تحلیلی بر روش‌شناسی کمی و کیفی در تاریخ شفاهی

ابراهیم عباسی


چکیده

دیر زمانی است که تاریخ شفاهی به عنوان یکی از منابع پژوهشی در کنار منابع اسنادی مورد توجه مراکز پژهشی و محققان تاریخی و سیاسی قرار گرفته‌است. گرچه این موضوع از سابقه مدیدی در غرب برخورد‌ار است اما توجه به آن در کشور ما مربوط به دهه اخیر است. هم‌اکنون مراکز متعددی نظیر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران در داخل کشور و موسسه تاریخ شفاهی‌ هاروارد به مدیریت حبیب لاجوردی (که بیشتر به تدوین تاریخ شفاهی نیروهای سلطنت‌طلب مشغول است) و حمید احمدی در آلمان (تدوین تاریخ شفاهی چپ) در خارج از کشور به این امر مهم مشغول‌اند. احساس می‌شوداین موضوع مهم به‌‌تدریج به سمت و سوی علمی هدایت می‌گردد. بی‌شک برگزاری همایش‌ها و کارگاه‌های آموزشی به منظور بررسی و آسیب‌شناسی تاریخ شفاهی در ایران بر غنای آن در آینده خواهد افزود و آن را در مسیر صحیح هدایت خواهد کرد.

نکته‌ای که این ‌پژوهش سعی در بررسی آن دارد این است که تاریخ شفاهی را در چارچوبی معرفت‌شناسانه مورد بررسی قرار دهد تا پاسخی به پرسش مهم تأثیر روش شناسی‌های کمی و کیفی بر داده‌های تاریخ شفاهی داشته باشد. متأسفانه تاکنون پژوهش‌ها، مقالات و همایش‌هایی که تاریخ شفاهی در ایران را بررسی کرده‌اند. بیشتر به منابع موردی تاریخ شفاهی مانند تاریخ گروه‌های مختلف، افراد و. .. پرداخته و کمتر این موضوع را در چارچوب معرفت‌شناسی تحلیل و بررسی کرده‌اند در حالی که آشنایی به روش‌شناسی و مزایا و معایب آن به‌خوبی می‌تواند محقق را در مطالعه موردی خود هدایت کرده و بر دست‌یابی او به داده‌های مفید تاثیر جدی خواهد گذاشت.

دو مکتب روشی که امروزه در غرب بر سر داده‌های خود در تاریخ شفاهی چالش اساسی ایجاد کرده‌اند روش‌های پوزیتیویستی یا‌ کمی و روش‌های هنجاری یا کیفی در انجام مصاحبه‌های تاریخی یا سیاسی است. کاربست هر کدام از این روش‌ها مانند نورافکنی است که محدوده خاصی را روش می‌کند. لذا داده‌های دریافتی با تغییر روش، متفاوت و از سنخی دیگر خواهند بود. دو روش فوق هر کدام به نحوی حوزه علوم اجتماعی را وسعت بخشیده‌اند.

کلید‌واژه‌ها: روش‌شناسی کمی، روش‌شناسی کیفی‌، تاریخ شفاهی، تعامل، اعتبار.

 

مقدمه

روش‌شناسی به معنای سنجش و نقد روش‌ها و ارزیابی محدودیت‌ها و کاربردهای آن‌هاست که هر محقق به شکل خودآگاه یا ناخودآگاه از آن استفاده می‌کند. به نظر می‌رسد آنچه امروزه تحت عنوان روش‌شناسی شناخته‌شده، سه سطح متفاوت قابل بحث و بررسی است. سطح اول روش‌شناسی متوجه روش عرضه و ارائه مطلب و عبارت دیگر آیین نگارش تحقیق است. این‌که چگونه باید مسئله بحث را تحریر و تعریف کرد، فرضیه‌پردازی نمود، مطلب را در قالب مقدمه، بدنه و نتیجه پیش برد، شیوه موضوع‌نویسی و مواردی از این دست است.

