اهمیت تاریخ شفاهی درحوزه آموزش مدارس اسلامی (مطالعه موردی: مدارس انجمن پیروان قرآن)

محمد نظرزاده


1- اهمیت تاریخ شفاهی درحوزه آموزش مدارس اسلامی

 

هدف پژوهش حاضر بررسی تاریخ شفاهی مدارس اسلامی پس از شهریور بیست در مشهد به خصوص مدارس انجمن پیروان قرآن است. روش تحقیق توصیفی وبا استفاده ازتحقیقات کتابخانه ای، میدانی و مصاحبه با معلمان و دانش آموزان این مدرسه ها     می باشد.

یافته ها نشان می دهد که بجز ویژه نامه همایش بزرگداشت مرحوم عابدزاده موسس این مدارس و مطالب مختصری که در برخی نشریات به صورت پراکنده آورده شده است اطلاعات دیگری در این موضوع در دست نیست.

مساله اصلی در این نوشته ارائه کلیاتی از ایجاد، نهادینه شدن و به افول گذاشتن و بیان مشکلات، مزایا و معایب در ارتباط با این مدارس می باشد.

 

2- اهمیت تاریخ شفاهی مدارس اسلامی:

مطالعات فرهنگی وآموزشی همچون انقلابات و جنگ ها، طیف وسیعی از مردم را در بر می گیرند و از این جهت نسبت به دیگر موضوعات دارای اهمیت بیشتری می باشند.

با توجه به رویکرد جامعه گرای تاریخ شفاهی و غیر دولتی بودن مدارس اسلامی و تاثیر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این مدارس در تاریخ معاصر، یکی از بهترین راه های کسب اطلاعات در این زمینه کار میدانی و مصاحبه با افراد مطلع این مدارس می باشد.

آرشیوتاریخ شفاهی سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی به دلیل نقش تاثیر گذار" انجمن پیروان قرآن"  در تاریخ معاصر مشهد در بعد از دهه بیست، ساخت بیش ازده مرکز آموزش ابتدایی، آموزش هزاران دانش آموز، حضور فعال در وقایع نهضت ملی شدن صنعت نفت، تشکیل جمعیت های مؤتلفه اسلامی به همراه شش گروه دیگر و فعالیت های فرهنگی و اجتماعی گوناگون و عدم ثبت مکتوب این اطلاعات، بر آن شد تابا انجام مصاحبه که به عنوان بهترین و مهمترین روشهای جمع آوری اطلاعات در تاریخ معاصر محسوب می شودبه ثبت وضبط خاطرات 20 نفر از آموزگاران و دانش آموختگان این نهاد مردمی و خودجوش به مدت 35 ساعت بپردازد. همچنین این آرشیو با تهیه عکس و فیلم از مدارس انجمن به مستند سازی آن ها مبادرت ورزید. مقاله زیر حاصل این گفتگوها می باشد.

 

3- دلایل ایجادمدارس اسلامی:

پس از نهضت مشروطه به تدریج مکتب خانه هایی که با روش سنتی برای آموزش کودکان در منازل و مساجد ایجاد شده بودند جای خود را به مدارس جدید دادند.

در اواخر قاجار و دوران رضا شاه رونق آموزش به سبک نوین بر گرفته از شیوه های تعلیم وتربیت تمدن غرب و فعالیت احزاب و گروه های غیر اسلامی، نیروهای مذهبی را بر آن داشت تا در واکنش به این شرایط، با استفاده از فضای آزاد پس از شهریور1320 اقدام به تاسیس کانون ها و مدارس اسلامی کنند.

این مدارس اغلب توسط قشر فرهنگیان مذهبی، روحا نیون وبازاریان متدین بوجود      می آمدند و با اشاعه اصول و موازین دینی و اخلاقی مدنظر خودشان در بین نوجوانان تلاش داشتند افرادی سازگار با دین و فرهنگ سنتی مردم تربیت کنند.

در این بین برخی از افراد مخالف حکومت که مبارزه فیزیکی و سیاسی را پر هزینه      می پنداشتند از طریق ایجاد مدارس  به ضدیت با وضعیت موجود می پرداختند.

