درآمدى بر نظام حقوقی مصاحبه در تاریخ شفاهى

یعقوب توکلى


 

چکیده

اثبات وجود مصاحبه (ذهنی، لفظی، کتبی، عینی)، رابطه تقسیم وجودات با مسئله مصاحبه،‌ اعتبار مالکیت مصاحبه، اعتبار اخلاقی و پرستیژی مصاحبه، مصاحبه سکویی برای دفاع و تهاجم،‌ اعتبار عقیدتی و کلامی مصاحبه، مصاحبه فرصتی برای پاسخ‌گویی به سؤالات و ابهامات، مصاحبه فرصتی برای جاسوسی اطلاعاتی، مصاحبه ابزار درآمدی اقتصادی، اعتبار حقوقی مصاحبه، مرز مسئولیت در مصاحبه، نظام حقوقی مصاحبه، نظام مسئولیت مدنی مصاحبه، مراحل بیان در مصاحبه و مسئولیت‌های ناشی از آن (مصاحبه در مقام‌های تبلیغ و ترویج، بیان، تعیین و اصلاح، تبیین و نقض)، فقدان محدویت مصاحبه، فقدان محدویت جغرافیایی، فقدان ممنوعیت‌های ناشی از فقدان وجود مدیر مسئول، کاستی‌های حوزه، مسئولیت مدنی مصاحبه، فقدان هیأت منصفه و نظام حقوقی مالکیت مصاحبه از جمله مضامین مهم این مقاله است و ایده‌اندیشی در خصوص نظام حقوقی مصاحبه و تاریخ را با این دلایل در پیش گرفته است: گستردگی رو به تزاید حوزه تاریخ شفاهی، فرایند سریع رشد آن در جوامع به دلیل فرایند سریع حوادث برای نویسندگان و مردان تاریخی و سیاستمداران که در بسیاری از اوقات چاره و الزامی جز مصاحبه و ساختارمندنمودن مطالب در مصاحبه و تاریخ شفاهی ندارند و ضرورت‌های تاریخی در عرصه تاریخ‌نگاران مدرن.

تردیدى وجود ندارد به دلیل تحول در شرایط و مقتضیات زندگى مدرن قواعد حقوقى در نظام‏هاى حقوقى مختلف در جهان دچار تحولات مختلف شده است و این تحولات در عرصه‏هاى گوناگون حکمى و موضوعى تأثیرات عمیقى گذاشته است. این تأثیرات صرفنظر از مبانى اصلى نظام‌هاى حقوقى و اصول و اوّلیات و به عبارت فقه و حقوق اسلامى، مبادى و محکمات، شامل موضوعات مختلف مى‏شود. به عنوان نمونه اشیا و کالاهاى بسیارى نظیر سلول اولیه هر موجود در جریان زاد و ولد، در گذشته فاقد ارزش‏گذارى و ارزش مالى بوده‏اند و در زمره مکاسب محرمه و معاملات1 نمونه بوده‌اند، اما هم‏اینک به دلیل تخصصى‏شدن و ضرورت‏هاى بهره‏گیرى از دانش‏هاى ژنتیکى تبدیل به کالاى داراى ارزش و اهمیت اقتصادى شده‏اند. تردیدى وجود ندارد، هنگامى موضوعی که دچار تغییر مى‏شود حکم مربوط به آن نیز دچار تحول خواهد شد.

از طرف دیگر دنیاى مدرن عرصة تحول مفاهیم نیز شده است و تحول مفاهیم تحول موضوعات را به همراه داشته و آن به دنبال خود، تحول در احکام و قواعد حقوقى و فقهى را به دنبال خواهد داشت.

در این میان این سوال مطرح است که رابطه تحول مفاهیم و موضوعات با مسئله مصاحبه در تاریخ شفاهى چیست؟ و اساساً چه رابطه‌ای فیمابین مفهوم تاریخ شفاهى و مصاحبه و نظام حقوقى و ضرورت قاعده‌مند نمودن آن وجود دارد؟ و این‌که آیا مصاحبه در تاریخ شفاهى موضوعى است که داراى اعتبار اقتصادى بوده باشد تا به تبع آن براى آن اعتبار حقوقى نیز لحاظ شود؟ و با آن که اعتبار حقوقى آن سبب اعتبار اقتصادى مى‏شود، اگر اعتبار حقوقى شرط شود در اعتبار حقوقى آن با مقوله آزادى فکر و اندیشه چه خواهد شد؟

و مهم‏تر این‌که اگر براى مصاحبه اعتبار حقوقى قائل شویم رابطه آن در مواجهه با منافع عرضى و حیثیتى و اخلاقى سایر افراد مورد بحث در یک مصاحبه تاریخ شفاهى چه خواهد بود؟

مجموعه این سوالات حکایت از شرایط بسیار پیچیده‏اى دارد که در پیش‌روى اصحاب تاریخ شفاهى قرار می‌گیرد. گسترش و گستردگى رو به تزاید حوزه تاریخ شفاهى و فرایند سریع رشد آن در جوامع به دلیل فرآیند سریع حوادث که براى نویسندگان و مردان تاریخی و سیاستمداران فرصت فکرکردن و تأمل برای نگارش را باقى نمى‏گذارد و چاره و الزامى جز مصاحبه و ساختارمند نمودن مطالب در مصاحبه و ساختار تاریخ شفاهى ندارند، این الزام و اجبار و ضرورت تاریخى در عرصه تاریخ‏نگارى مدرن، ما را بر آن مى‏دارد که فکر طراحى و ایده‏پردازى و ایده‏اندیشى در خصوص نظام حقوقى مصاحبه و تاریخ شفاهى را پردازش نماییم هرچند ممکن است این ایده‏پردازى در گام‌هاى اولیه از ساختارها و استانداردهاى دقیقى برخوردار نباشد اما طرح این سوال بزرگ که نظام حقوقى مصاحبه در تاریخ شفاهى چیست؟ به اعتقاد نگارنده گام بزرگى است که الزاماً باید برداشته شود.

 

اثبات وجود مصاحبه در تاریخ شفاهى

واقعیت آن است که علماى منطق2 و فلسفه3 بر یک تقسیم‏بندى انواع وجودات توافق و تفاهم عمومى دارند که این تقسیم‏بندى شاملِ مراتب وجودى، وجود ذهنى، وجود کتبى، وجود عینى مى‏باشد.

 

وجود ذهنى

وجود ذهنى به وجودات و موجوداتى گفته مى‏شود که در ذهن و تصور انسان شکل مى‏گیرد و هر آنچه در ذهن انسان تصوراً یا تصدیقاً سامان مى‏گیرد همانند تصویر آتش و یا هیولا، دانه ارزن و یا غولى همراه انواع شاخهاى عجیب و غریب، قطعاً داراى وجودى ذهنى در ذهن بشرى هستند کما این‌که همگان به خوبى مى‏دانند هشت هزار فرسنگ زیرزمین و موجودات و غارهاى آن و یا انواع تخیلات علمى او ابتدا در ذهن ژورل‏ورن صورت تصورى و تصدیقى گرفت. نظریات مختلف و یا انواع اختراعات ابتدا در ذهن بشر وجود یافتند جنگ‏ها، نبردها، پروژه‏هاى بزرگ و کوچک اقتصادى، بحران‌هاى سیاسى و اجتماعى، مبارزات چریکى و همه موضوعات زندگى بشر به همین صورت بوده و خواهد بود. مجموعه آن‏چه که ما را در این مسئله به مداقه وادار کرده عبارت است از خاطره. یعنى وجود ذهنى انسان‌هایى که موضوع و مسئله مورد نظر ما را در خاطره خویش دارند و در مرحله مصاحبه شفاهى به مرتبه‌ای از وجود و هستى تنزل می‌یابند.

 

وجود لفظى

وجود لفظى به مرتبه عینى‏ترى از وجودات گفته مى‏شود که از مرحله ذهن به مرحله لفظ تعین پیدا مى‏کند. در این مرحله ذهنيّت یک فرد به صورت کلمه و کلام نازل مى‏شود و این که تنزیل آیات رحمانى به صورت کلمات بر وجود مبارک انبیاء عظام(ع) به عنوان قول ثقیل تلقى شده است. کما این‌که خداوند به پیامبر مى‏فرماید. «انّا سنلقى علیک قولاً ثقیلاً» حکایت از این واقعیت دارد که کلمات و مفاهیمى که از سوى ذات باریتعالى بر پیامبرانش نازل مى‏شده است به علت تحول در مراتب وجود از معجزات عظیم الهى بوده است و رابطه پیامبر در بین خداوند و انسان‌ها، تلقى و القاء وحى الهى از وجود ذهنى به وجود لفظى بوده است.

بنابراین آن‏چه که بشر در خاطر خود دارد زمانى عینیت وجودى پیدا مى‏کند و از رتبه وجودى بالاترى برخوردار مى‏شود که به صورت لفظ و کلمه و کلام درآید. یعنى همان وجودى که ما به آن شفاهى مى‏گوییم.

این ‏وجود شفاهى و لفظى ممکن است بیان ذهنیت علاقه‌مندى مادرى به فرزند و یا بالعکس باشد و یا بیان داستان ‏پرداخته شده در ذهن آدمى و یا بیان تخیل ساخته شده در ذهن یک مخترع و یا بیان ذهنیت شکل گرفته از مجموعه حوادث تاریخى که ما به آن بیان خاطره و خاطره‏گویى مى‏گوییم در هر صورت مسئله تاریخ شفاهى مسئله تغییر و تنزل مرتبه وجودى از وجود ذهنى به وجود لفظى است و این چیزى است که در مرحله ضبط مصاحبه شکل مى‏گیرد.

 

وجود کتبى

وجود کتبى به مرحله فراترى از وجود گفته مى‏شود که در این مرتبه ذهنیت و وجود ذهنى تبدیل شده به وجود لفظى به صورت یک موجود مکتوب درآید و در این مرحله ذهنیت و لفظ و کلمه و کلام در صورت خط و کتابت ثبت وجودى مى‏شوند.

چنانچه نقشه یک پل و یا ساختمان که بر روى کاغذ پیاده مى‏شود و یا داستانى که «قبل و بعد از واگویى» نوشته مى‏شود، مرتبه‏اى از پیشرفت وجودى یک موجود است و چنانچه همگان مى‏دانند تاریخ نزول وحى بر قلوب انبیا و زمان بیان همان وحى نازل شده و به صورت لفظ و کلمه و کلام توسط پیامبر در میان مردم و زمان کتابت وحى، به صورت دوره‏هاى داراى فاصله زمانى قابل توجه از یکدیگر مى‏باشند. هم‌چنان‌که زمان شکل‏گیرى یک خاطره با زمان بیان خاطره و کتابت آن فاصله طولانى دارد.

 

وجود عینى

وجود عینى به عالى‏ترین مرتبه وجودى اطلاق مى‏شود که وجود و موجود در عالم خارج عینیت مى‏یابند و پس از عینیت‏و تعيّن در عالم خارج قابل لمس و حس به واقع مى‏شوند؛ اجراشدن نقشه یک پل و ساخته‏شدن آن، عملیاتى شدن طراحى یک ساختمان، به دنیا آمدن فرزند مورد آرزوى پدر و مادر و یا اجراى رؤیاى هیتلر در اجرایى عملیات سان و رژه نیروهایش در پاریس و اجراى برنامه‏هاى اقتصادى و اجتماعى.

