مصاحبه‌گری در مورد تاریخ شفاهی

محمدعلی حیدری دلگرم


چکیده

در این مقاله اهمیت تاریخ برای آیندگان، مصاحبه‌ به ویژه در تاریخ شفاهی و شیوه‌های مصاحبه بررسی و مصاحبه‌گری توضیح داده شده است. همچنین تنگناهای مصاحبه روشن و پیشنهاداتی مبنی بر آموزش، کار گروهی و دقت نظر در ابعاد ظریف جنگ به مصاحبه‌گران توصیه شده است.

 

لکل امری‌ء فی ماله شریکان، الوارث والحوادث.علی علیه‌السلام.هر انسانی در مالش دو شریک دارد: وارث و حوادث.

وارث ما از انقلاب چه برده؟ وانقلاب برای حوادث آینده چه به ارث گذاشته است؟

شریکان ما (جوانان) از حوادث انقلاب سهام می‌خواهند که: انقلاب مال ماست و برای وارث ماست.

از تاریخ دفاع مقدس برای آیندگان چه آماده کرده‌ایم؟

امام خمینی(ره)، در معماری انقلاب، دفاع مقدس وچندین بنای مهندسی را ساماندهی کرد. مسیرش را شبیه حرکت ائمه شمردند.

تاکنون درباره تاریخ شفاهی هشت سال دفاع مقدس، مقالاتی از طرق گوناگون، به رشته تحریر درآمده است. اما اندیشه‌های عملی واجرایی شده،در جایی بیان‌نشده و عنوان نگشته است. استدلال و برهان‌های جذاب در سینه‌ها حبس شده و تاریخ دفاع مقدس همچنان در سینه‌ها مدفون است. جوانان ما را به چالش می‌کشانند. جوانان از ما پاسخ می‌خواهند و اگر ما دلایل را نگوییم دشمن با چند صورت مسئله غلط، جوانان را به بیراهه می‌کشاند.

باید گفته شود چگونه سپاه صدام وارد ایران شد و گمرک خرمشهر و کتابخانه قصرشیرین و شهر بستان و سوسنگرد و آبادان و اهواز را به هم ریخت. باید درس دفاع را با شرح بیرون کردن دشمن از کشور و سقوط صدام پی‌گیری کنیم.

درباره مدیریت دفاع مقدس و سامان‌دهی مردمی در دفاع، مطالبی هر چند ناچیز عنوان شده است. اما چه کسانی در کمبود‌های انقلاب و پرکردن خلاء‌های آن فعالیت نموده‌اند؟ هنوز رسانه‌ها و یا کتب نتوانسته‌اند از انبوه نوشته‌ها، هویت جوشیده از متن مردمی را که بار گران دفاع را بر دوش کشیدند به شکل و شمایلی واقعی به نسل آتی انتقال دهند.

تاریخ جنگ تحمیلی از چند دیدگاه اهمیت دارد. نکاتی در این جنگ وجود دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. از جمله حضور مردم در جنگ که نقش بارزی دارد. همچنین هنوز چند روزی از ورود حضرت امام نگذشته بود که تعدادی جوان دانشجو جهت آبادکردن کشور ویرانه، خدمت حضرت امام خمینی(ره) رسیدند و اعلام آمادگی نمودند. حضرت امام آن‌ها را به  محروم‌ترین روستاها هدایت وخواستار برنامه‌ای برای سازندگی شدند. این جمع با حضور شهید بهشتی کار را شروع نمود و اهداف تعیین گردید. این گروه جوان طی نوزده ماهه اول انقلاب به خوبی با مردم عجین شده بودند و با هدایت‌های روشنگرانه رهبر کبیر انقلاب راهی را رفته بودند که سابقه‌ای در جهان نداشت.

حضرت امام یک گروه نظامی به نام سپاه پاسداران را تشکیل داده بود و یک گروه که ابتکار بسیار جالب‌تر و مهم‌تری بود جهت آبادی و آبادانی کشور. همان طور که برای مقابله با نیروی‌های بیگانه باید ارتش انسجام می‌یافت، سپاه برای مقابله با ضدانقلاب داخلی بود. با شروع غائله کردستان و ترکمن و آمل سپاه نیروی یاور ارتش شناخته شد.

جهاد برای تنظیم امور آبادانی کشور شکل داده شد و ارتباط مردمی قوی را برعهده گرفت.

آنچه به عنوان روش حضور مردم در صحنه‌ها به شهرت رسیده است، از طریق بسیج بوده است. اما باید توجه داشت که در زمان شروع جنگ تحمیلی بسیج تشکیل نشده بود و سازمانی که به آن جهادسازندگی می‌گفتند در راستای آبادانی و ساختن کشور شکل گرفته بود تا محرومان ایران را یاری کند و انقلات اسلامی را سرافراز نماید اما بالاخره دشمنان تجاوز خود را شروع کردند. جنگ تحمیلی آغاز شد و هر دو گروه به شکلی متفاوت از هم وارد جنگ شدند و هشت سال جنگ را اداره کردند.

اکنون تجربه هشت سال دفاع مقدس را گزارشگران و اجراکنندگان پیش ‌روی خود دارند و تاریخ فردا از ما انتظار دارد تا برداشت‌های مختلف، از جمله مصاحبه با فرماندهان جنگ، مصاحبه با مهندسین جنگ و مصاحبه با طلایه‌داران خط مقدم (رانندگان لودر وبلدوزر) را به عنوان درس عبرت بزرگ تاریخ این هشت سال برای آیندگان به یادگار بگذاریم. (فاعتبروا یا اولی الابصار)

 

مصاحبه‌گری در تاریخ شفاهی

تاریخ شفاهی یکی از راه‌هایی است که در این زمان می‌تواند پژوهشگران را به گرد خویش جمع کند. پژوهشگران ابزارهایی دارند که یکی از آن‌ها مصاحبه‌گری است.

انقلاب ما در راستای انبیاء الهی قلمداد شده و از حضرت آدم (ع) تا حضرت ابراهیم و از حضرت ابراهیم تا حضرت محمد (ص) با هرگونه جهل مخالفت نموده و نه تنها با جهل مخالف بودند، بلکه می‌خواستند روشنگری کنند و حقیقت مطلب را دریابند. حال تردیدی نیست تنها با فرهنگ ارزش‌های دفاع مقدس می‌توان از انقلاب اسلامی پاسداری کرد و اساسی‌ترین سرمایه انقلاب، فرهنگ ارزشی آن است. هرگاه فرهنگ شهادت حیات داشته باشد پیروزی عنایت الهی نصیب ملت می‌شود. اولین فرهنگ شهادت، در جنگ بدر، در صدر اسلام شکل گرفت و راه شهادت را ایجادکرد و سه شهید بدر سرسلسله این راهند. در جنگ احد هفت شهید در مقابل هفتاد کشته دشمن سر منشاء حیات ارزشی‌اند. نقطه مقابل فرهنگ شهادت فرهنگ رفاه و عافیت‌طلبی است که باید از تاریخ شفاهی و مصاحبه‌ها تفاوت آن را به دست آوریم. ما باید بحارالانوار جنگ را فراه و در قالب بانک‌های اطلاعاتی ذخیره کنیم. از سیره و سیر رزمندگان مجموعه‌های ماندگار به یادگار بگذاریم.

در قرآن برای به یادگار گذاشتن از روش‌های مختلفی بهره برده است. یکی همین روش مصاحبه است. مانند: مصاحبه حضرت نوح و فرزندش و یا حضرت موسی با حضرت خضر و یا حضرت عیسی با حواریون و یا مصاحبه سوره یس و یا قلم و....

روشنگری از پژوهش و تحقیق و تتبع حاصل می‌شود و راه‌های مختلفی می‌طلبد. حضرت امام به فرماندهان این 8 سال دفاع مقدس ضمن جنگیدن آموزش‌هایی داده است. بنابراین مصاحبه‌گر تاریخ شفاهی دفاع مقدس باید پیش‌فرض‌هایی داشته باشد که با اهداف و فرماندهی امام مطابق باشد. پیش فرض‌های حداقلی مصاحبه‌گر عبارتند از:

شورش در کردستان، گنبد، آمل، سیستان و بلوچستان

جلوگیری از ترور در داخل مرکز و شهرستان‌ها

وجود سازمان‌های مدعی انقلاب به عنوان مزاحم

عدم هماهنگی باسیاست استکبارجهانی

به خطر افتادن منافع ابرقدرت‌ها

ممانعت از توسعه انقلاب توسط برخی

هدف‌مند بودن انقلاب براساس رهروی از حضرت سید‌الشهداء علیه‌السلام

تشکیلاتی منسجم

اتحاد مردمی

عدم وابستگی جز به خداوند

ریشه‌کنی طاغوت و فساد

برقراری عدالت و انصاف و بریدن دست ستم

یاری محرومان و مستضعفان

توسعه و رشد فکری و فرهنگی در جهت طبع منیع انسانی و الهی

استواری در عقیده

تلاش در جهت روشنگری و آگاهی

صبر و استقامت و نظم و تدبیردر امور

خودسازی معنوی

اهداف برگرفته مردم از جانشین امام معصوم

اختلافات گذشته عراق با کشور ایران

تاثیر کانون‌های تشکیلاتی

علت اصلی دفاع مقدس، اعم از تاریخی، اقتصادی، جغرافیایی و آثار اجتماعی

دشمن‌شناسی براساس اهداف دشمن

مسائل مدیریتی جنگ.

تطابق تاریخ‌های کشورها واقوام مختلف

کشف و ناگفته‌های سخنان پنهان از دید دیگران.

انتشار فرهنگ شجاعت و شهادت طلبی.