 

4- ایجاد انجمن پیروان قرآن:

پس از دهه بیست به بعد مانند دیگر نقاط کشور د ر شهر مشهد نیز آزادی های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی گسترش فراوانی یافت.

همزمان شهر مشهد و استان خراسان عرصه فعالیت های سیاسی و فرهنگی حزب توده  شد.برخی ازگروه های فرهنگیان، محصلین دبیرستان ها و کارگران کارخانه ها به عضویت حزب توده درآمدند. رئیس فرهنگ وقت استان خراسان، آقای شهاب فردوس از توده ای های معروف و سخنور توانایی بود. از طرف دیگر تشکیلات بهائیت نیز در مشهد فعال بود.

جبهه مقابل حزب توده هیئت های مذهبی به رهبری آیت الله میرزا احمد کفایی بود. وی در مناسبت های دینی از دسته های عزاداری می خواست تا درحضور نیروهای روس و رجال سیاسی در روبروی مدرسه سلیمان خان، زمانی که از جلوی آنان رد می شوند، احساسات تند مذهبی خود را به رخ آن ها بکشند. وی به ترویج فرهنگ عزاداری، روضه و منبر پرداخت.

تعداد هیئت ها که درابتدای شهریور بیست حدود50 هیئت بود، در زمان دکترمصدق تا 300 دسته افزایش یافت. اما این گروه ها به لحاظ فکری و مقابله اندیشه،  کاری         نمی کردند.

در این بهبوهه مهمترین گروه هایی که جبهه فکری منظمی را در مقابل حزب توده، تشکیلات بهائیت و دیگر افکار غیر مذهبی تشکیل دادند، دوگروه کانون نشر حقایق اسلامی و انجمن پیروان قرآن بودند.

کانون نشر حقایق اسلامی به رهبری محمد تقی شریعتی بنیان شد. ایشان ضمن تدریس در دبیرستان های مشهد، برای جواب گویی به شبهات حزب توده جلسات هفتگی در خانه دانش آموزان بر پا می کرد. این کانون  در سال1323 با اجاره مکانی درچهارباغ به طور رسمی و ثابت به فعالیت پرداخت. بیشترافراد نواندیش و متجدد شهر، فرهنگیان، دانشجویان و گروه هایی از طبقات متوسط بازار در آن شرکت می کردند. سبک برگزاری مجالس آن بسیار تازه و جلسات آن عبارت از کنفرانس مذهبی و یک جلسه تفسیر قرآن در هفته بود. بعدها برخی از افراد همین کانون هدایت و تدریس مدارس جامعه تعلیمات اسلامی مشهد را به عهده گرفتند.

از دیگر مؤسساتی که باحمایت کسبه سنتی بازار و توده بسیار فعال و معتقد مذهبی مشهد برای تربیت  اسلامی نوجوانان در دهه بیست ایجادشد انجمن پیروان قرآن بود.

 

5- رهبری این انجمن و مدارس آن به عهده مرحوم حاج علی اصغر عابدزاده بود. وی فرزند زین العابدین، چراغچی باشی آستان قدس و در سال1290 شمسی در مشهد متولد گردید.

شغلش در ابتداحلبی سازی و سپس ساختن آینه های ساده جیبی بود. مرحوم عابدزاده فردی عامی بود که به منظور ترقی سطح معلومات، مدتی در مدرسه نواب و بعد از آن درمدرسه میرزاجعفردروس حوزوی را تا مراحل مقدماتی خواند. ابتدا در سرای گمرک و بعد درسرای سلطانی در اطراف حرم مطهر منبر می رفت.

او به جای کسب مدارج بالای علمی بر شخصیت مصمم و لایق خودمتکی بود.

 

6- با سرمایه خودش مهدیه را در پشت باغ نادری مشهد در چهار راه شهدا ساخت. بسیاری از علما و اساتید حوزه به مهدیه رفت و آمد داشتند. ازجمله اساتید این مکان حاج میرزا حسن صالحی بودند که برای کسبه، بازاریان و جوانان در شب ها مقدمات عربی را بیان  می کرد.

