حقوق مادی و معنوی آثار تاریخ شفاهی - 8

تکلیف مالکیت اثر، همچنان درباره کتاب‌های تاریخ شفاهی مشخص نیست

انتظارات‌مان از حقوق آثار تاریخ شفاهی را به اشتراک نگذاریم، دچار سوءتفاهم خواهیم شد

گفت‌وگو و تنظیم: مریم اسدی جعفری

14 اسفند 1402


در ادامه طرح مسأله حق مالکیت مادی و مالکیت معنوی آثار تاریخ شفاهی با «دکتر غلامرضا عزیزی» مدیر پیشین پژوهشکده اسناد مرکز اسناد و کتابخانه ملی صحبت کردیم. وی همچنان یکی از فعالان حوزه تاریخ شفاهی است.

*کتاب «مسائل حقوقیِ مصاحبه‌های تاریخ شفاهی» در دوران ریاست شما در پژوهشکده اسناد مرکز اسناد و کتابخانه ملی منتشر شد. تعریف چنین پروژه‌ای ناشی از چه دغدغه‌هایی بود؟

زمانی که در پژوهشکده اسناد، مشغول فعالیت شدم، زمانی بود که واحد تاریخ شفاهی را هم تحویل گرفته بودیم و کارهای این واحد هم به ما محول شد. سازمان اسناد و کتابخانه ملی از سال 1370، فعالیت‌های تاریخ شفاهی را شروع کرده و طی این زمان، فقط به جمع‌آوری، مصاحبه و آرشیو آن‌ها پرداخته بود. انتقاداتی از بیرونِ سازمان به ما می‌شد که ما به عنوان انتقاد نگاه نمی‌کردیم. ایرادی که در وهله اول گرفتند، این بود که چرا این مصاحبه‌ها را منتشر نمی‌کنید؟ تا آن زمان، نشر مصاحبه‌ها در سازمانِ ما سازوکار منظم و مدّونی نداشت. پس با هدف سازماندهی این فرایند و تقویتِ نشرِ آثار، با همراهی همکاران پژوهشکده در این مسیر، اقداماتی انجام دادیم. اما با موانع و ابهامات حقوقی متعددی روبه‌رو شدیم. برای مثال، تعدادی از آثاری که قصد انتشار آن‌ها را داشتیم، فرد مصاحبه‌شونده در قید حیات نبود و شرط او در زمان مصاحبه با ما، این بود که باید مصاحبه را قبل از چاپ، ببیند و تأیید کند. طبیعتاً این شرط، دیگر عملی نبود. یک مساله دیگر، روشن و مشخص نبودنِ حق و حقوقِ کسانی بود که در این فرآیند، با پژوهشکده همکاری کرده بودند یا نام مصاحبه‌کننده، همانندِ نام تدوین‌گر، روی جلد کتاب بیاید یا خیر؟ از سوی دیگر، یک‌ سری تعهدات اخلاقی با مصاحبه‌شوندگان داشتیم.

راویان یک توافق‌نامه را در خصوص مصاحبه و شرایط نشر در اختیار ما قرار می‌دادند و در عمل، هیچ چیزی به جز این توافق‌نامه نداشتیم. به همین دلیل، خانم پیمانه صالحی، پیشنهاد داد که مسائل حقوقی تاریخ شفاهی را به‌عنوان یک طرح پژوهشی کار کنند و شورای پژوهش هم موافقت کرد و نظارت طرح هم به من محول شد. این کتاب، اولین اثر در حوزه حقوق تاریخ شفاهی نیست. اما اولین کتاب تحقیقی فارسی است. پیش از این، جسته و گریخته در مقالاتی به این مسائل اشاره شده بود، اما به این جامعی و کاملی نبود. چه بسا باید با توجه به شرایط جدید، در ویراست بعدی به‌روز شود. برای مثال در آن زمان، پادکست و این‌گونه مسائل وجود نداشت.

*پس به خاطر مسائل درون‌سازمانی در حوزه نشر آثار تاریخ شفاهی، چنین پروژه‌ای را شروع کردید.