تقدس الهی و کرامت بخشیدن به انسان

تشکیل حکومتی جهت ظهور حضرت حجت(ع) به نام شایستگان.

مصاحبه‌گر باید درایت داشته باشد تا ریشه‌های عمیق موارد یاد شده را از لابه‌لای خاطرات مصاحبه‌شونده، با حسن نیت و بدون هرگونه مزاحمت بیرون بکشد.

از طریق عکس‌های رزمندگان، خاطرات آن‌ها را زنده کند و از ژرفای آب حیات، جواهرات گرانمایه و به فرمایش مقام معظم رهبری گنج بی‌پایان را استخراج نماید.

 

اهمیت مصاحبه

مصاحبه‌شونده‌ای که دوران شاهنشاهی را پشت سر گذاشته و دوران انقلاب و جنگ را تجربه کرده است، قدر فرهنگ ارزشی را می‌داند و آن را پی می‌گیرد.

مصاحبه‌شونده در درون خویش یک داور است، یک مرجع صاحب کتاب و یک کرسی دانشگاهی (دانشگاه جبهه) دارد.

مصاحبه‌شونده عدالت‌طلبی بوده که با جوانمردی به دنبال آزادی حرکت کرده است. برای مبارزه با ظلم و زور و فساد قدم برداشته است. ا‌ین‌ها او را ساخته است. ایمان قاطع دارد و از هر گونه زور و زر و تزویر بیزار است. از تبعیض متنفر است و با فقدان عدالت خود را باخته حساب خواهد کرد. مصاحبه‌گر او را یاری می‌دهد تا گذشته‌اش را پیدا کند. نه آن‌که فضای دیگری برای او بسازد تا مانند رسانه‌های گروهی هر آن‌چه مایل است پرداخت نموده و آن‌چه تمایل ندارد، حذف کند.

مصاحبه‌شونده یک انسان باهوش است که آگاهی کاملی دارد، بیداریش از بیداری مصاحبه‌گر بالاتر است. بنابراین با خود باید حساب کند با صاحب قدرتی روبه‌روست که قدرت در دست اوست. تمام بینش در دست اوست. باید به حالات او توجه کند که چگونه است و چه وقت با توجه و عشق سخن می‌گوید و چه وقت طفره می‌رود. مصاحبه‌شونده از متن تاریخ سخن می‌گوید که متن تاریخ بیدارگر است و همان‌جا تمام عیوب را می‌توان کنار زد و آنچه او می‌‌گوید تاریخ آینده را تشکیل خواهد داد و کتب آینده بر همین اساس شکل خواهد گرفت. تاریخ حکیمی خواهد شد که حکمت‌ها و عبرت‌ها را به آیندگان انتقال می‌دهد. علی علیه‌السلام فرموده است (و لا ینبئک مثل خبیر - خطبه 153) هیچ‌کس مثل خبردهنده نمی‌تواند انسان را آگاه کند. این علی(ع) است که از امور آگاه است. هم او که بدون مصاحبه‌گر، خود مصاحبه نموده است.

اگر ما نتوانیم از مصاحبه‌شونده درست استفاده کنیم، پیامدهای مغالطه‌آمیزی خواهیم داشت و در میزان تاریخ شفاهی اختلال به وجود می‌آید و احساس عطش کاذب و هواداری به جای کرامت انسانی می‌نشیند. کرامت هشت سال دفاع مقدس را در بیابان رها نکنیم. بلکه آن را در کتابی جمع‌آوری کرده و به کتابخانه‌ها بکشانیم.

تا آن‌جاکه به تاریخ و تمدن‌های گذشته دور مربوط می‌شود، براساس مذاهب، نمادها و آیین‌‌ها و ارزش‌های مذهبی و افتخارات و خاطرات جوانمردی، اصل و ریشه‌ها شکل گرفته است. پاسداشت پیروزی‌ها با به وجودآمدن قلعه‌ها و برگرد آن شهرها یا مساجد و محله‌های میدانی و کنیسه و کلیسا و گاهی بر محور تندیس قهرمانی بر مزار طبیبی و گاهی حتی گرداگرد جادوگری یا ریش‌سفیدی خودنمایی می‌کند و کمتر در مورد شکست‌ها و عللش بحث شده است.

مصاحبه‌گر می‌داند در هشت سال دفاع مقدس، روح مذهب شیعه و امامت حضرت امام خمینی(ره) و مدیریت و رهبری ایشان در دل انقلاب دمیده شد و از جایی پی بنیادها، ریخته شد که استواری جمهوری اسلامی شاخصه این بنیادها بود و در این راه از اسلوب سیدالشهداء(ع) درس گرفته بودند. ماندگاری نهادها نیز به همان ارزش‌ها وابسته است. مصاحبه‌گر نباید انحرافات سوالات را به محدوده‌هایی که مصاحبه‌شونده با آن آشنایی ندارد بکشاند.

در انقلاب اسلامی و به‌ویژه دفاع مقدس رعایت اخلاق و آداب دینی و احکام به گونه‌ای دیگر از نظام‌ها اتفاق افتاد و در وصیت‌نامه‌ها به آن توجه شده است و توصیه نموده اند. مصاحبه‌گر این موارد را باید قبلاً جمع‌آوری کرده باشد تا بتواند در چار چوب رویدادها غواصی کند و گرنه اگر نتواند مصاحبه شونده را بشناسد مردمی را که این حد زحمت به خود داده تا ایثار و شهادت را جاویدان نمایند، از صحنه روزگار به فراموش‌خانه سپرده است. او که آگاه نیست چقدر این سازمان سازنده (جهاد سازندگی) خرافات و جهل را از روستاها زدود و جامعه را برای بروز شجاعت‌ها و حوادث آماده کرد. نشاط سازندگی و شور رزمندگی و شهد شهادت سعادت‌هایی بودند که هرگز مصاحبه‌گرها نتوانسته‌اند آن‌ها را کشف کنند. چون از روایت‌ها مطلع نبودند و سوز دل رزمندگان را نمی‌دانند. باید قدرشناسی کنند و قدر یعنی با محاسبه کار را انجام دادن.

 

ماهیت مصاحبه

مصاحبه تاریخ شفاهی گفت‌و‌گویی است برای کشف حقایق که بین کسانی که از موضوعی اطلاع داشته و به صورت کارشناسی از آن بحث می‌کنند تا آیندگان از فرایند اشاعه، تبادل اندیشه و افکار و احساسات و تاثیر هدایت و کنترل و تغییر رفتار و یادگیری آن بهره‌مند گردند. در مصاحبه برنامه‌ها به گونه‌ای انجام می‌پذیرد که استنادها را به یقین نزدیک می‌کند. در مصاحبه تاکید می‌شود هر آن‌چه اتفاق افتاده است بیان گردد. نیازی به دروغ نیست چون در مکتب ارزشی ما هدف وسیله را توجیه نمی‌کند. در مصاحبه تاکید می‌شود هر آن‌چه دیده و یا شخصاً شنیده و واقعیت داشته بیان گردد تا بدین‌وسیله بازار تحریف و دروغ تخته گردد. مصاحبه‌ای که نشر ارزش‌ها را مدعی است در رسیدن به هدف از هیچ ارزشی غفلت نمی‌کند. مصاحبه‌ای که نشر ارزش‌ها را مدعی است از غلو کردن، جدا پرهیز می‌کند. در مصاحبه توجه به نکات مبنایی از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. چنین مبحثی دانشی می‌شود که رشته‌های مختلف را در خود جای داده تا بتواند با آموخته‌هایی از مصاحبه‌های انجام گرفته بهره‌ای برده و تحلیل مسائل را برای نسل جوان و آتی انجام داده تا او از بین منطقی‌ترین موضوع تحلیلی، راه تاریک آینده را شناسایی کند.

در ماهیت مصاحبه یک پنج ضلعی را در نظر بگیرید. یک ضلع موضوع: هشت سال دفاع مقدس و ضلع دوم: مصاحبه‌شونده است که حضور واقعی در موضوع داشته و از جنگ برداشتی دارد. اتفاقاتی برایش روی داده است برخی از وقایع برایش مهم نیست، برخی وقایع را فراموش کرده است و برخی وقایع برایش بسیار مهم است. گاهی چیزی را شنیده است و در او اثر کرده است و می‌خواهد موضوع را ذکر کند. اما از عهده‌اش برنمی‌آید. واهمه دارد که آن‌چه می گوید مبادا برایش باعث کشف آبرو شود. اعتبارش نزد خداوند سبک گردد و اعتبارش نزد دیگران افزون شود و با انگیزه‌های زمان دفاع تفاوت کند و صدها انگیزه دیگر که بیان هر کدام متن مقاله را سنگین‌تر و پاسخ آن بحث بیشتری را باز می کند

ضلع سوم: مصاحبه‌گر است که به او آموزش‌هایی داده‌اند. پیش فرض‌هایش گاهی با هشت سال دفاع مقدس تطبیق ندارد. اطلاعات کلی دارد. زود می‌خواهد به تحلیل برسد. به جزییات اهمیت نمی‌دهد، گاهی اهداف و اطلاعاتی دارد که مصاحبه‌شونده را به حیرت وا می‌دارد و به چالشی می‌کشاند که پس از پیاده‌شدن می‌بیند به آرزویش نرسیده است و اصل موضوع را زیر سوال می‌برد.