پس از مهدیه حاج آقای عابدزاده با همت اهالی هر محل، کمک بازاریان ومتمولین شهر و با مدیریت خودشان توانستند به نام چهارده معصوم مدارسی را در نقاط مختلف شهر بسازند.

عسکریه در پائین خیابان، نقویه در خیابان امام رضا(ع)

 

7- جوادیه در خیابان طبرسی، کاظمیه درکوچه زردی بالاخیابان، جعفریه در پایین خیابان، باقریه در خیابان امام رضا(ع)، سجادیه در خیابان خواجه ربیع، حسینیه در ایستگاه سراب، حسنیه در محله سرشور، فاطمیه در پایین خیابان و علویه در مطهری جنوبی دوازده بنایی بودند که ایشان موفق به ساخت آن ها شدند. وی قصد داشت رضویه و محمدیه را خیلی کاملتر و مجلل تر از دیگر بناها بسازد که بیماری و اجل به او مهلت نداد. حتی حاج آقای عابدزاده قرار بود حسینیه ای را در کربلا بسازد که به خاطر برخی مشکلات موفق نشد.

 

8- عابد زاده با توجه به تبهری که در جلب همکاری مردم و کسب اعتماد آن ها داشت با جمع آوری پول از بازاریان و مردم ساختمان مدارس را می ساخت. هرکس به انجمن کمک مالی می کرد، رسیدی دریافت می کرد که وجه پرداخت شده و مهر انجمن پیروان قرآن در آن دیده   می شد. این قبض ها که در قطعات بزرگ رنگی 40× 30 چاپ شده بود، آراسته به نقوش قبور ائمه بود و آنقدر زیبا بود که آن ها را قاب می گرفتند و در مغازه یا در خانه خود می آویختند. بدین وسیله سایر مردم سند آن کار خیر را می دیدند و برای کمک تشویق می شدند.

هزینه اداره مدرسه ها نیز باکمک همین بازاریان متمول و خانواده دانش آموزان، البته نه به عنوان شهریه بلکه همکاری و مساعدت صورت می گرفت.

معلمان نیز با حداقل دستمزد با انجمن همکاری می کردند و هزینه ای را بر دوش آن  نمی گذاشتند. اقای سعیدی نجات از مدرسین عسکریه می گویند: انجمن سودی کسب   نمی کرد، مگر مخارج خودش، آن اوایل در سال1323 که کار شروع شد خیلی ها تحت فشار بودند. حقوق معلم ها ماهی 90 تومان بود. پول چند روز کار یک عمله معادل حقوق یک ماه ما بود.

بامهارتی که مرحوم عابدزاده در معماری و بنایی داشت بر تمامی مراحل ساخت مدارس و کلاس ها نظارت می کرد. حتی نقشه تمامی بناها را خودش می کشید. ایشان به خاطر برنامه های دینی و مذهبی که داشت، بناها را به شکلی می ساخت که استفاده چند منظوره از آن ها بشود.یعنی با برداشتن درب ها سالن و حیاط وسیع مدرسه برای مراسم عزا یا جشن ائمه آماده می گشت که صدها نفر را در خود جای می داد وبا گذاشتن درب ها به کلاس درس تبدیل می شد.

حاجی عابدزاده برای اداره هر مدرسه ای که می ساخت، هیئت مدیره ای از معتمدین محل که معمولا" 12 نفرمی شدندانتخاب می کرد.تا با نظارت بر مدارس در رفع مشکلات مادی و معنوی آن ها بکوشند. ایشان برای هماهنکی کارها هرهفته با شخصیت های برجسته انجمن مانند: ابوالحسن سررشته دار، حیدر رحیم پور، عبدالرضا غنیان، غلامرضا بهزادیان و ... جلساتی داشتند تا برنامه های گذشته را بررسی و برای آینده تصمیم گیری کنند. این جلسات، روزهای جمعه در مهدیه برگزار می شد.

