تاریخ شفاهی؛ ضرورت، منابع، بایدها و نبایدها
مجتبی رحماندوست
چکیده
ضرورتِ استفاده از استماع از صاحبان خاطرات تاریخی و تدوین آن برای تهیه تاریخ شفاهی، بر همگان پیداست. منبع اصلی در تاریخ شفاهی مصاحبهشونده است و به کمک منابع فرعی و مهمترین منبع کمکی و فرعی یعنی مصاحبهشونده، نسبت به خلق تاریخ شفاهی اقدام میگردد.
دیگر عوامل کمکی: زمان، مکان، اشیاء و فضا، مصاحبهشونده را یاری میدهد تا به انتقال دقیقتر تاریخ شفاهی موفق شود.
اگر بایدها و نبایدهای مربوط به منبع اصلی (مصاحبهشونده) و منابع کمکی (مصاحبهکننده، مکان، زمان، اشیاء و فضا) رعایت شوند، تاریخ شفاهی حاصل از آن، از اعتبار بالاتری برخوردار خواهد بود.
کلید واژهها: تاریخ شفاهی، مصاحبهشونده، مصاحبهکننده، منابع اصلی و فرعی.
1- ضرورت
نقش تاریخ در راهبری جوامع بر کسی پوشیده نیست.
نقش آدمهایی که خود تاریخند، روشن است.
نقش آدمها و حافظة تاریخی آنها در ارائه حوادث تاریخی و ترسیم دقیق آنها، نیاز به تشریح ندارد.
جایگاه تاریخ در میان علوم بشری، جایگاه ویژه و تعیینکنندهای است و اینجا، جای بحث از آن نیست.
در دین مبین اسلام خصوصاً در توصیههای قرآن کریم میخوانیم که: سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة، که صریحاً ما را به مطالعه عاقبت کار امتها، ملتها و دیگر اقشار اجتماعی فرامیخواند.
2- گونهای از تاریخ
در میان انواع تاریخهای باقی از دوران پیشین و خصوصاً در تبیین تاریخ معاصر و دهههای گذشته پیوسته به آن، تاریخ شفاهی از اهمیت خاصی برخوردار و موضوع این مقاله است.
در واقع میتوان برای خروج ذخیره معلومات تاریخی یک فرد سه پنجره را به شرح زیر تصور نمود:
1ـ اگر فرد مطلع بنشیند و بنویسد، او یک پنجره را گشوده است. اما این کار مشکل است. ضمناً اقدامی است حرفهای و نیازمند به پایه اطلاعات و توانمندی نویسندگی و دیگر مشخصات لازم برای یک نویسنده تاریخی.
2ـ اگر فرد مطلع از تاریخ بنشیند و خود، مصاحبهگر با خودش بشود و معلومات تاریخی خود را در نوار صوتی ضبط کند، او دو پنجره را برای خروج این معلومات گشوده است. زیرا میتواند تمامی آنچه را که میخواست بنویسد، بگوید و آنچه را هم که نمیتوانست یا به سختی میتوانست بنویسد، آنها را نیز بر زبان آورده و تاریخ شفاهی جدیدی را خلق کند. زیرا گفتن از نوشتن آسانتر است و فرد میتواند اثر مفصلتری ــ از آنچه میخواست بنویسد ـ تولید کند.
3ـ اگر نویسنده به گوینده تبدیل شود و گوینده، به مصاحبهشونده تبدیل گردد و با مساعدت، فضاسازی و حسبرانگیزی که پرسشگر ایجاد میکند و با همراهی جمعی از منابع کمکی و عوامل جنبی، فرد به تخلیه کامل معلومات تاریخیاش سوق داده میشود و در واقع این روش سه پنجره بر روی اندوخته اطلاعات تاریخی او گشوده است.
3- منابع تاریخ شفاهی
الف ـ منابع اصلی: آدمها (یعنی مصاحبهشونده اصلی، گوینده اصلی، تاریخگو و یا هر عبارت یا عنوان دیگری که به او بدهیم.)
ب- منابع کمکی (منابع پیرامونی و جنبی، منابع فرعی).
یادآوری میشود که منظور از منابع کمکی، عواملی است که یادآور تاریخ است و حس تاریخی را در منبع اصلی برمیانگیزد و در نقش حافظه ناپیوسته، تکمیل کننده، تصحیح کننده و دیگر کاربردهای جنبی، به منبع اصلی کمک میکند.
