موانع آموزشی از منظر روایتهای تاریخ شفاهی

غلامرضا آذری خاکستر


 

          امر آموزش بعنوان یکی از مهمترین مولفه ها در سازمان ها و سایر قسمتهای فنی و اداری مطرح است.توجه به امر آموزش موجب پیشرفت و ترقی سازمانی است .دراین نوشتار منظور ازکلمه آموزش ،بحثهای مدارس و آموزش و پرورش نیست بلکه آموزش پرسنل در سازمانها و کارخانجات است .مسئله آموزش درمفهوم مورد نظر همراه با چالشها و موانعی بوده است که در این نوشتار که بر اساس مصاحبه با برخی از مدیران کارخانجات و سازمانها می باشد به مهمترین موانع آموزشی در ساختار سازمانی اشاره می شود.مقصود این نوشتار بررسی موانع آموزشی از منظر و دیدگاه تاریخ شفاهی[1] است.با توجه به اینکه جامعه صنعتی ایران طی سالهای گذشته گامهای اساسی در مسیر پیشرفت برداشته است ،نگاه محققان تاریخ شفاهی به این مقوله میتواند یکی از مهمترین ابعاد ترقی صنعت را در بعد آموزش ثبت و ضبط نماید.

 

 

کلید واژه ها: آموزش،روایت شفاهی

 

 

  

مقدمه

انسان از بدو تولد نیاز به آموزش در ابعاد مختلف دارد،این مسئله موجب پیشرفت همه جانبه شخص درامور پیرامون اش میشود.اهمیت آموزش بر هیچ کس پوشیده نیست ولیکن نگاه جوامع به این امر متفاوت و گاهی همراه با عکس العملها و یا مقاوت منفی است.

نگاهی که اروپائیان در گذشته نسبت به جوامع جهان سوم داشتند نشان از جامعه ای ابتدایی است که میزان آموزش در آن رونقی ندارد[2] . اگر خواسته باشیم به صورت بنیادی به این مسئله توجه نمایم آنچه در ذهن خواننده مجسم می شود بعد آموزش و پرورش است که سابقه آن در کشورمان به دوران باستان می رسد و در این راه به ترقی و پیشرفتهای قابل توجه ای رسیده است .اما در دنیای معاصر که هر روز شاهد تغییر و تحولات اساسی درجوامع بخصوص بعد صنعت هستیم مباحث آموزش از جایگاه ویژه ای برخوردار است.هر چند موضوع آموزش و پرورش یک نگاه سنتی است ولی واژه آموزش مقوله ای جدید همراه با نوآوریها می باشد.آموزش موجب ارتقای سطح معلومات و افزایش توانایی و خلاقیت فرد میشود.

از منظر روایتهای شفاهی[3] که اصولا از تجربیات فرد ماخوذ می شود بحث آموزش همراه با میزان سواد است در این رابطه باید گفت :افرادی که روایتهای آنها مورد سنجش این گفتار است ،طبقات مختلف جامعه اعم از مهندسین،پزشکان،معلمان و کارگران می باشند.همه این اقشار از نسلی هستند که آموزش و پرورش سنتی را تجربه کرده اند و حتی زمانی که در مراکزی مشغول به فعالیت شده اند بحث آموزش چندان مطرح نبوده است.

حتی جریانات تاریخی تا حدی مقوله آموزش با تهدید یا رجعت مواجهه کرده اند ،بعنوان نمونه سال 1314 بعد از قیام مسجد گوهر شاد در مشهد یکی از تبعات این مسئله تبعید اساتید حوزه علمیه مشهد و تعطیلی آن می باشد بطوریکه حوزه علمیه مشهد بکلی تعطیل میشود[4].یا اینکه  بعد از شهریور1320شهر مشهد شاهد فعالیت مدارس مرحوم عابدزاده می باشد . در واقع یک نوع رجعت به گذشته میباشد ،سبک ونوع تدریس این مدارس در واقع نگاهی مذهبی توام با آموزش می باشد در مقابل مدارس جدید.

