چشم انداز تاریخ
حسین حاتمی(عضو باشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد واحد کرمانشاه)
گادیس در ابتدای کتاب توضیحی جالب و خواندنی درباره تصویر روی جلد کتاب میدهد. «مردی جوان بدون کلاه با یک کت مشکی روی یک صخره بلند ایستاده است. او در حالیکه پشت به بیننده تصویر کرده است، آماده میشود تا با عصایش بر خلاف جهت وزش بادی که موهایش را به هم ریخته، حرکت کند. روبروی او چشماندازی مهگرفته در قالبی خیالانگیز از پرتگاهها و برآمدگیهای دوردست، تنها بخشی از دورنمای قابل مشاهده است. افق دوردست، در سمت چپ کوهها، در سمت راست جلگهها و شاید خیلی دورتر ـ و نه چندان مطمئن ـ یک اقیانوس را نشان میدهد. این نقاشی که مربوط به 1818م است، تابلویی آشنا است؛ «آوارهای بر فراز دریای مه» (wanderer above a sea of fog) اثر کاسپار دیوید فردریک (Caspar David Freidrich )». گادیس مینویسد که ـ البته با تأکید بسیار بر اینکه احساس و برداشت شخصی اوست ـ میخواهد از این تصویر به عنوان یک مجاز استفاده کند؛ جایگاه مورخ در چشم انداز تاریخ. مورخ چگونه در برابر این چشم انداز مبهم و مهگرفته، گذشته را ترسیم خواهد کرد؟ این سؤالی است که گادیس تلاش دارد تا در این کتاب بدان پاسخ گوید. این کتاب از یک سو تحقیق کاملی است در زمینه حرفه و کار مورخ و از سوی دیگر بررسی جامعی است برای اینکه چرا آگاهی تاریخی امروزه برای ما تا این اندازه اهمیت یافته است. البته مؤلف سعی دارد در کنار این مسأله پرسشهای مهم و مرتبط دیگری را نیز مانند تاریخ چیست و چرا باید آن را مطالعه کرد؟ آیا چیزی با عنوان حقیقت تاریخی وجود دارد؟ و اینکه آیا تاریخ یک علم است؟ در خلال مباحث فصول کتاب مورد بحث قرار دهد. از عنوان کتاب، بهویژه بخش دوم آن (مورخان چگونه گذشته را ترسیم میکنند؟) چنین برمیآید که مؤلف در کتاب خود به رهیافت تأویلگرایانه باور دارد. چراکه نفسِ «ترسیمِ گذشته» به معنای ساختن و بازسازی گذشته است و همانگونه که در ابتدای بحث آمد، این مسألهای است که تأویلگرایان بدان اعتقاد دارند. تصویرِ گویا و پرمعنی روی جلد و توضیح خود گادیس در مورد آن نیز این برداشت را تقویت میکند. مورخ تماشاگری است که در جایگاهی مشرف بر چشمانداز پهناور و گسترده ولی در عین حال تاریک، مبهم و دور از دسترس گذشته بشر ایستاده است. وظیفه او ترسیم آن چیزی است که میبیند و پس از گزینش و شرح و تفسیر، آن را به عنوان تاریخ به ما عرضه میدارد. اما علیرغم این تصور که یکراست گادیس را به وادی نسبیگرایان تاریخی میکشاند، او در تمام فصول کتاب تلاش بسیار کرده است که در مباحث مربوط به رابطه تاریخ و سایر علوم، بهویژه علوم طبیعی، نشان دهد تاریخ بهمثابه یک علم در روششناسی فاصله چندانی با علوم طبیعی ندارد. به نظر میرسد گادیس سعی کرده است با حفظ هویت مستقل تاریخ به عنوان یک علم، دو رهیافتی که در سطور پیشین بدان اشاره شد (پوزیتیویستی و تأویلگرا) را با هم تلفیق کند تا مورخ بتواند از هر دویِ آنها بهره ببرد. استعداد گادیس در این کتاب مخصوصاً در بحثش از حرفه مورخ درست در همین جاست. آنجا که او کار مورخ را هم به عنوان یک هنر و هم بهمثابه یک علم تلقی میکند. او مدعی است مطالعه تاریخ در جایی میان این دو حوزه قرار دارد؛ هنر و علم. بدین سان مورخ در ترسیم چشمانداز گذشته بشر مانند یک نقشهکش (cartographer)، تکنیک یک هنرمند را با روش یک دانشمند ترکیب میکند. بدین معنا که او در انجام کار خود (ترسیم چشم انداز گذشته) از دو ابزار اصلی هنر و علم یعنی دقت (precision) و تخیل (Imagination) استفاده میکند. نقش مورخ در برابر تاریخ، نوعی نقشهبرداری و پیمودن (surveying) و به تصویر کشیدن (portraying) عناصر تجربه بشر به کمک ابزارهای روش علمیدر گستره پهناور و دوردست گذشته بشر است. بدین منظور گادیس به مورخ توصیه میکند که از علوم کمکی مانند زمینشناسی (geology)، دیرینشناسی (paleontology)، زیستشناسی تکاملی (evolutionary biology) و نقشهکشی (cartography) در این راه استفاده کند. یعنی تاریخنگار برای ترسیم چشمانداز گذشته باید از ابزارهای زمینشناس، دیرینهشناس، زیستشناس و نقشهکش در زمینهی روششناسی بهره ببرد.
