعی حاصل کند که دریافته است در مسیر خویش چگونه و از کجا باید قدم بردارد و آن هدف که در پیش دارد چیست؟

تاریخ، بی‌شک تنها گردآوری روایات یا مقایسه‌ی آن‌ها و شناخت «واقعیت» حوادث گذشته نیست؛ ورای این کار، نظر به توجیه و تفسیر این «واقعیات» دارد که بین جزئیات رابطه برقرار می‌کند و آن‌ها را به یکدیگر پیوند می‌دهد. این کار در واقع عبارت از تجدیدبنای گذشته است به کمک مصالح و موادی که این‌جا و آن‌جا از بقایای آوار حوادث باقی‌مانده است. مصالح و موادی را که مورخ برای این بازسازی گذشته به کار می‌برد، البته از مدارک و اسناد پراکنده‌ای که از دستبرد زمان در امان مانده است، به دست می‌آورد، اما وی البته تمام مصالح و مواد گذشته را نمی‌تواند در این بازسازی خویش به کار گیرد و خواه ناخواه قسمتی از آن را کنار می‌گذارد. به علاوه، وی چگونه می‌تواند این مواد و مصالح غیرمادی را ـ که به وسیله‌ی اذهان گواهان، راویان و ناقلان گذشته مکرر دستکاری شده است ـ تبدیل به عناصر اصلی و واقعی کند که گذشته را آن‌چنان که بوده، بنا می‌کرده است[7]؟

اولین روش مورد استفاده‌ی مورخان، در طول تاریخ، روش توصیفی بوده است. این روش، مبتنی بر واقع‌گرایی در تاریخ‌نگاری و تاریخ­نگری بوده است. انسان از ابتدای تاریخ، سه نوع جهان‌بینی را تجربه نموده است که در حوزه‌ی نگارش تاریخ نیز مؤثر بوده‌اند. این سه نوع جهان‌بینی عبارتند از: 1ـ جهان در انسان 2ـ انسان در جهان 3ـ انسان جدا از جهان.

در حوزه‌ی این سه نوع جهان‌بینی، هفت نوع روش تجربه گردیده که عبارتند از:‌1ـ درون‌نگری 2ـ مشاهده 3ـ آزمایش 4ـ تفهم 5 ـ پرسشنامه‌ای 6 ـ تاریخی 7ـ تأویل. در حوزه‌ی تاریخ، روش‌های درون‌نگری، تاریخی و تأویل سهم بیشتری را پیدا نموده‌اند که عمده آثار تاریخی تا قرن 19 میلادی، مبتنی بر درون‌نگری، توصیف و شرح انبوه وقایع بوده است[8].

 

مراحل اساسی پژوهش تاریخی

مراحل اساسی یک پژوهش تاریخی عبارتند از:

1ـ تعیین، محدود کردن و تعریف مسأله؛

2ـ تدوین فرضیه؛

3ـ جمع‌آوری و سازمان‌دهی اطلاعات؛

4ـ تعیین اعتبار، تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع‌آوری شده؛

و 5 ـ تهیه گزارش.

انتخاب روش تحقیق، در مرحله‌ی سوم یعنی جمع‌آوری و سازمان‌دهی اطلاعات

صورت می‌پذیرد. در این جا پژوهشگر منابعی را جستجو می‌کند که به وسیله آن‌ها شواهدی از وقایع گذشته بیابد. این منابع بسیار فراوانند و بایگانی‌ها، سرشماری‌های آماری، مطبوعات، اسناد شخصی، تصویرها، آلات و ابزار، فیلم‌ها، نوارهای ضبط صوت و... را در برمی‌گیرند. اما خود این منابع به دو دسته تقسیم می‌شوند: منابع دست اول و منابع دست دوم.

منابع دست اول شامل گزارش شاهدان عینی است که در یک واقعه‌ی تاریخی شرکت داشته‌اند. این منابع اسناد بسیار گوناگونی را در بر می‌گیرند که گواهی شفاهی از معتبرترین آن‌هاست. گواهی شفاهی یعنی گزارش لفظی یک شاهد یا شرکت‌کننده در یک واقعه که طی یک مصاحبه‌ی شخصی به دست می‌آید و می‌توان آن را ثبت کرد یا رونوشت آن را تهیه نمود. طبعاً منابع دست دوم، چنین اعتباری ندارد و با واسطه‌های بیشتر و فواصل افزونتر از واقعیت، روبروی مورخ قرار می‌گیرد.