چنانچه خداوند به رسول خویش که آرزومند زیارت مسجدالحرام و خانه کعبه بود مى‏فرماید: «لَتَدْخُُلَنَّ الْمَسجِد الْحرامَ اِنشاءاللّه امِنینْ.» چنین آرزویی به سال هشتم هجرى عملى و عینى شده است.

 

رابطه تقسیم وجودات با مسئله مصاحبه در تاریخ شفاهى

شاید این سوال مطرح مى‏شود که مقصود نگارنده از این مقدمه مسبوط درباره مراتب وجود براى بحث نظام حقوقى مصاحبه امرى عجیب باشد اما واقعیت آن است که عمل مصاحبه در رابطه متقابل بین مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده و موضوع مصاحبه شکل مى‏گیرد. فعليّت‏بخشیدن به مراتب تنزل وجودى محصول کوشش متقابل مصاحبه‏گر و مصاحبه‏شونده است. موجودات ذهنى مصاحبه‌شونده را به موجوداتى لفظى و سپس کتبى تبدیل مى‏کند. مصاحبه عمل فعلیت‏بخشیدن به مراتب وجود است به صورت کوششى دوجانبه صورت مى‏گیرد.

هنگامى که این مصاحبه‏ها به صورت یک موجود مکتوب یعنى کتاب درمى‌آید عینيّت و تعيّن مهم‏ترى مى‏یابد و تبدیل به شکلى از وجود عینى است. موجودى عینى را در پیش‌روى مصاحبه‏گر، مصاحبه‏شونده و مجموعه‏هاى مرتبط با آنان مى‏گذارد.

مجموعه افعالى که در فرایند مصاحبه صورت مى‏گیرد موضوعیتى جدى و تام پیدا مى‏کنند که سبب مى‏شود این مجموعه افعال و اعمال داراى اعتبار حقوقى به معناى فقهى و حقوقى آن و داراى اعتبار مالیت و در نهایت اعتبار مسئولیت مى‏شوند.

 

اعتبار مالیت چیست؟

اگر مباحث حقوقى در خصوص مکاسب و انواع مشاغل را مطالعه نماییم شاهد این واقعیت هستیم که پاره‏اى از امور و موجودات در زندگى داراى اعتبار مالیت هستند و پاره‏اى دیگر از چنین اعتبارى برخوردار نیستند. به‏عنوان نمونه اتومبیل همسایه مالیت دارد اما مالیت آن براى همو اعتبار دارد و نه براى این‌جانب، پس بنده به حکم عقل حق بهره‏بردارى و یا فروش و اجاره و هر نوع تصرف در آن را ندارم و یا آن که ماهى در درون دریا، مال با ارزشى است اما هیچکس نمى‏تواند به صرف وجود ماهى در دریا آن را به بیع و شراء گذارد و اگر پیش‏فروشى در عرف صورت مى‏گیرد به اعتبار قدرت تصرف و امکان بهره‏بردارى است و به واقع خریدار، امکان صید موفق توسط فروشنده را معامله مى‏کند و نه خود صید را. اما هنگامى که صید صورت گرفت مالى که اعتبار مالیت نداشت براى صیاد اعتبار مالیت پیدا مى‏کند. هم‌چنین است سنگ طلاى درون معادن و یا نفت و آب درون چاه.

 

اعتبار مالیت مصاحبه در تاریخ شفاهى

حال سوال این‌جاست، خاطره که در ذهن خاطره‏گو وجود دارد آیا اعتبار مالیت دارد یا خیر؟

تردیدى وجود ندارد که در جهان معاصر بدلیل اهمیت خبر و گزارش از وقایع، بسیارى از انسآن‌ها علاقه‌مندند که گزارشات از موضوعات مورد علاقه خویش را شنوا باشند و یا آن را قرائت نمایند و آن‌ها مطلع گردند. عرف فعلى جهان ثابت کرده است که براى این خاطرات خواندن و شنیدن آن‌ها انسان‌هایى حاضر به پرداخت پول نیز هستند. از طرفی مجموع پرداخت‏ها در شرایط فعلى به گونه‏اى قابل توجه است که ارقام آن را نمى‏توان نادیده گرفت. صرف‌نظر از بعضى مصاحبه‏ها که ممکن است به لحاظ مالى ارزان و یا کم اهمیت باشند اما مصاحبه‏هاى بسیارى وجود دارند که قابلیت فروش قابل توجه را دارند و سبب انتقال مفاهیم بسیارى مى‏شوند. در این فرایند انتقال مراتب وجودى و همچنین انتقال مفاهیم، معاملات متعدد صورت مى‏گیرد به همین خاطره مشاهده مى‏نماییم که یک یا چند مصاحبه به دنبال خود صدها و گاهى صدها هزار معامله مالى و اقتصادى را در پى خواهد داشت و هیچ عقل بشرى و نظم اجتماعى و اقتصادى نیز آن را مذموم نمى‏شمارد. مجموعه گسترده این معاملات صرفاً حول محور همان مصاحبه و خاطره شفاهى صورت مى‏گیرد. بنابراین اعتبار مالیت مصاحبه امرى بدیهى است و مصاحبه خود محور معاملات مباح و مشروع و در مواردی نامشروع بسیارى مى‏شود. شاید هنوز در اذهان همگان باشد که سربازان متجاوز انگلیس به آب‏هاى ایران که به صورت دستگیرى و بازجویى، چند روزى در ایران به سر بردند. بر سر فروش خاطرات آن چه جنجالى برپا شد و مباحث متعددى را پدید آورد. اما مصاحبه علاوه بر اعتبار مالکیت اعتبارات دیگرى دارد که از اعتبار مالى آن‌ها بسیار پراهمیت‏تر است و به همین خاطر موضوعيّت جدّى‏ترى از موضوع ماليّت دارند.

 

اعتبار اخلاقى و پرستیژى مصاحبه.

موضوع بسیار مهم در مصاحبه، اعتبار پرستیژى مصاحبه و شأن اخلاقى ایجاد شده به واسطه مصاحبه است. تردیدى وجود ندارد که مصاحبه مى‏تواند شخصیتى را احیاء و زنده و تاریخى نماید و تاریخى‏شدن یک شخصیت داراى اهمیت بسیارى است. کما این‌که پیامبر اکرم فرموده است: «مَن ورّخ مومناً فکانما احیاءه». هر کس تاریخ مومنى را بنگارد همانند آن است که او را زنده نموده است.

به‏عنوان نمونه هنگامى که مصاحبه‏هاى ارتشبد حسین فردوست در ایران منتشر شد حوزه دیدگاهى و تاریخ‏نگارى کشور دستخوش تحولى بسیار مهم گردید و پس از فردوست خاطرات وی به صورت یکى از مهم‏ترین مأخذ تاریخ معاصر ایران درآمد.4 کمتر کسى در ایران احمد احمد5 و یا عزت شاهى6 را قبل از انتشار مصاحبه‏اش مى‏شناخت و یا از نقش گروه‏هاى مذهبى در مبارزات مسلحانه و همچنین مبارزات همزمان آن‌ها با انحرافات عقیدتى، متن مستند و جدى و تأثیرگذار در دسترس داشته است. کمتر کسى از حضور و فعالیت‏هاى سیاسى جلال‏الدین فارسى7 و اکبر محتشمى8 و یا ‌هادى غفارى9 و غیره مطلب مهمى مى‏دانست و یا شخصیت شعبان جعفرى10را به وسعت معرفى او از خودش مى‏شناخت و یا از انتقادات اقتصادى عبدالمجید مجیدى به شرایط و تصمیمات اقتصادى عصر پهلوى و یا نقش بسیار مهم او ورود داشته است.

بنابراین مصاحبه در تاریخ شفاهى علاوه بر اعتبار مالى موجد اعتبار اخلاقى و پرستیژى و تاریخى براى افراد است.

 

مصاحبه، سکویى براى دفاع و تهاجم

تردیدى وجود ندارد که مصاحبه و بیان شفاهى خاطرات فرصتى بسیار مناسب براى دفاع از خود و یا تهاجم علیه دیگران است.

مطالعه خاطرات شفاهى ایرج اسکندرى11و نورالدین کیانورى12 یکى از بزرگترین الگوهاى دفاع و تهاجم در عرصه تاریخ شفاهى است و مصاحبه حمید شوکت با محسن رضوانى13یکى از جدى‏ترین محاکمات تاریخى اعضای یک جریان همسو علیه یکدیگر است و یا مصاحبه هما سرشار با شعبان جعفرى تلاش گسترده‏اى است براى تهاجم علیه نیروهاى مسلمان براى همانندسازى شعبان جعفرى با آنان، با هدف تهاجم به اعتبار اخلاقى نیروهاى مسلمان با علم به بدنامى گسترده شعبان جعفرى و یا آن‌که ارتشبد حسین فردوست در خاطرات خویش همه مسئولیت‏ها را از خود سلب و به عهده دیگران مى‏اندازد و هوشمندانه خود را در پس پرده خاطره‏گویى از دیگران پنهان مى‏سازد.

 

اعتبار عقیدتى و کلامى مصاحبه

تردیدى وجود ندارد که مصاحبه داراى اعتبار جدى در مباحث عقیدتى و کلامى است. مصاحبه یک مصاحبه‌شونده به خوبى مى‏تواند نماد چنین عقیده و اعتقاد دینى و یا انکار آن باشد؛ که بیان آن چه تأثیرات مهمى در فرآیند سرنوشت فرد و یا اجتماع دارد. مطالعه خاطرات احسان طبرى14، ایرج اسکندرى و کیانورى محسن رضوانى15 به خوبى بیانگر بحر آن‌هاى عقیدتى نامبردگان و هم‏کیشان فکرى است.

همچنین مصاحبه خانم اوریانا فلاچى با محمدرضا پهلوى، آخرین شاه ایران در خصوص ادعاى رؤیت حضرت ابوالفضل(ع) در کودکى و کمر بستگى وى به روشنى نوع اعتقاد دینى شاه را ثابت مى‏کند. خاطرات شفاهی دکتر محمدعلى مجتهدى، به خوبى توضیح مى‏دهد که چگونه او را که رئیس دانشکده حقوق دانشگاه ملى را به خاطر تجازو جنسى به همسر یکى از دانشجویان برکنار کرده بود، به بهانه حمایت از علم و دانش عزل نمودند و نظام سیاسی پهلوی در رأس هرم خویش به اولیّه‌ترین مبانی اخلاقی اعتقادی نداشته است.16 از سوى دیگر مصاحبه شفاهى دکتر عبدالله نصرى با علامه محمدتقى جعفرى بر چگونگى حکایت از ارتباط معنوى و روحى و عرفانىِ علمایى چون مرحوم شیخ مرتضى طالقانى در فهم زمان مرگ خویش و حکایت نماز باران آیت‏الله سیدمحمد تقى خوانسارى اشاره دارد. مصاحبه شفاهى علامه سیدمحمدحسین طباطبایى در بیان خاطرات از استاد شهید مرتضى مطهرى، به اثبات علاقة اعتقادى مردم نسبت به آثار استاد مطهرى و سایر همشاگردی‌‏هایش نظیر آیات مطهرى، منتظرى، جوادى آملى و حسن‏زاده آملى توجه داشت. ضمن آن‌که در سوی دیگر، مصاحبه ایرج اسکندرى در خصوص فرآیند شکل‏گیرى اعتقاد به مارکسیسم و گسترش آن در ایران قابل مطالعه و تعمق جدى است.