فقط مسائل داخلی نبود. به خاطر مجموعه دلایلی که در طول زمان جمع شده بود، در نهایت کتاب «مسائل حقوقی مصاحبه‌های تاریخ شفاهی» به چاپ رسید. حد و حدود تعهدات و انتظارات مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌کننده، در هیچ‌جا به درستی مشخص نبود. مراکز دیگر هم همین مشکلات را داشتند. فرض کنید سازمانی، یک نفر را از طرف خودش، مأمور مصاحبه برای یک پروژه تاریخ شفاهی کرده بود. راوی به اعتبار و پشتوانه نام آن سازمان، حاضر به مصاحبه شده بود، اما مصاحبه‌کننده، شخصاً کتاب را بیرون از آن مرکز منتشر کرده بود. راوی هم از دست مرکز ناراحت شده بود که چرا یک ناشر دیگر، خاطراتش را چاپ کرده است. اگر بخواهم شاهد و مثال بیاورم، بیش از این نمونه‌هاست. یعنی معضلات و مشکلات حقوقی که در مصاحبه‌های تاریخ شفاهی پیش می‌آمد، در اغلب سازمان‌های فعال مثل کتابخانه آستان قدس رضوی، مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، حوزه هنری و غیره وجود داشت و هنوز هم وجود دارد. در واقع، هیچ‌کدام یک شیوه‌نامه حقوقی که بتواند، به این مسائل بپردازد، نداشتند. اگر منابعی در این خصوص وجود داشت، دیگر ضرورت انجام این طرح پژوهشی کمتر احساس می‌شد، ولی واقعیت این است که مشکلات، همه‌جا بود. برای مثال، ما برای نشرکتاب‌هایمان یک شیوه‌نامه داشتیم که حق و حقوق طرفین را مشخص کرده بود و مثلاً به این نکته پاسخ داده بود که آیا نویسنده، همان تدوین‌گر است یا خیر؟ ولی سازمان‌های دیگر، قاعده و اسلوب حقوقی مدونی در این خصوص نداشتند.

*شما در یک نشست تخصصی تاریخ شفاهی، تأکید کرده بودید که قراردادهای تاریخ شفاهی، مبهم هستند، مسائل حقوقی تاریخ شفاهی باید روشن شود و حقوق راوی، هنوز گُنگ است. ابتدا از گٌنگ بودنِ حقوق مصاحبه‌شونده شروع کنیم. دقیقاً منظورتان چه بود؟

فرض کنید، می‌خواهم مصاحبه‌‍‌ای نزدِ یک ناشر چاپ کنم و قراردادی بین من و ناشر تنظیم می‌شود. در واقع قرار است، خاطرات مصاحبه‌شونده چاپ شود. در کجای قرارداد، به این نکته اشاره شده است؟ اینجاست که معتقدم، قراردادهای ما مبهم هستند. بحثِ درصدِ کم و زیاد در قرارداد نیست. اصلاً در قراردادها، حقوق مصاحبه‌شونده مشخص نبوده (و هنوز هم در موارد زیادی نیست) و حتی حقوقی برای او در نظر گرفته نشده بود!. چون انتشارات با تدوین‌گر قرارداد می‌بندد. ناشر هم ادعا می‌کند که فقط کتاب را چاپ می‌کنم و مسائل دیگر به من مربوط نیست و در واقع، حقوق راوی را از گردن خودش باز می‌کند. ولی آیا ناشر مجوز یا رضایت‌نامه‌ای از مصاحبه‌شونده برای چاپ خاطراتش دارد؟ این بخش به موافقت‌نامه مصاحبه برمی‌گردد که آیا مصاحبه‌شونده، اجازه چاپ مصاحبه‌اش را به شما داده یا خیر؟ آیا چنین سؤالی از راوی در قرارداد پرسیده می‌شود؟ ممکن است راوی از شما ایراد بگیرد که من از نظر خط فکری با این انتشارات، مشکل داشتم و راضی به این کار نبودم چرا مصاحبه مرا به این ناشر دادید چاپ کند.

اینجاست که می‌گویم اغلب قراردادها مبهم هستند و حقوق راوی در آن‌ها رعایت نمی‌شود (استثناهایی مثل حوزه هنری را کنار بگذارید). اگر به عنوان تدوین‌گر، حق‌التألیف به شما تعلق بگیرد، آیا قسمتی از آن به مصاحبه‌شونده تعلق می‌گیرد یا خیر؟ چون تمام این اطلاعات را راوی به مصاحبه‌کننده داده است و اگر مصاحبه تاریخ شفاهی را به خوبی انجام داده باشید، فقط به متن، زیرنویس داده‌اید و گویاسازی کرده‌اید؛ ویرایش اندکی انجام داده‌اید؛ مثلاً حالتِ بیانِ خودمانیِ آن را کمرنگ‌تر کرده، و فعل و فاعل را در جای خودشان نشانده‌اید و به متن، سر و شکل مرتبی داده‌اید. درست است که تدوین‌گر در این مسیر زحمت کشیده، اما اگر این قرارداد منجر به تراکنش مالی بشود، حق و حقوق مصاحبه‌شونده چه می‌شود؟

*شاید بخشی از آسیب، ناشی از این باشد که با توجه به اینکه بخش زیادی از آثار تاریخ شفاهی مربوط به انقلاب و جنگ است، رزمنده‌ها، اسرا یا فرماندهان، خاطرات خود را به صورت داوطلبانه و بدون چشم‌داشتِ مالی در اختیار نهادها قرار می‌دهند. پس بدعت یا قانونِ نانوشته‌ای شکل گرفت که راوی، هیچ حق مالی و معنوی از خاطرات خودش نمی‌برد.

