گنجینه اسناد(فصلنامه تحقیقات تاریخی و مطالعات آرشیوی)


شماره 77 فصلنامه گنجینه اسناد با تغییر در طرح روی جلد، صفحه آرایی و کسب درجه علمی- پژوهشی به چاپ رسید. مدیر مسئول و سردبیر این فصلنامه، دکتر سعید رضایی شریف آبادی و دبیر اجرائی آن، سید محمود سادات بیدگلی است. پیش از این، درجه فصلنامه گنجینه اسناد، علمی - ترویجی بود.

به گفته سید محمود سادات، تغییر در طرح روی جلد و بهبود کیفیت نسبت به گذشته از تدابیر انتشارات کتابخانه ملی است که از این پس سعی دارد، فصلنامه های (کتاب و گنجینه اسناد) خود را با سیستم طراحی یکسان، منتشر کند. برای آشنایی با مطالب این شماره عناوین آن در ادامه می آید:
 
عنوان و پدید آورنده مطالب:

چهل سالگی آرشیو ملی، گذشته و آینده/ دکتر سید امیر مسعود شهرام نیا  

بررسی وقایع نگاری ناشناخته‌ای از صدر قاجار (تاریخ فتحعلی شاه قاجار به قلم اورجانی)/ دکتر عباس قدیمی قیداری

تجارت بوشهر و راه های تجاری آن در سال های 1293- 1324 ش./ 1914- 1945 م./ دکتر مرتضی دهقان نژاد، ظریفه کاظمی

گنج پنهان در نقش‌های گلیم گیلان/ دکتر پریسا شاد قزوینی

ملی‌گرائی، سره نویسی و شکل گیری فرهنگستان زبان فارسی در دورة پهلوی اول/ دکتر علی‌محمد طرفداری  

ناکارآمدی نخبگان سیاسی درکارآمدسازی روند توسعة ایران عصرپهلوی /دکتر سید امیر مسعود شهرام نیا، مجید اسکندری

مطالعه ی تطبیقی شیوة ارزشیابی به کار رفته در آرشیو ملی ایران و کانادا/ مریم شریف نوبری، دکتر سعید رضائی شریف آبادی، دکتر فریبرز خسروی

مقایسة برخی نرم افزارهای آرشیوی داخلی و خارجی/ دکتر مرتضی کوکبی، دکتر فریده عصاره، امیررضا اصنافی 

مدیریت مالی در سازمان‌های آرشیوی با تأکید بر آرشیوهای ملی ایران و کانادا / سعیده تقی زاده

نمایة سال 1388فصلنامة گنجینة اسناد / مریم وتر، فریبا خرد پژوه

چکیدة مقالات به زبان انگلیسی / مرتضی رضائی شریف آبادی  



 
تعداد بازدید: 5868


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97

یک ربع یا نیم ساعت به حمله نیروهای شما مانده بود. به اتفاق سرباز وظیفه عزیز زهیر، اهل بغداد، در سنگر نشسته بودیم. چند شب بود آماده‌باش کامل داده بودند و ما می‌ترسیدیم استراحت کنیم. شبها با ترس و دلهره زیادی صبح می‌شد. داخل سنگر مسلح نشسته بودیم و از ترس نمی‌توانستیم حرف بزنیم. گاهی چرت می‌زدیم،‌ گاهی یکدیگر را نگاه می‌کردیم، گاهی سرمان پایین بود و به حمله نیروهای شما فکر می‌کردیم و از خود می‌پرسیدیم «چه خواهد شد؟ آیا امشب آخرین زندگی است؟ آیا زخمی خواهیم شد؟ فرار خواهیم کرد؟