به همین صورت اگر به تاریخ اسلام نیز رجوع نماییم روایات و احادیث وارده از پیامبر و بیان خاطراتش از افراد و موضوعات از منابع جدى فهم اعتقادى است و نمونه اعلاى سوال شفاهى از امام على (ع) در خصوص فرآیند انحراف خلافت که به عنوان خطبه شقشقیه در نهج‏البلاغه آمده است از نمونه‏هاى بیان شفاهى خاطرات و تأثیرگذارى عقیدتى بسیار مهم آن‌هاست. 17

 

مصاحبه، فرصتى براى پاسخگویى به سوالات و ابهامات

صرف‌‌‌نظر از خودنمایی‌‏ها و خود بزرگ بینی‌‏ها و خود محورى بینى و خود حق‌باورى‏ها در مصاحبه و تاریخ شفاهى و خاطره‏نویسى، فرصت تهاجم و دفاع و محاکمه دیگران در تاریخ شفاهى فرصت ذی‌قیمتى است که شاید با ده‏ها وکیل حقوقى و هزینه‏هاى دیگر فراهم نیاید و مصاحبه در تاریخ شفاهى به ارزان‏ترین شکل این فرصت و امکان پاسخ‌گویى به ابهامات و یا طرح ادعاهاى جدید را براى افراد فراهم مى‏سازد و این فرصت‏سازى از ویژگى‏هاى خاص تاریخ شفاهى است و در این بین اهمیت مصاحبه‏گر و مصاحبه‏شونده نیز بر اهمیت موضوع مى‏افزاید. مصاحبه شفاهى خانم اوریانا فلاچى خبرنگار مشهور ایتالیایی با محمدرضا شاه پهلوى، جیمى کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا، انورسادات، ملک حسین، پادشاه اردن‌ و امام خمینى18 همگى فرصت‏هایى را براى پاسخ‌گویى به ابهامات و طرح نظریات آنان فراهم مى‏آورد. فرصتى که در عرصه بین‏المللى ممکن است با ابزار دیگرى نتوان آن را مقایسه کرد. همچنین مصاحبه محمد حسنین هیکل با آیت‏الله کاشانى تحت عنوان «ایران آتشفشان خاموش»19 و با امام خمینى(ره) تحت عنوان «ایران روایتى که ناگفته ماند»20فرصت‏هایى بودند که هر یک از مصاحبه‏شوندگان بتوانند دیدگاه‏هاى خود را در سطح بین‏المللى توضیح دهند.

 

مصاحبه، فرصتى براى جاسوسى اطلاعاتى

یکى از دیگر از وجوه مصاحبه که براى مصاحبه اعتبار مالیت و اهمیت مى‏آورد فرصت مصاحبه براى جاسوسى و کسب اطلاعات ویژه مورد نیاز سیاستمداران و عناصر امنیتى است.

در شرایط عادى ممکن است که جاسوسان یک سازمان امنیتى نتوانند در خصوص نیروهاى هدف نفوذ نمایند یا با آنان تماس برقرار نمایند. در این میان بهترین امکان از طریق مصاحبه‏گران مشهور و حرفه‏اى و شناخته شده در امر مصاحبه فراهم مى‏شود. این مصاحبه‏گران مى‏توانند از طریق تماس نزدیک و ارتباط شفاهى براى سوالات ویژه مراکز اطلاعاتى و امنیتى پاسخ لازم را فراهم نمایند و یا سوالات ویژه مراکز سیاستگذارى و محل مأموریت خویش را از مصاحبه‏شوندگان پرسش نمایند.

مصاحبه تاریخى ریچارد کاتم با امام خمینى در پاریس21 از مواردى است که کاتم در هماهنگى با کاخ سفید طرح سوال نموده است و چنانچه چارلز بکویث، فرمانده عملیات ناکام آمریکایى در طبس تحت عنوان «نیروى دلتا» به صراحت توضیح مى‏دهد که، چگونه از مصاحبه خبرنگاران امریکایى و اروپایى با گروگان‌هاى آمریکایى در تهران22 براى عملیات جاسوسى و کسب خبر و اطلاعات بهره مى‏گرفتند و از فرصت ذى‌قیمت مصاحبه‏گران براى انجام عملیات جاسوسى و عکاسى بهره مى‏بردند و مجبور بودند به همراه سرگرد اشمیتو شب‌ها تا دیروقت به تجزیه تحلیل سوالات و پاسخ‏هاى مصاحبه‏هاى دانشجویان و رهبران سیاسى ایران و گروگان‌ها بپردازند تا زمینه را براى عملیات نیروهاى امریکایی در تهران فراهم آورند. کما این‌که نیروهاى تروریستى القاعده نیز توانستند در قالب دو مصاحبه‏گر به آسانى به احمدشاه مسعود، قهرمان جنگ‏هاى استقلال افغانستان دست یافته و وى را به قتل برسانند.

 

مصاحبه ابزار درآمد اقتصادى

مصاحبه‏هاى جهت‏دار اقتصادى مى‏توانند به جریان‌ها و موسسات اقتصادى در موارد بسیارى اعتبار بخشند و یا آن را از اعتبار بیندازند و ارزش معاملات اقتصادى را تحت تأثیر مثبت و یا منفى قرار دهند. بیان بحران و یا موفقیت در یک صنعت و یا موسسه اقتصادى از سوى یک مقام مسئول و آگاه و یا مصاحبه فرضى با یک مقام آگاه بدون نام مى‏تواند در وضعیت مطلوبیت و یا عدم مطلوبیت یک بنگاه اقتصادى تأثیر گسترده بگذارد و بازارهاى مالى و بورس را شدیداً دچار تحول مثبت و یا منفى نماید. چنانچه مصاحبه در اعلام افزایش و یا عدم افزایش سقف تولید یک کالا و یا نفت و مسکن و یا میوه مى‏تواند بر شرایط زندگى مردم و یا افزایش و یا کاهش درآمد بخشى از مردم به شدت تأثیرگذار باشد.

 

اعتبار حقوقى مصاحبه

بنابر مجموعه مطالب فوق، که سعى بر رعایت تلخیص و اختصار شده است، همگى حکایت از اهمیت و اعتبار و مالیت مصاحبه دارند و بر تأثیرات گسترده آن تأکید مى‏نمایند. بنابراین لازم است به این سوال مهم پاسخ داده شود که با توجه به اعتبار مالى و اخلاقى و پرستیژى و دفاعى و تهاجمى و اقتصادى مصاحبه آیا اعتبار حقوقى بر مصاحبه مترتب است؟

تردیدى وجود ندارد که پدیده‏اى با این همه تأثیرات گسترده نمى‏تواند فاقد اعتبار حقوقى باشد. مصاحبه‏اى که مى‏تواند نگرش تاریخى و یا کلامى و اعتقادى و یا اقتصادى جمعى را تحت تأثیر قرار دهد، نمى‏تواند بدون اعتبار حقوقى به‌طور اعم بوده باشد.

وقتى از اعتبار حقوقى مصاحبه سخن مى‏گوییم به این معناست که هر مصاحبه براى مصاحبه‏شونده و بیاناتى که دارد، موجد الزامات حقوقى است. به عبارتى یک مصاحبه مى‏تواند اعتقاد دینى جمعى را هدف قرار دهد. یا ابهامات در حوزه دینى وارد نماید. کما این‌که در مصاحبه‏هایى ادعا شده که «‏بستن آب توسط سپاه اموى در عاشورا به طور طبیعى تلافى آب‏بستن پیامبر(ص) در جنگ بدر و تصرف چاه‏هاى بدر بوده است، بنابراین امرى طبیعى و معقول به نظر مى‏رسیده است.» تردیدى وجود ندارد در چنین شرایطى و در برابر چنین ادعایى متقابلاً، علاوه بر دعوى تاریخى، دعوی حقوقى مطرح خواهد شد. یا مصاحبه مشهور ادعایى مربوط به والرى ژیسکاردستن در خصوص درخواست و امکان پناهندگى سیاسى به امام خمینى در پاریس، به سال 1357‌23 در قالب مصاحبه و تاریخ شفاهى مطرح شده است. در حالى که ژیسکاردستن خود در کتاب «قدرت و زندگى» ‌به صراحت موضوع پناهندگى امام خمینى را رد و بر تصمیم دولت فرانسه بر اخراج وى از پاریس تأکید کرده است.24 همچنین ادعاهاى تجاوز به نوامیس زندانیان سیاسى در قبل و یا بعد از انقلاب اسلامى در مصاحبه‏هاى مختلف شفاهى و تاریخى که این ادعا هم باعث هتک حیثیت از متجاوز ادعایی مى‏شود و هم هتک حیثیت افراد از مورد تجاوز قرار گرفته ادعایى. بنابراین هر مصاحبه فى‏نفسه داراى بار مسئولیت مدنى و اعتبار حقوقى به لحاظ مطاوعه و تأثیرگذارى اثر و ایجاد مسئولیت براى گوینده آن و بالتبع مصاحبه‏کننده و ناشر آن است.

از سوى دیگر مصاحبه در تاریخ شفاهى مسئولیت‏هاى مدنى و سیاسى جدیدى را متوجه افراد و اشخاص مى‏نماید. به عنوان نمونه عموم منابع تاریخى اعم از مکتوب و شفاهى متعلق به ملى‏گرایان، بر عدم همکارى حزب توده در جریان کودتاى 28 مرداد 1332 با دولت مصدق و عدم مدافعه آنان از دولت دکتر مصدق تأکید دارند. و همگى در این «مقصرخوانى حزب توده» و سلب مسئولیت از خود در سقوط دولت دکتر محمد مصدق متفق القولند و مسئولیت عدم توان و تلاش براى نگهدارى قدرت اعطا شده توسط مردم به خود را، طى سالیان طولانى بر عهده رقیب قدرت خویش یعنی، حزب توده گذاشته‏اند. اما مصاحبه نورالدین کیانورى چیز دیگرى را آشکار کرد که دکتر مصدق تلاش و ورود حزب توده را براى مقابله با کودتا برنتابید و مدعی شد که در این مسئله مسئولیت متوجه جبهه ملى و دکتر مصدق و دوستانش مى‏باشد.

یا نمونه بهتر آن سالیان دراز؛ در اذهان عمومى، مسئولیت قتل محمد مسعود، نویسنده و سردبیر بى‏پرواى روزنامة مرد امروز، بر عهده «ماده پلنگ سیاه» یعنى اشرف پهلوى و عواملش بوده است. اما مصاحبه نورالدین کیانورى از قتل وى توسط حزب توده و حسام لنکرانى پرده برداشت25و تردیدى وجود ندارد در صورت حیات حسام لنکرانى، اولیاء دم محمد مسعود از نامبرده و همدستانش مطالبه قصاص مى‏نمودند. کما این‌که در مقدمه کتاب‏هاى محمد مسعود مکرر به آن استناد آورده‏اند.26

به همین صورت شعبان جعفرى از پیوستگى گسترده گروه‏هاى سلطنت‏طلب و اسرائیل و آمریکا و همکارى آن‌ها با سایر گروه‏هاى چپ‌گرا در مرزهاى جمهورى اسلامى پرده برمى‏دارد27و یا آن که محسن رضوانى از پروژه سرقت سلاح از جبهه براى عملیات جنگ مسلحانه در داخل و آموزش نظامى در جبهه، با شعار حضور در جبهه‏ها پرده برمى‏دارد. از پروژه‏هاى عملیاتى مختلفى نام مى‏برد که در قالب پوشش‏هاى مختلف بوده است. یا عزت شاهى از رفتارهاى نامساعدى در کمیته انقلاب اسلامى سخن مى‏گوید که در صورت عدم رضایت و ادعاى طرف‏هاى اتقاقاً قدرتمند وى از جمله على فلاحیان مى‏تواند قابل ادعا باشد.