پس از تعیین منبع اصلی، تعیین منابع کمکی برای حصول به نتیجه بهتر در بازیابی تاریخ به شیوه شفاهی از اهمیت ویژهای برخوردارا ست.
قبل از آن که به منابع کمکی خاص برای هر مصاحبهشونده بپردازیم، ابتدا عوامل و منابعی را که عموماً در نقش منابع کمکی هستند بررسی میکنیم، این عوامل به پنج دسته زیر تقسیم میشوند:
مکان؛ زمان؛ آدمها؛ اشیاء؛ فضا.
1- مکان: حضور مصاحبهشونده در مکان یا مکانهایی که بیان شفاهی تاریخ مربوط به آنها مورد نظر است، از عوامل بسیار مهم حسبرانگیز و یادآور در فعال ساختن ذهنیت گوینده است. اگر ذکر تاریخ شهر خاصی یا نقطه خاصی از آن شهر مورد نظر است، اگر بیان تاریخ زندان خاصی مطرح است، اگر بیان فرهنگ طاغوتی حاکم در دربارهای آنان در دستور کار است، اگر تحرک بازاریان ـ مثلاً ـ در دوران قبل از انقلاب اسلامی در تهران مطرح است، حضور مصاحبهشونده را در آن شهر خاص، در آن نقطه خاص، در آن زندان، در دربار طاغوت و یا در بازار تهران، میطلبد.
2- زمان: غروب جمعه، دلگیر است، عصر عاشورا در و دیوار محزونند و اشک میریزند، آدمها در استقبال ایام و لیالی خاص، آمادگیهای لازم را پیدا میکنند و بعضاً به صورت شرطی و ناخودآگاه، عکسالعمل متناسب با آن ایام را نشان میدهند.
ساعت، روز، لحظات و دیگر مختصات زمانی و قوع یک حادثه، یا مشاهده آن توسط مصاحبهشونده، از عوامل مهمی است که فضا را بازسازی میکند و فرد را یاری میدهد تا در فضای تاریخی گذشته قرار گیرد و از منابع کمکی قابل توجه به حساب میآید.
3- آدمها: افراد مرتبط با مصاحبهشونده، به نوعی حافظة منفصل او به حساب میآیند. هر چه این افراد انتساب و ارتباط نزدیکتری با گویندة اصلی داشته باشند، ممکن است نقش مهمتری ایفا کنند. منسوبان (خصوصاً اعضاء خانواده)، همرزمان، همگامان، همراهان، همکاران، همبندها، همسلولیها، همتیمیها، همکلاسیها، همسایهها، هماتاقیها، همسفران، همکاروانیها و. .. و سایر "هم..." ها به تناسب حضورشان در صحنهها و حوادث تاریخی که مورد بحث است، میتوانند منابع کمکی هوشمند و بسیار مهمی تلقی شوند که آثار استمداد از آنها را در سطور بعدی این نوشتار خواهیم دید.
4- اشیاء: چهارمین سری از منابع کمکی، فهرست مفصلی است که توجه به آنها ـ به هر مقدار که مقدور باشد ـ میتواند به تاریخ شفاهی بُعد ببخشد و آن را زندهتر سازد و از یک تاریخ سطحی و دو بعدی و مبهم خارج سازد. از مهمترین اشیایی که میتواند نقش مهمی در این عرصه ایفا کند، میتوان از عکس، فیلم، نوار صوتی، لوحهای فشرده صوتی و تصویری و دستنوشتهها، نامهها و دیگر مکتوبات دیگران (چه مکتوبات مؤید و چه مکذِّب)، کتب و آثار تألیفی ذیربط ابزارها و تجهیزات مرتبط با موضوع مانند خودرو، میز و صندلی، اسباب و اثاثیه زندگی یا کار، لوازم شخصی، سلاح و دیگر اشیایی که میتواند در موزههای شخصیتهای خاص یا موزههای تاریخ قرار داده شود، نام برد.
