بازتاب فرهنگ و اجتماع ایران در سفرنامه‌های اروپائیان

دکتر عباس پناهی*


در حوزه­ی مطالعات تاریخی، سفرنامه‌ها به دلیل محتوای اجتماعی و فرهنگی خود از اهمیت بسیاری برخوردار هستند. ممکن است این پرسش برای محققان و خوانندگان مطرح شود، چرا سیاحان و سفرنامه‌نویسان اروپایی در آثارشان برای موضوع‌های اجتماعی و فرهنگی ایران اهمیت ویژه‌ای قائل می‌شدند؟ پاسخ این پرسش را باید در محتوای مأموریت‌های سیاسی و دلایل مسافرت‌های آن­ها به شرق، به ویژه ایران جست­وجو کرد. پس از رونق یافتن اوضاع اقتصادی ایران در عصر صفوی، بسیاری از اروپاییان به منظور تجارت و گسترش ثروت خود به این کشور آمدند و با گروه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی روابط اقتصادی خود را آغاز کردند، بنابراین به جهت برخورد و مناسبات اقتصادی و اجتماعی با طیف‌های گوناگون، رفتارهای اجتماعی و فرهنگی مردم ایران را از نگاه خود تدوین کردند. در بین این سیاحان غربی، برخی نیز صرفاً مأمور سیاسی دولت‌های غربی بودند که مأموریت آن­ها بررسی نقاط ضعف و قدرت نیروی سیاسی و نظامی ایران بود، این گزارشگران نیز علاوه بر شرح و تدوین مأموریت خود، میزان نفوذ و محبوبیت یا تنفر مردم را از حاکمیت گزارش می‌کردند، از این رو، سفرنامه‌ها به موضوع‌ها و مطالبی اشاره دارند که در منابع تاریخی معمولاً به آن­ها اشاره نشده و یا این که از دیدگاه مورخان دارای اهمیت نبوده است. با توجه به مطالب فوق، می‌توان به این نتیجه رسید که سفرنامه‌ها در مطالعات اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردارند، هرچند سفرنامه‌ها به دلیل محتوای اجتماعی و فرهنگی خود کمتر به مسائل تاریخی و سیاسی می‌پردازند، اما به جهت محتوا و قالب اجتماعی این آثار، می‌توانند نقاط ضعف متون تاریخی را که توسط مورخان نوشته شده است برطرف سازند. سیاحان و سفرنامه‌نویسان مدعی تدوین تاریخ ایران نبوده‌اند، بلکه هدف بیشتر آن­ها آشنایی مردم مغرب‌زمین با فرهنگ و تمدن مردم ایران بوده است، برخی از این جهانگردان نظیر تاورنیه و شاردن در این راستا موفق بوده و توانسته‌اند آثار ارزشمندی درباره اوضاع اجتماعی و فرهنگی ایران در عصر صفوی تدوین کنند، آن­ها به دلیل ارتباط با مأموران دوایر دولتی حتی توانسته‌اند از سلسله مراتب اداری و نظام دیوان­سالاری ایران در دوره‌های مختلف گزارش خوبی ارائه کنند. بنابر مقدماتی که مطرح شد، سفرنامه‌ها را می‌توان از جمله متون مهم تاریخ اجتماعی به حساب آورد.

سفرنامه­ها به جهت این که از نظر محتوایی به موضوعاتی صرفاًً سیاسی نمی­پردازند، اهمیّت و ارزش زیادی دارند. نویسندگان سفرنامه­ها، اغلب، به جهت موقعیت اجتماعی و سیاسی و مشاغلی که داشتند، به موضوعات مورد توجه خود اهمیّت بیشتری می­دادند، بنابراین اغلب آگاهی­های زیادی درباره­ی اوضاع اجتماعی، اقتصادی،  فرهنگی و هنری ضبط و ثبت می­کردند. البته برخی از سیاحان به جهت مأموریت­های سیاسی­ای که بر عهده می­گرفتند، برای اهداف بلندمدت کشور متبوع خویش دقت زیادی در بررسی اوضاع جغرافیایی سرزمین­های مورد مأموریت خودداشتند. این سیاحان که بهتر است از آن­ها با عنوان مأموران سیاسی نام برده شود، بررسی دقیقی درباره­ی اوضاع جغرافیایی، راه­ها، رودخانه­ها، فاصله شهرها و ... داشتند. گزارش­های آن­ها بعدها مبنای سیاست­های استعماری دولت­های اروپایی در برابر سایر ملت­ها شد.بعدها نیروهای نظامی این دولت­ها براساس گزارش­های سیاحان خود، نحوه تصرف مناطق مورد نظر را بررسی می­کردند.