اگراز زاویه دید تاریخ شفاهی نگاهی به جامعه ایران از اواخر قاجار تا شهریور1320 داشته باشیم، یکی از مسائلی که چندان به آن توجه نشده است بحث آموزش می باشد .آموزش برای یک فرد از مکتبخانه ها[5] گرفته تا زمانی که در یک مجموعه مشغول به کار می شود همراه با عکس العملها و یژه ای است .

آموزش مکتبخانه ای در ایران ازسابقه دیرینه ای برخوردار است و یکی از فرصتهای از دست رفته برای آنانکه در عرصه تاریخ شفاهی مشغول بکارهستند ضبط خاطرات مکتب دارها می باشد.نسل مکتبدارها از بین رفته اند و در حال حاضر به ندرت می توان فردی پیدا کرد که مکتب خانه را اداره می کرده است .ولی هنوز عده زیادی وجود دارند که در مکتبخانه ها آموزش دیده اند.ضبط خاطرات متعلمین مکتبخانه ای از جهاتی مهم می باشد ،زیرا آنها بعنوان تنها راویان یک نوع آموزش سنتی در جامعه ایران می باشند.که در حال حاضر وجود خارجی ندارد.مهمترین مسئله ای که برهمگان روشن است وجود مکتبخانه ها درتمام نقاط حتی در روستاهای دور افتاده بود.نوع آموزشی که در مکتبخانه ها وجود داشت بخصوص رویکرد به آموزش قرآن باعث میشود تا والدین استقبال خوبی از این نوع آموزش داشته باشند.

حتی اگر مدارس دولتی در بخش های از مناطق وجود داشت، والدین ترجیح می دادند که فرزندانشان را به مکتبخانه ها گسیل دارند و استدلال شان این بود که در مدارس دولتی  بچه ها بی دین می شوند ، اگرهم به مدارس دولتی می رفتند ، حتما بعد از ظهر ها در مکتبخانه حضور پیدا می کردند.

برعکس زمانی که مدارس به شکل نوین تاسیس میشوند همراه با عکس العملهای متفاوتی است که به برخی از آنها اشاره میشود.

در هنگام تاسیس نخستین مدرسه ملی دختران در اوایل مشروطیت فتوایی با این عنوان صادر شد که"ایجاد مدارس دختران مخالف قواعد اسلام و شیعه است" گروهی از مخالفان بر این باور بودند که زنان ضعیفه های هستند که لایق و قادر به آموختن نمی باشند و این خطر را جدی می دیدند که هر گاه زنان درس بخوانند و معلوماتی کسب کنند دیگر حاضر به اطاعت از مردان نباشند[6] اینگونه تفکرات تا بعد از شهریور 20وجود دارد.دهه20 اوج تحولات و تولد احزاب و کانونهای مختلف است.حتی در امر آموزش و نحوه آن گونه ای از آموزش که همانا رویکرد به گذشته است تبلور پیدا می کند .

بطور کلی عکس العمل والدین نسبت به آموزش فرزندان متفاوت است.و بیشترطبقه متوسط  و پائین جامعه کار کردن فرزندان ترجیح به آموزش می دادند.این مسئله در مکانهای ابتدایی و روستائی بیشتر عینیت داشته است.بسیاری از روستاها تا دهه 40فاقد مدارس جدید می باشند.مهمترین مدعا برای این مسئله تاریخچه ای از مدارس دخترانه خراسان می باشد بعنوان نمونه تاریخ تاسیس نخستین مدارس نوین دخترانه در شهرهای گناباد(1313ه ش)،سبزوار(1308)،قوچان(1308)،فردوس(1310)،تربت حیدریه(1300)،درگز(1309)،سرخس(1329)می باشد.[7]

برخی از والدین موافق تحصیل فرزندانشان در دبیرستان ها نیستند بخصوص بعد از شهریور 1320 با توجه به فعالیت چشمگیر احزاب و نفوذ در بین جوانان و دبیرستانها تصور می کردند"کسانی که به دبیرستان می روند مبانی اعتقادیشون[8] سست می شود"

ضمن اینکه بعد از شهریور 20بواسطه تبلیغات سوء احزاب و گرایشاتی که در بین جوانان وجود داشت در برخی از موارد باعث میشود تا والدین از ادامه تحصیل فرزندانشان ممانعت کنند .تبلیغات بهائیت هم تا حدی تاثیر گذار در این افکار می باشد زیرا ترس از گرایش دانش آموزان به بهائیت درمواردی از عوامل ترک تحصیل محسوب میشود[9].