او برای گزینش واستخدام معلمانی که برای تدریس در مدرسه های انجمن انتخاب       می شدند، دقت نظر فراوانی به خرج می داد. تا شناخت کافی از اساتید پیدا نمی کرد، از آن ها برای کار دعوت نمی نمود. کادر آموزشی از قشر مؤمن  و معتقد، مثل فرهنگیان مذهبی یا از حوزه علمیه مشهد تامین می شد. از معلمان معروفی که در انجمن فعالیت داشتند، می توان از آقایان: مؤدب، مصححی، احمد سعیدی نجات، میرزا حسن صالحی، غفاریان، وقوعی، غلام رضا قدسی، رضا میرهاشمی، حسین آستانه پرست  را نام برد. معمولا" مدیریت و نظارت مدارس به عهده معلمان بود. فقط زمانی که بازرس آموزش و پرورش برای بازدید می آمد یک نفربه صورت صوری با عنوان مدیر معرفی              می گردید.

ضوابط پذیرش دانش آموزان مانند مدارس دولتی بود. خانواده ها فرزندان شش ساله خود را می توانستند در این مدارس ثبت نام کنند. افراد کاسب و کسانی که به لحاظ سنی بزرگتر بودند در مهدیه و مانند مدارس شبانه اکابر درس خود را ادامه می دادند.

 

9- آنچه از اکثر مصاحبه ها برمی آید این است که حاجی عابد زاده اگر چه با فشارهای حکومت مجبور به پذیرش موسسات آموزشی نوین  بود، اما به طور غیر مستقیم هیچ اعتقادی به مدارس جدید دولتی نداشت و سعی می کرد با آن ها نه تنها مخالفت کند بلکه حتی به مبارزه با آن ها نیزبپردازد و دانش آموزان مدارس دولتی را تشویق به ثبت نام در مداس انجمن پیروان قرآن کند.

سید ابوالحسن سررشته دار می گوید: مرحوم عابد زاده اعتقادی به اینکه جوان ها برند دبیرستان و دانشگاه نداشت، ضمن اینکه حتی مبارزه هم می کرد. از نظر ایشان رفتن به این مراکز مساوی بود با لا مذهبی و بی دینی. اگر می فهمید که ما افراد را تشویق به رفتن به دبیرستان و دانشگاه می کنیم سخت عصبانی می شد.

آقای علوی در کتاب خود آورده است: در بازار به عابد زاده بخورد کردیم. او از پدرم پرسید: پسرت مدرسه می رود؟ پدرم گفت: کلاس چهارم است و به دبستان مهرگان    می رود. پرسید: مگر در دبستان های ما درس نمی خواند؟! پاسخ پدرم منفی بود. وی گفت: از شما بعید است حاج آقای احمدی! شما چرا؟ شما که آخوندزاده اید چرا فرزندتان را در مدارس کافرها بگذارید؟ این ها به بچه ها جز بی ایمانی چیزی یادنمی دهند. آن هم این دولت فاسد. بگذاریدش مدارس دینی خودمان، تا یک قدمی برای آخرتتان برداشته باشید. وبا عصبانیت حکم کرد: فردا بچه را بیاور تا بگویم اسمش را بنویسند.

اگردنیا را می خواهی بچه ات را در همین کافرستان بگذار بماند تا یک قرتی از آب در بیاید و اگر دین و آخرت و خدا و پیغمبر را می خواهی بگذار مدارس دینیه.

دانش آموزان در دو نوبت صبح از ساعت 8 تا اذان و عصر 2الی 4 به مدرسه  می آمدند. بعد الظهر پنج شنبه و جمعه مدرسه تعطیل بود. در صف مراسم صبحگاهی، پس از خواندن قرآن، دعای هر روز صبح، از نهج البلاغه خوانده می شد.

محتویات درس ها همان کتاب هایی بود که در فرهنگ تدریس می شد، منتهی اضافاتی مانندمسائل دینی، احکام و شرعیات هم بود.