ضلع چهارم: واژه‌ها و برداشت‌های مفهومی از حاصل مصاحبه است که هم مصاحبه‌گر و هم مصاحبه‌شونده هر دو انتظار دارند آن‌چه از واژه‌ها استفاده کردند، واژه‌هایی باشد که مفهوم را با کیفیت ادیبانه‌ای به مردم برساند و از آن‌جاکه مصاحبه‌شونده‌های هشت سال دفاع مقدس واژه‌هایی به کار می برند که با آن واژه‌ها زندگی کرده‌اند و از آن مفهوم کاملی دریافت کرده‌اند که این واژه‌ها در کتب و نگارش، معنای زمان دفاع را نمی‌تواند بیان کند و شایسته است توضیحاتی، یا مصاحبه‌گر یا مصاحبه‌شونده در ذیل عبارات بدهند که غالبا در کتب انجام می‌گیرد. اما مصاحبه‌شونده یا مصاحبه‌گر از آن رضایت ندارند.

ضلع پنجم: تدوین‌‌گر مصاحبه است که با برداشتی از این مصاحبه‌ها چیزی باید خلق کند که هر چهار ضلع، کامل و ثابت و رسا و روان باشد. این بخش نیز بسیار مهم است.

 

تنگناهای مصاحبه‌گری

پیچیدگی موضوع تاریخ شفاهی، در مصاحبه، با نظرات گوناگون و دسته‌بندی کردن هر کدام برای کشف حقایق عقیدتی از یک سو و پاسخ به سوالات سطحی و مزاحم از سوی دیگر هم مصاحبه کننده و هم مصاحبه‌گر را خسته می‌کند. در این پیچیدگی است که مصاحبه‌گر با شیوه‌هایی بایست مدیریت دو گروه جهاد و سپاه را در بحران هشت ساله تبیین کند تا برای آیندگان روشن گردد. سوالات سطحی گاهی هدف را گم می‌کند. ولی گاهی نیز همین سوالات انسان را به هدف نزدیک می‌کند. آیا این پیچیدگی نیست؟ سوالاتی از قبیل این‌که این جنگ را چه کسی راه‌اندازی کرد؟ چه کسی حمایت کرد؟ و چرا ایران بعد از 20 سال توانست بر آن فائق آید و چرا برخی جنگ را قبول نداشتند؟ و آنان که قبول داشتند چه طیف‌هایی از جامعه بودند؟

گاهی با همان‌ها که در جنگ شرکت کرده‌اند صحبت می‌کنیم و نظرات گوناگون می‌شنویم. اما حضور مشترک‌شان با نظرات‌شان یکی نیست و آیا این پیچیدگی دیگری را در جلو روی ما قرار نمی‌دهد؟ و آیا از مصاحبه‌شونده که در این جنگ، در یکی از تشکیلات حضور داشته به اندازه توانایی خویش و آموزه‌هایی که فراگرفته سوال شده است؟

جهاد سازندگی با حضورش در هشت ساله جنگ خلاء موجود در جنگ را پر کرده و به صدها کار تن داده و با انعطاف در کارهای خویش، مبتکرانه و خلاق، میدان‌های بزرگی را طی کرده است که با هر مصاحبه صدها نکته کشف می‌شود و خود از پیچیدگی بزرگی برخوردار است. این پیچیدگی، دیدگاه‌های مختلفی را دربرمی‌گیرد. در این مصاحبه‌ها می‌خواهیم از حضور همه جانبه مردم در ارتباط با ارزش‌های دفاع مقدس که رشد و ارتقاء فکری ـ الهی ـ انسانی را کسب و فرایند اشاعه، تبادل اندیشه و افکار، عقاید، احساسات و تاثیر، هدایت و کنترل و تغییر رفتار و یادگیری بهره برداری نماییم تا نتیجه‌گیری از این تاریخ در نهایت فراهم گردد.

حضور یافتگان در انقلاب و به ویژه در جنگ جوانانی بودند پیرو رهبری که دانشگاه انسان‌سازی به عرصه ظهور رساند. به ویژه در موضوع هشت سال دفاع مقدس مصاحبه‌ها نمی‌تواند خارج از این آموزه‌ها عرضه شده باشد. وظیفه پژوهشگر این است که در روند مصاحبه خط و خطوط مصاحبه را با این پیچیدگی از بیان مطالب، روشن و روان دریابد و از اعماق اقیانوس هشت سال دفاع مقدس مطلع گردد. این کار به غواصی متبحر نیاز دارد. مصاحبه‌گر عامل اصلی پژوهشگر است. مصاحبه‌گر همان غواصی است که از جانب پژوهشگر باید در اقیانوس انسان و تاریخ غوطه‌ور شود. اما فضای دروغین ایجاد نکند.

به خاطر فعالیت جهادگران در بخش‌های گسترده سازندگی و نظامی نبودن، سال‌ها بود که اسناد جنگ جهاد به فراموشی سپرده شده بود. خلا مهندسی جنگ الان به خوبی لمس می‌شود.

اما با توجه به مشاهده تحریفات و همچنین بازنشست شدن جمعی از جهادگران، برخی جهادگران متوجه کمبود تاریخ فعالیت‌ها شدند و اقدام به برنامه‌یزی برای نگارش تاریخ و دائرة‌المعارف نمودند.

در جهاد پس از ذخیره‌سازی اسناد و رایانه‌ای کردن آن به این فکر افتادیم که فرماندهان و دست‌اندرکاران را به مصاحبه دعوت کنیم. بخشی از مصاحبه‌ها در زمان جنگ انجام شده بود که نسبت به اصل موضوع بسیار بسیار کم بود. ظرف یکسال گذشته 15هزار صفحه از آن مصاحبه‌ها پیاده شده است. با تلاش گروهی از برادران ایثارگر ضرورت مصاحبه احساس و معلوم شد برای گویاکردن اسناد نیاز به مصاحبه‌های جدید است. کاوش و پژوهش جز از راه مصاحبه با افرادی که در منطقه بودند به دست نخواهد آمد. واقعه را کسانی باید بگویند که خود در منطقه حضور داشته‌اند تا برتری نور بر تاریکی با این همه انحرافات آشکار گردد. حقایق بر ملا شود و ایستادگی به جا ماندنی هشت سال دفاع مقدس، قدرت‌ها و قوت‌ها معین و نقائص و ضعف‌ها شناساسی گردند. ایستادگی در برابر دشمن را باید دوباره بازکاوی کرد. این مصاحبه‌های جدید کمبودها را پر می‌کند و بینش آفرین و دانش‌افزا است. نیکونگری در این راه موهبت کشف گنج پنهان را به دنبال دارد. درست‌نویسی و پاسخ به سوالات از طریق مصاحبه باید صورت پذیرد. برای تمام کسانی که در خط مقدم حضور یافتند سهمی قرار داده شود و سوالاتی با فضای فعالیت‌های آن‌ها تهیه شود. در حدود 400 سوال از هر شخص به تناسب کار مربوطه برنامه‌ریزی شده است که برخی به عنوان نمونه در ذیل می‌آید:

دفاع مقدس چگونه آغاز شد؟ جنگ تحمیلی یعنی چه‌؟ چه کسی آغازگر جنگ بود؟ آن جهادگری که در روستاهای مرزی مشغول فعالیت بود، چگونه به شهادت رسید؟ و برادرش چگونه به اسارت رفت و اینک از آن روزها چه به یادگار گذاشته است؟چگونه دفاع مقدس شکل گرفت و سازماندهی شد؟

جهادگران که نظامی نبودند چرا به جبهه رفتند و دوستان شما چرا از جهاد رفته و جایگاه سپاه را تقویت بخشیدند؟ چرا غیرنظامی‌های در جنگ از نظامی‌ها بیشتر ورود پیدا کردند؟ بهترین سامانه‌ها و نهادهای جنگ چه تشکیلاتی بود؟ تخصص‌های جنگ چگونه سازماندهی شد؟ کمک‌های مردمی چگونه به سوی جبهه‌ها سرازیر شد؟ قبل از جنگ چند نفر به خاطر جنگ به شهادت رسیدند؟ اولین مهندس شهید جهاد در روز 1/7/59 در قصر شیرین چگونه به شهادت رسید؟ زندگی استان‌های درگیر جنگ چه سرانجامی داشت؟ هر استان درگیر در جنگ در برابر  تجاوزات عراق چگونه برنامه‌ریزی کرد؟ انسان‌ها در نقاط جنگی چه سرانجامی داشتند؟ سوژه‌های مختلف ابتکاری چگونه ساخته شد؟ چه سوژه‌هایی در جنگ مهم و چه سوژه‌هایی فراموش شده است؟ در ورود به جنگ کدام گروه‌ها پیشقدم بودند؟ عبرتی که از حوادث تلخ و شیرین هشت سال دفاع مقدس برای آیندگان قرار داده‌ایم چه بوده است؟

در انقلاب چشم به هم زده شد 30 سال گذشت. دیگر از تاریخ دوران خفقان ستم‌شاهی گذر کردیم. از هشت سال دفاع مقدس 18 سال گذشت. هر چه گذر زمان به جلو می‌رود، اهمیت مصاحبه از مجموعه‌های شرکت‌کننده در جنگ بیشتر احساس می‌گردد. از سویی آیندگان تاریخ بدون تحریف از ما می‌طلبند. برخی رزمندگان به دلایلی منزوی شده‌اند، برخی رحلت کرده‌اند. برخی در بستر بیماری هستند و برخی مشکلات سیاسی پیدا کرد‌ه‌اند.