در بررسی انجام شده در بین مصاحبه شوندگان چنین برداشت میشود موقعیت جغرافیایی و قومیتها حتی در طرز فکر آموزشی موثر بوده اند .بطوریکه در برخی از مناطق جنوب خراسان تحصیل دختران پذیرفته شده است ولی در شمال خراسان این موضوع چندان اهمیت ندارد.

آموزش بعنوان یکی از مهمترین و اساسیترین مبانی برای توسعه و پایداری یک اجتماع است.آیا جامعه ایران در بحث آموزش بخصوص ورود تکنولوژی توانسته است

روایت شفاهی

در بین روایتهای شفاهی که در چند سال اخیر ضبط و ثبت نموده ایم آنچه مهم  و قابل تامل است نگاه و رویکرد برخی از راویان به مسئله آموزش می باشد  .ازدید این نوشتار منظور از آموزش تحصیلات و مباحث تعلیم و تربیت از قبیل مکتب خانه ها مدارس حدید یا مراکز دانشگاهی نیست بلکه در حوزه های کاری و ساختار سازمانی می باشد.بدین معنی که با ورود تکنولوژی به کشور بخصوص در کارخانجات و سازمانها مدیران و پرسنل چه دیدگاهی نسبت به این تحول عظیم داشته اند.در این تحلیل نگاهی به کارخانجات ایران خودرو طی سالهای 60تا 62 و 1368تا 70،کارخانجات ایران ناسیونال، کارخانه نان رضوی،و برخی از سازمانهای آستان قدس رضوی داریم[10].

به طوری کلی، آموزش‏های مربوط به اشتغال را می‏توان به دو دسته اساسی : 1- آموزش‏های پیش از خدمت (اشتغال)  2-  آموزش‏های ضمن خدمت تقسیم کرد. آموزش‏های پیش از خدمت به آموزش‏هایی گفته می‏شود که یک نفر ، پیش از عهده‏دار شدن یک شغل ، آنها را فرا می‏گیرد ، مانند آموزش‏هایی که در مدرسه و دانشگاه ، یا در دوره‏های کارآموزی به افراد ، داده می‏شود. هدف از این آموزش‏ها نیز آماده کردن فرد برای احراز یک شغل بخصوص است.

البته آموزش‏هایی که در مدرسه و دانشگاه داده می‏شود ، کمتر جنبه اختصاصی و بیشتر جنبه کلّی دارد و در بیشتر موارد ، فرد را به صورت نظری برای پذیرفتن شغل ، آماده می‏کند که در این میان باید حساب آموزش‏های فنی و حرفه‏ای و یا دوره‏هایی که به صورت عملی برای پذیرفتن یک شغل درنظر گرفته می‏شوند (مانند کارآموزی‏ها) را جدا کرد.

درباره آموزش‏های ضمن خدمت ، می‏توان گفت : با توجه به تحولات سریع علوم و تکنولوژی ، دانش و اطلاعات افراد برای پاسخگویی به این پیشرفت سریع ، ناتوان و ناقص است. از این رو ، در دنیای متحوّل امروز ، هیچ کس نمی‏تواند با تکیه بر آموخته‏های خود در نظام آموزش رسمی ، سازگاری مناسب با محیط خود داشته باشد. بنا بر این ، بر اساس فلسفه آموزش مستمر ، اطلاعات و دانش انسان باید همواره پویا ، به روز و در حال تکامل باشد و در هر مرحله‏ای از زندگی باید در کوران جدیدترین یافته‏ها و اطلاعات مربوط به حرفه و زندگی‏اش قرار گیرد و هدف آن ، تجهیز نیروی انسانی شاغل در سازمان‏ها به دانش‏ها و مهارت‏های جدید و مورد نیاز است.