 

مرز مسئولیت در مصاحبه تاریخ شفاهى

تردیدى وجود ندارد که با تفاصیل فوق مصاحبه‏گر احساس ضیق و محدودیت خواهد نمود و خود را در مجموعه‏اى از چهارچوب‏هاى حقوقى و اخلاقى گرفتار خواهد دید که در صورت احساس گرفتارى مصاحبه ارزش و اهمیت تاریخى چندانى نخواهد داشت. بنابراین مرز مسئولیت در تاریخ شفاهى فیمابین مصاحبه‏شونده و مصاحبه‏گر چگونه است؟ براى تعیین این مرز ما خاطر شفاهى را به چند قسمت اساسى تعریف نموده‏ایم که معتقدیم براساس هر کدام از تعاریف ذیل الذکر مرز مسئولیت طرفین با یکدیگر متفاوت خواهد بود. در عین حال این تعریف مى‏تواند در روش‏تر شدن محدود مسئولیت‏هاى حقوقى و مدنى و مالى مؤثر افتد.

 باور ما بر آن است که خاطره شفاهى به چند صورت ذیل قابل تقسیم‏بندى است:

- خاطره شفاهى خام

- خاطره شفاهى ویرایشى

- خاطره شفاهى تدوینى

- خاطره شفاهى تلفیقى.28

خاطره شفاهى خام: در این شیوه، مصاحبه‏گران با شخصیت خاصى به مصاحبه مى‏نشینند و عین مطالب مصاحبه‌شونده را بى‏هیچ تبیین، ویرایش، دخل و تصرف و کم و کاست، با تمامى اشتباهات و یا فراموشى‏هاى خاطره‏گو، منتشر مى‏کنند. نمونه بارز و الگوى این شیوه، تاریخ نگارى شفاهى دانشگاه‌هاروارد است که مجموعه خاطرات شفاهى آن تحت مدیریت دکتر حبیب‏اللّه لاجوردى انجام شده و تاکنون حدود ده جلد از آن چاپ و منتشر شده است؛ از جمله: خاطرات امیر تیمور کلالى29، خاطرات على امینى30، خاطرات سلطان حمید قاجار31، خاطرات شاپور بختیار32، خاطرات شریف امامى33، خاطرات عبدالمجید مجیدى34، خاطرات فاطمه پاکروان35 و خاطرات ارتشبد طوفانیان36، این تلاش دانشگاه ‌هاروارد، به‌رغم تمامى هیاهوها و سر و صداهایى که پیرامون آن به راه انداخته شد و به‌رغم پول و امکانات زیادى که به قصد ایجاد یک مأخذ و منبع معتبر تاریخى از سوى عناصرى از هواخواهان رژیم سلطنتى و غرب‏گرایان و هواداران آمریکا، با پشتوانه و هدایت دستگاه‏هاى دولتى آمریکا صرف فراهم‏کردن آن شد، کارى بسیار ضعیف و ابتدایى است. البته برخى افراد در داخل ایران شدیداً تحت تأثیر نتایج این پروژه قرار گرفته‏اند، اما به هنگام ملاحظه خود اثر، متوجه مى‏شویم از آن‌جاکه مصاحبه‏ها بعد از پیاده‏شدن بدون هیچ‏گونه ویرایش، پاورقى و توضیح قابل توجه و با مقدمه واحد چاپ شده‏اند، کلمات و جملات ناقص، عبارات نامفهوم و موارد مبهم در آن بسیارند و عبارات از حالت گویشى بسیارنازلى برخوردار هستند، چنان که خواندن متون و استناد به آن‌ها بسیار دشوار است. نکته درخور توجه آن است که این خاطرات با کمترین میزان تصرف مصاحبه‏گر به چاپ رسیده است.

خاطرات شفاهى ویرایشى: صورت دیگرى از تاریخ نگارى شفاهى را شکل مى‏دهند که مراکز متعددى در داخل ایران به آن پرداخته‏اند و یا پیگیر آن هستند. در این شیوه، پس از ضبط و جمع‌آورى خاطرات از طریق مصاحبه و گفت وگو و پیاده‏شدن به صورت مکتوب و پس از اعمال ویرایش ادبى و درج توضیحات لازم، حاصل کار، در قالب کتاب منتشر مى‏شود. شیوه کار معمولاً به این صورت است که مصاحبه‌شونده خاطرات خود را بیان مى‏کند، سپس فرد یا گروهى از افراد این گفته‏ها را پیاده کرده و ویراستارى مى‏کنند؛ البته بدون آن که در آن دخل و تصرفى مفهومى انجام دهند. آن‏گاه خاطرات با امضا و تأیید خاطره‏گو منتشر مى‏شود. خاطرات سیدعلى‌اکبر محتشمى37، سیدمحمد کاظم بجنوردى38، مرتضى الویرى39، اکبر براتى40، منتشر شده توسط دفتر ادبیات انقلاب اسلامى و نیز خاطرات على‌اکبر ناطق‌ نورى41، محمدى رى‌شهرى42، محمدتقى فلسفى و. .. که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامى چاپ و منتشر شده‏اند، از این نوع به‌شمار مى‏روند. همچنین خاطرات نورالدین کیانورى43، و خاطرات فردوست44 که توسط عبداللّه شهبازى ویرایش شده است در این زمره محسوب مى‏شوند. لازم به ذکر است در خاطره‏نگارى ویرایشى، روان‏سازى ادبى صورت مى‏گیرد و ویراستار عبارات را از حالت گویشى به حالت نوشتارى نزدیک‏تر مى‏کند. البته در مواردى ویراستار ترجیح مى‏دهد با همان ادبیات گفتارى مصاحبه‏شونده، متن را به چاپ بسپارد تا از جذابیت‏هاى ادبیات گویشى ویرایش شده بهره بگیرد. به عنوان نمونه مى‏توان به کتاب خاطرات شعبان جعفرى با ویرایش هما سرشار اشاره کرد.45

خاطرات شفاهى تدوینى: در این شیوه، مصاحبه‏گر حادثه یا واقعه تاریخى را توضیح مى‏دهد و ضمن توضیح و بیان آن، به فرد یا گروهى اجازه مى‏دهد خاطرات او را آن‏گونه که مى‏پسندد تدوین کنند؛ چنان که تدوین‏کنندگان مى‏توانند برخى نقاط ضعف مطلب را با ارائه توضیح، تکمیل و تقویت نمایند و یا موارد مرتبط با مسائل امنیتى و اجتماعى و اخلاقى را حذف یا اضافه نمایند و با افزودن و کاستن، کتاب به گونه‏اى تنظیم شود که هم حالت روایى پیدا کند و هم جاذبه و شیرینى متون تاریخى را به همراه داشته باشد. کتاب‏هاى چاپ شده در خصوص خاطرات احمد احمد46 و خاطرات سرهنگ شهبازى47 و خانم مرضیه دباغ49، از این شیوه تاریخ‏نگارى پیروى کرده‏اند. این سبک از تاریخ‏نگارى، ضمن بهره‏گیرى از ظرایف قلم نویسنده، جذابیت بیشترى را براى خواندن ایجاد مى‏کند. منتهى ممکن است زیاده‏روى نویسنده در قلم فرسایى به اصالت و دقت تاریخى اثر لطمه وارد نماید. قابل انکار نیست که فضاسازى تاریخى در کار تاریخ نگارى مفید است، اما معلوم نیست اعمال این شیوه در خاطره‏نویسى تا چه اندازه مى‏تواند فضاى واقعى را نیز ترسیم کند. به عنوان نمونه کتاب «شب‏هاى بى‏مهتاب» و خاطرات سرهنگ شهبازى است که محسن کاظمى آن را تدوین نموده است و نگارنده در نقدى، مواردى از این فضاسازى‏ها را که منجر به نتایج غیرواقعى شده‏اند را تبیین نموده‏ام.49

با این وجود نقطه اصلى ملاحظات حقوقى در فضاسازى‏هاى آثار کاظمى با آثار دیگر در این است که فضاسازى‏هاى کاظمى مورد تأیید و امضاء و دفاع مصاحبه‏شوندگان از دیدگاه‏ها و خاطرات خود است و الزامات مسئولیت‏هاى مدنى ناشى از آن را پذیرا هستند.

خاطرات شفاهى تلفیقى: در این شیوه، جمع‏آورى و ضبط خاطرات از یک گروه در خصوص موضوع و واقعه‏اى خاص و یا در خصوص موضوعات و وقایعى مختلف، به صورت مصاحبه و گفت‌و‌گو انجام مى‏گیرد. در مرحله بعد، پازل‏هاى خاطرات را کنار هم مى‏گذارند و خط و سیر طبیعى خاصى را در چینش‏ها اعمال مى‏کنند. بهترین مصداق این شیوه، در مجموعه مصاحبه‏هاى «انقلاب ایران به روایت رادیو بی بى سى.»50 به انجام رسیده است که تاکنون در ایران به دو شکل مکتوب به چاپ رسیده است؛ یک‌‏بار به کوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوى تحت عنوان «انقلاب اسلامى به روایت رادیو بى بى سى» و بار دیگر توسط عمادالدین باقى تدوین و چاپ شده است. اخیراً برخى از جلسات ضبط شده این خاطرات شفاهى، در قالب شنیدارى آن و به صورت کاست، به خریداران کتاب عرضه مى‏شود. این سبک خاطره شفاهى به دلیل تنوع و جاذبه‏هایى که دارد، بسیار مؤثر است. در خصوص رادیو بی بى سى، نکته ویژه و حائز اهمیت آن است که این رادیو در جریان انقلاب اسلامى، سعى مى‏کرد نقش رهبران مبارز میانه‏رو و لیبرال را در مقابل امام خمینى‌(ره) برجسته سازد و از این‌رو بررسى میزان تأثیر آن در مسائل مربوط به انقلاب بسیار با اهمیت است مدل دیگرى از این دسته از آثار را مى‏توان در کتاب «توسعه در ایران»51 تهیه شده توسط مرکز مطالعات زنان ایران در آمریکا که مجموعه مصاحبه‏اى است با مجید گودرزى، عبدالمجید مجیدى و منوچهر فرمانفرمائیان ملاحظه کرد.

نتیجه‏گیرى

1ـ براساس تعاریف فوق، در شکل اول نقش مصاحبه‏گر در تاریخ شفاهى خام در حداقل اندازه لازم است. چنانچه مصاحبه‏گر در این میان فقط نقش پرسشگر را دارد و این پاسخ‏هاى مصاحبه‌شونده است که تعیین کننده مسئولیت‏هاى مدنى و حقوقى مى‏باشد. مگر آن که به طرز آشکارى مصاحبه‏گر، مصاحبه‌شونده را به سمت اهداف خود سوق دهد.