نخستین سفرنامه­ای که آگاهی دقیق و علمی از سرزمین­های شرقی(ایران) در اختیار اروپاییان قرار داد سفرنامه­­ی کلاویخوی اسپانیایی است. کلاویخو در سال 806 هـ .ق یک سال پس از نبرد آنقره (بین تیمور و بایزید اول) از سوی پادشاه اسپانیا مأموریت یافت تا به ایران سفر کند و مشاهده نماید که بین تیمور و بایزید کدام یک نیرومندتر است تا با او علیه رقیب وی متحد شود و روابط سیاسی برقرار کند. در حالی که پس از رسیدن کلاویخو به آناتولی، بایزید به اسارت درآمده و تیمور فاتح آسیا شده بود. سفرنامه­ی کلاویخو  را می­توان جزو نخستین گزارش­های سیاسی دانست که از سوی اروپاییان نگاشته شد. کلاویخو در مسیر مسافرت خود از آناتولی به ایران تا سمرقند و بازگشت خود از ایران به اسپانیا، شرح­های ارزنده­ای درباره شهرها، اوضاع جغرافیایی و اقتصادی ارائه می­دهد، به طوری که سفرنامه­ی وی مبنای سفرنامه­نویسی اروپاییان به ایران شد. اهمیت سفرنامه­ی وی زمانی آشکار می­شود که این سفرنامه پس از اختراع صنعت چاپ، بارها در اروپا به چاپ رسید و ماجراجویان اروپایی در عصر صفویه بر اساس گزارش­های اقتصادی و جغرافیایی وی توانستند به ایران راه یابند و به تجارت بپردازند[1].  بر اساس انگیزه­های فوق، در عصر صفوی نیز اروپاییان به ایران وارد شدند، در این دوره به دلیل ویژگی­های سیاسی حکومت صفوی و تقابل آن­ها در برابر عثمانی­ها، ورود تعداد زیادی از سیاحان به ایران حائز اهمیت است. دولت­های اروپایی با انگیزه­ی اتحاد با شاهان صفوی علیه عثمانی، مأموران خود را به دربار صفوی می­فرستادند[2].  علاوه بر مأموریت­های سیاسی، وظیفه دیگر آن­ها ایجاد روابط بازرگانی با دولت صفویه بود. مأموران و نمایندگان اروپایی علاوه بر گزارش مأموریت خود، اطلاعات منحصربه­فردی درباره­ی اوضاع جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی ایران ارائه می­کردند و این گزارش­ها بعدها کمک­ بسیاری در پیشبرد مقاصد سیاسی دولت­های اروپایی در عصر قاجار بودند. در اواخر عصر صفوی، روسیه تزاری نیز به جمع دولت­های استعماری پیوسته بود. گزارش­های سیاسی ولنیسکی و گیلانتز نقش زیادی در تعیین سیاست­های روسیه تزاری جهت تصرف قفقاز و گیلان پس از هجوم افغان­ها به ایران داشت[3].  تقریباً تا عصر فتحعلی­شاه در دوره­ی قاجار، مأموران و سفیران ایرانی که به دربار دولت­های اروپای و یا کشورهای همسایه رفت­وآمد داشتند، چنین آثاری تدوین نکردند، اما پس از آشنایی با اروپایان و مطالعه­ی سفرنامه­های آن­ها و همچنین نقش این گزارش­ها در تعیین سیاست­های دولت­های اروپایی، به اهمیت این آثار پی بردند و به تألیف و تدوین گزارش­های سیاسی و اجتماعی خود پرداختند. به عنوان نخستین گزارش و سفرنامه­ای که تأثیر زیادی بر حیات روشنفکری جامعه ایران گذاشت و سرمشق سفرنامه­نویسی ایرانیان شد، می­توان به سفرنامه­ی میرزا ابوالحسن­خان شیرازی تحت عنوان «حیرت­نامه» یاد کرد، اما سفرنامه­ی وی صرفاً گزارشی از اوضاع اجتماعی و رونق و توسعه­ی جامعه­ی غرب بود. در حالی که میرزا ابوالحسن خان توجهی نسبت به اوضاع فکری و فرهنگی جامعه­ی غرب و مناسبات اجتماعی آن­ها نداشت، اما سیاحان اروپایی که در عصرصفوی و قاجار به ایران می آمدند، دیدگاهی متفاوت نسبت به ایرانیان داشتند، دغدغه‌های نخستین سفیر ایران با سیاحان اروپایی  بسیار متفاوت بود، این نگرش­ها در نوشته­های آنان به خوبی آشکار است.