سطح دوم روش‌شناسی شامل فنون و انواع شیوه‌های پژوهش است. آشنایی با فنون آماری، پیمایش، تحلیل محتوا، مطالعه کیفی و نظایر آن.سطح سوم روش‌شناسی شامل انتخاب میان پارادایم‌های رقیب در حوزه تحقیق است. مواردی نظیر این‌که آیا تحقیق باید در پی یافتن علت باشد یا کارکرد، بر ساختار تأکید کند یا کارگزار، در پی تعمیم قانون‌مندی باشد یا تعمیم موارد خاص، به پیش‌بینی دست بزند یا نه، در پی قطعیت یا عینیت باشد یا ابداع فرضیه‌های مفید.(برایان فی،1383، 18)

می‌توان تاریخ شفاهی را که مهم‌ترین ابزار آن مصاحبه است در هر سه سطح فوق بررسی کرد. اما از آنجایی که هر کدام از سطوح نیازمند توضیح مبسوط هستند این پژوهش فقط ناظر بر سطح سوم و بررسی پارادایم‌های کمی و کیفی در تاریخ شفاهی است که جمع‌آوری اطلاعات در هر کدام از آن‌ها متفاوت است.

 

1- روش‌شناسی کمی و کیفی: تعریف و تفاوت

روش‌شناسی کمی در علوم‌اجتماعی شیوه‌‌ای رایج و شناخته شده است. در ‌چارچوب این روش رویدادها توصیف، تدوین و پیش‌‌بینی می‌شوند. نتایج آماری تعیین و علل و عملکردها مشخص می‌گردد. این روش از ابزار مشاهده، طبقه‌بندی، اندازه‌‌گیری و مقایسه استفاده می‌کند تا درستی و نادرستی تعمیم‌ها و فرضیه‌ها را تعیین کرده و درجه انطباق یا عدم انطباق با داده‌های موجود را نشان دهد. (معینی علمداری، 1385، 20) مهم‌ترین شعار آن وحدت روشی و موضوعی علوم طبیعی و علوم‌اجتماعی است و بین طبیعت بی‌جان و روح انسان تفاوتی قائل نیست. بلکه هر دو را عینی و قابل مطالعه می‌داند. پیچیدگی انسان و علوم‌اجتماعی و معناگرا بودن آن را در نظر نمی‌گیرد.این روش‌شناسی در تاریخ شفاهی معتقد به مصاحبه‌های بسیار ساختاری شده که در پژوهش پیمایشی مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر مبنای یک پرسش‌نامه دقیقا تعریف شده و سوالات بسته انجام می‌گیرد. روش‌شناسی ‌مزبور به صورت اثبات‌گرایی، رفتارگرایی و حتی وبری، مارکسیستی و. .. هنوز هم بر علوم اجتماعی به ویژه در ایران سیطره دارد.

در نقد روش‌شناسی فوق روش‌شناسی‌های کیفی شکل گرفت که بین طبیعت و رفتار انسانی تفاوت قائل گردیده و انسان را موجودی پیچیده و چندمعنایی می‌دانند و معتقدند که روش‌شناسی کمی انسان را به ابزاری تبدیل نموده که به جای تسخیر طبیعت، طبیعت آن را تسخیر کرده است و «شی‌ای گشته» شده است. آن‌ها با نقش معنادار رفتارها و ایده‌های اجتماعی در زندگی اجتماعی سر و کار دارند. پژوهشگر علوم اجتماعی با استفاده از این روش تلاش می‌نماید کنش اجتماعی را از طریق همدردی با عامل یا کارگزار که در جامعه عمل می‌نماید درک کند. (مارش دیوید واستوکر جری،1384، 196)

انسان‌ها در این روش‌شناسی فاقد جوهر و ذات عینی فرض می شوند و در هویت‌های گوناگون ظاهر می‌گردند. عرصه جامعه محصول اراده و فردیت انسانی است و با عرصه طبیعت که تغییرناپذیر است متفاوت می‌باشد. در این روش‌شناسی از مصاحبه با فشرده یا مصاحبه عمیق براساس یک راهنمای مصاحبه سوالات باز و کاوشی برای تسهیل مصاحبه درباره موضوعات مورد نظر استفاده می‌کنند و بسیار باز و انعطاف‌‌‌پذیرند. روش‌شناسی مزبور به موازات روش شناسی کمی وجود داشته، اما به علت سیطره روش‌شناسی کمی نادیده گرفته شده است. در حال حاضر با نقد روش‌شناسی کمی و ظهور روش‌شناسی‌های کیفی نظیر تحلیل گفتمانی، نظریات هنجاری، هرمنوتیکی، پست مدرنیستی و جامعه‌گرایی در حال ایفای نقش اساسی است.