تاریخ شفاهی

تاریخ شفاهی[9] یکی از شیوه‌های پژوهش در تاریخ است که به شرح و شناسایی وقایع، رویدادها و حوادث تاریخی، براساس دیدگاه‌ها، شنیده‌ها و عملکرد شاهدان، ناظران و فعالان آن ماجراها می‌پردازد. تاریخ شفاهی مقدمه‌ای است بر اسناد مکتوب از آن جهت که جریانات سیاسی در برخی از موارد، بدون برقراری رابطه میان پدیده‌ها و رخدادها از طریق اسناد قابل فهم، موجب می‌شوند تا بخشی از تاریخ درهاله‌ای از ابهام فرو رود.

مقررات آرشیوی از یک طرف و مصلحت‌اندیشی‌های سیاسی در برخی موارد موجب می‌شود تا محققان به تاریخ شفاهی تمایل و علاقه داشته باشند و آن را چونان مستندات مکتوب ارج بگذارند. اهمیت تاریخ شفاهی و کارکردهای آن باعث شده که در خارج از کشور دانشگاه‌ها و مدارس پیشگام در تاریخ شفاهی باشد[10]. متون این تاریخ حتی در صورت مکتوب شدن، خصلتی گفتاری دارد و مصاحبه‌گر به عنوان یک شنونده‌ی فعال نقشی بسیار اساسی را ایفا می‌کند. در واقع گفتمان متقابل مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده (راوی)، با به کارگیری شیوه‌های اصولی و استاندارد مصاحبه، به آشکار شدن زوایای پنهان تاریخ و بازسازی دوباره‌ی آن منجر می‌شود.

می‌گویند تاریخ شفاهی هم جدیدترین شیوه تاریخ‌نگاری است و هم کهن‌ترین آن. به لحاظ تاریخی، در اواخر قرن نوزدهم مدارک شفاهی مانند منابع مکتوب اهمیت پیدا کرد و از اوایل قرن بیستم تاریخ شفاهی وارد مرحله‌ی جدی‌تری شد. تاریخ شفاهی به شیوه‌ی امروزی و نوین، برای اولین بار در سال 1948 میلادی در دانشگاه کلمبیا پایه‌گذاری شد و پس از تشکیل انجمن تاریخ شفاهی در سال 1966 و سپس تأسیس بخش تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد در سال 1967، وسعت بیشتری یافت و به عنوان مبحثی جدی در محافل پژوهشی و تاریخی جهان مورد قبول واقع گردید. در واقع، آلن نوینز نخستین کسی است که اولین آرشیوهای تاریخ شفاهی را در دنیا به وجود آورد و پس از وی لوییزاستار، جانشین او در اداره‌ی تحقیقات تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا شد[11].

بدین ترتیب شکل‌گیری تاریخ شفاهی و تکوین و توسعه‌ی آن طی چهاردوره یا مرحله صورت پذیرفت. در دهه‌ی هشتاد، در واقع نسل سوم تاریخ شفاهی موجودیت پیدا کرد. در این دوره حرفه‌ی تاریخ شفاهی از محافظه‌کاری دهه پنجاه و آزادی‌گری دهه‌ی شصت فراتر رفت و به یک رشته‌ی تخصصی بدل شد. دوره‌ی چهارم آن از 1990 بدین سو را در برمی‌گیرد و مهم‌ترین دغدغه‌ی آن بحث آکادمیک کردن تاریخ شفاهی در دانشگاه‌ها و مدارس است[12].

روایت شفاهی...

از میان انبوه آثاری که پیرامون روش تحقیق در تاریخ و روش‌شناسی تاریخی ـ به زبان انگلیسی ـ به چاپ رسیده، بخشی از جذاب‌ترین و پرمخاطب‌ترین آن‌ها آثاری هستند که در حوزه‌ی تاریخ شفاهی به تحریر درآمده‌اند. از مرکز تاریخ شفاهی دانشگاه کنکوردیا گرفته تا انجمن تاریخ شفاهی استرالیا و مؤسسه تاریخ شفاهی فرانسه[13]، از پروژه‌ی امریکایی تاریخ شفاهی منطقه‌ای تا مرکز تاریخ شفاهی در دانشگاه کنتاکی و نیز مراکزی مثل برنامه‌ی تاریخ شفاهی جنوب (دانشگاه کارولینای شمالی)، تاریخ شفاهی مهاجران جنگی (سازمان حقوق بشر)، پروژه تاریخ شفاهی افریقایی ـ آمریکایی‌ها (دانشگاه لوییس ویل)، تاریخ شفاهی ژاپنی ـ آمریکایی‌ها، پناه جویان، بازماندگان نسل‌کشی و... همگی به انتشار اسناد و کتبی پرداخته‌اند که این روش ثبت تاریخ را از منظری خاص به مخاطب معرفی کرده و اطلاعات دست اول تاریخی را در اختیار آن‌ها قرار می دهد.