از منظر راویان آنچه سبب می شود تا به مسئله آموزش در کارخانجات و سازمانها توجه شود بحث تکنولوژی و وجود رقابت در عرصه بازارهای بین المللی می باشد.اگر نگاهی به آمار و ارقام ایران خودرو طی سالهای 60 تا 1362 داشته باشیم به میزان آموزش و تفاوت آن با دیگر خودرو سازهای خارجی کاملا محسوس می باشد.

ایران خودرودر سال 1360 حدود 2 یا 3درصد از پرسنل این مجموعه تحصیلات دانشگاهی داشته اند ،ضمن اینکه برخی از این افراد در پستهای غیرتخصصی مشغول فعالیت بوده اند .از مجموع 12800 نفر پرسنل ایران خودرو در سال 1362، 124نفر مهندس و متخصص با مدرک بالاتر از لیسانس و 135نفر با مدرک لیسانس غیرفنی مشغول فعالیت بوده اند.در حالی که در این زمان شرکت بنز آلمان از مجموع 19هزار نفر پرسنل 9هزار نفر از تحصیلات دانشگاهی برخوردار بوده اند[11].در این مقایسه مهمترین مسئله ای که مورد نظر است بحث آموزش و میزان تحصیلات می باشد با توجه به سیاستهای مدیران ایران خودرو قبل از انقلاب که اکثر نیروها ازسواد کمتری برخوردار بوده اند بنابراین خودرو مونتاژ شده هم از کیفیت بسیار ابتدایی برخوردار است.مدیریت ایران خودرو سال 60در جهت ارتقاءدانش  نیروها عده ای را جهت آموزش از مرحله طراحی تا تولید به شرکت تالبوت انگلیس اعزام کرده است.همچنین بکارگیری نیروهای تحصیل کرده و متعهد برای بخش تحقیق و توسعه  از دیگر اقدامات سال 60 تا 62 می باشد.اما سال 68 تا 70 در  حوزه آموزش اقدامات قابل توجه ای شکل گرفته است. ایجاد مرکز تحقیقات خودرو یکی از موارد اساسی و ضروری شرکت کارخانجات خودرو می باشد که در سال 69 معاونت امور فنی و مهندسی شرکت اقدام به تهیه گزارش فاز صفرآن نموده است،در راستای احداث این مرکز تاکید گردیده از مهندسین مشاورخارجی در امر خودرو استفاده شود تا از دانش و تکنولوژی آنها بهره گیری شود.

آموزش پرسنل از دیگر اقدامات ایران خودرو طی سالهای مزبور می باشد.پرسنل جدید الاستخدام شرکت در سال 1369 برای اولین بار دوره های آموزش قبل از شروع کار را در شرکت گذرانده و از این طریق علاوه بر آشنائی با محیط کار و مقررات مربوطه،تئوری و عملی با کار و حرفه آتی خود آشنا گردیده در این سال وضعیت آموزش در این مجموعه نسبت به سال 68، 23درصد رشد داشته و طبق برنامه طرح ریزی شده طی سال 70به 28درصد ارتقاءآموزشی پرسنل  دست خواهند یافت.

در مجموع ،میزان سواد ،عدم آموزش ،فقدان نهادهای علمی پشتیبان[12] خودرو،سیاسی شدن سیستم مدیریت و عدم برنامه ریزی مطلوب از عوامل عدم پیشرفت این مجموعه قبل از انقلاب می باشد.

از دیگر سازمانهایی که مسئله آموزش به صورت جدی در آن مورد بررسی قرار گرفته برخی از کارخانجات و سازمانهای آستان قدس رضوی می باشند .

ورود تکنولوژی ،میزان سواد پرسنل به مجموعه اداری این سازمان جالب توجه است.اگر نگاهی گذرا به وضعیت پرسنلی این مجموعه داشته باشیم تا قبل از سال 1350 اکثر افرادی که در ادارات تابعه آستان قدس رضوی مشغول خدمت بوده اند از تحصیلات چندانی برخوردار نبوده اند ،اکثرا به واسطه حضور اجدادشان به این مجموعه راه یافته و کارها اکثرا بدون آموزش و بر اساس تجربی فرا می گرفته اند.طیف گسترده ای از شاغلان این سازمان بیسواد ،عده ای تا ششم ابتدایی سواد دارند .تا قبل از سال 1350 به ندرت میتوان افراد دانشگاهی در این مجموعه دید.مهمترین علت بیسواد بودن شاغلان این مجموعه را می توان در چند بعد کلی مورد ارزیابی قرار داد.