در بررسی کوتاهی که از دیدگاه سفرنامه‌نویسان اروپایی مطرح شده است، می‌توان به این نتیجه رسید که آن­ها علاوه بر دقت درمسائل اجتماعی و فرهنگی نسبت به مسائل سیاسی و نظامی ایران بی‌تفاوت نبودند. هرچند برخی از ایشان صرفاً با مأموریت‌های ویژه سیاسی به ایران فرستاده می­شدند تا در نتیجه اطلاعاتی که آن­ها گزارش می‌کردند، دولت‌هایشان درباره­ی ایران برنامه‌ریزی کنند. با این حال مهم­ترین موضوعی که در این پژوهش موردنظر است، توجه سیاحان اروپایی به فرهنگ عامه مردم ایران است. فرهنگ مردم ایران از عصر صفوی تا دوره­ی قاجار که سیاحان به ایران وارد می‌شدند، جذابیتی ویژه برای آن­ها داشت، زیبایی و فریبندگی جامعه­ی ‌ایران برای مسافران خارجی همانند نقش‌های فرش ایرانی بود که از تنوع زیبا و منظمی برخودار بود، این مسأله موجب می‌شد تا آن­ها این زیبایی را در آثارشان تدوین و تصویر کنند.

موضوع مورد پژوهش بررسی کتاب،‌ جلوه‌هایی از فرهنگ مردم ایران در سفرنامه‌ها است. بنابراین، مهم­ترین مقوله‌ای که در این اثر پژوهشی مورد تحقیق قرار گرفته، فرهنگ، آداب و رسوم مردم ایران و انعکاس آن در سفرنامه‌های اروپاییان است. درباره­ی تعریف واژه فرهنگ Culture تعریف‌های گوناگونی وجود دارد؛ اما درمجموع می‌توان گفت که فرهنگ به مجموعه­ی دستاوردهای فرهنگی،‌ آداب و رسوم ملت‌ها گفته می­شود که از یک نسل به نسل دیگر انتقال می‌یابد[4].

با توجه به اهمیت و ضرورت بررسی فرهنگ و هویت جامعه­ی امروز، محتاج بررسی فرهنگ و آداب رسوم جامعه­ی ایران از گذشته‌های دور تا زمان حاضر هستیم. بنابراین امروزه ایرانی بیش از هر چیز نیازمند آن است که بداند کیست و چه می‌خواهد؟ انسانی که می‌خواهد بر هویت خویش اعتراف کند، نمی‌تواند بدون داشتن منظری در پیش رو و آرمانی برخاسته از گذشته زندگی کند. از این رو، برای شناختن فرهنگ جامعه خویش ناگزیر است نردبان تاریخ را طی کند.

همان‌طور که اشاره شد متون تاریخی آگاهی چندانی از اوضاع فکری و اجتماعی جامعه ایران ارائه نکرده‌اند. در حالی که بسیاری از رفتارهای اجتماعی و فرهنگی که از سوی مردم و یا مورخان اموری عادی و طبیعی به نظر می‌رسید، از دیدگاه یک بیگانه، امور حیرت‌انگیز و غیرطبیعی جلوه می‌کرد. به­ویژه این که در عصر قاجار، اروپاییان از نظر اجتماعی و اقتصادی فاصله­ی‌ زیادی با ایرانیان پیدا کرده بودند، در حالی که جامعه­ی قاجار تغییر چندانی نیافته و به صورت یک جامعه­ی سنتی باقی مانده بود.

سفرنامه‌ها در واقع پرده‌هایی خوش‌نقش از صحنه‌های مختلف زندگی اجتماعی کشورهایی هستند که مطالب آن­ها در موردشان تدوین شده است، با این حال، انعکاس اوضاع و تصویر جوامع در سفرنامه‌ها براساس قاعده و قانون خاصی مبتنی نیست و بیشتر تابع ذوق و سلیقه­ی نویسنده است. بنابراین در تصویرهایی که از جامعه­ی‌ایران در آثار سیاحان اروپایی انعکاس‌یافته، بسیار متفاوت است. به عنوان نمونه؛ پولاک با دقت و حوصله­ی زیاد، به بررسی جامعه­ی ایران عصر قاجار پرداخته، سولتیکف روس با دقت کمتری سفرنامه­ی خود را تدوین کرد. اما برخی نظیر، لیدی شیل انگلیسی با ذهنیت غلط و غرض‌ورزی تصویر نادرستی از جامعه ایران در سفرنامه­ی خود انعکاس داده­اند، برخلاف شیل، ادوارد براون با تفکر و ذهنیتی فرهنگی دستاوردهای فرهنگی و معنوی ایران را تأیید و ستایش کرده است.