اما درخصوص شیوه‌های تدوین تاریخ ـ با تکیه بر مصاحبه‌های شفاهی ـ نیز کتب آموزشی بسیاری تألیف شده که غالباً به عنوان منبع درسی در دانشگاه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی از این منابع، که از اعتبار و اهمیت بالایی برخوردار است و بنا به شهادت منتقدان و نیز مقالات مندرج در مجلات علمی مورد استقبال دانشجویان و پژوهشگران حوزه‌ی تاریخ قرار گرفته، اثری است با عنوان روایت شفاهی: پژوهشی در روش‌شناسی تاریخی[14] که توسط جان ونسینا[15] و از سوی انتشارات آلدین ترنسکشن[16] به چاپ رسیده است.

جان ونسینا متولد 14 سپتامبر 1929 در بلژیک است. او به عنوان مورخ و انسان‌شناس متخصص در حوزه‌ی افریقا اشتهار دارد و در گروه تاریخ دانشگاه ویسکانسین، به عنوان استاد ممتاز، به تدریس مشغول است. از جمله آثار پرشمار او عناوین زیر از بقیه معروف‌ترند:

ـ  پادشاهی‌های ساوانا  (1966)

ـ روایت شفاهی به مثابه تاریخ (1985)

ـ راه‌هایی در جنگل‌های بارانی (1990)

ـ زیستن با افریقا (1994)

ـ چگونه جوامع متولد می‌شوند (2004)

ـ مستعمره بودن (2010)

روایت شفاهی... 226 صفحه است و نویسنده آن را در پانزده فصل، یک مقدمه، مجموعه یادداشت‌ها، کتاب‌شناسی و نمایه تنظیم کرده. شیوه کار او بدین طریق است که در هر فصل، پس از یک درآمد کوتاه به بحث اصلی وارد می‌شود و در پایان، خلاصه‌ای از اهم مطالب آن فصل را به دست می‌دهد. یادداشت‌ها، به صورت یک جا در پایان کتاب آمده و هر فصل حاوی عناوین فرعی متعددی است.

فصل اول که در برگیرنده چهار عنوان اصلی است، نویسنده به اهداف و چارچوب‌های کار، رابطه روایت شفاهی با تاریخ مکتوب، و برخورد با روایت شفاهی در ادبیات قوم‌شناختی می‌پردازد و تاکید می‌کند که «در میان انواع گوناگون منابع تاریخی، روایت‌های شفاهی از جایگاهی ویژه برخوردارند اما هنوز به عنوان اسناد تاریخی، ویژگی‌های خاص آن‌ها کمتر مورد تحلیل قرار گرفته است» (ص xi) و منظور او از تاریخ شفاهی «تمام گواهی‌های شفاهی مرتبط با گذشته است که از یک شخص به شخص دیگر منتقل شده است» (ص xi).

سپس با به دست دادن تعریفی دقیق از روایت‌های شفاهی، ویژگی خاص آن‌ها را وابستگی و پیوستگی به «قدرت حافظه بشری» دانسته که در عین حال مسئله صحت و اعتبار این روایت‌ها را نیز به چالش می‌کشد (ص 1). اما این بدان معنا نیست که روایت‌های شفاهی یکسره غیر موثق‌اند، بلکه برعکس در محدوده‌های خاص، مثلاً در نقاطی از جهان که فاقد فرهنگ کتابت بودند (و شاید هنوز هم هستند)، شکل شفاهيِ ثبت تاریخ، قابل دسترس‌ترین  منبع جهت بر ساختنِ گذشته به شمار می‌رود.(ص1)

فصل دو «روایت به مثابه زنجیره‌ای از گواهی‌ها» نام دارد و یکسره به مبحث گواهی و روایت، تعریف آن‌ها و ویژگی‌های خاص آن‌ها اختصاص دارد. از نظر نویسنده، «روایت‌های شفاهی، دربرگیرنده‌ی همه‌ی گواهی‌های کلامی ـ اعم از کلام عادی یا آواز ـ هستند که از گذشته گزارش می‌دهند»(ص 19).