5ـ فضا: در کنار مجموعه عوامل زمان، مکان و اشیاء، خصوصاً شخصیتهای فرعی حاضر در مکان مصاحبه و ملاحظات سیاسی ـ اجتماعی که ممکن است بین شخصیت اصلی و آنان باشد، عوامل دیگری نیز هست که مجموعه آنها میتواند فضایی را ایجاد کند که به سود یا ضرر پردهبرداری صریح شفاهی از یک حقیقت تاریخی شود. لذا توجه به فضای مصاحبه و نقش مثبت یا منفی آن ـ خصوصاً ـ بر روی مصاحبهشونده میتواند در نقش یک منبع کمکی شتابدهنده یا بازدارنده ایفای نقش کند.
یادآوری میگردد که برای انجام دقیق یک مصاحبة کامل پیرامون موضوع یا شخصیتی خاص لازم است که ابتدا موضوع مصاحبه به شکل جامع و مانع تعریف گردد و سپس ضمن مشخص کردن شخصیت (منبع) اصلی مصاحبهشونده، مطالعه لازم انجام گیرد و تمامی منابع کمکی شناسایی گردد تا در جریان اقدام به مصاحبه، در حد مقدورات از این منابع نیز استمداد گردد.
4ـ بایدها و نبایدها
الف ـ بایدها و نبایدهای مربوط به منبع اصلی (مصاحبهشونده)
الف ـ1ـ اولین باید، انتخاب بهترین و مرتبطترین شخصیت اصلی برای مصاحبه است1. اگر برای پرسش پیرامون یک حادثة تاریخی، چند نفر صاحب تجربه و اطلاعاتاند، ضرورت دارد که اصلیترین و محوریترین شخص برای مصاحبه انتخاب گردد که بیش از دیگران در میدان و صحنه حاضر بوده و دارای معلومات تاریخی ریزتر و ملموستری است. طبعاً دیگر شخصیتهایی که پس از این شخصیت اصلی قرار میگیرند، در ردههای بعدی به حساب میآیند و چه بسا بتوانند در نقش منابع کمکی ایفای نقش کنند و یا به تناسب مورد، یکی یا برخی از آنان نیز شخصیت اصلی و محوری و منبع اصلی تلقی گردد.
الف ـ2ـ آزادی عمل منبع اصلی؛ بهترین حالت این است که گوینده تنها در مسیر مطلوب سخن بگوید و از موضوع اصلی خارج نشود. اما همة افراد همه جا به فرمان پرسشگر نیستند و چه بسا این افراد حسب تشخیص خود، علاقهمند به خروج از موضوع باشند. خصوصاً در مورد افرادی که در سنین پیری هستند که چه بسا اصلاً نتوان آنان را فقط در مسیر موضوع مورد نظر نگه داشت و مکرراً از موضوع خارج شوند. لذا در صورتی که مصاحبهشونده از موضوع خارج شود، باید پرسشگر تحمل کند. ببیند که آیا طرح موضوعاتی که مستقیماً به موضوع اصلی مربوط نیست، در دامنة آن قرار میگیرد و جزء زیر موضوعات محور اصلی (ولو با ارتباطی ضعیف) محسوب میگردد یا نه. لذا مادام که مصاحبهشونده در دامنة مجاز موضوع حرکت میکند، میتوان گفت نه تنها نیازی به متوقف ساختن او نیست، چه بسا مفید هم واقع شود. زیرا بیان موارد فرعی که با خطوط کمرنگتری به موضوع اصلی وصل میشوند، میتواند منشأ سؤالات جدیدی برای پرسشگر و به تبع آن شفافیت و تبیین بیشتر موضوع اصلی گردد.
طبعاً وظیفه پرسشگر است که مراقبت دائمی داشته باشد که محوریت موضوع اصلی تا پایان گفتوگوها حفظ شود و اولویت خود را از دست ندهد.
الف ـ 3ـ احساس امنیت سیاسی اجتماعی؛ مصاحبهشونده باید خودسانسوری نکند. باید هر چه میخواهد دل تنگش بگوید و نگران تبعات سیاسی ـ اجتماعی کلام خود نباشد. در غیر این صورت، رعایت ملاحظات فوق، چه بسا تاریخی محرّف خلق کند که فاقد ارزش علمی باشد.
الف ـ4ـ مصاحبهشونده و تمایل او به نگفتن؛ بعضاً مصاحبهشونده مایل به بازگویی بعضی از خاطرات خود نیست. اموری که مصاحبهشونده از بیان آنها طفره میرود میتواند شامل موارد زیر باشد:
1ـ احساس مصاحبهشونده این است که به گونهای خودستایی و تعریف از خود است. در این مورد اصرار به بازگو کردن آن مورد، مستحسن است.