از نظر موضوعی، سفرنامه‌های اروپاییان که در عصر صفویه و قاجار درباره­ی ایران نوشته شده‌اند، متفاوتند و این مسأله برای بررسی جلوه‌های مختلف فرهنگی جامعه­ی ایران بسیار ارزشمند است. برخی از سفرنامه‌ها مانند سیاحت­نامه­ی کمپفر صرفاً به سازمان اداری و اجتماعی دربار توجه کرده‌اند. لایارد به دلیل علاقه‌ای که به زندگی اجتماعی عشایر و ایلات داشت، بیشتر محتوای سفرنامه­ی خود را به آن­ها اختصاص داده است. هدین سون بخش زیادی از اثرخود را به مشاهده و توصیف کویرهای ایران اختصاص داده است و جکسن نیز در مسیر سفر خود به ایران، به بررسی آثار تاریخی و باستانی و مطالعه درباره­ی آن­ها و ماری پتی فرانسوی، با هدف کسب امتیازات اقتصادی از نقاط ضعف شخصیتی درباریان استفاده کرده است. سبک تصویربرداری و توجه به حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه­ی‌ ایران از سوی سیاحان نیز بسیار متفاوت بوده است، برخی نظیر گوبینو عاشق فرهنگ و تاریخ ایران بود، وی در سفرنامه­ی خود ادعا می‌کند به جهت علاقه‌ای که به تاریخ و فرهنگ ایران داشت در پاریس همواره از لباس‌های ایرانی در جشن‌ها استفاده می‌کرد و برخی نظیر پیرلوتی به چشم دل به ایرانیان می‌نگریستند و عده‌ای همانند شاردن و تاورنیه درباره­ی ایرانیان واقع‌گرا بودند و برخی نیز سبک سنتی و معمولی جامعه را به تصویر کشیده و نویسنده­ی حاجی بابای اصفهانی (جیمز موریه) با بدبینی سعی در بزرگ‌نمایی برخی از رفتارهای ایرانیان داشته و از دیدگاه استعماری به جامعه­ی‌ایران نگریسته است[5].

در مجموع، آثار سیاحان و جهانگردان اروپایی، با هر انگیزه‌ای که به ایران آمدند، حاوی نکات ارزشمند تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است. البته اهمیت اجتماعی و فرهنگی آن­ها از جنبه­ی تاریخی آن­ها بیشتر است، زیرا در زمینه­ی گزارش‌های تاریخی به جهت عدم آگاهی آن­ها از حوادث تاریخی چندان قابل اعتماد نیستند. هدف اغلب این نویسندگان ـ جز مأموران سیاسی ـ گزارش اوضاع اجتماعی و فرهنگی ایران و آشنایی مردم مغرب زمین با آداب و رسوم جامعه­ی ایران در دوره صفویه و یا عصر قاجار بوده است.

پژوهش حاضر تحت عنوان جلوه‌هایی از فرهنگ مردم ایران در سفرنامه‌ها، تحقیقی توصیفی ـ انتقادی درباره­ی انعکاس اوضاع اجتماعی، فرهنگی و به طور کلی خرده­فرهنگ‌های جامعه­ی ایران در سفرنامه‌های اروپاییانی است که در عصر صفویه  و قاجاری به ایران آمده‌اند. محقق در پاسخ به این پرسش‌ها پژوهش خود را ‌آغاز کرده است: فرهنگ مردم ایران چگونه طی زمان بسط و توسعه یافته است؟ حکومت‌ها در سیر حیات فرهنگ مردم چه نقشی داشته  و چه نسبتی با آن برقرار کرده است؟ رمز بقای جامعه ایرانی در چه مسائلی است[6]؟

مؤلف درباره انگیزه و اهداف اصلی اروپاییانی که به ایران آمده‌اند، معتقد است که مجموعه­ی عوامل مختلف آن­ها را تشویق به سیر و سیاحت در ایران کرده است. وی در یک تقسیم‌بندی کلی معتقد است، انگیزه‌های اروپاییان را براساس اولویت می‌توان به انگیزه­ی سیاسی، سیاحت و ماجراجویی، تجارت و بازرگانی، انگیزه‌های اعتقادی و مذهبی، زبان‌شناسی و تحقیقات علمی دسته‌بندی کرد[7].

در عصر صفویه برخی از اروپاییان نظیر برادران شرلی و پیترودلاواله صرفاً با انگیزه­ی سیاسی و با هدف مقابله­ی ایران با عثمانی به ایران آمدند. پس از بسته‌شدن راه تجاری شرق به سوی غرب توسط عثمانی‌ها، اروپاییان از دست­یابی کالاهای شرقی محروم شدند، پس با مشکلات مختلف و به انگیزه­ی تجارت خود را به ایران رساندند، از این دسته از سیاحان می‌توان به جینکنسون، شاردن، اُلئاریوس، تاورنیه و جان نیوبری اشاره کرد، در آثار این دسته از سیاحان، اوضاع اجتماعی جامعه­ی ایران به خوبی انعکاس یافته است، علت توجه این گروه به موضوعات فرهنگی و اجتماعی، مراودات بازرگانی‌شان با صاحبان مشاغل مختلف است.