قرآن، توضیح المسائل، آموزش احکام، صرف میر، شرح امثله، تاریخ بیهقی، ناسخ التواریخ، کار باچرتکه وآموزش درس سیاق به عنوان ریاضیات برخی دروس دیگر این مدارس بودند. دانش آموزان قرآن و نهج البلاغه را به صورت موضوعی حفظ می کردند و از روی توضیح المسائل یک بار به طور کامل می نوشتند. حاج آقای سعیدی نجات      می فرمایند: برای رشد املاء، به بچه ها گفته بودیم که هر کدام یک دفتر300 برگ بگیرند و برای آشنایی با احکام شبی دو صفحه از توضیخ المسائلی که مورد نظر اجتماع بود بنویسند. اینها را رسیدگی می کردیم و در پایان سال دانش آموزان یک دوره توضیح المسائل دست نویس داشتند و با احکام نیز آشنا شده بودند. در تدریس، مهم برای حاج آقاشرعیات و قرآن بود نه چیز دیگر.

دانش آموزان انجمن بدون دریافت مدرکی تا چهارم دبستان درس می خواندند.  و بعد با توجه به سطح علمی بالای دانش آموزان این مدارس، با شرکت در امتحانات متفرقه فرهنگ یا مدرسه های جامعه تعلیمات اسلامی مدرک پنج وشش ابتدایی را دریافت           می کردند. مرحوم عابدزاده معتقد بود ما مسؤلیت شرعی داریم و نباید پل بشیم برای کفر و فساد و هر چه دستور از ناحیه دولت طاغوت باشه محصلین ما اجرا کنند. بنابراین درپایان کارنامه دانش آموزان قید می شد که این مدرک اداری نیست.

اگر چه مرحوم عابدزاده سعی داشت چهارده بنا را به نام چهارده معصوم ایجاد کند، اما به نظر نمی رسد که هدف از ساخت فاطمیه تنها به خاطر وجود نام حضرت در جمع چهارده معصوم باشد. با توجه به وضعیت فرهنگی حاکم برجامعه آن روز و اینکه زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند ، به نظر می رسد ایشان   برنامه های دراز مدتی را برای بانوان داشته اند. فاطمه عابدزاده دخترمرحوم در باره تدریس دختران در مدارس دولتی از دید پدرشان می گوید: « [ایشان] مدارس اون زمان رو خصوصا" برای دختران اصلا"جایز نمی دانستند.

هر چند در بنای فاطمیه مانند دیگر بناها کلاس های منظمی وجود نداشت، ولی بانوان باحضور در این مکان، علاوه بر شرکت در مراسم مختلف مذهبی، به یادگیری احکام و مسائل اسلامی می پرداختند.

 

10- در مدارس انجمن گذشته از برنامه های موظف درسی، فوق برنامه و فعالیت های جنبی دینی و مذهبی زیادی انجام می شد. اجرای سرود، جلسات حفظ و قرائت قرآن، خواندن ادعیه و برگزاری مراسم روضه خوانی وعزاداری درجشن های دینی، ولادت ائمه و روز وفات آن ها از دیگر فعالیت های این مدارس بود.

باتوجه به ارتباط نزدیک حاجی عابدزاده با علما و حمایت آن ها از این مدارس، مراسم انجمن بسیار با شکوه برگزار می شد. عکس های باقیمانده از مراسم این تشکیلات که آیت الله میلانی و آیت الله قمی را در جمع اعضاء انجمن نشان می دهند موید این مطلب است. به نظر می رسد هدف عابدزاده از ارتباط با علما بیشتر جلب نظر مساعد آن ها و گرفتن مهر تاییدی بر برنامه های انجمن می باشد.

به طور معمول روز تولد و وفات ائمه(ع) در همان بنایی که بنام آن معصوم بود مراسمی برگزار می شد. مثلا" روز تولد یا رحلت امام موسی کاظم در کاظمیه مراسم مخصوصی منعقد می گشت.

همچنین محصلین برخی از مدارس انجمن در ماه مبارک رمضان در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد به تلاوت قرآن می پرداختند و در شب میلاد ائمه چراغ به دست به حرم مطهر مشرف می شدند.