2ـ مصاحبهشونده بازگویی بعضی از موارد را مجاز نمیداند و آنها را از جزییات زندگی شخصی دیگران میداند که اتفاقاً ذکر آنها کارآمديِ تاریخی هم ندارد. در این مورد باید مصاحبهگر با مصاحبهشونده همراهی کند و او را به بازگوکردن موارد فوق، سوق ندهد.
3ـ مصاحبهشونده ذکر بعضی از موارد را فتنهانگیز میداند یا عامل ایجاد تفرقه اجتماعی یا سبب تشویش اذهان عمومی تلقی میکند. طبعاً در این مورد هم نباید کمترین اصراری به بازگویی آن موارد بشود. در اینجا یادآوری این نکته بیتناسب نیست که ثبت تاریخ و مطالعه آن برای انسانسازی و ارتقاء افراد و جوامع است، حال اگر خودش بخواهد مخرب بشود، طبعاً بنا به از دست دادن فلسفه وجودی خویش، ضرورت ثبت و مطالعهاش منتفی میشود.
4ـ مصاحبهشونده ذکر بعضی از موارد را از مصادیق حرام و ممنوع شرعی تلقی میکند. باز هم نباید کمترین اصراری به بازگویی این موارد بشود. مثلاً ذکر مواردی که از مصادیق غیبت حرام یا بردن آبروی مؤمن یا تهمت و افترا به اوست، مجاز نیست.
5 ـ ذکر بعضی از موارد اگر امنیت ملی کشور را در معرض خطر قرار دهد، بدون شک ارزش حفظ و ثبات امنیت ملی موجود در کشور بر ثبت تاریخ گذشته ارجح است.
6ـ ذکر بعضی از موارد برای مصاحبهشونده با محظورات سلیقهای و شخصی مواجه است و در اصطلاح مردمی با رودربایستی و ملاحظات عرفی همراه است. در این موارد سوق دادن مصاحبهشونده به سوی ذکر این موارد پسندیده است. البته حق او است که از مصاحبهگر تعهد بگیرد که ثبت و ضبط آنها خصوصاً انتشار آن موارد با رعایت ملاحظاتی باشد که او را در زندگی فردی و اجتماعی دچار مشکل نسازد.
ب ـ بایدها و نبایدهای مرتبط با منابع کمکی
ب ـ1ـ عوامل مربوط به مکان؛ حاضر ساختن مصاحبهشونده در مکانهای مرتبط و حسبرانگیز از مهمترین عوامل کمکی است که میتواند او را در یادآوری حوادث و وقایع یاری دهد و جزییات بیشتری را برای او تداعی کند.2 برای مثال میتوان به مکانهای زیر اشاره کرد:
مکانی که شخصیت اصلی مورد مصاحبه در آن زندانی بوده است، کاخهای منتسب به هر یک از درباریان دوران پهلوی که در گذر تاریخ شفاهی به آن برمیخوریم، بازار مرتبط با موضوع، مکان برگزاری تظاهرات و درگیریهای با عوامل رژیم ستمشاهی، جبهههای نبرد، مدرسه، دانشگاه و مسجد.
ب ـ2ـ عوامل مربوط به زمان؛ بازسازی زمان حادثه تاریخی و مصاحبه با شخصیت اصلی در شرایط زمانی مرتبط، از عوامل کمکی حسبرانگیز در مصاحبهشونده است. مثلاً اگر نیروهای رژیم طاغوتی به هنگام اذان صبح برای دستگیری فرد، به خانه او هجوم بردهاند یا لحظه صدور رمز عملیات نظامی خاص در یکی از جبهههای نبرد ـ در سنگر فرماندهی ـ نیمه شب بوده است و دیگر موارد مرتبط با عنصر زمان میتواند مصاحبهشونده را یاری دهد تا بهتر در فضای تاریخی مورد بحث قرار گیرد و بتواند حسّ برگرفته از زمان وقوع حادثه تاریخی را به پرسشگران منتقل سازد. همچنین است مشابهسازی زمان حادثه با مصاحبه، مثلاً اگر تناسب حادثه با سال یا ماه و روز مناسبتهای قمری باشد، مشابهسازی قمری برای مصاحبه انجام شود و اگر شمسی است یا روزهای ملی و تاریخی و دیگر موارد، به آن توجه شود.