«گواهی کلامی، زنجیره‌ی انتقال» عنوان فصل سوم است که با درآمدی بر گواهی‌های مکتوب، به شیوه‌ی گواهی پرداخته و سپس گواهی‌های گروهی، اختلاف نظر در بین منابع خبری و پرسش از منابع خبری را مورد واکاوی قرار داده است. نویسنده عنوان می‌کند که «چون ممکن است منبع خبری، یا مصاحبه شونده، به دلایل مختلف و عمدتاً ترس، بر اظهارات خود پای‌بند نماند؛ بهترین ابزار ثبت گواهی‌های کلامی ضبط صوت و یا ضبط ویدیویی سخنانِ اوست.»(ص 29)

در فصل چهار با عنوان «شیوه‌ی انتقال در روایت شفاهی»، مبحثِ ابزار (ص 31)، کنترل و نظارت بر نقل روایات (ص 33)، روایت‌های رمزی و پنهان (ص 34) و ابزارهای تقویت حافظه (ص 36) مورد توجه قرار گرفته است. ونسینا در این جا می‌گوید که مصاحبه‌گر، همواره باید در جریان مصاحبه قلم و کاغذی در دست داشته و مواردِ خاص را مکتوب نماید. در تلفظ برخی اسامی و عبارات، تکیه بر حافظه یا اعتماد به ضبط‌صوت ناکافی است و علاوه بر آن، هنگام مصاحبه می‌توان مواردی را مکتوب کرد و پس از اتمام آن، توضیحات بیشتری را از راوی درخواست نمود.

«تحریف در نتیجه‌ی انتقال» عنوان فصل پنجم کتاب است و همان‌گونه که از نامِ آن پیداست، کاستی‌های انتقال روایت‌های کلامی یا تاریخ شفاهی را به بحث گذاشته. این فصل در برگیرنده‌ی یک بخش فرعی با نامِ «ناکامی حافظه» است و این ناکامی را در چهار سرفصل مورد بررسی قرار می‌دهد: الف) ـ ناکامی در شیوه‌ی انتقال ب) ـ ناکامی در کنترلِ روایت ج)ـ کثرت تکرار د)ـ چگونگی ارزیابيِ ناکامی حافظه. بخش فرعی دیگر، «تحریف‌های تبیینی» (ص 44) نام دارد و پایان بخش فصل، همانند سایر فصول، ارائه خلاصه‌ای از مطالب همین فصل است.

در فصل شش که «فهمِ گواهی، ویژگی‌های خاص یک گواهی» نام دارد، نویسنده عنوان می‌کند: «اگر مورخ در پی فهم رویدادهای مرتبط با گذشته باشد، نخستین گام، فهم گواهی است. پیش از هر چیز او باید تشخیص دهد که آیا سخنانِ شخص مصاحبه شونده، محتوایی تاریخی دارد یا خیر، سپس میزان اثرگذاری احتمالی منبع خود را بررسی کرده و ساختار گفتار او را به دقّت مورد توجه قرار دهد» (ص 47).

از نظر او این امکان وجود دارد که بین گونه‌های متنوع روایت‌های شفاهی و گواهی‌های کلامی تمایز قایل شد. هر یک از این گونه‌ها ویژگی خاص دارد و به عنوان یک منبع تاریخی دارای ارزشِ متفاوتی است. از جمله خطوط این تمایز می‌توان به قصد یا عدم قصد در پس پشتِ یک گواهی، الحاقات و ضمایم یک گواهی، شکل گواهی، مقوله ادبی که این گواهی در آن جای می‌گیرد، شیوه‌ی انتقال گواهی و... اشاره کرد.

فصل هفت «ساختار یک گواهی» نام دارد و دارای پنج بخش فرعی است: ساختار رسميِ ظاهری (ص 54)، عواملِ رسمی تأثیرگذار بر یک گواهی (ص 55)، عوامل رسمی تأثیرگذار بر انتقال (ص 56)، ساختار درونی (ص 57)، روشن‌تر ساختن گواهی به واسطه‌ی ساختار آن (ص 63) و خلاصه‌ی مطالب (ص 65).

در فصل هشت ـ «معنای گواهی» ـ ابتدا معنای لغوی این واژه تعریف شده و پس از ورود به معنای اصطلاحی، منظور از «گرفتن گواهی» در صفحه‌ی 67 توضیح داده  شده است. از مباحث جالب این فصل می‌توان به «نمادگرایی و کنایات شاعرانه» اشاره کرد (ص 69).

«گواهی همچون سرابی از واقعیت» عنوان فصل نُه کتاب است که به اهمیت اجتماعی یک روایت می‌پردازد. آغازگر این فصل اظهار نظر قاطع و شگفت‌انگیز نویسنده است که: «یک روایت چیزی بیش از سرابِ واقعیتی که به وصف آن پرداخته، نیست چرا که راوی تنها وجوهی از آن واقعیت را می‌بیند و تفاسیر خاص خود را از این وجوه ارائه می‌کند. در واقع مصاحبه یا شخصیت او، علایق شخصی‌اش و ارزش‌های فرهنگيِ جامعه‌اش متحقق شده و رنگ پذیرفته» (ص76).