من نمی‌گویم که این کار، بد یا خوب است. منظورم، بیشتر افرادی هستند که روی پروژه‌های سازمانی کار می‌کنند. اگر درصدی از پشت جلد کتاب به تدوین‌گر تعلق بگیرد، در واقع تولیدِ درآمد شده است؛ هم برای ناشر و هم برای تدوین‌گر. در این میان، سهم راوی چه می‌شود؟ یک مثال دیگر بزنم؛

راوی یک موافقت‌نامه ضمنی یا یک تعهد غیرمحضری نوشته که نشان می‌دهد، اجازه چاپ بعد از تأیید را به شما داده است، اما وی بعد از چاپ کتاب، پشیمان می‌شود. آیا راوی می‌تواند از شما شکایت کند؟ قراردادهای تاریخ شفاهی، فاقد شکل حقوقی و قابل ارائه در دادگاه هستند. این فقط شامل احتمالِ ایجادِ اختلاف بین راوی و مصاحبه‌کننده یا تدوین‌گر نیست. شاید مصاحبه‌کننده و ناشر هم به مشکل بربخورند. اینجاست که به نظر می‌رسد، مسائل حقوقیِ راوی شفاف نیست. پس مسائل حقوقی تاریخ شفاهی در سازمان‌ها و مؤسسات، هنوز مبهم است. اگر کتابی پس از تأیید راوی آماده چاپ شد، اما مدیرِ سازمان سفارش‌دهنده تغییر کرد و چاپ کتاب را منتفی دانست، در همه مراکز قاعده‌ای است که اگر مثلاً تا 5 سال، مرکز آن اثر را منتشر نکرد، مصاحبه‌شونده یا راوی، اجازه نشر کتاب را پیدا کنند. آیا این احتمال در قراردادهای تاریخ شفاهی لحاظ می‌شود؟ آیا مرکز می‌تواند از چنین کاری ممانعت به عمل آورد؟ پس سؤالات حقوقی زیادی وجود دارد که با تنظیم قراردادهای کاملاً مشخص و منظم، می‌توان به آن‌ها پاسخ داد.

*شاید بتوان با برگزاری نشستی با حضور گروهی از حقوقدانان یا وکلا و اعضای انجمن تاریخ شفاهی، قراردادی همه‌جانبه تنظیم کرد و به همه سازمان‌های فعال این حوزه ارائه داد.

بله. امکان چنین کاری وجود دارد. فقط قراردادها باید به صورت سندی دربیاید که نزد قاضی دادگاه، قابل ارائه و قابل قبول باشد. طبعاً باید حقوق همه مشارکت‌کنندکان را هم دربرگیرد. یادمان باشد که از دو قرارداد صحبت می‌کنیم: قرارداد مصاحبه و قرارداد انتشار مصاحبه. قرارداد مصاحبه بین سازمان سفارش‌دهنده و مجری است. قرارداد دیگر هم درباره مالکیت اثر است که بیشتر دعواها سرِ همین قضیه است. بعضی از سازمان‌ها می‌گویند که چون تاریخ شفاهی را ما منتشر کرده‌ایم، پس کتاب از آنِ ماست. از آن طرف، راوی می‌گوید اگر من خاطراتم را به شما نمی‌دادم، هیچ کتابی برای چاپ نداشتید. خوشبختانه این کش‌مکش، تدریجاً به سمت مصاحبه‌شونده، در حال تقویت است. پس در مسائل حقوقی و قراردادها، دستِ‌کم یک موافقت‌نامه بین سازمان و مصاحبه‌شونده است. یک موافقت‌نامه هم بین مجری طرح و مصاحبه‌کننده و احتمالاً یک قرارداد انتشار هم باید داشته باشیم که بسته به هر سازمان یا فرد، متفاوت است. قطعاً حقوق‌دانان، راحت‌تر می‌توانند، مفاد این قرارداد را به زبان و قواعد حقوقی و مبتنی بر قوانین و مقررات مجری در جمهوری اسلامی ایران تنظیم کنند.

*پس با وجود تشتّت آرا، تفاوت سلیقه و تضارب آرا، می‌توان اقداماتی انجام داد.