- دادی از این افراد از روستاها و شهر های مجاور می باشند که به علت خشکسالی در دهه 20 تا دهه 40 به مشهد مهاجرت کرده اند .این افراد در قسمتهای مختلفی چون امور ساختمانی آستان قدس رضوی ،و باغات مشغول کار می باشند به جرئت میتوان گفت بیش از 90صد از این گروه در حد خواندن و نوشتن سواد داشته یا بکلی بیسواد بوده اند .افراد به صورت تجربی امور باغبانی ، بنایی وسایر هنرهای موجود( معرقکاری ،کاشی پزی،هفت رنگی ،طلاکاری،حجاری،مقرنس ) در اماکن متبرکه آستان قدس رضوی فرا می گیرند .شاید اگرملزم شدن این گروه برای شرکت در دوره های پیکار با بیسوادی وجود نداشت این گروه قادر به خواندن و نوشتن هم نبودند.

- تا قبل ازانقلاب اسلامی اغلب مدیران این مجموعه ازسایر ادارات می باشند ،این امرموجب رخوت در بین کارمندان این مجموعه می شده است.  اغلب کارمندان  تا بازنشستگی بعنوان کارمند ساده مشغول به کار بوده اند. این موضوع موجب شده تا هیچ وقت کارمندان به فکر ادامه تحصیل یا فراگیری آموزشها برای ارتقاء شغلی باشند.هر چند در این مجموعه در برخی از موارد نشانه هایی از آموزش کارکنان وجود دارد ولیکن فقط روئسای بخشها در این آموزشها شرکت می کردند.در مجموع قبل از انقلاب در اداره باغات عده ای دوره باغبانی به صورت فشرده می بینند که از این افراد بعنوان مسئول بخشها استفاده میشود.ضمن اینکه عده ای هم برای گذراندن دوره های حسابداری در کلاسهای خارج از سازمان شرکت دارند.شاید یکی از اتفاقات نادر در مجموعه اداری اعزام یکی از مدیران به آمریکا در دهه 50برای گذراندن دوره کشاورزی[13] از مباحث جدید سازمان باشد.هر چند بازگشت ایشان از کشور مزبور مقارن با بازنشستگی وی می باشد به هر حال زمینه های آموزشی در مجموعه آستان قدس رضوی قوت می گیرد. از دیگر اتفاقاتی که در دهه 50 در مجموعه مزبور اتفاق می افتد، استخدام نیروهای دیپلمه می باشد.ورود قشر تحصیلکرده موجب ارتقا آموزشی می شود بطوریکه نخستین اسناد ورود کامپیوتر به این مجموعه مربوط به سال 1352 می باشند.

بحث تکنولوژی جدید در سازمان آستان قدس به علت وجود برخی از مشکلات همواره با تاخیر همراه بوده است .بعنوان نمونه نخستین اسناد ماشین نویسی شده کتابخانه مرکزی مربوط به سالهای 24 تا 1326می باشند هر چند ماشین نویسی شدن اسناد آستان قدس از اوایل دوره پهلوی می باشد ولیکن مجموعه کتابخانه با تاخیری 25ساله این مساله می پذیرد.[14]مسئله مکانیزاسیون آستان قدس رضوی از سال 52مطرح است و نخستین فیشهای حقوقی بصورت کامپیوتری انجام می شود .تلاش برای ایجاد سایت کامپیوتر در آستان قدس رضوی[15] بعد از انقلاب اقدام می شود ولی عدم توجیه طرح و نگرانیهای برخی از مدیران از ورود کامپیوتر به بخشها موجب می شود که عملا تا سال 1366 کار اساسی در این زمینه انجام نگیرد.ورود کامپیوتر به مجموعه ای  با انبوه اطلاعات بخصوص در بخشهای وصول و اراضی موجب رونق گرفتن مباحث آموزشی در بین پرسنل میشود و بعد از آن در دهه 70 با ایجاد مرکز آموزش ضمن خدمت عده ای از مدیران و کارمندان با گذراندن واحدهای آموزشی به مدارج علمی دست می یابند.