یکی از عمده ترین کارهای حاج آقا برگزاری پرشکوه عید ولادت حضرت صاحب الزمان بود. از دو ماه قبل مقدمات جشن چیده می شد. آئینه کاری راهروها، بستن طاق نصرت، آذین بندی دیوارها و پذیرایی از هزاران نفر از طبقات مختلف مردم مشهد طی 15 روز  جشن نیمه شعبان صورت می گرفت. حاجی تبلیغ می کرد که این جشن خاری در چشم بهائیان است. عابدزاده از دانش آموزان مدارس مختلف برای رونق دادن  به این مجالس استفاده می کرد. به نظر می رسد بعدها شیخ محمود حلبی با ارتباط نزدیکی که با      عابد زاده داشت و الهام از افکار وی انجمن حجتیه را در تهران بنا نمود.

 

11- برخی از مزایا و نقاط قوت مدارس انجمن پیروان قرآن:

1- با توجه به تاثیر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مدارس انجمن، نقش آن در تربیت افراد متناسب با فرهنگ دینی مردم بسیار مؤثر بوده است.

2- به دلیل وجود برخی روحانیون حوزه علمیه مشهد به عنوان معلمان مدارس، روش های آموزشی مدرسه ها به گونه ای بود که دانش آموزان با پایه قوی، به خصوص در درس های عربی، دینی و ادبیات پرورش می یافتند.

3- ساخت مدارس به لحاظ نوع معماری، چند منظوره بودن بناها و گستردگی آن در سطح شهر مشهد قابل توجه است.

 

12- برخی معایب و نقاط ضعف مدارس:

1- روش های آموزشی در چارچوب نظام بسته سنتی، همراه با تنبیه، جای نقدی را برای کسی باقی نمی گذاشت.

2- به دلیل نبود تحرک و نشاط و درس هایی چون ورزش و نقاشی، دانش آموزان  افرادی بی روحیه و گوشه گیر بار می آمدند.

احمد علی منتظری مدیرمدرسه احمدی از مدارس وابسته به جامعه تعلیمات اسلامی که برخی از دانش آموزان مدارس انجمن پیروان قرآن برای ادامه تحصیل ودریافت مدرک، یک یا دو سال را در مدرسه وی درس می خواندند می گوید:

دانش آموزان مدارس انجمن پیروان قرآن از نظر درس خیلی عالی و بیست و از نظر روحیه افسرده وصفر بودند.

اینها درابتدا که به مداس ما می آمدند یک گوشه ای مظلوم می ایستادند ولی پس از مدتی به بچه های بسیارشر و مشکل ساز بدل می شدند. اینان مانند فنری بودند که با فشار به هم آمده بودند و حال با توجه به آزادی و رها شدن فنر به صورت انفجاری بازمی شدند.  

3- خودمحوری، اعمال نظر شخصی و عدم پرورش نیروهای جایگزین توسط عابدزاده باعث شد تا انجمن و مدارس آن با فوت ایشان تعطیل شوند.

آقای سراج انصاری از تهران در بعد از وقایع 28 مرداد به قصد احیای  جمعیت های مؤتلفه اسلامی به مشهد آمد. حاجی عابد زاده آب پاکی را روی دست او ریخت و گفت:

« مو از همو وقتی که کوچیک بودم و توی کوچه توشله بازی مکردم همیشه اوستا بودم. مو ریشومه به دست کسی نمدوم» و پا شد و رفت و عملا" جلسه منتفی شد.

سراج گفت: تاسف من این است که اگر یکی از محققین و پژوهشگران و دانشمندان کشورهای اسلامی به مشهد بیاید و با انجمن پیروان قرآن که به لحاظ تشکیلات از مهمترین انجمن های کشور است برخورد کند و با حاجی عابدزاده برخورد کند و منطق او را ببیند در باره اسلام و اهداف ایرانی ها چه فکر می کند.