چرا که نه. روش‌های گوناگون و برخوردهای متفاوتی در حوزه تاریخ شفاهی وجود دارد که الزاماً نمی‌توان گفت کدام خوب و کدام بد است.  بعضی از نهادها می‌گویند ما به تدوین‌گرمان، مبلغی بابت این کار پرداخت نمی‌کنیم، درحالی‌که به‌عنوان کار و وظیفه تلقی‌شده و به او حقوق ماهانه پرداخت می‌کنند. برای مثال اگر 10 روش تنظیم قرارداد داشته باشیم، باید این 10 روش را در قرارداد لحاظ کنیم تا بعدها از بدفهمی‌ها و انتظارات نابه‌جا جلوگیری شود. بیشتر اوقات، هر یک از طرفین قرارداد، حق را به خودشان می‌دهند و تمام این مسائل، به این مشکل برمی‌گردد که از ابتدا حقوق طرفین، مشخص نیست و هرکدام بر اساس برداشت‌هایشان کار می‌کنند.

ما تفکرات و انتظارات‌مان را با هم به اشتراک نگذاشتیم و هر کدام از دریچه چشم خودمان به قضیه نگاه می‌کنیم.  یعنی برداشت من این است که چون تدوین‌گر کتاب هستم، پس مالک اثر شده‌ام. ناشر یا سازمان که سرمایه‌گذار پروژه است، خودش را مالک کتاب می‌داند و راوی هم از آنجا که صاحب مصاحبه و اطلاعات است، خودش را صاحب‌اثر و پدیدآور می‌داند -که البته من با این موافقم-.  اگر قراردادی واضح، بدون ابهام و شفاف در اختیار همه قرار بگیرد، بعدها به مشکل برنخواهند خورد.

از سمت دیگر، مشکلات بین تدوین‌گران و مصاحبه‌کننده‌ها هم وجود دارد. بالاخره نام کدام‌یک باید روی جلد بیاید؟ همچنین در بعضی کتاب‌ها تدوین‌گر، با عنوان نویسنده روی جلد کتاب منتشر شده که این هم غلط است. تدوین‌گر، تدوین‌گر است. اسم مصاحبه‌شونده هم به عنوان نویسنده نباید ذکر شود. تمام این سناریوها باید در شکل قرارداد آورده شود، اما بسته به انتظارات و توافقات، متفاوت خواهند بود.

*آیا تنظیم این قرارداد، در دایره وظایف انجمن تاریخ شفاهی قرار می‌گیرد؟ آیا می‌توان با برگزاری نشست، این مسائل را به بهترین نحو حل کرد؟

وقتی بحث حقوق بین افراد و ناشر می‌شود، انجمن تاریخ شفاهی نمی‌تواند وارد شود و نسخه بدهد. انجمن مثل بقیه کارها می‌تواند، نظراتش را ارائه کند و نشست و همایش برگزار کند. در انجمن، هر از گاهی مشکلات و مسائلی که یک دوره و سال، جامعه شفاهی‌کار با آن مواجه است، در قالب همایش مورد بررسی قرار می‌گیرد. انجمن تاریخ شفاهی در راستای تقویت مباحث حقوقی و به‌روز کردن آن، برابرسازی مسائل موجود با نمونه‌های قابل طراحی، می‌تواند وارد شود، اما از آنجا که قسمت بیشتر آن حقوقی است، باید از حقوقدان‌ها هم کمک گرفته شود تا قراردادها مبتنی بر فرهنگ بومی، قواعد و قوانین داخلی و عُرف قضایی کشور تنظیم شوند.

 

آثار تاریخ شفاهی و مشکلات پیش رو- 2 طرح مسأله حق مالکیت مادی و مالکیت معنوی

یادداشت - میراثی بدون نظام حقوقی

حقوق مادی و معنوی آثار تاریخ شفاهی – 1 «سوره مهر» به رعایت حقوق برابر طرفین، تمرکز می‌کند

حقوق مادی و معنوی آثار تاریخ شفاهی –  2 انگیزه‌های مادی نباید وارد فضای روایت‌گری شود

حقوق مادی و معنوی آثار تاریخ شفاهی – 3 «قرارداد خرید اثر» با شرایط دشوار نشر، بهترین رویکرد است

حقوق مادی و معنوی آثار تاریخ شفاهی –  4  بیشترِ شفاهی‌کاران، گرفتار چارچوب‌های تدوین رسمی مراکز هستند

حقوق مادی و معنوی آثار تاریخ شفاهی –  5 لزوم برآورد مالی پروژه‌ها توسط انجمن تاریخ شفاهی

حقوق مادی و معنوی آثار تاریخ شفاهی – 6  تعهد در قراردادهای تاریخ شفاهی، یک‌طرفه است

حقوق مادی و معنوی آثار تاریخ شفاهی - 7   آگاهی از هدف مصاحبه‌گر تا تأیید نهایی متن، جزو حقوقِ راوی است



 
تعداد بازدید: 559


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»