2ـ در شکل دوم مصاحبه‏گر خاطرات شفاهى نقشى افزونتر مى‏یابد. چرا که او حق دارد که در متن مصاحبه در اندازة ویرایش متن تصرف نماید و به اصلاح ساختار گفتار مصاحبه‏شونده بپردازد و البته در چنین مواردى حق دارد موارد متناقض و متضاد با قوانین مدنى و حقوق اجتماعى افراد و یا حقوق عمومى و خصوصى را حک و اصلاح نماید. در این صورت مصاحبه‏گر ویراستار نقش درخورى دارد مگر آن‌که ویراستار اثر شخص متفاوتى از مصاحبه‏گر باشد. در چنین صورتى مسئولیت به تناوب و میزان تأثیرگذارى در انتقال مفاهیم مثبت و منفى مى‏تواند بین مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌گر و ویراستار و ناشر قابل تقسیم باشد.

3ـ اما در شکل خاطرات شفاهى تدوینى مصاحبه‏گر نقشى به‌ مراتب افزون‌تر مى‏یابد. چرا که در این صورت این مصاحبه‏گر است که مى‏تواند اطلاعات ارایه شده را کم و زیاد نماید و در حداقلى یا حداکثرى نمودن مطالب در اشاعه مفاهیم مورد نظر خود بکوشد. در چنین شرایطى اگر مصاحبه‌شونده متن را به امضای نهایى مصاحبه‌شونده برساند مسئولیت مدنى آن فیمابین مصاحبه‌گر، ویراستار، مصاحبه‌شونده و ناشر‌ علی‌السویه خواهد بود.

چنان‌چه تدوین نهایى مورد امضای نویسنده نباشد قطعاً مسئولیت مصاحبه‏گر ویراستار بیشتر از مصاحبه شونده خواهد بود. چرا که مصاحبه‏گر با آزادى عمل در مطالب مصاحبه شونده دخل و تصرف نموده و با ایجاد تلمیح و تعقید توانسته است مفاهیمى غیر از مطالب مورد نظر مصاحبه‌شونده را منتقل نماید.

4ـ شکل دیگر از قالب‏هاى مصاحبه شفاهى که مى‏تواند بسیار بحث‏انگیز باشد شکل تلفیقى آن است. در شکل مصاحبه تلفیقى مصاحبه‌گر و تدوین‏کننده قدرت آن را دارند تا با قراردادن مصاحبه افراد در کنار سایر افراد آراء او را مورد نقد و ردّ قرار دهند و در چنین شرایطى به طور طبیعى نتایجى بسیار متفاوت از آن‏چه که مصاحبه‌شونده در ابتدا اراده کرده است دریافت گردد. تردیدى وجود ندارد در چنین شرایطى مسئولیت اصلى با مصاحبه‏گر خواهد بود.

کما این‌که در جریان تعارض با آراء دکتر عبدالکریم سروش از سوى نیروهاى مذهبى و مدیریتی نظام جمهورى اسلامى، آقاى شمس‌الواعظین به عنوان سردبیر روزنامه جامعه با جمعى از مستشرقین و اسلام‌شناسان اروپایى نظیر خانم آن مارى شیمل، حامد الگار و ... مصاحبه‏هاى جداگانه‌اى نمود و بعد از تلفیق این مصاحبه‏ها نتایج آن را تحت عنوان «بیانیه مشترک اسلام‌شناسان اروپایى» در حمایت از دکتر عبدالکریم سروش منتشر نمود که طبیعى است نتایج متفاوتى از مجموعه اظهارنظرها استخراج شده است و نهایتاً سبب اعتراض شدید آقاى حامد الگار و شکایت وى در دادگاه‌هاى ایران گردید.

 

نظام حقوقى مصاحبه در تاریخ شفاهى

در خصوص نظام حقوقى مصاحبه در تاریخ شفاهى باید به دو محور اساسى توجه کرد که آن دو محور براساس 1ـ نظام مسئولیت مدنى مصاحبه و 2ـ نظام مالکیت و بهره‏مندى از مصاحبه قابل تقسیم است.

 

نظام مسئولیت مدنى مصاحبه

مقصود ما از نظام مسئولیت مدنى الزامات حقوقى و پیامدهاى حقوقى ناشى از مسئولیت مدنى فرد، افراد و موسسات مربوطه، نسبت به مطالب مندرج در مصاحبه مى‏باشند. چنان‏چه در مصاحبه، مصاحبه‌شونده به فرد یا افرادى توهین نماید و یا آن که مقدسات جامعه را زیر سوال برد و یا از مباحثى سخن به میان آورد که ناقص منافع ملى و امنیت ملى کشور باشد و یا بر مظاهر فرهنگ استعمارى ارزش‌گذارى نماید و یا براساس تقسیم‏بندى‏هاى تفرقه‏انگیز و یا مباحث برترى نژادى و مسائل قومیتى نافى امنیت ملى و تقویت‏کننده نیروى گریز از مرکزیت نظام سیاسى و کشور باشد و یا از مسائلى سخن بگوید که موجب نشر و اشاعه فحشا در جامعه گردد، در این صورت مسئولیت با چه کسى است؟ آیا بیان هر مطلبی ممکن است دارای تفاوت اساسی با بیان همان مطلب در مقام دیگری بوده باشد؟

 

مراحل بیان در مصاحبه و مسئولیت‏هاى ناشى از آن

تردیدى وجود ندارد که ذکر هر چیزى عیناً به معناى ترویج آن نیست و ممکن است خاطره‏گو در یکى از چند وجه زیر مطلبى را بیان نماید:

1ـ مصاحبه در مقام تبلیغ و ترویج

2ـ مصاحبه در مقام بیان

3ـ مصاحبه در مقام تبیین و اصلاح

4ـ مصاحبه در مقام تبیین و نقض.

 

مصاحبه در مقام تبلیغ و ترویج

در صورت اول تردیدى وجود ندارد که مصاحبه‌شونده به دلیل بیان تبلیغى و ترویجى مباحث فوق‌الاشاره مسئولیت مدنى مندرج در قانون مطبوعات و قوانین مدنى را خواهد داشت. چرا که هرچند قانون مخصوصی براى مصاحبه و تاریخ شفاهى تدوین نشده است، اما قانون‌گذار در فصل چهارم و طى مواد ششم تا دوازدهم و تحت عنوان حدود مطبوعات موارد منع را مورد تأکید قرار داده است که به قرار ذیل است:

ماده 6: نشریات جز در موارد اخلال به مبانى و احکام اسلامى و حقوق عمومی و خصوصى که در این فصل مشخص مى‏شوند، آزادند.

1ـ نشر مطالب الحادى و مخالف موازین اسلامى و ترویج مطالبى که به اساس جمهورى اسلامى لطمه وارد کند.

2ـ اشاعه فحشا و منکرات و انتشار عکس‏ها و تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومى.

3ـ تبلیغ و ترویج اسراف و تبذیر.

4ـ ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه، به ویژه از طریق طرح مسائل نژادى و قومى.

5ـ تحریص و تشویق افراد و گروه‏ها به ارتکاب اعمالى علیه امنیت، حیثیت و منافع جمهورى اسلامى ایران در داخل یا خارج.

6ـ فاش نمودن و انتشار اسناد و دستورها و مسائل محرمانه، اسرار نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى، نقشه و استحکامات نظامى، انتشار مذاکرات غیرعلنى مجلس شوراى اسلامى و محاکم غیرعلنى دادگسترى و تحقیقات مراجع قضایى بدون مجوز قانونى.

7ـ اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن و همچنین اهانت به مقام معظم رهبرى و مراجع مسلم تقلید.

8ـ افترا به مقامات، نهادها، ارگآن‌ها و هر یک از افراد کشور و توهین به اشخاص حقیقى و حقوقى که حرمت شرعى دارند، اگرچه از طریق انتشار عکس یا کاریکاتور باشد.

9ـ سرقت‏هاى ادبى و همچنین نقل مطالب از مطبوعات و احزاب و گروه‏هاى منحرف و مخالف اسلام داخلى و خارجى. به نحوى که تبلیغ از آن‌ها باشد. (حدود موارد فوق را آیین‏نامه مشخص مى‏کند.)

10ـ استفاده ابزارى از افراد (اعم از زن و مرد) در تصاویر و محتوى، تحقیر و توهین به جنس زن، تبلیغ تشریفات و تجملات نامشروع و غیرقانونى.

تبصره 1ـ سرقت ادبى عبارت است از نسبت دادن عمدى تمام یا بخش قابل توجهى از آثار و نوشته‏هاى دیگران به خود یا غیر ولو به صورت ترجمه.

11ـ پخش شایعات و مطالب خلاف واقع و یا مطالب تحریف دیگران.

12ـ انتشار مطلب علیه قانون اساسى.

تبصره 2ـ متخلف از موارد مندرج در این ماده مستوجب مجازات‏هاى مقرر در ماده 698 قانون مجازات اسلامى خواهد بود و در صورت اصرار مستوجب تشدید و لغو پروانه مى‏باشد.

اما نکته مهم در موارد فوق قانون مطبوعات آن است که همه موارد فوق در خصوص نشر مطالب فوق الذکر است و انتشار مطالب را در بند 1 و 3 و 4 ـ از ماده 6 منوط انتشار به قصد به ترویج و تبلیغ نموده و البته براى تشخیص آن هئیت منصفه نیز تعیین شده است.

اما در تاریخ شفاهى و مصاحبه (و صد البته در مطبوعات) سه شکل دیگر نیز قابل تصور است که در قانون نیامده است.

 

مصاحبه در مقام بیان

گاهى خاطره‌گو در مقام بیان یک ایده و توضیح و تعلق به جریانی سیاسى و یا عقیدتى مورد بحث، راجع به مسئله‏اى توضیح مبسوط مى‏دهد و به هیچ روى از بیان آن تبلیغ و ترویج مستفاد نمى‏شود. چنان‏چه در منابر و جلسات مذهبى داراى روح پژوهش اشعار کفرآمیز و موهن یزیدبن معاویه قرائت مى‏شود که مى‏گوید:

وَلستُ من خندف ان لم انتقم

من بنى‌احمد ماکان فعل

لیت اشیاخى ببدر شهدوا

و قتلنا الفارس اللیث البطل

لعبت هاشم بالملک فلا

خبرجاء و لاوحى نَزَل.

تردیدى وجود ندارد که هیچ‌کس این شعر را به قصد ترویج و یا رد و نقد بیان نمى‏کند بلکه در مقام بیان مسئله است. چنان‏چه در بسیارى از محافل علمى و آثار و آراء مختلف به صورت شفاهى و در مقام بیان چنان توضیح داده مى‏شود که گویى ایده گوینده است. اما کسى آن را مصداق ترویج و تبلیغ تلقى نمى‏کند. جالب این‌که قانون مطبوعات براى موقعیت و مقام بیان موضع، حقوقى را روشن نساخته است و فقط در برابر مقام ترویج و تبلیغ موضع گرفته است.