ب ـ 3ـ عوامل مربوط به آدمها:
ب ـ3ـ1: افراد هممعلومات
1ـ تلاقی دادن تاریخهای شفاهی منقول از چند نفر از افراد مرتبط با شخصیت اصلی، میتواند نتایج زیر را دربرداشته باشد:
الف: آنچه را که از ذهن مصاحبهشونده گریخته و به بوته فراموشی سپرده شده است، یادآوری کند.
ب: اطلاعات تاریخی مصاحبهشونده را با کشف ابعادی که از نگاه او پنهان مانده است، تکمیل سازد.
ج: راستی آزمایی کند.
2ـ ضروری است از دیگر افراد مرتبط با مصاحبهشونده کمک گرفته شود تا اطلاعات تاریخی که او اظهار میدارد، تکمیل گردد. به تناسب ارتباطی که موضوع مصاحبه با دیگر افراد منتسب به مصاحبهشونده پیدا میکند، باید به این افراد نیز مراجعه کرد. بعضی از موارد به همبندیها و همسلولیهای فرد در زندان مربوط میشود. فقط همانهایند که از موضوع مطلعند، باید به سراغ آنان رفت. بعضی موارد به همکاروانیها، همراهان یا همسفران مصاحبهشونده مربوط میشود باید از اینان استمداد جست. بعضی از موارد هم اتاقیها (مثلاً هماتاقیهای خوابگاه دانشجویی)، همسایگان (منزل یا مغازه یا ...)، همکلاسیها، همتیمیها (دوران مبارزات مخفی)، همکاران (اداری، سازمانی، شغلی، ...)، همرزمان و فرماندهان (دوران دفاع و جهاد) و در همه موارد به اعضاء اصلی خانواده و نزدیک سببی و نسبی مصاحبهشونده مربوط میگردد. زیرا معمولاً فرد نمیتواند از بروز بازتابهای روحی خود در جمع اقربا و خانواده جلوگیری کند و انعکاس تصویر مصاحبهشونده در آینه نزدیکان به او میتواند در شفافیت و تبیین بیش از پیش موضوع کمک کند.
3ـ از جمله منابع کمکی و بسیار حس برانگیز، تشکیل جلسات مصاحبة گروهی است.3 آنگاه که مصاحبهشونده در جمع افراد خانواده (اگر موضوع تاریخی، با خانواده او گره خورده است) یا در جمع همبندها و همسلولیها یا در جمع همکاران میبیند و سخن میگوید، فضای جمعی در نقش حافظههای منفصل متعدد حلقه زده بر گرد مصاحبهشونده او را یاری میکند تا جزییات دقیقتری از تاریخ بیان شود. در واقع تاریخ شفاهی حاصل از چنین جمعهایی حاصل کار شرکت سهامی مطلعینی است که نتیجة کارشان کمنظیر خواهد بود.
ب ـ3ـ2ـ مصاحبهکننده؛ در این مقاله، مصاحبهگر نیز از منابع کمکی انسانی به حساب آمده است و به همین دلیل در همین جا به ذکر بایدها و نبایدهایی میپردازیم که دامن مصاحبهگر را میگیرد، این موارد عبارتند از:
الف ـ مصاحبهکننده باید با شناختی که از روحیات و سوابق مصاحبهشونده پیدا کرده است، هر از گاهی با ذکر پرسشها یا موارد تحریک کننده باعث شود که انرژی نهفته مصاحبهشونده فعال شود و بایگانی راکد او پویا گردد. مثلاً با نام بردن از کسانی که مصاحبهشونده دوستشان ندارد یا تعریف و تمجید از مواضعی که او قبول ندارد یا به صورت خبری مطرح کردن بعضی از شایعات و مواردی از این قبیل به مصاحبهشونده انرژی جدیدی بدهد و نشاط او را برای ادامه فعال مصاحبه، تأمین کند.