 

2ـ نقش روش‌های کمی در تاریخ شفاهی

مهم‌ترین ابزار تاریخ شفاهی برای جمع‌آوری داده‌ها، مصاحبه است. از آن‌جاکه در این روش‌شناسی بر کمی بودن، عینی بودن و تجربی‌بودن داده‌ها تأکید می‌شود مصاحبه حالت خاصی به خود می‌گیرد و قواعد روش‌شناسی کمی بر آن حاکم است که عبارتند (همان240-226) از:

1ـ در بسیاری از مواقع پرسش‌نامه از قبل تهیه می‌شود و ساختاری و انعطاف‌ناپذیر است‌ و به مصاحبه‌شونده اجازه آزادانه سخن گفتن و ارائه تفاسیر خویش از موضوع مورد مصاحبه را نمی‌دهد.

2ـ در این روش‌شناسی تأکید زیادی بر تحلیل رفتاری وجود دارد. زیرا رفتار را می‌توان به سادگی تبدیل به مفاهیمی کرد که عملیاتی و مشاهده می‌شوند. بنابر این مصاحبه کردن غالبا بر پرسش‌نامه و سوالات بسته و از پیش تعیین شده استوار است. از هر پاسخ‌دهنده‌ای سوالاتی مشابه و با ترتیباتی مشابه پرسیده می‌شود.

3ـ میان مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌کننده تعاملی محدود وجود دارد. این محدودیت تعامل برای پیشگیری از واکنش پاسخ دهنده نسبت به هر چیزی است که ممکن است مصاحبه‌کننده اضافه بر مصاحبه برنامه‌ریزی شده بگوید و در نتیجه باعث ورود تعصب در مصاحبه شود. تنها از طریق طرح سوالات غیرجانبدارانه (unbiased) است که می‌توان به واقعیت عینی دست یافت و در نتیجه مصاحبه‌کننده از تأثیرگذاری بر پاسخ‌های پاسخ‌دهنده منع می‌گردد.

4ـ مصاحبه بسیار ساختاری شده و در یک شرایط کنترل‌شده مانند یک موقعیت تجربی صورت می‌گیرد. مصاحبه‌ها را به راحتی می‌توان تکرار کرد و بازتولید واقعیت‌های مشابه قابل اعتماد باشند. تحلیل آماری و تجربی و پاسخ‌های کدبندی شده منجر به مشاهده نظم‌هایی می‌شود که باید تبیین، تعمیم و پیشگویی در این روش‌شناسی‌ها را شکل دهد.

5ـ هدف این مصاحبه‌ها این است که پاسخ‌هایی منسجم و همگون به دست آورد. به علاوه این‌که قابلیت اعتماد را به عنوان راهی برای رسیدن به حقیقت عینی تضمین نماید.

6ـ مصاحبه‌کننده از ایفای نقشی فعال در مصاحبه‌ها اجتناب می‌کند و بیشتر خنثی است. لذا مصاحبه‌شونده به تنهایی به قضاوت می‌پردازد و کمتر در برابر خود چالشی می‌بیند. ضمن این‌که مصاحبه‌کننده نمی‌تواند با یادآوری بعضی فاکت‌ها و حتی درگیرشدن در مصاحبه‌ها اطلاعات کامل‌تری به دست آورد و مصاحبه‌شونده را از فراموشی‌های گذشته نجات دهد.

7ـ مکان، زمان‌، زمینه و فضا هیچ دخالتی بر مصاحبه‌ها ندارد و بر نتایج مصاحبه تأثیرگذار نیست.