فصل ده «ارزش‌های فرهنگی و گواهی» نام دارد و مفاهیم و ارزش‌های فرهنگيِ جامعه‌ای که مصاحبه‌شونده بدان تعلق دارد را برمی‌شمارد. فصل یازده به «شخصیت منبع خبری» پرداخته (ص108) و فصل دوازده «مقایسه‌ی گواهی‌ها» نام دارد(ص120). از جمله عناوین این فصل می‌توان به مباحث زیر اشاره کرد: مقایسه‌ی متنی که خود شامل دو بخش فرعی است: متون ثابت(ص121) و متون آزاد (ص126)، مقایسه‌ی شرایط انتقال (ص129)، محل انتقال (ص133)، نوع انتقال (ص134) و نتایج به‌دست آمده از شیوه‌ی تطبیقی (ص137).

«معرفت تاریخی» عنوان فصل سیزده کتاب است و آن‌گونه که در ابتدای فصل (ص142) آمده، به انواع روایت و ویژگی‌های آن‌ها به عنوان منابع خبری اختصاص دارد. در این‌جا نویسنده از شعارها، فرمول‌های اخلاقی، عبارات آیینی، عناوین و لقب‌ها، شعر در انواع تاریخی، مدیحه، شخصی، نامِ جای‌ها، نام اشخاص، حکایات و داستان‌ها، داستان‌های مرتبط با تاریخ عمومی، اسطوره‌ها، اسطوره‌های سبب‌شناسانه، داستان‌های هنريِ صِرف، خاطره‌های شخصی و... اشاره کرده و تمامی آن‌ها را جزئی تأثیرگذار در ثبت تاریخ شفاهی معرفی می‌کند.

«روایات چگونه مغرضانه هستند» عنوان فصل چهارده کتاب است که در 19صفحه تدوین شده و بیشتر به نقش موانع سیاسی در ثبت بی‌غرضِ وقایع اشاره دارد. پس از ذکر مثالی از رواندا و بروندی (ص166)، نویسنده محدودیت‌های روایت شفاهی را برشمرده (ص170) و دوباره بر تأثیر زبان و فرهنگ تأکید می‌ورزد. در فصل پانزده ـ «تفسیر تاریخ» ـ شیوه‌های صحیح یک مصاحبه‌ی معتبر، از مکانِ مناسب گرفته تا منبع خبری موثق و ضبطِ وقایع مورد بازبینی قرار گرفته است. کتاب‌شناسی هفت صفحه را به خود اختصاص داده و نمایه‌ی کلی پایان‌بخش آن است.

اصلِ کتاب به زبان فرانسه است و اچ.ام.رایت[17] آن را به انگلیسی برگردانده. او پیش‌تر بوروکراسی و تمدن چین اثر اتین بالاز را نیز به انگلیسی ترجمه کرده و خود دارای دست‌کم دو کتاب مستقل در حوزه‌ی تاریخ است. اما مقدمه‌ی کتاب را نیز دو تن از پژوهشگران و نویسندگانِ همین حوزه تألیف کرده‌اند. سِلما لِیدِسدورف[18] صاحب آثاری چون خاطرات سرکوب گروهی: حکایاتی حقیقی پیرامون عواقب ظلم و بی‌رحمی (2009، کار گروهی) و حافظه و حکومتِ استبدادی (2005، کار گروهی). و الیزابت تونکین[19] که از میان آثار او می‌توان به ساختارهای اجتماعی تاریخ شفاهی (1995، کمبریج) و تاریخ و قومیت (1989) اشاره کرد.


[1] . مورن، ادگار، شناختِ شناخت، ترجمه‌ی علی اسدی، تهران: انتشارات سروش، چاپ اول 1374، ص38

[2] . عزتی، مرتضی، روش تحقیق در علوم اجتماعی، تهران: مؤسسه‌ی تحقیقات اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس، چاپ اول 1376، ص20

[3] . سریع­القلم، محمود، روش تحقیق در علوم سیاسی و روابط بین‌المللی، تهران: نشر فرزان‌روز، چاپ اول1380، ص100. به نقل از ملائی توانی، علیرضا، درآمدی بر روش پژوهش در تاریخ، تهران: نشر نی، چاپ اول1386، ص44

[4] . ملائی توانی، علیرضا، درآمدی بر روش پژوهش در تاریخ، تهران: نشر نی، چاپ اول1386، ص44

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»