در فرهنگ جهاد به انسجام سازمانی و خطرپذیری و قبول مسئولیت و اشتباه و وفاداری اعضاء به سازمان اهمیت فراوانی می دادند. از همین‌رو پیام‌رسانی علمی انقلاب در عرصه داخل و خارج کشور، از مراتب بالایی برخوردار شد و آنان را سفیران انقلاب نامیدند. خستگی‌ناپذیری و مدیرپروری جهاد زبانزد عام و خاص قرار گرفت‌، اعتقاد به نظام و ولایت فقیه و انقلاب اسلامی از جمله محورهایی است که جهادسازندگی بدون آن وجود نداشت و ارزش‌مداری جهاد از همین موضوع شروع می‌شد. مشارکت‌پذیری و اعتمادسازی‌ زمینه نوآوری‌های مختلف و خلاقیت را پدید می‌آورد و این برگرفته از خودباوری برای کارهای به ظاهر نشدنی بود که به شهرت رسید. قدرت انطباق سریع و منطقی با محیط‌های مختلف و انعطاف ماموریت‌های گوناگون از جمله مسائلی بود که جهادگران را پخته‌تر کرد. افتخار به کار در جهاد با سرعت و صداقت در کارها و روحیه قانون‌پذیری از ساده‌زیستی و قناعت جلوه دیگری از ابعاد جهادگران است‌. احترام متقابل به یکدیگر، بدون در نظر گرفتن بالا دستی و پایین دستی و طبقه‌بندی‌‌ها از یک سو و از سوی دیگر رعایت سلسله مراتب، هر گونه تضاد را از بین می‌برد. هرگز دنبال پاداش نبودند و پاداش را به انجام رساندن کار (پیروزی) و یا شهادت‌طلبی می‌دانستند. این تحول‌آفرینی فرهنگی با جسارت و شهامت، خود اتکایی به وجود می‌آورد. مصاحبه‌گر با این مسائل روبه‌رو است بنابراین مصاحبه‌گر ناگزیراست مطالب را دریابد واین کاردرایت می‌خواهد.

در پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد مصاحبه‌گرها باید اطلاعات فنی نیز داشته باشند. زیرا فعالیت‌های جهاد در جنگ دارای ابعاد مختلف فنی است. برای مثال باید از ابعاد فنی در موارد ذیل مطلع بود:

ابداعات و ابتکارات پل‌های مختلف‌، ساخت موانع و سیم‌خاردار‌، ایجاد کانال و خاکریز‌ها مثلثی، انواع سنگرهای بتنی، فلزی و اجتماعی و خاکی، انواع شناورهای سبک خیبری و پل‌های شناور، نفررو، مرداب‌رو، زیردریایی، تولید خودروهای پدافند شیمیایی، رفع مشکل عبور از باتلاق‌ها، احداث جاده‌ در قلل مرتفع و هورالهویزه‌، پمپاژ وسیع آب با حجم 2 میلیارد متر مکعب، ساخت موشک با سوخت جامد و انواع راکت‌ها، زرهی کردن دستگاه‌های بلدوزر و لودر‌، سنگرهای پروفیلی‌، فرش باتلاق‌رو، پل‌های خضری، تله کابین، سنگرهای پیش‌ساخته، تانکرهای سوخت و آب‌رسانی و روغن، ساخت انواع بالن‌های فریبنده، تویوتای نیمه شنی، ساخت بلدوز با کنترل از راه دور، پل‌های کاذب و راکت 122 میلیمتری و کلاهک‌های موتور موشک، میکسرهای سوخت، عمق‌یاب دریایی، ردگیری در شب، نفربر زرهی، نیمه شنی‌، نمونه‌های جیره غذایی، انواع صنایع غذایی و کنسرو کردن غذا.

مصاحبه‌شونده به درستی شنیده، تدبیر کرده و تحلیل نموده و عبرت گرفته است. عبرت‌ها را می‌‌خواهد به آینده انتقال دهد و عبرت از عمل دیگران بهره‌برداری ‌کردن است. لغزش‌ها و پرتگاه‌ها را می‌شناسد، راه‌های فرعی را از اصلی تشخیص می‌دهد. در حقیقت، تلاش و سخت ایستادگی کرده است. حق‌طلبی را پیدا کرده و می‌خواهد شنونده‌اش هم حق را تشخیص دهد. سخنی را تحریف نمی‌کند و مخفی نمی‌کند. از گفتن سخن حق هراسناک نمی‌شود تا غافلان و ناآگاهان بیدار شوند و انگیزه سخن حق همین بیداری است و تاریخ دفاع مقدس، اگر بیدار نکند پس چه کند؟

پرسشگری از دفاع مقدس مانند خود دفاع مقدس بیدارگری است و این بیدارگری نیز مانند دفاع مقدس زحمات فراوان می خواهد تا ژرفای ارزش‌های دفاع مقدس را دریابیم.

مهم‌ترین بحث دفاع مقدس پشتوانه امامت آن است. در این راستا پرسشگر باید به فرمان امام و روش ملت، به اتحاد، اخلاق و عمل به اخلاص و عمل بی‌ریا و هویت مجاهدان، رسیدگی به محرومین و رشد و بالندگی انسان‌ها و سعادت‌یابی در خلاقیت‌ها و حقیقت انسانی و تلاش و دشوار بودن راه و تهذیب نفس بپردازد. به رهایی از آفات و خود فراموشی و به تعامل عقل و عمل رزمندگان در انعطاف‌کاری آنان و نجات مردم از هم و غم نیز توجه کند.

در هر بخش جنگ نیز پیچیدگی خاصی وجود دارد. بخش جنگ نیروی هوایی با نیروی زمینی تفاوت می‌کند. سپاه با ارتش در تعریف جداست. جهاد و مردم از وجه دیگری به جنگ وارد شده‌اند. مهندسی جنگ، ابداعات و ابتکارات جنگ، هر کدام به گونه‌ای مجزا رویدادی را دنبال کرده است. هر موضوعی حساب و کتابی جداگانه را در خود گنجانده است. پاره‌ای از احتسابات در اسرار صندوق سینه‌های سپاهیان، هنوز عنوان‌بندی نشده و مطالب بی‌بدیل و نو برای آیندگان به یادگار نمانده است. مصاحبه‌گر با هنر خویش کلید صندوق سینه‌های سپاهیان را باید دریابد. آیندگانی که سوابق را نمی‌دانند، غرب‌گرایی و نوکری برای شرق را نشناخته‌اند و جنگ را ساده می‌انگارند. نه از وابستگی چندان مطلعند و نه از خفقان و انقلاب و جنگ اطلاعات درستی دارند.

از شعارها به سادگی می‌گذرند و نمی‌توانند آن را تحلیل کنند. منظور این است که شعار پیروزی با الله‌اکبر را می‌شنوند و خیال می‌کنند به سادگی پیروزی دست آمده است. نمی‌دانند حساب و کتابی بوده است و با این حد ابداعات و اختراعات و کشفیات پیروزی به دست آمده است و در هر رویداد حضور خدا را می‌دیدیم و می‌دانستیم که با الله‌اکبر پیروز شدیم. دانشمندی خبره و متفکر آن را بهتر متوجه می‌شود و این که تفاوت از کجاست تا به کجا؟

مصاحبه‌شونده باید آن‌چه را نمی‌داند به زبان نیاورد و آنچه را هم که می‌داند انکار نکند. یعنی هر چیزی را عالمانه پاسخ دهد. رویدادهای هشت سال دفاع مقدس دریایی از کرامت انسانی است که دیروز را ساخته و فردا را تضمین کرده است. چرا که رزمندگان محدوده ظلم را از مظلوم تفکیک کرده بودند و مصاحبه‌گر این محدوده را باید حفظ کند. پیچیدگی حفظ این محدوده کار بزرگ و دشواری است.

اگر مصاحبه‌گر حق و باطل، نیکی و زشتی را نشناسد و مصاحبه‌شونده را به چالشی بکشاند که مصاحبه‌شونده سکوت کند و مصاحبه را رها کند، کار نیم‌کاره می‌ماند و به نتیجه نمی‌رسد. چرا که مصاحبه‌شونده حاضر نیست پیامش رایگان به پراکندگی و یغما برود. مصاحبه‌شونده که دیروز رزمنده‌ای بوده است و بخشی از جهاد اکبر را گذرانده است، از این جهاد اکبرش باید بهره برد، نه تنها از جهاد اصغرش.

از طرفی رزمندگان دانش روایت و مصاحبه را ندارند و از نقل و تبیین که هر کدام روشی جداگانه می‌طلبد، مطلع نبوده‌اند تا بتوانند آن‌چه روی داده است به دیگران انتقال دهند. بنابراین راه علمی مصاحبه نیز که در نزد مصاحبه‌گر است، از درجه اهمیتی بالا برخوردار است. این همان راهی است که با آن و یافتن ریشه و ابعاد اعمال موثر، می‌توان وقایع را از طرق مختلف ردیابی کرد تا در تحلیل‌های پرثمر و ریشه یافتن هدف‌ها به آن تمسک جست و این‌جاست که مصاحبه‌شونده مصاحبه‌گر می‌شود و مصاحبه‌گر پاسخ‌دهنده؛ این هم نوعی کشف مطلب است. بنابراین مصاحبه‌شونده می‌پرسد این که گفته‌اند سپاه و جهاد دو بال انقلاب هستند یعنی چه؟ مصاحبه‌گر که با این مطالب آشنایی ندارد و نمی‌داند، برایش سوال است که سازندگان کشور چه ارتباطی با نظام دفاعی دارند؟

ناگفته‌های جنگ در میان موضوعات گم شده‌اند و مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده بایست با هنرنمایی از آن رونمایی کنند. به عنوان نمونه وقتی در یک مصاحبه، مصاحبه‌گر از اهداف سوال می‌کند، اهداف هر عملیات را مختلف است. مثلا یکی در مصاحبه‌اش گفت: جهاد مینیاتور حکومت حضرت مهدی(عج) بود. این‌جا مصاحبه‌گر تازه با یک موضوع جدیدی برخورد می‌کند که باورش نمی‌شود.