این نوع مصاحبه‌ها هنوز هم در برخی موسسات پژوهشی و تاریخی ایران رایج است و حتی در مطبوعات کاربردی فراوان دارد. برخی از مصاحبه‌های مطبوعاتی با تهیه پرسش‌نامه‌های بسته و ساختاری و ارسال آن به مصاحبه‌شونده انجام می‌شوند. جدا از این، تحلیل محتوا و مطالعه برخی خاطرات نشان می‌دهد که به‌رغم این‌که مصاحبه در حضور مصاحبه‌شونده انجام می‌شود و ارتباط میان مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده از راه دور یا بدون مشکل نیست، اما مصاحبه‌کننده در روند مصاحبه شرکت نمی‌کند و در سیر پژوهش و مصاحبه درگیر نمی‌شود. این امر مصاحبه‌ها را تبدیل به مصاحبه‌های کمی می‌کند و حضور یا عدم حضور مصاحبه‌گر اثر چندانی بر داده‌های دریافتی ندارد. مطالعه برخی از خاطرات منتشره توسط مراکز پژوهشی داخل کشور و حتی بنیاد تاریخ شفاهی ‌هاروارد نشان از این ویژگی دارد. به ویژه مورد اخیر بیشتر در مصاحبه‌های بنیاد تاریخ شفاهی به مدیریت حبیب لاجوردی مشهود است. لذا مطالعه این آثار چندان دستاورد سودمندی برای خواننده‌به همراه نخواهد داشت. علاوه بر ویژگی‌های روش‌شناسی فوق یکی از علل آن نیز می‌تواند عدم تسلط مصاحبه‌گر به موضوع مصاحبه باشد.

 

3ـ نقد روش‌شناسی کمی و تأکید بر روش‌شناسی کیفی

مهم‌ترین نکته در روش‌شناسی‌های کیفی تأکید بر دخالت مصاحبه‌گر در مصاحبه‌ها و ایفای نقشی فعال و سازنده به منظور فهم ایده‌ها و دیدگاه‌های مصاحبه‌شونده است. این نوع مصاحبه که به آن مصاحبه عمیق((in-depht، باز((open-ended و فشرده نیز گفته می‌شود به نحوی گسترده در جامعه‌شناسی مورد استفاده قرار می‌گیرد و براساس یک راهنمای مصاحبه، سوالات باز و کاوشی غیررسمی برای تسهیل مباحثه‌ درباره موضوعات مورد نظرانجام می‌گیرد. برخلاف یک پرسش‌نامه از قبل آماده شده، در این روش راهنمای مصاحبه به عنوان لیستی از موضوعات که قرار است در مصاحبه مورد بحث قرار گیرد مورد استفاده قرار می‌گیرد. هر چند ترتیبی که این سوالات مورد بحث واقع می‌شوند قبلا تعیین نشده است. از سوالات باز نیز استفاده می‌شود تا مصاحبه‌شونده بتواند به طور مفصل در مورد موضوع به بحث بپردازد. این مصاحبه‌ها همان مکالمات هدایت شده می‌باشند. (همان، 227).

مصاحبه‌کنندگان در این روش‌شناسی به مشاهده مصاحبه‌شوندگان و محیطی که در آن قرار می‌گیرند می‌پردازند و مشاهدات آن‌ها در این محیط تفسیر داده‌ها را تسهیل می‌کند. سوالات این نوع مصاحبه‌ها که باز و انعطاف‌پذیرند به آگاهان اجازه می‌دهند تا ارزش‌ها و ایستارهای خود را بیان و رفتارشان را تبیین نمایند. در این روش‌شناسی آن‌چه در درجه اول اهمیت قرار‌‌ دارد، دیدگاه مصاحبه‌شوندگان ‌اسـت. در مجموع تاریخ شفاهی‌ در این نوع روش، ویژگی‌های ذیل را به خود می‌گیرد:

1ـ این نوع روش‌شناسی توجه ویژه‌ای به مسائل زمینه‌ای دارد. بدین معنا که ایستارها و رفتار مصاحبه‌شونده را در زمینه شرح حال وی و محیط گسترده تر اجتماعی قرار می‌دهد. بنابراین روش‌های کیفی، معنا، فرایند و زمینه را درمی‌یابند (Brayman, 1988 ,62) و برای جست‌وجو در مورد فهم انگیزه‌ها و تفاسیر مردم مناسب هستند. با شنیدن سخنان مصاحبه‌شوندگان است که می‌توان نسبت به جهان‌بینی آنان آگاهی پیدا کرد و اشیاء را ‌چنان‌که آنان می‌بینند دید. در این‌جا تأکید زیادی بر توصیف زمینه‌ای که مردم در آن زندگی و عمل می‌کنند وجود دارد. به عنوان نمونه به جای مشاهده مردم در یک موقعیت تجربی کنترل شده باید مردم را در محیط طبیعی خودشان نظاره کنند. زیرا معانی ذهنی براساس زمینه‌ای که در آن یافت می‌شوند متفاوتند.