عده‌ای از دانشمندان ماجراجو نیز با آگاهی از پیشینه­ی تاریخی ایران و مطالعه­ی آداب و رسوم و شیوه‌های زندگی و اعتقادات این جامعه به ایران مسافرت کردند، سفرنامه­ی این دسته از سیاحان نظیر جکسن و مارسل دیولافوآدر این گروه قرار می‌گیرد. برخی نیز نظیر سانسون و رافائل دومان برای تبلیغ کیش مسیحیت و سروسامان دادن مسیحیان ایران به این سرزمین مسافرت کرده و سفرنامه‌های آن­ها نیز حاوی تلاش‌های مذهبی آنان است.

صرف‌نظر ازسیاحان مورد اشاره و ‌آثارشان، برخی دیگر از سیاحان اروپایی پس از ورود به ایران در قالب مشاغل مختلف نظیر پزشک، همانند فوریه ـ پزشک مخصوص ناصرالدین‌شاه ـ منشی، سرباز، کارمند، مستشار، وارد جامعه­ی‌ ایران شدند و شرح مشاهدات خود را تدوین کردند. به هر حال محتوای سیاحت‌نامه و شرح خاطرات اروپاییان از ایران به لحاظ موضوع دارای شکل و ترتیب تقریباً یکسانی است، زیرا آن­ها به اموری توجه و علاقه نشان می‌دادند که از نظر آن­ها در جامعه­ی ایران تفاوتی اساسی با جامعه­ی اروپایی داشت، براین اساس موضوع‌های کلی سفرنامه را می‌توان به شرح زیر تقسیم بندی کرد:

اشاره‌های منظم به تاریخ ایران در عصر نویسنده­ی سفرنامه؛ بررسی ساختار سیاسی حکومت در ایران؛ نقش شاه و مقام وی در جامعه ایران؛ بررسی نظام اداری و دیوان­سالاری و کارکرد نهادهای زیرمجموعه­ی آن­ها؛ کارکرد نظام قضایی جامعه ایران؛ مذهب و اعتقادات مذهبی؛ ویژگی دربار و درباریان جامعه ایران از عصر صفویه تا قاجاریه؛ قوانین و چگونگی اجرای آن در جامعه ایران؛ آداب و رسوم و اخلاقیات؛ طبقات اجتماعی؛ بررسی وضع زنان؛ تجارت و بازرگانی؛ راه‌ها و نقش آن در تجارت؛ جغرافیای تاریخی و طبیعی ایران؛ هنرها؛ زبان و ادبیات؛ نظام آموزش و پرورش؛ آثار و بناهای تاریخی؛ مجازات‌ها و نحوه­ی اجرای آن­ها

سفرنامه‌ها با توجه به این که در دوره‌هایی از تاریخ ایران تدوین شده‌اند که متون تاریخی عمدتاً تحت نظارت دربارها و حکومت‌ها تدوین می‌شد و مملو از تحریف و تملق‌های غیرواقعی بود، از اهمیت زیادی برخوردارند زیرا متون تاریخی عموماً بخشی از حوادث را نگارش می‌کردند که مبنای تحولات تاریخی شاهان و سلاطین بودند، بنابراین مورخان به اموری که خارج از دستگاه سلطنت بود اعتنایی نداشتند، در حالی که سفرنامه‌ها با بررسی موضوعاتی که اشاره شد، خلاء تاریخ اجتماعی را برطرف ساخته­اند و از سوی دیگر، به جهت این که سیاحان اجبار و یا مأموریتی جهت تدوین موضوع‌های مورد اشاره نداشته‌اند، مطالب‌شان برای تحقیق‌های تاریخ اجتماعی بکر و جالب به نظر می‌رسد.

 

بررسی متن و محتوای پژوهشی کتاب

محقق در فصل اول، برخی از عادات و باورهای ایرانیان را که در سفرنامه‌های اروپاییان انعکاس یافته است، بررسی و تجزیه و تحلیل می­کند. یکی از رفتارهای اجتماعی ایرانیان در عصر قاجار که مورد توجه سیاحان و موجب تعجب آنان می‌شد، نحوه­ی غذا خوردن و مهمان‌نوازی ایرانیان بود و یا چهارزانو نشستن ایرانی‌ها هنگام صرف غذا، که برای اروپاییانی که از نیمکت و میز و صندلی استفاده می کردند، بسیار دشوار و تعجب‌آور بود[8]. سیاحان اروپایی گزارش‌های فراوانی درباره­ی آداب پذیرایی و دعوت از مهمان توسط ایرانیان گزارش می‌کنند، پولاک می‌نویسد: هیچ چیز برای ایرانی غم‌انگیزتر از آن نیست که ناگزیر باشد غذای خود را در تنهایی بخورد. ایرانیان در پذیرایی از مهمان اسراف زیادی می‌کنند چنانکه غذای یکصدنفر را در مقابل تعدادی معدود  می‌گذارند[9].