ایجاد دوره های آموزشی کوتاه مدت هم از جمله برنامه های است که در سال های اخیر موجب ارتقاء آموزشی کارمندان شده است.

موانع آموزش

مهمترین موانع  آموزشی از دیدگاه یک پژوهش تاریخ شفاهی می تواند در موارد ذیل خلاصه شود.

1- میزان سواد،مهمترین مسئله ای که باعث شده تا به آموزش توجه نشود سطح پائین سواد می باشد که مسئله آموزش را باچالش مواجه می کرده است.اصولا در جامعه ای که میزان سواد و آگاهی مردم از سطح مطلوبی برخوردار نیست مباحث آموزشی نمی تواند جایگاهی داشته باشند.

 2- تجربی بودن کارها: اکثر کارها را به صورت تجربی منتقل می شده است . دولت در سال 1345 امر آموزش در قانون استخدامی کشور تصویب می کند این مسئله موجب می شود تا در سال 1348مرکز آموزش مدیریت دولتی فعالیتش را با برگزاری دوره های آموزشی شروع نماید

3-  عدم برنامه ریزی آموزشی توسط مدیران

این مسئله حتی در حال حاضر بعنوان یکی از معضلات می تواند مورد بررسی جدی قرار گیرد.چه موانع آموزشی در داخل کشوروجود دارد که سالیانه هزاران نفر از جوانان جویای علم و دانش راهی کشورهای آسیای میانه یا شرق آسیا می شوند.[16]

4-سطح فرهنگی جامعه

5- وجود تفکرات سنتی

6-ترس از ورود تکنولوژی یا بیکارشدن

 

نتیجه گیری

رویکرد محققان تاریخ شفاهی به مباحث آموزش در سازمانها و کارخانجات از زوایای مختلفی می تواندمورد بررسی قرار گیرد .نخست ،بحث ثبت این اتفاق بعنوان موضوعی جدید در پژوهشهای تاریخی است، دیگر اینکه این دیدگاه موجب می شود تا ورود تکنولوژی با هدف صنعتی شدن هر یک از واحدهای مورد بررسی، به علل و انگیزه  و نحوه برخورد به این قضیه تبیین شود.اگر یک جمعبندی از مباحث مطرح شده داشته باشیم باید اذعان داشت با اینکه بحث آموزش مهمترین رکن در مسائل جدید می باشد ولی بواسطه پائین بودن سطح سواد و عدم درایت مدیران در گذشته هیچ گاه مسئله آموزش بصورت جدی مطرح نبوده است.هر چند درمورد صنعت ،جامعه به سمت سوی صنعتی شدن گام برداشته است ولیکن از تکنولوژی روز برخوردار نبوده است .کشورهای صنعتی با انتقال قسمتی از دانش به برخی از کشورهای نیمه صنعتی همیشه یک نوع وابستگی را ایجاد کرده اند.هرچند بعد از انقلاب اسلامی تا حدی این نقیصه برطرف شده ولیکن مهمترین مسئله ای که همواره موردتاکید مدیران است ارتقاء کارکنان از طریق آموزش و دوره هایی درون سازمانی است که همواره باید وجود داشته باشد.

روایت های شفاهی با بیان پیامدهای آموزش در جامعه ضمن ثبت این اتفاق در تاریخنگاری به مهمترین موانع آموزشی در یک جامعه اشاره دارند .این روایتها ضمن بازگویی قسمتی از جامعه سنتی که در حال صنعتی شدن می باشند به نحوه برخورد با تکنولوژی جدید هم اشاره دارند.رابطه مستقیمی بین میزان سواد و آموزش وجود دارد اگر شاغلان یک مجموعه از تحصیلات عالی برخوردار باشند قطعا مباحث آموزشی به سرعت فراگیر خواهد شد برعکس هر گاه جامعه مورد نظر از سطح آگاهی برخوردار نباشد ورود تکنولوژی و آموزش همراه با چالشهایی خواهد بود.