2ـ برعکس روش‌شناسی کمی در این روش‌شناسی تعامل جدی میان مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌کننده وجود دارد. مصاحبه‌کننده در بحث‌ها حضور جدی دارد، ارتباط میان مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده از راه دور یا بدون مشکل نیست. زیرا مصاحبه‌کننده در روند مباحثه شرکت می‌کند.

3ـ برقراری حس اعتماد بین طرفین در این روش‌شناسی امکان‌پذیر است. با برقراری رابطه اعتمادی، مصاحبه‌شونده به راحتی اطلاعاتی را که ممکن است محرمانه تلقی کند و از روی ترس در مصاحبه‌های عادی بازگو نمی کند ارائه می‌دهد.

4ـ در این روش‌شناسی از سوالات باز استفاده می‌شود تا از مصاحبه‌شونده خواسته شود که مطلبی را بیان نماید و یا توضیح دهد.

5ـ مصاحبه‌کنندگان به مشاهده مصاحبه‌شوندگان و محیطی که در آن قرار گرفته‌اند می‌پردازند و این مشاهدات تفسیر داده‌ها را تسهیل می‌کند. آن‌ها اجازه می‌دهند مصاحبه‌شوندگان آزادنه سخن بگویند و تفاسیر خویش را از حوادث ارائه کنند.

البته نقدهایی نیز بر این روش‌شناسی در تاریخ شفاهی وارد است که دوری از آن‌ها باعث می‌شود یک مصاحبه‌گر حداکثر نتیجه را در فرایند مصاحبه خود به دست آورد. برخی از انتقادات مزبور از زاویه پژوهش‌های کمی ارائه شده است. پژوهش کمی به عنوان پژوهشی بازنمایی کننده و قابل اعتماد تصویر شده است. تحلیل آماری، قوی بودن یافته‌ها و تفسیر در پژوهش را تضمین می‌نماید. به طور کلی پژوهش کمی قابل تکرار و مقایسه کردن است و می‌توان با درجه بالایی از اطمینان به تعمیم آن پرداخت. در مقابل پژوهش کیفی به عنوان پژوهشی غیر بازنمایی کننده و بی‌قاعده تصویر شده است(دیوید و جری،224) که قابلیت تکرار و مقایسه ندارد و در نتیجه براساس آن نمی تواند به تعمیم دست یافت.

یکی از انتقادات عمده‌ای که از داده‌های کیفی صورت گرفته این است که این داده‌ها غیرقابل اعتماد هستند. چرا که تفسیر تحلیل‌های یافته را به دشواری می‌توان ارزیابی کرد و داده‌ها را نمی‌توان به راحتی عمومیت بخشید. از سوی دیگر با فرض این‌که هدف پژوهش کیفی تمرکز بر تبیینات ذهنی مردم است مصاحبه‌های آن بسیار طولانی و وقت‌گیر است و معمولا پژوهشگران کیفی به جای ایجاد یک نمونه محکم تعریف شده براساس گستره‌ای از معیارها، نمونه‌های آن خیلی آزادتر تعریف می‌شوند تا گستره وسیعی از آگاهان را با تفاسیر مختلف ذهنی در مورد زندگی‌شان شامل شوند. نقد دیگری که به این روش‌شناسی وارد است تعامل زیاد مصاحبه‌گر با مصاحبه‌شونده است. این موضوع ممکن است بر سیر پاسخ‌های مصاحبه‌شونده تأثیر جدی بگذارد و منجر به پرسش‌های جانبدارانه شود. مصاحبه‌کننده در سیر مصاحبه درگیر می‌شود تا القای اعتماد کند. برخی معتقدند در صورتی که مصاحبه‌کننده آشنایی بیش از حد پیدا کند منجر به «حمایت گرایی» می‌شود که عینیت مصاحبه و اعتبار تفسیر یافته‌ها را زیر سوال می‌برد. ((Hammersley and Atkinson ,1983 زیرا اغلب مصاحبه‌شونده‌ها می‌خواهند به نحوی بحث کنند که مصاحبه‌کننده را خوش آید و پاسخ‌هایی ارائه دهند که تصور می‌کنند مطلوب است. آنان سعی می‌کنند رفتار خود را عقلانی نشان دهند یا ممکن است بخواهند با «لاف دلبری» فرد مقابل را تحت تأثیر قرار دهند و این احساس را القا نمایند که آنان بیشتر از آن‌چه عمل می‌کنند می‌دانند و ممکن است به پنهان داشتن ناهمگونی‌های موجود در ایستارها و رفتارشان علاقه‌مند باشند. لذا ماهیت تعامل میان مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده و این امر مهم است که مصاحبه‌کننده زیاد جهت‌دهنده نباشد و از فرد آگاه تا آن‌جاکه می‌شود به شکل خنثی سوال نماید.(دیوید و جری، 37-36)