مصاحبه‌گر ظرفیت‌های مصاحبه‌شونده را نمی‌داند و مصاحبه‌شونده از اطلاعات مصاحبه‌گر غافل است. یعنی همدیگر را به خوبی درک نکرده‌اند و باید همدیگر را بیش از پیش درک کنند.

تفاوت آن‌جانمایان می‌شود که آن روزها عقد اخوت بستن در جبهه، جشن و سرورش بیشت‌تر بود از امروز برای جشن تولد. آن روز مجتهد با حضورش در جبهه‌ها و با عقد اخوت بستن با رزمندگان حرکت خودسازی را رواج می‌داد و امروز از خودسازی آشکار خبری نیست.

یکی مصاحبه‌گر شاعر و دلسوز، از کار در می‌آید، دیگری محققی خبره و سومی مصاحبه‌شوندگان را قبول ندارد. جمع‌آوری این پیچیدگی‌ها برای مصاحبه‌گر از جمله مسائلی است که راهکارهای خاص خودش را می‌طلبد. این‌جاست که پیشنهادها در ذهن فوران می‌کند که باید همه چیز و سخن همه انسان‌ها را جمع کرد و ایستگاه عقل را به فعالیت واداشت. به نظر می‌رسد که مصاحبه‌گر برای خود، پیش‌تر چارچوب تهیه کند.

مصاحبه‌شونده‌ها بعد از جنگ نیز تجربیاتی دیده‌اند که دخل و تصرف آن‌ها در موقعیت اثرگذار است. دین ارزش است، اما علم دانش است. مصاحبه‌شونده در زمان هشت سال دفاع مقدس با ارزش حرکت می‌کرد. اما مصاحبه‌گر با دانش خود از مصاحبه‌شونده مطلب‌جویی می‌کند. این تفاوت‌ها در چارچوب باید تعریف شود. گاهی انسان از امدادغیبی یک خبر می‌شنود. گاهی از امدادغیبی در تعمیرگاه یا جوشکاری مستقر در منطقه، ابداعی به پا می‌خاست که مصاحبه‌گر چندان به آن آشنا نیست و این مصاحبه‌شونده است که می‌تواند از موضوعات پرده بردارد.

مصاحبه‌شونده گاهی از اجتماع و خوبی روستاییان سخن می‌گوید که خرمنش را آتش می‌زدند و گاهی از گروه و اجتماعی سخن می‌گوید که به گردش جمع می‌شدند و احترامش می‌گذاشتند و به استقبالش می‌آمدند. گاهی استقبال‌کنندگان او را به اوج می‌رساندند و گاهی خودش را از احترام تهی می‌دید و اقوامش او را متهم می‌کردند: تو که هیچِ‌وقت در خانه و کاشانه نیستی، کارهایت مورد قبول خدا نخواهد بود. گاهی منافقین او را به ترور تهدید می‌کردند و در جایی حتی از او انتظار کمک و یاری می‌رفت. انعطاف این مطالب پیچیدگی بزرگی را روبه‌روی مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده قرار می‌دهد. زمانی جنگ را گروهی انجام داده‌اند و باید گروهی پاسخ دهند و زمانی فرد خودش منشاء خیر بوده است و فعالیت‌های خودش را باید مطرح کند و ابا دارد که مبادا تعریف از خود باشد و لذا حرف‌ها را به بیراهه می‌کشاند. گاهی می‌خواهد بگوید همیشه رمزها و هدف‌ها یاحسین(ع) و یامهدی(عج) بود و گاهی مصاحبه‌گر حرف از ایران مرز پرگهر را می‌خواهد سوال کند که در آن زمان و فضا مطرح نبوده است. مصاحبه‌شونده این موضوعات را در داخل ارزش‌های بزرگ قرار داده و مصاحبه‌گر به عنوان یک سوال جزیی از یک موضوع کامل آن‌ها را مطرح کرده است.

توطئه عظیم دشمن از داخل و خارج یورش آورده و انسانی که شما به عنوان مصاحبه‌شونده به هر دلیلی انتخابش کرده‌اید، در زما‌ن‌های مختلف تجربیات گوناگونی داشته و خواسته یا نخواسته اطلاعاتی دارد که آن را در ذهن کنونی تجزیه تحلیل می‌کند و به دلایلی همه مطالب را نمی‌تواند ارائه دهد. مصاحبه‌گر نیز براساس شنیده‌ها برخی مطالب را ندانسته می‌پرسد که مصاحبه‌شونده هیچ اطلاعی راجع به موضوع ندارد و غالبا برداشت دیگری دارد. رویدادها نیز در موقعیت‌های مختلف تفاوت‌ها و.مشاغل در جنگ تاثیر‌گذاری خاصی در رویدادها داشته‌اند. حرکات طبیعت، مردم منطقه، دشمن، اخبار رسانه‌ها، همه و همه تاثیرهای مختلف در انسان مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده داشته است0

هر چه بیندیشیم بیشتر پیچیدگی موضوع را درک می‌کنیم. یاری نیکوکاران در جمع‌آوری خوراک و تغذیه و توزیع آن از یک‌سو، جمع‌شدن گروهی مکانیک و مهندس و خبره در جبهه از سوی دیگر مطرح می‌باشند. گاهی یک مهندس به اندازه یک سرباز آموزش دیده بی‌سواد هم نمی‌تواند اثر داشته باشد و گاهی یک روستایی راننده تراکتور اما بی‌سواد خبر می‌دهد که در جبهه چه شهامت‌ها و شجاعت‌ها از خود نشان داده است. گاهی از یک توپ و توپخانه سخن به میان می‌آید و گاهی از طرح و ساخت و ابتکار مهندسین، پل‌های عبور و جابه‌جابی 2 میلیارد متر مکعب آب خبر می‌دهد.

در تمامی مصاحبه‌هایی که انجام می‌پذیرد، مصاحبه‌شونده انگیزه حضور در هشت سال دفاع مقدس را ایمان دانسته و با صدها نوع زبان بیان می‌کند. این رزمندگان بالفطره محب حقیقت هستند و از این‌روست که جان را فدای محبوب کرده و قلب و جان هر رزمنده را فدای توحید دانسته‌اند. هیچ رزمنده جهادگری شک نداشته که سرمایه جان را فدای یقین و ایمان به خداوند می‌کند و این به یقین بیانی از عقل است. کرامت انسانی رزمندگان در رعایت اخلاق و آداب دینی و احکام شکل گرفته است. این مسئله پذیرفتنی است که زاویه نگاه هر نسل با نسل هشت سال دفاع مقدس تفاوت دارد. بحث در این است که مصاحبه‌ها به گونه‌ای پرس‌و‌جو شود که زنده نگه‌داشتن این رویداد مهم مطابق با فطرت انسانی باشد، صادقانه بیان گردد و با واژه‌ها به انحراف کشیده نشود تا دیدگاه‌ها ثابت واضح و جاودانه شود.

باید در مصاحبه به ایما و اشاره مصاحبه‌شونده اهمیت قائل شد و با اخلاص دل او را کاوید و حرکتی دقیق و مستمر را از زبان مصاحبه‌شونده باید بیرون کشید تا مدارک زنده و مهم را برای آیندگان به ثبت رسانید. این گونه مصاحبه‌گرها به دلیل کرامت انسانی، آزادی و استقلال دارند و با استعمار و استثمار جنگیده‌اند.

هویتی که از وجود هشت سال دفاع مقدس به ملت شریف ایران عطا شده است به دست مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده سپرده شده است. نباید آن را به گونه‌‌ای مطرح کرد که به آن هویت نگویند و از درجه اعتبار برخوردار نباشد. بلکه مصاحبه‌شونده با واژه‌هایی آن را مطرح کند که هویت ارزشی مصاحبه نیز کشف گردد.

ارزشی که نتیجه‌اش از ایمان مطرح‌‌شده، سرچشمه گرفته باشد. این حقیقتی است که در شناخت این هویت ارزشی، پژوهشگران را از عجز به کمال و تعریف کامل می‌رساند.

باید به مصاحبه‌‌شوندگان آن‌قدر فرصت داد تا مطالب را راحت و ساده بیان کنند. علت این‌که رسانه‌های گروهی نتوانستند خوب مطالب را بیان کنند همین نکته است. به دلیل فرصت کم، مصاحبه‌شونده بهترین خاطره‌اش را می‌خورد و با گفتن جمله‌ای مابقی مطالبش ناگفته می‌ماند.

مصاحبه‌گر پژوهشی، با مصاحبه‌گر رسانه‌ای تفاوت دارد. پژوهشگر واقعیت را که همانا تحلیل از هویت واقعی است، دنبال می‌کند. شگفتی ایثار و انگیزه هشت سال دفاع مقدس را پی می‌گیرد. مصاحبه‌گر نماینده تحقیق است و می‌بایست در ارزش‌ها غوطه‌ور باشد. او می‌داند رزمنده‌ای که در مقابل اوست برخی از فضای آن روز را در ذهن دارد اما در عمل امروزی مطرح نیست و با رفاه عجین شده و می‌بایست رفاه را کنار زد تا سادگی آن روز باعث شود عشق و همزادی حماسه در انسان را به نمایش بگذارد.