همین نوع نگاه بدیع به حرفه و کار مورخ و در سطح کلانتر تاریخنگاری، یعنی از یک سو تلاش مؤلف برای حفظ هویت مستقل تاریخ و تلقی از آن به عنوان یک علم با روش و موضوع مشخص و از سوی دیگر، تأکید بر این مسأله که مورخ بینیاز از کمک ابزارهای تحقیق و پژوهش علوم نزدیک و مرتبط با تاریخ نخواهد بود، حسن بزرگ کتاب گادیس است. البته به نظر میرسد خواننده کتاب پس از مطالعه آن در اینکه تا چه اندازه مؤلف کتاب در ارائه ایدهی خود موفق و در اثبات آن کامیاب بوده است، تردید خواهد داشت. چراکه به نظر میرسد ارتباط و پیوند هنر با تاریخ بیش اندازه ممکن، برجسته شده است. در هنر اصل و اساس تخیل و ذهنیت خلاق هنرمند است. او به دلخواه هر تغییری را میتواند در اثر خود وارد کند. اصلاً طرح و چارچوب اصلی یک اثر هنری نیز برآمده از ذهن هنرمند است. اما آیا در تاریخ نیز اینگونه است؟ آیا مورخ مجاز است واقعاً گذشته را آنگونه که دلخواه اوست «ترسیم» کند؟ در این صورت تکلیف انبوه اسناد و شواهد و مدارک به جای مانده که میتوان از خلال آنها دست کم به بخشی از حقایق تاریخی دست پیدا کرد، چه میشود؟ البته گادیس تلاش بسیار کرده است تا با مقایسه و مشابه تاریخ با علوم طبیعی و توصیه به مورخ برای استفاده از ابزارهای برخی از علوم تجربی، به نوعی خود را در معرض این انتقاد قرار ندهد، اما در هر حال این تردید برای خواننده کتاب باقی خواهد ماند.
- On Moral Equivalency and Cold War History Ethics & International Affairs, Volume 10 (1996(
- The United States and the Origins of the Cold War, 1941–1947 (1972; 2nd. ed., 2000(
- Russia, the Soviet Union, and the United States: An Interpretive History - (1978, 2d ed., 1990)
- Strategies of Containment: A Critical Appraisal of Postwar American National Security Policy - (1982, 2d ed., 2005(
- The Long Peace: Inquiries into the History of the Cold War - (1987)
- The United States and the End of the Cold War: Reconsiderations, Implications, Provocations - (1992(
- We Now Know: Rethinking Cold War History - (1997) ISBN 0-19-878071-0
- Surprise, Security, and the American Experience - (2004(
- The Cold War: A New History, Penguin Press, 2005. ISBN 1-59420-062-9 (US edition). The Cold War, Allen Lane, 2005. ISBN 0-7139-9912-8 (UK edition). Summary of reviews
- Ending Tyranny: The past and future of an idea The American Interest, September-October 2008
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا شماره 135 مرداد 88
تعداد بازدید: 3956