 

 

 

 


[1] - تاریخ شفاهی (oral history ) عبارتست از روش نوین برای جمع آوری (collecting  ) ، حفظ (preserving ) و نگهداری (meantaning ) خاطرات ، زندگینامه ها ، رسوم ، فولکلور و کلاً اطلاعات ثبت شده متنوع که از طریق مصاحبه با افراد صاحبنظر، اندیشمندان و بعضاً عموم در زمینه های مختلف سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی صورت میگیرد و بعد از طی مراحلی به صورت کاست یا نوار ویدئو نگهداری می شود . این اطلاعات بعد از پیاده سازی ، تایپ و ویرایش ، به صورت یکی از منابع مهم در کنار اسناد کتبی قرار میگیرد .حسن آبادی ،ابوالفضل:نقش تاریخ شفاهی در تعامل فرهنگی،فرهنگ پناهندگان با فرهنگ مهاجر پذیران،تاریخ پژوهی سال یازدهم شماره 38-39 بهار و تابستان 1388،ص151

[1] -سنابادی عزیز،نورالدین حسین:تاریخ شفاهی رویکردی نو به تاریخ حوزه در مشهد، مجموعه مقالات نخستین همایش تاریخ شفاهی،تهران،سازمان اسناد و کتابخانه ملی،1387)ص110

[2] - دکتر مهدی فضلی نژاد از جمله پزشکانی است که برای ادامه تحصیل راهی هلند شده است گوشه ای از خاطرات وی حکایت از نگاه آموزشی اروپائیان نسبت به جوامع شرقی تبیین می کند:خاطره که برای من گذشت از نظر آموزشی بود. وقتی وارد ورودی ساختمان دانشگاه بیماری های گرمسیری هلند می شدیم از پله ها می رفت طبقات بالا و کلاس ها و آزمایشگاه ها بود. رو در رو ما به دیواری که نقاشی کرده بودند، دقت کردم. دیدم از وسط خط کشیدند دست راست نوشته بودند این غرب است و دست چپ نوشته بودند این شرق است. ما که شرقی بودیم طرف چپ کشیده بودند همش جنگل نشین ،شتر سوار ،قالیچه علی بابا و همه اش قبیله و ایل و تبارترسیم شده بود.امادر طرف غرب تصاویری کشیده بودند، دیدم اینا همه اش میکروسکوپ و هواپیما و کشتی و راه آهن. گفتم: این بدبخت ها انگار از تاریخ ما خبر ندارند که زمان کوروش با هزاران کشتی به طرف یونان حمله کرد حداقل اون تکنولوژی بوده در قبال یونان. خیلی ناراحت شدم. بگذریم ،چرا این قدر اینا تو ذهنت می گذارند که تو عقب افتاده ای؟ .بعد آمدند روزهای اول برای ما کلاس های پنل درست کردند گروه های کوچک که با ما از نظر وضع بهداشت و درمان نسبت به منطقه سوالاتی بکنند در حالی که سوالات شون عمداً ضد شرقی بود به خاطر که در هر میز که ما می نشستیم اول می پرسیدند تو خراسان چند ایل دارید؟ چند تا قبیله دارید؟ یا اینکه خراسان کجا هست؟ اصلاً مطرح نبود. تو ذهن ما جا می کردند که شما از ایلات و قبایل و عقب افتاده ها آمدید این جا.