 

نتیجه

در بررسی مقایسه‌ای روش‌های کمی و کیفی مشخص گردید که مصاحبه‌های کیفی نیز مانند مصاحبه‌های کمی و ساختاری دارای محدودیت‌هایی می‌باشند. ولی به نظر می‌رسد نقایص آن‌ها با نقاط قوت‌شان جبران می‌شود. در حالی که‌ پژوهش کمی معمولا قابل اعتماد است، به نظر می‌رسد پژوهش کیفی دارای اعتبار است.‌ نقطه محوری آن است که پژوهشگر تاریخ شفاهی باید مناسب‌ترین روش تحقیق را برای موضوع تحت بررسی خود انتخاب نماید. نکته دوم آن‌که هر چند روش‌های کیفی نمی‌توانند بازنمایی کننده خوبی باشند اما امکان تنوع را فراهم می‌سازند. آن‌ها گستره وسیعی از مصاحبه‌شونده‌ها را با تفاسیر مختلف ذهنی در مورد زندگی‌شان شامل می‌شوند. بالاخره این‌که تعامل حاکم بین دو طرف مصاحبه در روش کیفی باعث دست‌یابی مصاحبه‌کننده به زمینه اجتماعی می‌گردد که به نوعی فضای لازم را برای کنش مصاحبه‌شونده فراهم کرده است.

در مجموع قابلیت اعتبار، برقراری تعامل و نهایتا فهم زمینه اجتماعی و در نظر گرفتن معنا، فرایند و نظریه دستاوردهایی است که کاربست روش‌های کیفی در تاریخ شفاهی برای یک محقق یا موسسه فراهم می‌کند. لذا باید با دوری از نقدهایی که متوجه این روش‌شناسی است سعی کنیم با به کارگیری آن بر غنای پژوهش‌های تاریخ شفاهی در کشورمان بیفزاییم و به شدت از به کارگیری روش‌های کمی در فرایند پژوهش‌ها به‌ویژه تحقیقات تاریخی بکاهیم.

 

منابع:

1ـ فی، برایان، ترجمه مرتضی مردی‌ها، پارادایم‌شناسی ‌علوم انسانی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1383.

2ـ دیوید، مارش دیوید و جری، استوکر، ترجمه امیرمحمد حاج‌یوسفی، روش و نظریه در علوم سیاسی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1384.

3ـ معینی علمداری، جهانگیر، روش شناسی نظریه‌های جدید در علوم سیاسی، تهران: دانشگاه تهران، 1384.

In social research:UN Hyman, 1988. And Quantity 4- A. Brayman,Quantity

5- M.Hammersley and Atkinson London ,Tavistok, 1983

 

 



 
تعداد بازدید: 6839


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97

یک ربع یا نیم ساعت به حمله نیروهای شما مانده بود. به اتفاق سرباز وظیفه عزیز زهیر، اهل بغداد، در سنگر نشسته بودیم. چند شب بود آماده‌باش کامل داده بودند و ما می‌ترسیدیم استراحت کنیم. شبها با ترس و دلهره زیادی صبح می‌شد. داخل سنگر مسلح نشسته بودیم و از ترس نمی‌توانستیم حرف بزنیم. گاهی چرت می‌زدیم،‌ گاهی یکدیگر را نگاه می‌کردیم، گاهی سرمان پایین بود و به حمله نیروهای شما فکر می‌کردیم و از خود می‌پرسیدیم «چه خواهد شد؟ آیا امشب آخرین زندگی است؟ آیا زخمی خواهیم شد؟ فرار خواهیم کرد؟