مصاحبهکننده میتوان برخی از مواضعی را که مصاحبهشونده ابراز میدارد به نقد بکشد و او را وادار کند که با توان اطلاعاتی و علمی مجهزتری به ادامه مسیر مصاحبه بپردازد. ضمناً پای در این وادی گذاشتن، ورود به عرصه متشابهات مصاحبه تلقی میگردد. زیرا چه بسا با شنیدن این سخنان، ذهن یا زبان مصاحبهشونده قفل کند و ادامه مسیر مشکل یا ناممکن گردد و از سوی دیگر هم با این خطر مواجه است که محفل بازگویی شفاهی تاریخ به جلسه بحثهای استدلالی و جدلی تبدیل شود4 و کارآیی لازم را از دست بدهد.
ب ـ مصاحبهکننده باید خود نگهدار و بر نفس خود مسلط باشد. زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که مصاحبهشونده در بیان حوادث تاریخی و تحلیل آنها، مسیری را بپیماید که مطلوب مصاحبهکننده نیز باشد. او باید از خودگذشتگی نشان بدهد و حق را ـ حداقل در زمان مصاحبهـ به مصاحبهشونده بدهد. (طبعاً ذکر این موضوع با بند سابق مغایر نیست. در بند اخیرالذکر، تحریک مصاحبهشونده با سؤالات انحرافی و دیگر موارد برای فعالسازی ذهن مصاحبهشونده بود نه برای غلبه بر او در استدلال و تحلیل.)
اگر مصاحبهکننده خود نگهدار نباشد و از طریق سؤالات گزینشی خود بخواهد که مصاحبهشونده را (خواسته یا ناخواسته) به همراهی با خود سوق دهد و مسیر سؤالها بهگونهای تنظیم گردد که مصاحبهشونده عملاً همموضع مصاحبهگر درآید،5 این اقدام نوعی جنایت تاریخی آگاهانه است که قابل عفو نیست.
ج ـ از سوی دیگر همگرایش نبودن مصاحبهشونده و مصاحبهکننده از مصادیق «اختلافُ امّتی رحمةً» است و تا جایی که در روند اصلی مصاحبه اخلال نکند، مقبول است. زیرا اگر مصاحبهکننده، با هر آنچه که میشنود همسو باشد، هیچ کدام از طرفین، تحرک زیادی از خود نشان نمیدهند و سؤالات ریز و برانگیزاننده پرسیده نمیشود و جزییات حوادث و مواضع در مسیر اثبات و تثبیت واقع نمیشود. اما متفاوت بودن گرایشها و پیشداوریهای آن دو، مصاحبه را به چالش و کنکاش و ثبت و ضبط جزییات نزدیکتر میکند.
دـ با توجه به اینکه پرسشگر باید شخصی باشد که پیرامون موضوع مصاحبه از تخصص نسبی و یا حتی تخصصی بالا برخوردار باشد، بر اوست که با پرسشهای تخصصی خود، جهت و سطح پرداختن به موضوع توسط مصاحبهشونده را تنظیم کند. زیرا چه بسا یک موضوع و یا مشخصات یک صحنه از نگاه مصاحبهشونده مهم تلقی نشود و خود او ابتدا به ساکن از ذکر آن خودداری کند و یا بخواهد که به سادگی از کنار آن بگذرد. نقش مصاحبهگر در تنظیم موضوع مصاحبه و میزان پرداختن یا نپرداختن به موضوع در این مواقع بسیار تعیینکننده است. او میتواند با گرفتن پاسخهای لازم در برابر سؤالات ضروری، تاریخ شفاهی حاصل را سهبعدی و برجسته کند.
ب ـ 4ـ عوامل مربوط به اشیاء؛ اگر فیلمهای سینمایی، مستند داستانی و یا مستند پیرامون حادثه تاریخی مورد مصاحبه از قبل تهیه شده باشد و برای مصاحبهشونده نمایش داده شود، اگر عکسهایی از فضای مورد بحث و حادثه مورد مصاحبه موجود باشد و مصاحبهشونده، آنها را ببیند، اگر نوارهای صوتی و لوحهای فشرده صوتی و تصویری قبل از مصاحبه یا در جریان آن در معرض دیداری و شنیداری مصاحبهشونده قرار داده شود و این موارد شامل آنچه از رادیو یا تلویزیون زمان حادثه ضبط شده باید نیز میشود، اگر اشیاء باقی مانده از حادثه (اصل یا مشابهسازی شده) به رؤیت او برسد مانند خودرویی که در صحنه بوده است، نامههای دیگران، دستنوشتهها یا آثار چاپی ذیربط (مانند کتب مرتبط با موضوع)، ابزارها و تجهیزات خاطرهبرانگیز مانند میز و صندلی، اسباب و اثاثیه زندگی و کار، اشیاء عادی یا موزهای، سلاح یا حتی لوازم شخصی و یا نامهخود فرد مصاحبهشونده در اختیار او قرار گیرد، قطعاً تأثیر حس برانگیز و نقش یادآوری کننده مهمی دارد که میتواند در برآیند نهایی کار تأثیر مهمی بگذارد.