 در این شرایط کلاس های درس شروع شد. از نظر خود من جالب بود، چون اشکال دیگری که در هلند و آمستردام بود که برای من بحث اش فوق العاده پیچیده است. اول اینکه آنها فوق العاده نژادپرست بودند نسبت به هر مو سیاهی به یک حالت وحشت زدگی نگاه می کردند .(خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد تدوین غلامرضا آذری خاکستر ص42-43)

[3] - روایت شیوه اصلی است که از طریق آن ،انسان ها تجربه های خود را درون رشته رخدادهایی(Events) که از نظر زمانی پر معناو با اهمیت هستند ،سامان می دهند.کاموس،مهدی:مفهوم و ماهیت مصاحبه در تاریخ شفاهی.مصاحبه در تاریخ شفاهی مجموعه مقالات چهارمین نشست تخصصی و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی(6و7 اسفمد 1386)،(تهران ،1387،سوره مهر)ص 28

[4] -سنابادی عزیز،نورالدین حسین:تاریخ شفاهی رویکردی نو به تاریخ حوزه در مشهد، مجموعه مقالات نخستین همایش تاریخ شفاهی،تهران،سازمان اسناد و کتابخانه ملی،1387)ص110

[5] -جهت اطلاع از تاریخچه مکتبخانه ها  نگاه کنید به جدیدترین کتاب در این زمینه،جهانپور ،فاطمه:تاریخچه مکتبخانه ها و مدارس قدیم آستان قدس رضوی با تکیه بر اسناد(مشهد ،1387،سازمان کتابخانه ها،موزه هاو مرکز اسناد آستان قدس رضوی)

[6] - ترابی فارسانی،سهیلا:اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی(تهران،سازمان اسناد ملی،1378)ص15

[7] -متولی حقیقی،یوسف:تاریخچه آموزش و پرورش نوین خراسان از آغاز تا انقلاب اسلامی(مشهد،مرندیز،1384)صفحات 578،547،565،313

[8] آرشیو تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی ،2/5/1384.مصاحبه با دکتر محمود دلاسایی ،شماره پرونده 1/116،ص4

[9] -آرشیو تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی،9/6/1388مصاحبه با حسین رضوی

[10] -طی سال 1385 تا 1388 چندین جلسه مصاحبه با برخی از مدیران کارخانجات ،روئسای بیمارستانها و سازمانها در آرشیو تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی انجام شده است بعنوان نمونه حدود 28ساعت مصاحبه با مهندس علیرضا صفری مدیرعامل اسبق ایران خودرو،حدود7 ساعت مصاحبه با مهندس صلحدوست مدیرعامل سابق نان رضوی و هپکو.و ساعتها مصاحبه با روئسای بیمارستانهای شاهین فر و بیمارستان سینا و مدیر عامل کارخانه نخریسی خسروی مشهد.

[11] - آرشیو تاریخ تشفاهی آستان قدس رضوی مصاحبه با مهندس علیرضا صفری ،کاست شماره 2747

[12] -فرهادی،احمد:تاریخ شفاهی و صنعت(با تاکید بر صنعت خودرو سازی)،مجموعه مقالات نخستین همایش تاریخ شفاهی،تهران،سازمان اسناد و کتابخانه ملی،1387)ص137

[13] - آرشیو تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی،14/11/1386 مصاحبه با اصغر کفائی رضوی

[14] -آرشیو تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی ،19/11/1387مصاحبه با محمد تقی حافظیان رضوی

-[15] آرشیو تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی،13/11/1387مصاحبه با علی اکبر خسروی

[16] -طبق آمار 55 هزار دانشجوی ایرانی در دانشگاههای خارجی مشغول به تحصیل هستند، از این تعداد حدود 12 هزار نفر در گروه علوم پزشکی مشغول به تحصیلند.منبع خبر:خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا ،شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۸



 
تعداد بازدید: 5482


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98

آن روز صبح که از سنگر بیرون آمدم جنازه آن افسر و گروهبان راکه به خاطر نماز خواندن گزارش کرده بودند دیدم: ستوان یکم عبدالرضا و گروهبان حسن. این گروهبان خبرچین بود که خبرها را به ستوان عبدالرضا می‌داد. من واقعه آن شب را نتوانستم برای کسی بیان کنم. خیلی دلم می‌خواست به آن پاسدار موتورسوار بگویم ولی فارسی نمی‌دانستم. متأسفانه نام آن پاسدار را نمی‌دانم اما می‌توانم هر دو پاسدار را از صورتشان بشناسم. آنها واقعاً انسان بودند. برای همین رفتار آنها خیلی به دلم نشست.