اوژن فلاندی نیز از رعایت سلسله مراتب اخلاقی احترام از کوچکتر به بزرگ­ترها در ایران گزارش می‌کند و این نکته را از ویژگی مثبت ایرانیان می‌داند[10].

یکی دیگر از ویژگی­های اخلاقی ایرانیان به گزارش جهانگردان، تعارف‌های معمول و رایج ایرانی‌ها است. به عقیده­ی آن­ها ایرانی‌ها تا آن­جا در تعارف پیش می­روند که رفتار آن­ها رنگ تملق‌ به خود می‌گیرد. حال آن که زبان و آنچه در دل آن­هاست، غالباً چیز دیگری است. با این همه ایرانیان در این زمینه مهارت دارند و مطلب را به صورتی نقل می‌کنند که مخاطب به مقصود اصلی وی پی نبرد، به نظر آن­ها شاید زیرکی ایرانیان در گفتار و تفسیر کلام مخاطب از همین جا برخاسته است. پولاک در این زمینه می‌نویسد: «ایرانی با وجود این که هر جمله‌ای را مؤکداً ادا می‌کند، به راست­گویی چندان پایبند نیست و از هنگامی که سعدی گفت: دروغ مصلحت‌آمیز به از راست فتنه‌انگیز، هر دروغ و دغلی را مصلحت‌آمیز قلمداد می‌کند[11]. کوتزبوئه نیز در این باره معتقد است: «تعارفات ایرانیان آن چنان که اروپاییان فهمیده‌اند جدی و حقیقی نیست. این تعارفات فقط حرف‌های ادبی است که نسبت به مهمان بیان می‌کنند[12]».

یکی از سنت‌های اجتماعی و فرهنگی ایرانیان، مراسم ازدواج است، که سیاحان به تفصیل درباره­ی چگونگی برگزاری آن و تمام مراحل اجرای آن را گزارش نوشته­اند[13].

یکی دیگر از موضوعاتی که محقق در سفرنامه‌ها به بررسی آن پرداخته است، جایگاه امام علی(ع) در باورهای عامه و انعکاس آن در سفرنامه‌های اروپاییان است. اهمیت، مقام و منزلت علی(ع) در نزد ایرانیان، موجب شده است تا بسیاری از سیاحان به نقش ایشان در میان ایرانیان اشاره کنند. در نگاه سیاحان حضرت علی(ع) از نظر ایرانیان، انسان کاملی است که تمام فضایل را دارا است، و در این زمینه تا اندازه‌ای افراط می‌کنند که گاهی حتی به صورت متناقض  وغلو آمیز نسبت‌هایی به او داده می شود[14].

اقشار مختلف جامعه­ی ایرانی بسیار مورد توجه سیاحان اروپایی بودند. یکی از اقشار مهم اجتماعی که سفرنامه­نویسان به ایشان اشاره کرده­اند، لوطیان بودند. لوطیان نقش و کارکردهای متفاوت  و گاه متناقضی در جامعه­ی ایرانی دوره­ی قاجار داشتند. مؤلف در این فصل، بخشی از گزارش‌های سیاحان معروف این دوره نظیر ادوارد براون،‌گوبینو، اورسل، جیمز موریه و دیگران را درباره­ی آن­ها نقل و بررسی کرده است[15].

دیگراز موضوعات و رفتارهای اجتماعی که سیاحان اروپایی به آن علاقه نشان داده­اند و مؤلف کتاب نیز به بررسی آن در این سفرنامه­ها پرداخته است، می­توان به پزشکی و جایگاه آن در بین مردم، خرافات و موهومات رایج بین مردم،‌ باورها و ارزش‌های مذهبی، تکیه کلام‌ها و دروغ‌گویی، مرگ و زندگی و جایگاه آن در میان ایرانیان اشاره کرد.

در فصل دوم، جشن‌ها، اعیاد و مراسم ادواری در سفرنامه‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از جنبه‌های زندگی اجتماعی ایرانیان که سخت مورد توجه اروپاییان قرار گرفته است، برپایی مراسم ویژه به مناسبت جشن‌های ملی و دینی است. جذابیت این روزهای شادی‌بخش یکی از دلایل توجه مسافران اروپایی به سنت‌های فرهنگی عمیق مردم ایران شده است و در دوره‌های جدید نیز موجب پیوند بین نسل‌های جدید با گذشته است. جشن‌هایی مانند عید نوروز، سیزده بدر، عید قربان، عید غدیر، و مراسمی مانند گلریزان که به­تفصیل در سفرنامه­های سیاحان اروپایی نقل و بررسی شده است. از جمله سیاحانی که به برگزاری این جشن‌‌ها توجه ویژه‌ای داشتند، می‌توان به شاردن، کاتف، کمپفر، دولاواله، الئاریوس و سانسون اشاره کرد. جیمز موریه در حاجی بابای اصفهانی توجه ویژه‌ای به برگزاری عید ضحاک که توسط زرتشتیان برگزار می‌شد،‌ داشت وی تفصیل برگزاری جشن و آیین­های مخصوص آن رادر اثرخود آورده است[16].