زیبایی در نیکوکاری‌های نهفته است. کمیته بهداشتی که جهاد درست کرده بود، بیمارستان‌ها و اورژانس‌هایی که مهندسی جنگ ترتیب داده بود، پل‌های عبوری که مهندسی جنگ سر و سامان داده بود، اسیری که به دست سازندگان و مهندسین گرفتار می‌شد، تفاوت داشت با اسیری که به دست گروه توپخانه می‌افتاد و این برای مصاحبه‌گر ممکن است تفاوت نکند. اما مصاحبه‌شونده در این نقطه‌ها ظرافت‌های خاصی را بیان می‌کند. مقایسه این موارد از جمله مسائلی است که مصاحبه‌گر باید از قبل خودش را برای آن‌ها آماده کرده باشد. شما همین داستان‌های آزادگانی را که از خودمان بوده‌اند، وقتی می‌خوانید، بعضی از افراد دشمن در برخی جاها بسیار خوب معرفی شده‌اند. بین این انسان خوب و آن‌که شکنجه می‌داده است تفاوت هست. بر انسانی که تا دیروز آقای ابوترابی را شکنجه می‌داده و امروز با دیدن خواب مادرش دست از شکنجه بر می‌دارد، نتیجه‌ای حاصل شده که زیبایی رویداد را نشان می‌دهد. مصاحبه‌گر این نقاط را باید درشت‌تر و بیشتر واکاوی کند تا متغیرهای متحول پرور، ارزش خود را بیشتر بروز دهد.

اگر مصاحبه‌گر حرفه‌اش را براساس عقل و عشق پایه‌ریزی نکند نمی‌تواند از این واقعه‌ها سود ببرد. مصاحبه‌گر باید خود را در اهداف مصاحبه‌شونده ذوب کند و اگر براساس عقل پایه‌ریزی شد، موضوعات را براساس معیارهای حق بچیند و این چینش معیارگونه او را از هر خرافه‌گویی دور می‌نماید.

رزمنده، تبیین شجاعت را با خاطره و رویداد بهتر می‌تواند ثابت کند. مصداق عینی را بیان می‌کند. لذت معنویات در خاطره همان لذتی است که مصاحبه‌شونده در حین عمل از آن بهره برده است. عدم کارآیی مصاحبه‌گر و کم‌آوردن او در حضور مصاحبه‌شونده و دخالت‌های بی‌موردش، به فراموش شدن مطالب و رویدادها می‌انجامد. رزمنده در حین حمله به دشمن و به‌دست‌آوردن غنیمت شاهد بود که هر لشگر کنارش به غنیمت آرمی می‌چسباند تا غنیمت او را برباید. فرهنگ ‌بدی را به نمایش گذاشته شده بود. در این‌جا هم مصاحبه‌گر را غارت‌گر حرف‌هایش می‌داند و از دادن اطلاعات طفره می‌رود. برخی انرژی‌ها همین جا ضایع و مضمحل می‌گردد. هدر رفتن همان و پژوهشگر را به بیراهه‌کشاندن همان.زیبایی‌های رویدادها کدهای نامحدودی دارد که این را هم اضافه کنید به پیچیدگی مصاحبه‌گر. از این پیچیدگی عقل محور می‌باید بهره برد. هنر زیبایی رویدادها در تغییر و تحول‌هاست. قهر رزمنده‌ها، به درخواست آنان بی‌توجهی شدن‌ها، به تز عملیاتی آنان گوش ندادن‌ها، هر کدام تغییر و تحولی را به دنبال دارد. اگر مصاحبه‌گر نتواند این موارد را کشف کند، مصاحبه‌شونده هم به دلیل دوستی با دوستانش حاضر نمی‌شود این موارد را بازگو کند و بسیاری از اسرار رویداد در سینه‌ها دفن می‌گردد.

مصاحبه‌گر به ساعت محدود فکر نمی‌کند که اگر به محدودیت‌ها فکر کند کیفیت کارش مناسب نخواهد بود.

شما در زیباترین کتاب به نام «تپه برهانی» همه صحنه‌ها را از نزدیک مشاهده می‌کنید این کتاب نشان می‌دهد که اوضاع بر چه حال بوده است. کاستی‌ها از چه سنخیتی هستند و سختی‌ها چگونه تابلو شده‌اند. فرق بین دل و طبیعت و موانع چگونه بوده است؟ این قطعه‌ای بسیار کوچک از جنگ است، اما کمال و این کمال برازندگی دارد.

مصاحبه‌گر باید لبخند‌ها، تردیدها، تصمیم‌ها و دغدغه‌های مصاحبه‌شونده را بیرون بریزد و سینه مالامال از خاطراتش را ضبط کند. نباید به چند لبخند و طنز اکتفا شود.

برخی مصاحبه‌گران فقط می‌خواهند دغدغه‌ها را ملاک عمل قرار دهند و برخی کاستی‌ها را نشان می‌دهند. برخی مصاحبه‌گران تنها تردیدها را به نمایش می‌گذارند و این پاره پاره کردن زحمات رزمندگان است و به همین جهت نوشته‌ها تکمیل نمی‌شود و خواننده اغنا نمی‌گردد. برخی مصاحبه‌گران از گفتن برخی چیزها که باورشان نمی‌آید خودداری می‌کنند و برخی پا فراتر گذاشته و احساسات تخیلی را نیز واقعه و رویداد تلقی می‌کنند. هر دو روش افراط و تفریط هستند. مهم این است که معصومیت رزمنده در مصاحبه به غربت نیفتد. مفاهیم، پاکی شرافت‌، شجاعت‌، پرهیزکاری، اعتماد، تلاش بی‌وقفه، ایثار و فداکاری از متن مصاحبه‌ها استخراج گردد. اگر مصاحبه‌شونده در بین حرف‌هایش احساساتی شود و در بیان یکی از مسائل یادشده افراط کند به خرافات کشیده می‌شود. او باید رویداد را بگوید. پشت سر مصاحبه‌شونده فرمان زیبای جهاد که هندسه هویت ملی است، نقاشی شده و قامت بلند ایستادگی و مقاومت چون سرو به تماشا نشسته است. عقل او از سخن‌های بی‌بدیل بهره‌ها برده و عملا مجرب گشته است. اما نمی‌تواند آن را بیان کند و زبان قاصر است از بیان آن عملکرد هشت ساله. مصاحبه‌گر هم با دانش و کاوش علمی می‌خواهد کمال عقل را برباید که گاهی او را محکوم می‌کند. او از ترس محکومیت سخن را کوتاه و یا به عنوان اسرار در سینه نگه می‌دارد.

کامل‌ترین شناخت درونی دفاع مقدس ارزیابی اصولی از رویدادهاست. تعاریف و ارزش‌های درست را تاریخ حفظ و حراست می‌کند. البته اگر مصاحبه‌گر اسنادی نیز در اختیار مصاحبه‌شونده بگذارد، مصاحبه‌شونده را به سخن واقعی نزدیک می‌کند تا از شکست‌ها و پیروزی‌ها سخن گوید. این نیز دلیل دیگری است.

دقت مصاحبه‌گر در انتخاب مصاحبه‌شونده بیشتر معطوف به رزمنده خط مقدم و یا فرمانده تصمیم‌گیر باشد.

مصاحبه‌گر نباید به چند بیانیه و نوشته اکتفا کند. بدیهی و مسلم است اگر مصاحبه‌گر متعصبانه پای‌بند فرهنگ سنتی باشد، مطالبش دچار فرسایش می‌شود. اما فرهنگ جهاد برگرفته از اسلام به دلیل جاوید بودن قرآن و زنده بودن آن در تمام دوران‌ها، کهنگی ندارد. ارزش هشت سال دفاع مقدس دردنیای پیچیده امروز قادراست از نو دنیا را زیرورو کند ودوباره پایه‌ریزی نماید و براساس باورهای ارزشی بسازد. انقلاب و جنگ هشت ساله نسخه کوچک شده دوران صدر اسلام است. وقتی این جنگ را پژوهشگر می‌کاود یک تحول بزرگ زمانه را در برنامه جوانان تزریق می‌کند.

 

آموزش مصاحبه‌گران

هرکس هشت سال دفاع مقدس را با بصیرت پژوهشی پیگیری کند به نتیجه الهی هجرت جهاد و شهادت پی خواهد برد. روشنگری فرماندهان و پژوهشگران انکارناپذیر است. اما باید درست روشنگری کرد. و از راه آموزش مصاحبه و اسناد این باید را در ذهن خود داشت.

استدلال‌ها در نزد مهندسان مجری است. برهان جذاب نزد این مجریان و عاملان است. این‌ها عقلایی عمل می‌کردند. چقدر مصاحبه‌گران به سراغ مهندسان رفته‌اند؟ چقدر رانندگان لودر و بلدوزر که راه را باز کرده‌اند، مورد پرسش قرار گرفته‌اند؟ چه میزان آموزش دیده‌اند؟

بدیهی است مطرح کردن دفاع مقدس عقلانی از مطرح‌نمودن دفاع مقدس سطحی‌نگری شایسته‌تر است و بدون تجربه آموزشی امکان تسلط وجود ندارد.

اگر بزرگانی می‌گویند پذیرش قطع‌نامه از روی حکمت بوده است، حکمت که بدون عقل و برهان نمی‌شود. اگر مقام معظم رهبری روز قیامت راجع به ارزش‌ها احتجاج کند، با همین حکمت و برهان احتجاج می‌کند، نه با سطحی‌نگری و رونمایی. با همین برهان حضرت امام جنگ کرد. همیشه مجریان می‌گویند زیرسازی‌ها مهم‌تر از روبناهاست. استحکام به حکمت و برهان عقل است و مهندسی فرهنگی نیز با برهان سامان می‌گیرد. انقلاب اسلامی ما ریشه در فرهنگ دارد وانقلاب ما را فرهنگی نامیدند. مصاحبه‌‌گر اکنون در خط مقدم فرهنگی، بدون آموزش نمی‌تواند در صحنه قرار گیرد.

رزمنده در عین این‌که از تجربه‌های دیگر ملت‌ها بهره برده، خود نیز در روند تولید و خود اتکایی و استواری فرهنگی ضرورت‌های زندگی را تعیین و با استدلال فرهنگ الهی را عمومی می‌کند.