 

مصاحبه در مقام تبیین و اصلاح

گاهى مصاحبه‌شونده در مقام تبیین و اصلاح ایده‏اى را مطرح مى‏کند که مشمول مقررات مربوطه قوانینى از ماده 6 تا ماده 12 خواهد بود. اما مصاحبه‌شونده در بیان آراء با هدف تبیین وجوه آن و با هدف اصلاح به توضیح مسئله مى‏پردازد. تردیدى وجود ندارد که هم در مقام بیان و هم در مقام تبیین به قصد اصلاح، عقاید و موضوعات مورد نظر در قانون منتشر شده اشاعه مى‏یابد و این‌که تلاش مصاحبه‌شونده و یا حتى نویسنده در اصلاح به نتیجه مى‏رسد یا خیر، معلوم نیست و اى بسا صرف توضیح در مقام تبیین به قصد اصلاح نیز با اشاعه همراه باشد.

به عنوان نمونه آثار تاریخى تجارى نویسى که در سال‏هاى اخیر به بهانه تبیین و اصلاح مفاسد اخلاقى خاندان پهلوى منتشر مى‏شود در ذات خود نوعى ترویج را نیز به دنبال خواهد داشت. هر چند در ابتدا و مقدمه و یا در پاورقى نویسنده به توضیحاتى مى‏پردازد و حتى درست و اصلاح آن را توضیح مى‏دهد و حتى در موارد بسیارى خود به مسئله جدیدى بدل مى‏شود. چنان‏چه خاطرات فردوست در مقام توضیح تبیین رفتار امیرعباس هویدا به توضیح اعمال خلاف عفت عمومى وى و ابوالحسن ابتهاج و اشرف پهلوى مى‏پردازد و یا پروین غفارى52 به توضیح اعمال و رفتار شاه با وى و دیگران مى‏پردازد. و با وجود سعى در تبیین به قصد اصلاح خواه ناخواه نشر آن منتهى به گرایش به باطل و گناه و ریختن قبح معاصى کبیره در نزد افکار عمومى مى‏شود و بى‏سبب بسیارى از نویسندگان آثار داراى بار منکر اخلاقى علاقه‌مندند که کتاب آن‌ها به دلیل تبیین و اصلاح مورد نقد دیگران قرار گیرد و حتّى توصیه به منع شود. چرا که در صورت منع و توصیه به اصلاح، اشتها آورى براى اشاعه و ترویج را بدنبال خواهد داشت و به همین صورت است مقام تبیین به قصد نقض و ردّ.

 

مصاحبه در مقام تبیین به قصد نقض و ورود

تردیدى وجود ندارد که گاهى بیان یک مسئله به قصد رد و نقض است و در چنین مواردى حساسیت در جامعه نسبت به یک راى و نظر و یا خاطره افزایش مى‏یابد و در چنین شرایطى ممکن است با مصاحبه و انتشار مطالب مشمول مواد فوق در صدد ردّ و نقض و نقد آن برآیند. ماده 9 تا 11 قانون مطبوعات انتشار مطالب احزاب ضد‌انقلاب را به قصد تحقیق و نقد به شرطى که تبلیغ نباشد، مجاز مى‏داند. اما مرز تبلیغ و بیان و نقد در تاریخ شفاهى تبیین نشده است و مهم‏تر این‌که موارد اختلافى در تاریخ شفاهى هیئت منصفه‏اى ندارد. تردیدى نیست که در چنین شرایطى ممکن است مدعا و دعوا دوسو یابد: 1ـ شخص مورد نقد، 2ـ موضوع نقد.

چرا که در این شرایط معمولاً ادعاهاى حیثیت و اعتراضات نسبت به نقد یک دیدگاه بسیار جدى مى‏شود و نمى‏توان از کنار آن‏ها عبور کرد. اگرچه خاطره‏گو و یا نویسنده مدعى شود که آن‏چه از قول او نقل و نقد شده است ناصحیح بوده است و ادعاى نشراکاذیب علیه خاطره‏گوى منتقد مطرح شود.

متأسفانه در شرایط فوق نیز قانونى وجود ندارد. با وجودى که فصل ششم قانون مطبوعات و ماده 22 از تبصره 1 تا تبصره 4 این قانون، مطبوعات را موظف به چاپ پاسخ و شخص مورد نقد و یا افتراء و مدعى نشر اکاذیب و شایعه و در ضمن بر حق قانونى وى در شکایت به دادگاه تأکید مى‏نماید و حق انتشار پاسخ را نافى حق شکایت به دادگاه نمى‏داند.

ماده 23: هرگاه در مطبوعات مطالبى مشتمل بر توهین یا افترا، یا خلاف واقع و یا انتقاد نسبت به شخص (اعم از حقیقى یا حقوقی) مشاهده شود، ذینفع حق دارد پاسخ آن را ظرف یک ماه کتباً براى همان نشریه بفرستد. نشریه مزبور موظف است آن‏گونه توضیحات و پاسخ‏ها را در یکى از دو شماره‏اى که پس از وصول پاسخ منتشر مى‏شود، در همان صفحه و ستون و با همان حروف که اصل مطلب منتشر شده است، مجانى به چاپ برساند، به شرط آنکه جواب از دو برابر اصل تجاوز نکند و متضمن توهین و افترا به کسى نباشد.

تبصره 1ـ اگر نشریه علاوه بر پاسخ مذکور مطالب یا توضیحات مجددى چاپ کند، حق پاسخگویى مجدد براى معترض باقى است. درج قسمتى از پاسخ به صورتى که آن ‏را ناقص یا نامفهوم سازد و همچنین افزودن مطالبى به آن در حکم عدم درج است و متن پاسخ باید در یک شماره درج شود.

تبصره 2ـ پاسخ نامزدهاى انتخاباتى در جریان انتخابات باید در اولین شماره نشریه درج گردد. به شرط آن‏که حداقل شش ساعت پیش از زیر چاپ رفتن نشریه پاسخ به دفتر نشریه تسلیم و رسید دریافت شده باشد.

تبصره 3ـ در صورتى‌ که نشریه از درج پاسخ امتناع ورزد یا پاسخ را منتشر نسازد، شاکى مى‏تواند به دادگسترى شکایت کند و رئیس دادگسترى در صورت احراز صحت شکایت جهت نشر پاسخ به نشریه اخطار مى‏کند و هرگاه این اخطار مؤثر واقع نشود پرونده را پس از دستور توقیف نشریه که مدت آن حداکثر از ده روز تجاوز نخواهد کرد به دادگاه ارسال مى‏کند.

تبصره 4ـ اقدامات موضوع این ماده و تبصره‏هاى آن نافى اختیارات شاکى در جهت شکایت به مراجع قضایى نمى‏باشد.

اما این موارد مربوط به نشر مطبوعات است و مواد ششم تا دوازدهم فصل چهارم قانون مزبور، به آثار منتشر شده درحوزه تاریخ شفاهی دلالت ندارد.

 

فقدان محدودیت مصاحبه در تاریخ شفاهى

تردیدى وجود ندارد که یکى از ضرورى‏ترین مباحث در خصوص تاریخ شفاهى و مصاحبه، تبیین مرزبندى‏ها و حدود آزادى‏هاست. نکته درخور توجه آن است که مسئله مصاحبه در تاریخ شفاهى به دلیل آن که نه در قاعده مباحث مطبوعات مى‏گنجد و نه در قاعده آثار مربوط به کتب و نگارش، از فرصت‏هاى بسیارى نیز برخوردار است. به عنوان نمونه قانون مطبوعات درخصوص کسانى که مى‏توانند از فرصت قانون مطبوعات به عنوان مدیر مسئول، ناشر، سر دبیر و نویسنده بهره‏مند گردند و یا مطالب ترویجى آن‌ها و بیان دیدگاه‌هایشان منتشر شود مرزبندى و حدودى را تعیین نموده است. که در ماده 8 فصل پنجم با تبصره‏هاى 1 تا3 متقاضیان پروانه نشر مطبوعات به شرط ایرانى‏بودن، شخص حقوقى و حقیقى، مسئولیت وى مشروط شده و استفاده از کمک‏هاى مستقیم و غیرمستقیم خارجى را ممنوع و جرم دانسته و در آن نظارت وزارت خارجه و ارشاد را شرط نموده است. مهم‏تر این‌که واگذارى امتیاز به غیر اعم از قطعى و شرطى و اجاره را ممنوع و جرم دانسته است؛ مگر با اجازه هیأت نظارت به درخواست کتبى صاحب امتیاز. در فصل پنجم و در شرایط متقاضى انتشار نشریه چنین آمده است:

ماده 8ـ انتشار نشریه توسط اشخاص حقیقى یا حقوقى با سرمایه ایرانى و اخذ پروانه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى آزاد است.

استفاده نشریات از کمک خارجى مستقیم یا غیر مستقیم ممنوع و جرم محسوب مى‏گردد.

تبصره 2ـ کمک‏هاى اشخاص حقیقى یا حقوقى خارجى غیردولتى که با نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى و وزارت امور خارجه دریافت گردد مشمول این ماده خواهد بود.

تبصره 3ـ واگذارى امتیاز نشریه به غیر اعم از قطعى، شرطى، اجاره و امثال آن ممنوع است و جرم محسوب مى‏شود مگر در صورت درخواست کتبى صاحب امتیاز و تصویب هیأت نظارت.

تردیدى وجود ندارد که در بحث تاریخ شفاهى و مصاحبه‏ها چنین محدودیت‏هایى وجود ندارد و واگذارى امتیاز مصاحبه به غیر، مشروط به اجازه کسى جز صاحبان آن ـ که درباره آن بحث خواهیم کرد ـ نمى‏باشد.

فقدان محدودیت درباره شخصیت‏هاى موضوع مصاحبه در تاریخ شفاهى موضوع دیگرى در عرصه تاریخ شفاهى و داراى رفع محدودیت مى‏باشد. فقدان محدودیت افراد به لحاظ حقوق اجتماعى است.

به عنوان نمونه هیچ‏کس در ایران به «شعبان جعفرى» و یا خانم «هما سرشار» به دلایل سوابق جنایات و یا پیوستگى با صهیونیسم، اجازه تأسیس مطبوعات و نشر نمى‏دهد و شعبان جعفرى به دلیل اشتهار به فسق و خلاف اخلاق و عاملیت در کودتاى 28 مرداد 1332 و جنایات گسترده رژیم پهلوى نمى‏توانسته در مطبوعات حتى مصاحبه و دفاعیه‏اى از خود داشته باشد. اما کتاب خاطره و مصاحبه شفاهى آن دو به طور همزمان توسط هفت ناشر و مکرر مجوز چاپ دریافت و در گسترده‏ترین شکل ممکن توزیع شد. در مواردى تبلیغ و موارد بسیارى مورد نقد قرار گرفت و مهم این است که شعبان جعفرى و هما سرشار که در عرضه مطبوعات نمى‏توانستند سخنى بگویند، لکن در عرصه تاریخ شفاهى واقعاً غوغا کرده‏اند. ملاحظه ماده نهم فصل پنجم قانون مطبوعات و تبصره‏هاى شش‏گانه آن در خور توجه است.

ماده 9: الف ـ شخص حقیقى متقاضى صاحب امتیاز باید داراى شرایط زیر باشد:

1ـ تابعیت ایران.

2ـ دارا بودن حداقل 25 سال.

3ـ عدم حجر و ورشکستگى به تقلب و تقصیر.