در فصل سوم پژوهشگر عنوان تحقیق خود را بررسی نمادها و آیین‌های ایرانی در سفرنامه‌ها قرار داده است. خانواده و اهمیت آن در جامعه­ی ایرانی، موسیقی، نقاره‌خانه، خیمه‌شب بازی، قهوه‌خانه و چایخانه، خانقاه و زورخانه، کاروانسراها و بازارها از جمله اماکن و پدیده­هایی است که انعکاس این نهادها در سفرنامه‌های اروپائیان تحقیق شده است. ساختارهای اشاره شده یکی از اختصاصات جامعه ایرانی است که بیگانگان پس از برخورد با آن­ها جذب برخی از این نهادها شده‌اند. همان‌طور که می‌دانیم قدمت تاریخی و آوازه­ی فرهنگ ایران با هاله‌ای از شهرت افسانه‌ای‌اش، از زمان‌های دور برای سیاحان و ماجراجویان، جاذبه­ی افسون‌کننده‌ای داشته است. این امر باعث شد که سوداگران و ماجراجویان از هر طرف به این سرزمین روی آورند، بدون شک یکی از علل جذب سیاحان اروپایی، نمادها و آیین‌های خاص ایرانیان بوده است[17].

سیاحان اروپایی علاوه بر تحقیق و گزارش فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی، توجه ویژه‌ای به حضور و نقش زنان در جامعه داشتند، اما بنا به گزارش آن­ها به دلیل شرایط سنتی جامعه، زنان تنها در مراسم مذهبی نظیر عزاداری ماه محرم، روضه‌خوانی و نمایش‌های تعزیه حضور می‌یافتند. در سایر اوقات زنان اغلب در اندرونی خانه‌ها حضور داشتند[18].

فصل چهارم پژوهش به بررسی مراسم مذهبی در سفرنامه‌ها و چگونگی برگزاری آن و همچنین تأثیر این سنت‌ها در آثار فوق اختصاص یافته است. سیاحان، مراسم عزاداری ماه محرم را به جهت اهمیت آن در بین شیعیان ایرانی بیش از سایر مراسم و آداب و رسوم مردم ایران توصیف کرده‌اند. برخی از سفرنامه‌‌نویسان نظیر؛ تاورنیه، ‌تونو، لوبرن وشاردن بخش زیادی از سفرنامه­ی خود را به چگونگی برگزاری مراسم ماه محرم و اعتقادها و باورهای مردم نسبت به آن پرداخته‌اند. در مجموع آنان در شرح مشاهدات خود از مراسم عزاداری، کم و بیش به نکات مشترکی اشاره دارند. نکته­ی مهمی که در این پژوهش به چشم می‌خورد، توجه ویژه پادشاهان صفوی و قاجاری نسبت به برگزاری باشکوه این مراسم‌ است. به گزارش آن­ها سلاطین به جهت علاقه­ی خود و مردم به این مراسم، سعی در گسترش و توسعه­ی تکایا و مکان‌های برگزاری این مراسم‌ داشتند. تظاهرهای مذهبی برخی از شاهان صفوی نظیر شاه عباس اول،‌ در برخی از سفرنامه‌ها منعکس شده است. از دیدگاه مسافران خارجی، ‌مراسم ماه محرم و عزاداری‌ها یکی دیگر از ویژگی‌های جامعه­ی شیعه مذهب ایران بوده است[19]. تعزیه و چگونگی برگزاری آن در عصر قاجار از جمله موضوع‌های مهمی بود که جهانگردان به بررسی آن علاقه­ی زیادی نشان دادند. هرچند مشاهدات سیاحان چندان دقیق و مبتنی بر روح واقعی پدیده­ی اجتماعی مورد اشاره نبود، با این حال انعکاسی از جامعه­ی ایران برای اروپاییان بود.

 

نقد و نظر

پژوهش حاضر از نظر موضوع و ضرورت تحقیق از اهمیت زیادی برخوردار است و محقق توانسته است با بررسی سفرنامه‌های مهم دوره صفوی تا عصر قاجار، دیدگاه آن­ها را درباره­ی جامعه­ی ایران، بررسی کند. وی در طرح بحث و روش تدوین بسیار موفق بوده است؛ اما علی­رغم همه­ی نقاط مثبت از کاستی­هایی نیز مبری نیست. کاستی‌ها و نقاط ضعف پژوهش را می‌توان در سه محور برشمرد.