اینجا که سخن از مکتوبات دیگران و نامههای خود فرد، سخن به میان آمد، جا دارد که اثر حاصل از مصاحبههای اولیه را هم در همین ردیف، به حساب آوریم. چه بسا فرد مصاحبهشونده در نوبتهای قبلی مطالبی را گفته است و اینک مجموع مسموعات از او را به صورت صوتی یا صوتی، تصویری و یا مکتوبات در اختیارش میگذاریم. این مورد نیز به عنوان یکی از اشیایی که نقش منبع کمکی دارد، تلقی میگردد و مصاحبهشونده با مرور آنها و مراجعه مجدد و مطالعه یا استماع آن موارد، به تداعیهای جدید، دست مییابد و خود، کاملکننده اثر خویش میشود. در روزهای دهه فجر سال جاری مشاهده خودرویی که امام امت را از فرودگاه به بیرون منتقل کرد یا مشاهده جایگاهی که ایشان در بهشت زهرا در آن نقطه سخنرانی تاریخی خویش را ایراد فرمودند، بسیار حسبرانگیز بود.
مورد دیگر مشاهده میز دایرهای شکل چوبی و بزرگی بود که بیست و چند صندلی دور آن گذاشته بودند و من آن را در موزه جنگ مسکو دیدم. مسئولان موزه میگفتند این همان میزی است که در تهران، در پایان جنگ جهانی، در جریان کنفرانس پل پیروزی، سران کشورهای روسیه تزاری، انگلستان و آمریکا و دیگر سران دور آن مذاکره کردند. آنان با مشاهده آن حس روسی خود را اقناع میکردند و اما مشاهده آن برای ما ایرانیها موجب تشدید مشکل روحی و آزردگی خاطره تاریخیمان میشد.
ب ـ5ـ عوامل مربوط به فضا؛ از فضا به عنوان پنجمین و آخرین منبع کمکی یاد میکنیم. بازسازی فضای حادثه تاریخی میتواند تأثیر مهمی در روحیه مصاحبهشونده داشته باشد و او را در یادآوری دقیقتر ماجرای تاریخی یاری کند.
از فاجعه هجوم پلیس عربستان به حجاج ایرانی در سال 66 تصاویر حسبرانگیز زیادی پخش نشده است. اما در پایان تابستان همان سال در کنگره بینالمللی قداست و امنیت حرم فیلم محرمانه عجیبی برای شرکتکنندگان ایرانی و خارجی آن کنگره پخش کردند که در تصویر آن فضا بینهایت مؤثر بود. من در طول بیست سال اخیر هیچگاه تا آن حد حس نزدیک به زمان فاجعه برایم تکرار نشده است. آن حس، نزدیکترین حس به زمانی بود که در عمق درگیریها در حج 66 در جنگ و گریز بودم.
شاید بتوان فیلم پخش شده در کنگره مذکور را جزء منابع کمکی ردیف چهارم که در آن از فیلم هم نام برده شده بود، یاد کرد، اما فضای حاصل از مشاهده فیلم (حاصل مصدر) را میتوان در ردیف منبع پنجم تلقی کرد.
آن کس که در عمق حادثه اصلی در فضای گرمای شدید به سر میبرد یا سرمای چندین درجه زیر صفر را تحمل میکرده است، بهتر است هنگام مصاحبه هم در فضا و شرایطی تا حد امکان نزدیک به شرایط و فضای اصلی باشد.
صدای اذان مغربِ صبحدل در یکی از زمانهای حضور من در جبهههای غرب، این اذان را برای من بسیار مطلوب و خاطرهبرانگیز ساخته است. به طوری که چندین سال عصرهای روز جمعه صدای هیچ اذانی مرا راضی نمیکرد و من نوار اذان صبحدل را آماده داشتم و با دستگاه ضبط صوتی که در فضای باز قرار میدادم و پخش آن، تا حدی به اقناع روحی خود میپرداختم. به راستی که هیچگاه نشد که این صدا پخش شود و من خود را در بیابان جبهههای غرب حس نکنم. من قبل از اینکه نام مؤذن این اذان را بدانم بر روی قاب نوار کاست آن نوشته بودم «اذان بیابانی» و به راستی که مرا سرگردان بیابانِ گذشتههای خودم میساخت و بسیار خاطرهبرانگیز بود.