4ـ عدم اشتهار به فساد اخلاق و سابقه محکومیت کیفرى براساس موازین اسلامى که موجب سلب حقوق اجتماعى باشد.

5ـ داشتن صلاحیت علمى در حد لیسانس و یا پایان سطح در علوم حوزه‏هاى به تشخیص هیأت نظارت موضوع ماده 10 این قانون.

6ـ پایبندى و التزام عملى به قانون اساسى.

ب ـ اشخاص حقوقى متقاضى امتیاز باید داراى شرایط ذیل باشند:

1ـ مراحل قانونى ثبت شخصیت حقوقى طى شده باشد و در اساسنامه و یا قانون تشکیل خود مجاز به انتشار نشریه باشد.

این‌جاست که مواد فوق به هیچ روى مانع شعبان جعفرى و هما سرشار و یا سایر شخصیت‏هاى مشابه آن‌ها به عنوان چهره‏هاى حداکثرى از منع، نمى‏شود و جالب‌‏تر این‌که تبصره پنج 5 ماده 9 از فصل پنجم قانون مطبوعات به طور کاملاً آشکار اشخاص فوق الذکر را به صراحت از هر گونه فعالیت مطبوعاتى منع مى‏نماید و در مواردى که مطبوعات از این قاعده تخطى کرده‏اند مورد مجازات قرار گرفتند. کما این‌که روزنامة نشاط به خاطر انتشار مطالب یکى از بانوانى که به ایده‏هاى همجنس‌بازانه باور داشته و مبلغ آن بود توقیف و ناشر آن نیز با رضایت خاطر آن را پذیرفته و عذرخواهى کرده است و آن را نتیجه عدم اطلاع خویش از چگونگى پایبندى‏هاى شخص مزبور دانسته است. ملاحظه قانون مزبور و فرصت‏هاى گسترده در عرصه تاریخ شفاهى درخور اهمیت و توجه است. تبصره پنج این قانون چنین اشعار می‌دارد:

تبصره 5: نخست‌وزیران، وزیران، استانداران، امراى ارتش و شهربانى، ژاندارمرى، روساى سازمان‌هاى دولتى، مدیران عامل و رؤساى هیأت مدیره شرکت‏ها و بانک‏هاى دولتى و کلیه شرکت‏ها و مؤسساتى که شمول حکم در مورد آن مستلزم ذکر نام است، نمایندگان مجلسین، سفرا، فرمانداران، شهرداران، رؤساى انجمن‏هاى شهر و شهرستان تهران و مراکز استآن‌ها، اعضاى ساواک، رؤساى دفاتر رستاخیز در تهران و مراکز استآن‌ها و شهرستآن‌ها و وابستگان به رژیم سابق که در فاصله زمانى پانزدهم خرداد 1342 تا 22 بهمن 1357 در مشاغل مذکور بوده و همچنین کسانى که در این مدت از طریق مطبوعات، رادیو تلویزیون با سخنرانى در اجتماعات خدمتگزار تبلیغاتى رژیم گذشته بوده‏اند، از انتشار نشریه و هر گونه فعالیت مطبوعاتى محرومند.

اما در جریان تاریخ شفاهى از اکثر همین اشخاص ممنوع‌المصاحبه و ممنوع‌التصویر در مطبوعات آثار مختلف به چاپ رسیده است. کتاب پاسخ به تاریخ53، خاطرات شفاهى على امینى، جهانگیر تفضلى54، جعفر شریف امامى، امیر تیمور کلالى، اردشیر زاهدى، فریده دیبا (با فرض صحت اصالت آن)، فرح پهلوى، فریدون هویدا، عبدالمجید مجیدى، منصور رفیع‌زاده و اشرف پهلوى و ده‏ها مورد دیگر در ایران بدون هیچ محدودیتى به چاپ رسیده‏اند. همچنین است فعالیت مطبوعاتى اعضا و هواداران گروه‏هاى ضدانقلاب در گروه‏هاى غیر قانونى و محکومین دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى به جرم اعمال ضد‌انقلابى یا علیه امنیت کشور. فعالان ضد نظام جمهورى اسلامى حق فعالیت مطبوعاتى ندارند. تبصره 8 ماده 9 از فصل پنجم چنین اشعار مىدارد:

تبصره 8: اعضا و هواداران گروه‏هاى ضدانقلاب و یا گروه‏هاى غیرقانونى و محکومین دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى که به جرم اعمال ضدانقلابى و یا علیه امنیت داخلى و خارجى محکومیت یافته‏اند و همچنین کسانى که علیه نظام جمهورى اسلامى ایران فعالیت و یا تبلیغ مى‏کنند حق هیچ‌گونه فعاليّت و قبول سمت در نشریات را ندارند.

پر واضح است آثار گسترده‏اى از اعضا گروه‏هاى ضدانقلاب در قالب خاطرات شفاهى منتشر شده است. چه آثارى که توسط مؤسسات دولتى به چاپ رسیده است و چه آثارى که توسط مؤسسات خصوصى به بازار نشر عرضه شده‏اند. چنان چه خاطرات کورش لاشایى، محسن رضوانى در مصاحبه با حمید شوکت تحت عنوان «نگاهى به جنبش چپ از درون»، خاطرات بابک امیرخسروى، خاطرات ایرج اسکندرى در مصاحبه با بابک امیر خسروى و فریدون آذر نور، اعضاء حزب توده، سازمان مجاهدین خلق، «قدرت و دیگر هیچ» از طاهره باقرزاده مکرر در ایران به چاپ رسیده‏اند و حوزه منع انتشار در مطبوعات بر آن‌ها تسرى نیافته است.

 

فقدان محدودیت جغرافیایى

با وجود آن که قانون مطبوعات، مطبوعات را در محدودیت جغرافیایى تعریف کرده است اما این مسئله در مورد تاریخ شفاهى مفهومى ندارد. ماده 2 از فصل پنجم چنین اشعار مى دارد: زمینه فعالیت نشریه مرتبط با زمینه فعالیت شخص حقوقى بوده و محدوده جغرافیایى آن همان محدوده جغرافیایى شخصیت حقوقى باشد.

اما این محدودیت جغرافیایى در حوزه تاریخ شفاهى وجود ندارد. بلکه بالعکس هرچه مصاحبه‏گر و مصاحبه‌شونده از فاصله جغرافیایى بیشترى برخوردار باشند جذابیت اثر بیشتر خواهد شد و صد البته هرچند فاصله معنوى آن‌ها نیز بیشتر بوده باشد.

 

فقدان ممنوعیت‏هاى ناشى از فقدان وجود مدیر مسئول

یکى دیگر از گستردگى‏هاى عرصه تاریخ شفاهى فقدان ممنوعیت به خاطر عدم وجود و یا مرگ مدیر مسئول یا صاحب امتیاز است و در چنین صورتى انتشار نشریه ممنوع مى‏شود. اما این مسئله در مورد تاریخ شفاهى شکل گرفته در همان موسسه وجود ندارد.

چنانچه مدیر مسئول نشریه‏اى بر کنار شود و یا استعفا دهد و یا فوت نماید انتشار نشریه او ممنوع است. ملاحظه مواد مربوط به ممنوعیت‏هاى انتشار مطبوعات و مقایسه آن با فضاى تاریخ شفاهى درخور توجه است. فصل چهارم از قانون چنین اشعارى دارد:

ماده 7: موارد زیرممنوع و جرم محسوب مى‏شود:

الف ـ چاپ و انتشار نشریه‏اى که پروانه براى آن صادر نشده و یا پروانه‏اى آن لغو گردیده است و یا به دستور دادگاه به طور موقت یا دائم تعطیل گردیده است.

ب ـ انتشار نشریه به گونه‏اى که اکثر مطالب آن مغایر باشد با آن‏چه که متقاضى به نوع آن متعهد شده است.

ج ـ انتشار نشریه به نحوى که با نشریات موجود یا نشریاتى که به طور موقت یا دائم تعطیل شده‏اند از نظر نام، علامت و شکل اشتباه شود.

د ـ انتشار نشریه بدون ذکر نام صاحب امتیاز و مدیر مسئول و نشانى اداره نشریه و چاپخانه آن.

تبصره ـ مراکز نشر، چاپ، توزیع و فروش نشریات، مجاز به چاپ و انتشار و عرضه مطبوعات و نشریاتى که از سوى دادگاه صالح یا هیئت نظارت مغایر با اصول مندرج در این قانون تشخیص داده شود، نمى‏باشند.

 

کاستى‏هاى حوزه مسئولیت مدنى مصاحبه در تاریخ شفاهى

تردیدى وجود ندارد که فقدان تقسیم مسئولیت در بحث تاریخ شفاهى در میان تهیه‏کنندگان متون یکى از اصلى‏ترین مشکلات موجود در عرصه تاریخ شفاهى است.

این معضل چه به لحاظ تقسیم مسئولیت مدنى و چه به لحاظ نظام تقسیم مالکیت معنوى و مادى از مصاحبه به طور جدى رخ مى‏نماید. اگر در قانون نشریات مدیر مسئول پاسخگوى مکتوبات نشریات است و در قانون کتب و نشر، ناشر و یا نویسنده، در تاریخ شفاهى این مسئله تاکنون تبیین نشده است و حوزه مرزهاى مسئولیت مدنى و مالکیت مادى و معنوى به هیچ روى مشخص نیست.

ما در صفحات قبل در خصوص بحث وجود ذهنى، لفظى کتبى و عینى توضیح مبسوطى آورده‏ایم و به‏طور طبیعى اصل خاطره و واگویى آن از آن خاطره‏گو است و گزارش و ثبت و ضبط و پیاده کردن آن برعهده مصاحبه‏گر. این در صورتى است که مصاحبه‏گر و پیاده‏کننده و ویراستار هر سه شخص واحد بوده باشد و در صورت تعدد مصاحبه‏گر و پیاده کننده باز هم مسئولیت به فراخور تقسیم مى‏شود.

نکته مهم‏تر آن است که مصاحبه‌شونده به اعتبار چه کسى و یا چه مؤسسه‏اى به بیان مطالب خود مى‏پردازد؟

و آیا اعتبار و مسئولیت مؤسسه مصاحبه گیرنده به عنوان یک مؤسسه حقوقى ضمیمه و پیوست اعتبار و مسئولیت مصاحبه‏کننده و یا از آن منفک است؟ به عنوان نمونه عزت‌اللّه شاهى در خاطرات خویش به اعتبار و مسئولیت دفتر ادبیات انقلاب اسلامى به بیان خاطرات خود پرداخته است و یا به اعتبار شخص خود و یا شخص محسن کاظمى و یا هر سه؟

در این صورت مسئولیت مدنى آن‌ها در این‏خصوص چگونه باید تقسیم گردد؟

و یا مسئولانى که در مصاحبه با مؤسسه تاریخ شفاهى هاروارد و یا مرکز اسناد انقلاب اسلامى به مصاحبه نشسته‏اند آیا به اعتبار شخص خود بوده و یا مؤسسه و یا مصاحبه گیرنده؟ تردیدى وجود ندارد که در شرایطى مصاحبه‏گر اقوى از مصاحبه‌شونده است و مصاحبه‏گرِ کارمندِ یک مؤسسه، معتبرتر و مهم‏تر از خود مؤسسه است. در این صورت باز نظام مسئولیت مدنى و بهره‏مندى دچار تغییر و تحول مى‏شود.