این حجت واستحکام با داستان، شعر، ادبیات، قصه و انیمیشن به کودکان منتقل می‌گردد و همین‌ها باید در آموزش تهیه مصاحبه نشر پیدا کند.

آینده دور با ارزش‌ها به تکامل می‌رسد. شجاعت و آراستگی و سلامت جسمی و فکری و اخلاقی و روانی در گرو فکر و اندیشه ارزشی شهیدان است و همان‌طور که دانشگاه هشت سال دفاع مقدس، انسان‌هایی را ساخت و به جامعه تحویل داد، دانشگاه ارزشی فرهنگ امروز نیز از اسوه‌های مدیریت جنگ می‌بایست کمک بگیرد تا این تحول را به وجود آورد و همان‌طور که تمام اقشار مختلف جامعه را دخیل کرد و تنها به نهادهای فرهنگی ایده و نظر نداد. تا نشاط کار و ابتکار و ارتقاء و اعتماد به نفس فردی و ملی و افزایش امید براساس اعتقاد و باورهایمان شکل گیرد.

مسیر پیروزی آنان در عملیات‌ها را از طرح و برنامه تا اجرا محک می‌زند. مصاحبه‌گر با آموزش یار و مددکار پژوهشگر است.

پژوهش در حوزه دفاع مقدس که زنده‌ترین و پویاترین آزمایشگاه دانشگاه شجاعت است، عیار سنجی انسان‌های با اراده را بر عهده می‌گیرد. چنین پژوهشی صحنه جوشش قدرت در برابر قدرت است. مصاحبه‌گر با آموزش است که به قله تسلط فرهنگی دست پیدا می‌کند.

 

فضای جبهه‌ها

در این‌جا می‌خواهم یک شب جنگ را کمی واضح‌تر مثال بزنم. کم‌تر از تاریکی سخن رفته است. رزمندگان بیشتر در تاریکی کار کرده‌اند. کم‌تر از جاده تاریک و ترس همیشگی راننده اعم از فرمانده و رزمندگان سخن به میان آمده است. اما دغدغه خاطر دل‌ها و چشم‌ها و تیزی گوش‌ها در آن ساعت‌ها خود حکایت‌های بلندی دارد که نه فیلم و نه عکس و نه نوشته‌ای از آن به یادگار مانده است. چون در آن حالت هیچ کدام از این کارها نمی‌‌شد انجام بگیرد و در آن حال هیچ رزمنده‌ای به فکر ثبت خاطرات نبود. به فکر یافتن راهی بود که به دره نرود. به بیراهه نرود. یا گرازی به او حمله نکند و از روبه‌رو خودرو دیگری تصادف و به دره سقوط نکند. در آن تاریکی محض راهی مستقیم را بیابد و هزاران دغدغه دیگر. اما الان مصاحبه‌گر می‌تواند او را به آن فضا ببرد. اگر این مصاحبه‌گر خود، رزمنده باشد مطالب حقیقی‌تر می‌شود و اگر رزمنده نباشد لااقل آموزش‌هایی باید فرا گرفته باشد.

 

راهکارهای مصاحبه

عقل گرایی در این‌جا هر استخاره‌ای را کنار می‌گذارد که رزمندگان با استخاره عمل نمی‌کردند‌. پیدا کردن این واقعیت‌ها در پژوهش چه در یک فرد، چه در یک تیم، چه در یک رسته، چه در یک گروهان، چه در یک گردان و چه در یک لشگر وابستگی‌هایی دارد که این وابستگی‌ها تا رزمندگان زنده‌اند وجود دارد. شما در جمع و گروه باید مصاحبه کنید تا کمبودها یاد‌آوری شود.

جبهه یک نمایشگاه بزرگ بود که به وسیله دو کشور ایران و عراق به نمایش گذاشته شده بود. نگاه مذهبی یک طرف‌، نگاه عربی و آمریکایی و جهانی واستکباری و استعماری طرف مقابل؛ این دو نگاه و دلایلش را مصاحبه‌گر باید دریابد. یک طرف جوان‌های صالح‌، حاصل زندگی زیبای هشت ساله‌ای که به نام دین اسلام و امام حسین‌(ع) حرکت می‌کردند، اما با دست خالی در زمان تکنولوژی. مصاحبه‌گران مانند رزمندگان، باید در ادبیات شجاع باشند و هدفشان این باشد که با کمترین امکانات فاصله‌ها را کم کنند و رزمندگان را سوال پیچ کنند. اما نگذارند پرسش و پاسخ به بیراهه رود. سایه‌بازی و سیاه‌بازی ممنوع است. اما این‌که در آن جبهه‌ها درخت‌ها‌ی اطراف چگونه بودند؟ پرندگان چه می‌کرد‌ند؟ خاک چگونه بود؟ هوای بارانی چه فرقی با هوای ظهر روز گرم داشت ؟ رود یا جوی آب چه وقت او را نجات داده و چه وقت او را به مخمصه انداخته است؟ یا چه وقت می‌خوابیدند؟ خواب چگونه بود؟ در عملیات و غیرعملیات خواب‌ها با هم تفاوت داشت. هر بار رزمنده با دشمن برخورد می‌کرد تجربه جدیدی به دست می‌آورد. گاهی حرکت دوستی او را ناراحت می‌کرد. گاهی تک درخت برای او سایه بود. گاهی تک درخت سیبل دشمن بود‌. کوه با عظمت رزمنده را خسته می‌کرد کوه با عظمت به رزمنده عظمت می‌داد. همه این موانع طبیعی و غیر‌طبیعی را مجسم، بعد سوال‌ها را دسته‌بندی کند‌. سپس تاریخ جنگ را مرور کند. این پرسش‌ها او را به واقعیت نزدیک می‌کند و نوشتارهای تلخ و شیرین است که موقعیت مصاحبه‌شونده را به‌ظهور می‌رساند و تاریخ را به خوبی رقم می‌زند.

سخن یک بسیجی، سخن یک گروه و سخن یک فرمانده است. گاهی فرمانده سخن می‌گفت و رزمنده به او گوش نمی‌داد و گاهی یک بسیجی طنزی می‌گفت و فرمانده از او پندی می‌گرفت. گاهی یک نوجوان شعر حجاب می‌خواند، دنیا را به خیرگی وامی‌داشت. گاهی یک روحانی به جبهه می‌آمد و اکثر رزمندگان لشگر لب به شکایت می‌گشودند. گاهی یک روحانی با یک آیه خواندن تمام کشور را به لشگر تبدیل می‌کرد. زندگی بود و زندگی وسعت دارد. معماری بود. بنایی می‌کردیم، جوشکاری می‌کردیم، برق‌کشی داشتیم، آب‌رسانی داشتیم؛ اما روح بلند عرفان هم داشتیم‌. این‌ها همه فضا را ترسیم می‌کند.

در مصاحبه‌گروهی و فنی مصاحبه‌گر باید آموزش‌های خاصی را ببیند.

مصاحبه‌گر باید بداند شاید همین امروز آخرین دیداری است که با رزمنده دارد. شاید فردا مصاحبه‌شونده نباشد. هر رزمنده قهرمانی است و خود هزاران تجربه دارد. باید ببینیم رزمندگان با تکان برگ درختی، وزیدن بادی، عطسه سرماخوردگی و یا حساسیت دیدن دشتی، گم‌شدن کفشی، دیدن مردان تنومند عراقی با یک بسیجی بی‌محاسن و کوچک، چه ساختاری داشته‌‌‌اند. قصری از تلاش، سر زندگی و افتخار است. چرا که هر رزمنده خانه‌‌نشین صدها کیلومتر راه رفته، از صدها ایده پرده برداشته و مناظری دیده و سخنانی شنیده و لحظات فراوانی تنها مانده و به فکر فرو رفته است. گاهی با طراوت و جذاب و گاهی پر سوز و گداز، گاهی سرود خوانده گاهی روضه شهیدی را در دل خویش مرور کرده، گاهی حرف از شفاعت زده و گاهی در زیر نور مهتاب با مهتاب سخن داشته، گاهی در دل دریا فرو رفته و گاهی چشم به آسمان دوخته، گاهی با بی‌صدایی در جنگل تنها مانده و گاهی صدای غرش هواپیما گوش او را کر کرده، گاهی پایش در شبدر تا زانو خیس شده و گاهی ترکش خمپاره با خون سرخ گرمایش داده و نم سرخ، بدنش را فراگرفته، گاهی زمین را شخم زده و زیرش پنهان شده و گاهی در اوج خاکریزهای بلند پرچم را برافراشته، گاهی کتاب و قرآن و گاهی ورق‌های تسلیم و تهدید فروریخته هواپیمای دشمن به دستش رسیده و او را به دست برداشتن از مبارزه فرا خوانده؛ از همه این موانع عبور کرده و در مقابل مصاحبه‌گر ایستاده و نمی‌داند مصاحبه‌گر باخاطراتش چه خواهد کرد!

مصاحبه‌گر هم موقعبتی دارد. در مقابل شهیدان دفاع مقدس زانوی ادب زده که پنهان هستند و آشکار نیستند، عارفانی که قدم می‌زنند، سرود الله‌اکبر زمزمه می‌کنند. شادند و شاداب و عاشقند و روح آنان مسحور امام خمینی(ره)؛ امامی که در روزگازی آرزو داشت یک روز در سپاه باشد. هر دو به درگاه الهی، یکی بوسه بر بازوی آنان میزند و هزاران رزمنده آرزوی بوسه بر کلام او دارند. عجب سحری است .درختان سپیدار و اقاقیا و کاج سرسبز در مقابل این سبزپوشان، خجل‌اند و سبزپوشان در مقابل رهبر این ملت پرتوان و فرمانبر و در مقابل پیرزنی که کمک کمی فرستاده خجل‌تر. ایشان چین‌های لباس‌شان نیز حرف برای گفتن دارد تا چه رسد به زبان بی‌چین و چروکشان. فقط مصاحبه‌گر محقق می‌تواند حقیقت را دریابد و شور و اشتیاق و توانایی و تفکر توانایی و ابداع و آفرینش و فکر آنان را کشف کند.