بوی خوش یا ناخوش نیز از مختصات فضاست. چه بسا فردی زمانی خود را در سیطره بوی مطبوعی یافته است که تا ابد از یادش نمیرود. بازسازی این فضا نیز یک منبع کمکی است. مجموعه عواملی از قبیل سرما و گرما، نور کم و زیاد، بوی خوش یا ناخوش، شرایط ایمن یا ناامن، چشم دوختن در چشم آنانی که با دیدنشان زبان به سخن باز میشود یا ترس از سخن گفتن لب را میدوزد، جای تنگ یا مناسب، فضای متزلزل و نگرانکننده یا فضای آرام و آرمشبخش و عواملی از این قبیل را میتوان به عنوان منبع کمکی پنجم و به نام فضا نامید و از آن بهره برد.6
مثلاً من نقش حسبرانگیز بو را در اولین روزهایی که زندان خیام (در جنوب لبنان) از سیطره فالانژهای صهیونیست خارج شده بود، نمیتوانم از یاد ببرم.
5ـ نتیجه
اگر تهیه تاریخ شفاهی با رعایت هر چه دقیقتر بایدها و نبایدهای آن انجام گیرد، حاصل کار گوهر ارزندهای است که از هیچ طریق دیگر و روشهای مشابه قابل تهیه و تولید نیست.7
پینوشتها:
1ـ نورایی، مرتضی، درآمدی بر پارهای مشکلات نظری و کارکردی تاریخ شفاهی، گنجینة اسناد، شماره 64، صفحه 57
2ـ غلامرضا درکتانیان، استانداردهای روایت، زمانه، شماره 34، صفحه 33
3ـ محسن کاظمی، خاطره و تاریخ شفاهی، زمانه، شماره 34، صفحه 42
4ـ ابوالفضل حسنآبادی، تاریخ شفاهی در ایران، 1385، مشهد، صفحه 87
5ـ همان، صفحه 82
6ـ نیکنفس، شفیقه، شیوهنامه تاریخ شفاهی، گنجینه اسناد، شماره 64، صفحه 179
7ـ رستگاری، سیدمحمد، نقش مصاحبهکننده در گردآوری اطلاعات تاریخ شفاهی، چکیده مقالات، صفحه 16
منابع:
ـ حسنآبادی، ابوالفضل، تاریخ شفاهی در ایران، سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسنادِآستان قدس رضوی، چاپ اول، 1385، مشهد
ـ سازمان اسناد و کتابخانه ملی، چکیده مقالات نخستین همایش تاریخ شفاهی ایران، چاپ اول، اسفند 85، تهران
ـ سازمان اسناد کتابخانه ملی، گنجینه اسناد (فصلنامه تحقیقات تاریخی و مطالعات آرشیوی)، شماره 64، زمستان 85، تهران
ـ مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، زمان (ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی ایران معاصر)، شماره 34، تیر 84، تهران
تعداد بازدید: 4977
آخرین مطالب
- ما منتظر صدای تاریخ شفاهی از دانشگاهها هستیم
- سیصدوپنجاهویکمین شب خاطره -2
- خاطرات محمد زقوت
- مرجعیت علمی و صنفی؛ چشمانداز انجمن تاریخ شفاهی ایران
- تلاش گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، برای تأسیس رشته تاریخ شفاهی
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97
- از نادیده گرفتنِ حقوق راوی تا اِعمال سلیقه در متن
- سیصدوپنجاهویکمین شب خاطره -1
پربازدیدها
- بایکوت
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96
- از نادیده گرفتنِ حقوق راوی تا اِعمال سلیقه در متن
- خاطرات روحالله رضوی
- سیصدوپنجاهویکمین شب خاطره -1
- مرجعیت علمی و صنفی؛ چشمانداز انجمن تاریخ شفاهی ایران
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97
- تلاش گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، برای تأسیس رشته تاریخ شفاهی