الف) طرح مسأله: طرح تحقیقی به دلیل پژوهشی کم‌حجم و مختصر موجب عدم توجه به بسیاری از جلوه‌های فرهنگی، اجتماعی است. به­طوری­که در برخی موارد، صرفاً اشاره­ای گذرا به یک موضوع شده و برای برخی از عناوین فقط از یک سفرنامه گزارش تهیه شده است. پژوهشگر می‌توانست با محدود کردن دوره یا موضوع مورد پژوهش، به نتایج بهتری دست یابد.

ب) روش پژوهش: محقق در روش استناد به مطالب سیاحان و سفرنامه‌ها بیشتر سعی در نقل مستقیم گزارش‌ها داشته است. هرچند نقل مستقیم و کامل به متون مختلف، موجب آشنایی خواننده با متن موردنظر می‌شود و می‌تواند بی‌واسطه از مضمون موردنظر آگاهی یابد، اما اشاره‌های مکرر به این روش استنادی موجب حذف شخصیت علمی پژوهشگر در تحقیق می‌شود،‌ از آن­جا که موضوع پژوهش تحلیلی است و نشان از این دارد که پژوهشگر با هدف و دیدگاهی خاص به سفرنامه­ها پرداخته است، بهتر بود دیدگاه­های خود را نیز، به­طور مشخص، در کتاب ابراز می­کرد و با نقل به مضمون دیدگاه‌ها و دستاوردهای پژوهش خود را مستند می‌ساخت، به دنبال این روش، برای استناد بیشتر، می­شد حداکثر چند جمله از مأخذ موردنظر را ذکر کرد.

د) عدم پاسخ به برخی از پرسش‌های اصلی تحقیق: یکی از نقاط مثبت پژوهش‌ حاضر، آغاز طرح بحث با پرسش‌های متعدد است. محقق اذعان دارد که پژوهش وی به منظور پاسخ به پرسش‌هایی است که طرح کرده است. هرچند در طی مراحل و فصل‌های تحقیق، پژوهشگر سعی دارد به این پرسش­ها پاسخ دهد؛ اما به دلیل کلی و عمومی ‌بودن موضوع پژوهش و محدودیت تعداد سفرنامه‌های منتخب، برخی از پرسش‌های اساسی تحقیق بدون پاسخ مانده است. به عنوان نمونه پژوهشگر نسبت به پرسشِ نقش حکومت‌ها در سیر حیات فرهنگ مردم، چگونگی بسط فرهنگ مردم ایران طی زمان و همچنین رمز بقای جامعه­ی ایرانی پاسخی ارائه نکرده است.

یکی از نکات مهم در گزارش‌های سیاحان بزرگ‌نمایی برخی از رفتارهای ایرانیان و انعکاس آن در سفرنامه‌ها است. برخی از سفرنامه‌نویسان مغرض و بدخواه ایرانی نظیر، مادام شیل، کرزن، جیمز موریه و دیگران ایرانیان را دروغ‌گو و متملق قلمداد داده‌اند، ایشان عموماً با تعدادی محدود از ایرانیان در ارتباط بودند و از سوی دیگر روابط برخی از آن­ها صرفاً با اقشار متملق درباری بوده است. تعمیم این رفتارها بر همه­ی ایرانیان و بازتاب آن در سفرنامه‌ها، برای فرهنگ اجتماعی ایران که از قدمت و ریشه­ای قوی برخوردار است، چندان مناسب نبود. البته برخی دیگر از سیاحان، چنین نظری نداشته­اند؛ به عنوان نمونه، ادوارد براون و کنت دوگوبینو از علاقمندان و شیفتگان فرهنگ و جامعه­ی ایران بوده‌اند. کنت گوبینو درباره صفت دروغ‌گویی، که از سوی برخی سیاحان به ایرانیان نسبت داده شده است، براین باور بود که ایرانیان مردمی راست‌گو و پرستنده­ی حقیقت هستند. علت این که ایرانیان قصد و نیت اصلی خود را فاش نمی‌کنند، فشارهای حاکمیت‌های استبدادی و هجوم‌های تاریخی اقوام مختلف به این سرزمین بوده است. بنابراین از دیدگاه وی درو‌غ‌گویی برخی از ایرانیان صفت اکتسابی آن­ها است که به دلیل فشارهای تاریخی صورت گرفته است، زیرا در طول تاریخ ایرانیان اهمیت زیادی به راست‌گویی می‌دادند[20]. پژوهشگر می‌توانست با اتکای نوشته‌های برخی دیگر از اروپاییان، دیدگاه سیاحان خیالباف و مغرض را نقد کند.

درمجموع، پژوهش حاضر گام مثبتی است برای بررسی پدیده­های اجتماعی در تاریخ ایران و این تلاش نویسنده را باید ستود.

 

کتاب ماه تاریخ و جغرافیا شماره 133 خرداد 88


 
تعداد بازدید: 8521


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»