 

13- جمع بندی:

مدارس انجمن پیروان قرآن در نوع خود در کشور دارای ویژگی های خاصی است که پرداختن به نقش آن ها در تاریخ معاصر جای کار و تحقیق زیادی دارد. تامل در راه و روش، نحوه تدریس، برنامه های مختلف انجمن و کسب تجربیات این مدرسه هامی تواند جالب باشد.

بررسی راهکارهای حاج علی اصغر عابدزاده در استفاده از مشارکت مردمی ومعماری و ساخت مدارس و تلفیق این تفکرات در ساخت مراکز آموزشی مدرن امروزی می تواند راهگشای بسیاری از محدودیت های مکانی برای آموزش و پرورش باشد.

با بررسی مکان های ساخت مدارس و میزان پراکندگی آن ها درسطح شهر مشهد متوجه می شویم که حاج آقای عابدزاده تلاش داشته است تا تمامی نقاط مشهد در گذشته را زیر پوشش مدارس خود در آورد.

 

14- با نگاهی به دوران زندگی مرحوم عابد زاده متوجه می شویم ایشان با سواد کم دارای بازدهی بالایی در عرصه های علمی، مذهبی ، فرهنگی و ساخت مدارس بوده است. وی با وجود تمامی کمبودها، در عرصه عمل موفق به تربیت نوجوانان و جوانان زیادی با تفکرات اسلامی مدنظر خود در تاریخ معاصر شده است. برون داد این مدارس اشخاص و رجال فراوانی است که در انقلاب سال57 و جنگ ایران و عراق در سال59حضورفعال داشته اند و امروزه بر مسند کارهای سیاسی و اجتماعی استان خراسان می باشند.

روش های آموزشی و نحوه اداره مدرسه هادر بین دانش آموختگان باقی مانده از انجمن مخالفان و موافقان زیادی دارد. نحوه اداره مدارس به گونه ای بود که جایی را برای نقد باقی نمی گذاشت. دانش آموزان مادامی که درچارچوب نظام بسته سنتی و مذهبی حاکم بر مدارس حرکت می کردند مشکلی نداشتند، ولی زمانی که در مقابل افکار جدید در حوزه های مختلف قرار می گرفتند به تضاد و دوگانگی می رسیدند که آنها را با مشکلات عدیده ای روبرو می ساخت. با بررسی نظرات مختلف می توان باتوجه به نظرات مثبت ازتکرار اشتباهات جلوگیری نمود.

 

15-خود محوری و اعمال نظر شخصی زیاد آقای عابدزاده بر انجمن و اداره مدارس باعث انشعاباتی در انجمن گردید. به همین دلیل ادامه حیات این مدرسه ها وابستگی شدیدی به حاج آقا داشت. با بیماری حاج آقا، در روند کاری مدارس وقفه ایجاد می شد و با مرگ ایشان عملا" مدارس به تعطیلی گرایید. و اکثر آموزشگاه ها به اوقاف یا آموزش و پرورش واگذار و یا همچون مدرسه نقویه به تلی از خاک بدل گردید. تلاش برخی ازعلاقه مندان و دانش آموزان باز مانده جهت احیای مدارس در جلسه مورخ  12/4/1381 که نگارنده این سطور نیز در آن حضور داشت ره به جایی نبرد.

 

16- عابد زاده در سال 1365 فوت نمود و بنا بر وصیتش در بنای " مهدیه" که خود ساخته بود دفن گردید.

 



 
تعداد بازدید: 6532


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98

آن روز صبح که از سنگر بیرون آمدم جنازه آن افسر و گروهبان راکه به خاطر نماز خواندن گزارش کرده بودند دیدم: ستوان یکم عبدالرضا و گروهبان حسن. این گروهبان خبرچین بود که خبرها را به ستوان عبدالرضا می‌داد. من واقعه آن شب را نتوانستم برای کسی بیان کنم. خیلی دلم می‌خواست به آن پاسدار موتورسوار بگویم ولی فارسی نمی‌دانستم. متأسفانه نام آن پاسدار را نمی‌دانم اما می‌توانم هر دو پاسدار را از صورتشان بشناسم. آنها واقعاً انسان بودند. برای همین رفتار آنها خیلی به دلم نشست.