ممکن است مدتی تاریخ هشت ساله دفاع مقدس نوشته نشود و پس از مدتی بنا بر نیاز و یا علت‌های دیگر شروع به نوشتن کنند که دیگر خیلی از رزمندگان یا نیستند و یا فعالیت‌های خود را به فراموشی سپرده‌اند. آن وقت دیگر مصاحبه‌گر باید دل سوخته‌تر از امروز دل بسوزاند و از تحریف جلوگیری کند.

در آن زمان، سختی چنان بود کــه گاهی موی بر تنشان راست می‌شد و گـــاهی راستی‌شان انسان‌های خفته را بیدار می‌کرد. این راستی معادلات جهانی را به‌هم ریخته بود.

هر کس از خانه‌ای آمده بود، خانه‌های پراکنده. همه در خط مرزی گرد آمده بودند، یکدل و باصفا و از پراکندگی خبری نبود. برخی ندانسته فکر می‌کردند اگر بغداد را بگیرند پیروزند و اگر نگیرند بازی را باخته‌اند. اما دیدیم که گروهی اخیرا بغداد را گرفتند و بازی را هم باختند. رزمندگان در طول هشت سال بصره را نگرفتند، اما بینا شدند. بغداد را نگرفتند، اما باغ جنت به دست آوردند. فرق است بین دو دیدگاه الهی و زمینی. برخی امروز زمینی فکر می‌کنند و رزمندگان آن‌ روز با امامشان غرق در فکر الهی بودند.

چرا دیروز بسیجی جوان سه گوش لباس سینه خود را می‌بست و جز تسبیح ذکر خود چیز به دست نمی‌گرفت و امروز نوجوان نورسیده به میدان، دکمه‌های پیراهنش باز و تا ناف او پیدست و زنجیر طلای کلفتی به گردن آویخته ‌و هر زنی را به طلا بدبین می‌کند. آن نشان چه بود؟ و این نشان چه؟ درک و تعبیر ما کجا بود و کجا می‌رویم؟

شمایل جوان آن روز و هیئت جوان امروز را مصاحبه‌گر می‌تواند دریابد و ژرف‌ترین کلام تاثیرگذار را در جامعه بیافریند و لایه لایه زندگی رزمندگان را در نظر قرار دهد. او از ابزارآلات مورد استفاده غفلت نمی‌کند. چون زندگی در جبهه مانند زندگی در شهر و روستاست و هر آن‌چه در شهر و روستا لازمه زندگی است، در جبهه نیز نیاز بوده است. این خلاءهایی را که می‌گوییم از آن غفلت شده و می‌شود همین جاست‌. این‌که مردم به داد رزمندگان رسیدند. این‌که مردم بودند که دولت را یاری کردند. مثلا ساخت‌و‌ساز حمام در جبهه‌ها‌، ساخت‌و‌ساز دستشویی‌ها، در کدام مصاحبه‌ای به آن اشاره می‌شود؟ ولی اولین نیازهای رزمندگان بوده است و اولین مواردی بوده که در پاسگاه‌‌ها و بنه‌ها به آن اهمیت می‌دادند. ُمصاحبه‌گران تا این‌جای قضیه رزمندگان را مورد سوال قرار نمی‌دهند. چون مصاحبه‌گر فقط به فکر اهداف حرکتی و پژوهشی و نتیجه قضیه است، نه به فکر نحوه زندگی‌ها و طهارت‌ها و تقوی و همه این مواضع در اجتماع و اقتصاد اثر دارد و نتیجه‌اش در ریز ریز زندگی نهفته است.

فرماندهان با چه اصولی حرکت می‌کردند؟ با کار فرهنگی و کمیته‌های فرهنگی در جبهه‌ها چه کار می‌کرده‌اند؟ حلال و حرام را چگونه الگو قرار داده بودند و کار برای خدا را چگونه به نمایش می‌گذاشتند؟ یک سوال است. فیلم پخش می‌کرده، چگونه فیلم‌هایی؟ برای چه کسانی؟ تابلو راهنمایی ساخته برای چه هدفی؟ تابلوهای راهنما چگونه در جبهه‌ها سبز می‌شدند؟ کمیته فرهنگی با دشمن بازی می‌کرده و بلندگو می‌گذاشته و اذان پخش می‌کرده؛ گاهی صدای بلدوزر را پشت بلندگو می‌گذاشتند. این گزارشات به چه درد آیندگان می‌خورد؟ کدام نویسنده و هنرمندی است که ضمن معرفی این گونه کارها جذابیت نگارش را هم داشته باشد و حوصله خواننده را نیز در نظر بگیرد و اطلاعات کامل را به خواننده بدهد تا درست در باره جنگ قضاوت کند؟ آیا در جبهه‌ها تئاتر هم بوده، هنر مجسمه‌سازی هم بوده؟ گلدان‌های پلاستیکی بسیجیان که ساخته و پرداخته بودند و زیبایی سنگرها را به دنبال داشت چه ربطی به جبهه و زندگی آن‌‌ها داشته است؟ در سنگرهای جبهه تزیینات با چه روشی انجام می‌شد؟

در آن‌جاورزش چگونه بود؟ ورزش زورخانه‌ای هم بود؟ ورزش فوتبال، بسکتبال، پینگ پونگ هم بوده است؟ آیا همین ورزش‌ها در روحیه رزمندگان اثر داشته و یا در شناسایی دشمن اثر می‌گذاشته است‌؟ هر چیزی اثر دارد. سیگار کشیدن‌ها، آب‌دادن‌ها، نزاکت و بی‌نزاکتی‌ها، همه و همه در هر دو جبهه، جبهه دوست و دشمن بی‌تاثیر نبوده و مصاحبه‌گر باید همه این‌ها را بررسی کند. تمام فرهنگ روستایی و شهری اعم از فرهنگ و خورده فرهنگ‌ها بررسی می‌گردد. هیچ می‌دانید بیشترین فرماندهان از روستاها بودند نه از شهرها؟ بیشترین شجاعان و تصمیم‌گیرندگان و مدیران جنگ روستایی بودند نه از مرکز! یا هیچ می‌دانید روستاییان تازه به شهر وارد شده موفق‌تر از روستاییانی بودند که به شهر نیامده بودند؟

به همین روی لایه‌های مختلف وجود دارد که همه آن‌ها را باید پرسش کرد‌.

 

جمع‌بندی

همان‌طور که ملاحظه فرمودید دیدگاه‌های مجموعه‌های مختلف باهم تفاوت دارد. مجموعه بسیج با سپاه متفاوت است. گرچه هر دو مردمی هستند. دیدگاه جهاد با بسیج و سپاه نیز متفاوت است. گرچه رویکرد مردمی آن‌ها به اثبات رسیده، اما در نظامی بودن و سازمان نهادی بودن باهم متفاوتند. از رهبری حضرت امام خمینی(ره) آموختیم که هرشئی‌‌ای جایگاه خاصی دارد. جایگاه مصاحبه‌گروهی جهادگران بر جایگاه فردی بیشتر غلبه دارد. ارزش‌مداری و پویایی و مردم‌گرایی و انعطاف‌پذیری و خودباوری انگیزه نوآوری را به همراه دارد. وقتی با دین محوری و ولایت‌مداری عجین می‌شود، ساختار گروهی‌اش با ساختار گروه‌های دیگر بسیار متفاوت خواهد بود. مصاحبه با چنین نهادی شیوه گروهی را بیشتر پسندیده و نتایج مفیدی خواهد داشت.

در این مقاله از اهمیت تاریخ برای آیندگان و مصاحبه به ویژه در تاریخ شفاهی مباحثی انجام گرفت و شیوه‌های مصاحبه بررسی شد و مصاحبه‌گری توضیح داده شد و ماهیت تاریخی تعریف گردید. نقاط پنهان مشخص گردید و تنگناهای مصاحبه و فضای دوران جنگ روشن و پیشنهاداتی مبنی بر آموزش، کارگروهی و دقت‌نظر در ابعاد ظریف جنگ به مصاحبه‌گران توصیه شد.

13/11/1386

 

منابع:

ـ غررالحکم.

ـ قران کریم.

ـ ترجمه نهج‌البلاغه دشتی.

ـ جزوه‌ روایتگری منتشره توسط گروه سیره‌ تفحص شهدا.

ـ تجربه در فعالیت‌های فرهنگی.

ـ مشاوره با پژوهشگران.

 

 



 
تعداد بازدید: 5798


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97

یک ربع یا نیم ساعت به حمله نیروهای شما مانده بود. به اتفاق سرباز وظیفه عزیز زهیر، اهل بغداد، در سنگر نشسته بودیم. چند شب بود آماده‌باش کامل داده بودند و ما می‌ترسیدیم استراحت کنیم. شبها با ترس و دلهره زیادی صبح می‌شد. داخل سنگر مسلح نشسته بودیم و از ترس نمی‌توانستیم حرف بزنیم. گاهی چرت می‌زدیم،‌ گاهی یکدیگر را نگاه می‌کردیم، گاهی سرمان پایین بود و به حمله نیروهای شما فکر می‌کردیم و از خود می‌پرسیدیم «چه خواهد شد؟ آیا امشب آخرین زندگی است؟ آیا زخمی خواهیم شد؟ فرار خواهیم کرد؟