 

حال چه باید کرد؟

به نظر مى‏رسد با توضیحات فوق، قاعده در مصاحبه براساس تفاعل متقابل و قاعده شراکت است. چرا که هر یک از طرفین در تهیه شرایط لازم براى بیان خاطرات کسانى که زبان دارند اما قلم ندارند، بیان دارند اما توان ندارند به خدمت آن درمى‏آید و یا آن که آنان را به خدمت مى‏گیرد. هردو صورت متصور است و قابل فهم. یا مؤسسه مصاحبه‏کننده را به خدمت درمى‏آورد و یا هر دو، مصاحبه‏شونده و موسسة مصاحبه‏گر را به خدمت مى‏گیرند. اگر مؤسسه فردى را به خدمت گیرد و یا فرد موسسه را، نظام تقسیم در قاعده شراکت تغییر مى‏یابد.

بنابراین چون در نظام مصاحبه مبنا و قاعده را مشارکت متقابل و البته متفاوت و متعاکس مى‏دانیم، قائل هستیم به این‌که باید مبناى عمومى حقوقى شراکت در مصاحبه رعایت شود. چرا که در شراکت پیشاپیش سهم الشرکه هر کدام از صاحبان سهام مشخص مى‏شود.

در این قاعده هر کدام از طرفین به میزانى از حق‏السهم مزبور رضایت مى‏دهند و چه بسا ممکن است سهم مبهمى را منوط به فعالیت بخصوصى نمایند که احد از شرکاء آن را انجام دهد. تردیدى نیست که شرکا نیز در شراکت بر موضوع مالکیت و مسئولیت به تفاهم مى‏رسند. اعضاء و رئیس هیأت مدیره شرکت، مدیر عامل و مدیران هر کدام مسئولیت خاص خود را پذیرا هستند و بر این پذیرش مسئولیت پیشاپیش صحه مى‏گذارند و آن را امضا مى‏نمایند. ضمن آن که پیشاپیش به تقسیم منافع مى‏پردازند و اگر منافع در شرکت دچار ضرر و یا اضرار شود همه اعضای صاحب سهم آسیب مى‏بینند.

حال آن که در قانون مطبوعات چنین قاعده‏اى حاکم نیست مدیر مسئول مسئولیت‏هاى ناشى از فعالیت مطبوعاتى را مى‏پذیرد و حق ندارد اعضای نشریه خود را به واسطه ضرر و یا اضرار متضرر نماید. مسئولیت عمومى نشریه با صاحب امتیاز است. تبصره‌های چهار و شش و هفت از ماده 9 فصل پنجم قانون مطبوعات اشعار مى‏داد که که مسئولیت عمومى نشریه با صاحب امتیاز است

تبصره 7: مسئولیت مقالات و مطالبى که در نشریه منتشر مى‏شود به عهده مدیرمسئول است ولى این مسئولیت نافى مسئولیت نویسنده و سایر اشخاصى که در ارتکاب جرم دخالت داشته باشند نخواهد بود.

ضمن آن که ماده 46 همین قانون با عنایت به منافع مالى کارکنان نشریات مدیران مسئول را موظف به بیمه کارکنان خود کرده است تا در برابر مسائل حقوقى و کیفرى ناشى از نشر مطالب منجر به تعطیلى آسیب نبینند. چرا که در این‏جا قاعده شراکت حاکم نیست. بلکه قاعده کارگر و کار حاکم است.

ماده 46: صاحب امتیاز و مدیرمسئول موظفند کلیه کارکنان نشریه را بیمه نمایند تا در صورتى که به حکم دادگاه یا رأى هیئت نظارت یا به هر دلیل دیگر نشریه تعطیل ‏گردید. تا زمان اشتغال مجدد طبق مقررات قانون کار حقوق قانونى آنان پرداخت شود.

اما فرآیند تعامل در تاریخ شفاهى و مصاحبه رابطه کارگر و کارفرما نیست. بلکه رابطه دو شریک و یا چیزى شبیه عامل و سرمایه‌گذار است که خاطره، سرمایه و ضبط و پیاده‏کردن و ویرایش بازنویسى و تدوین و چاپ عاملیت تلقى مىشود. در بخش عاملیت وظایف تقسیم مى‏شود و البته ممکن است سرمایه‏گذاران از حق‏السهم مادى خود درگذرند و یا آن که مسئولیت‏هاى مدنى ناشى از انتشار را خود برعهده گیرند و یا به موسسه و یا مصاحبه‏گر واگذار نماید

تردیدى وجود ندارد که هر یک از اشکال فوق مى‏تواند فرایند خاص خود را داشته باشد. اما مهم این است که خاطره‏گو و مصاحبه‏گر در چارچوب قواعد شراکت با یکدیگر تراضى و توافق نمایند و براساس میزان مشارکت مسئولیت مدنى آن را پذیرا گردند.

در بحث تاریخى شفاهى مباحثى چون مسئولیت مدنى اعم از توجه مسئولیت به غیر از افراد و یا مؤسسات حقوقى و یا شخصیت‏هاى حقیقى و حقوقى که هر کدام فرایند کامل خود در قانون مطبوعات را نیز دارد مطرح و قابل تعمیم مى‏تواند باشد. بنابراین لازم است قبل از مصاحبه و یا تدوین و انتشار، مسئولیت‏هاى مدنى ناشى از اثر به نوعى تقسیم و تفاهم گردد.

 

جریان قاعده امانت

یکى از اساسى‏ترین مباحث در بحث فوق قاعده شراکت است. در نظام حقوق اسلامى و در شراکت نیز قاعده امانت سریان مى‏یابد. مصاحبه‌گر شریک مصاحبه و امین در انتقال مفاهیم نیز تلقى مى‏شود در چنین شرایطى اگر مصاحبه‌گر بر خلاف اظهارات مصاحبه‌شونده مطالبى را وارد مباحث او نماید که مصاحبه‌شونده به آن رضایت نداشته و یا مستوجب مسئولیت مدنى براى مصاحبه‏شونده شده و اثبات گردد که مصاحبه‌شونده چنین نگفته است قطعاً جریان قاعده خیانت در امانت در این‏جا بار سنگینى را به لحاظ مسئولیت مدنى و کیفرى برعهده مصاحبه‏گر خواهد گذاشت و این مسئله آن قدر اهمیت دارد که قطعاً از تصور آن نیز همگان گریزانند.

 

موارد مسئولیت مدنى مصاحبه مصاحبه‏گر

قانون مطبوعات صراحت سخن از مصاحبه‏شونده ندارد. بلکه به موارد مسئولیت مدنى مطبوعات اشاره دارد که به نظر مى‏رسد این قواعد و مواد قانونى منافاتى با مسئولیت مدنى در انتشار خاطرات شفاهى نیز نداشته باشد.

مواد 24 تا 33 قانون مطبوعات به موارد مسئولیت مدنى مطبوعات اشاره دارد که با مباحث تاریخ شفاهى پیوستگى تام دارد. این مواد چنین اشعار مى‏دارند:

ماده 24: اشخاصى که اسناد و دستورهاى محرمانه نظامى و اسرار ارتش و سپاه و یا نقشه‏هاى قلاع و استحکامات نظامى را در زمان جنگ یا صلح به وسیله یکى از مطبوعات فاش و منتشر کنند به دادگاه تحویل تا برابر مقررات رسیدگى شود.

ماده 25: هرکس به وسیله مطبوعات، مردم را صریحاً به ارتکاب جرم یا جنایتى بر ضد امنیت داخى یا سیاست خارجى کشور که در قانون مجازات عمومى پیش‏بینى شده است، تحریص و تشویق نماید در صورتى که اثرى بر آن مترتب شود، به مجازات معاونت همان جرم محکوم و در صورتى که اثرى بر آن مترتب نشود، طبق نظر حاکم شرع براساس قانون تعزیرات با وى رفتار خواهد شد.

ماده 26: هر کس به وسیله مطبوعات به دین مبین اسلام و مقدسات آن اهانت کند، در صورتى که به ارتداد منجر شود حکم ارتداد در حق وى صادر و اجرا و اگر به ارتداد نینجامد طبق نظر حاکم شرع براساس قانون تعزیرات با وى رفتار خواهد شد.

ماده 27: هرگاه در نشریه‏اى به رهبر یا شوراى رهبرى جمهورى اسلامى ایران و یا مراجع مسلم تقلید اهانت شود، پروانه آن نشریه لغو و مدیر مسئول و نویسنده مطلب به محاکم صالحه معرفى و مجازات خواهند شد.

تبصره: رسیدگى به جرائم موضوع مواد 24، 25‌، 26 و 27 تابع شکایت مدعی خصوصى نیست.

ماده 28: انتشار عکس‏ها و تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومى ممنوع و موجب تعزیر شرعى است و اصرار بر آن موجب تشدید تعزیر و لغو پروانه خواهد بود.

ماده 29: انتشار مذاکرات غیرعلنى مجلس شوراى اسلامى و مذاکرات غیر علنى محاکم دادگسترى یا تحقیقات مراجع اطلاعاتى و فضایى که طبق قانون افشا آن مجاز نیست، ممنوع است و در صورت تخلف طبق نظر حاکم شرع و قانون تعزیرات با وى رفتار خواهد شد.

ماده 30: انتشار هر نوع مطلب مشتمل بر تهمت یا افترا یا فحش و الفاظ رکیک یا نسبت‏هاى توهین‏آمیز و نظایر آن نسبت به اشخاص ممنوع است. مدیرمسئول جهت مجازات به محاکم قضایى معرفى مى‏گردد و تعقیب جرائم مزبور موکول به شکایت شاکى خصوصى است و در صورت استرداد شکایت تعقیب در هر مرحله‏هایى که باشد متوقف خواهد شد.

تبصره 1: در موارد فوق شاکى (اعم از حقیقى و حقوقى) مى‏تواند براى مطالبه خسارتى که از نشر مطالب مزبور بر او وارد آمده به دادگاه شکایت نموده و دادگاه نیز مکلف است نسبت به آن رسیدگى و حکم متناسب صادر نماید.

تبصره 2: هرگاه انتشار مطالب مذکور در ماده فوق راجع به شخص متوفى بوده ولى عرفاً هتاکى به بازماندگان وى به حساب آید، هر یک از ورثه قانونى مى‏تواند از نظر جزایى یا حقوقى طبق ماده و تبصره فوق اقامه دعوى نماید.

ماده 31: انتشار مطالبى که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشاى اسرار شخصى باشد، ممنوع است و مدیر مسئول به محاکم قضایى معرفى و با وى طبق قانون تعزیرات رفتار خواهد شد.

تبصره: در مورد مواد 30 و 31 تا زمانى که پرونده در مرحله تحقیق و رسیدگى است، نشریه مورد شکایت حق ندارد نسبت به مورد رسیدگى مطلبى نشر دهد، در صورت تخلف رئیس دادگاه باید قبل از ختم تحقیقات حکم توقیف نشریه را صادر کند. این توقیف شامل اولین شماره بعد از ابلاغ مى‏شود و در صورت تکرار تا موقع صدور رأى دادگاه از انتشار نشریه جلوگیرى مى‏شود.

ماده 32: هر کس در نشریه‏اى خود را برخلاف واقع صاحب پروانه انتشار یا مدیر مسئول معرفى کند، یا بدون داشتن پروانه به انتشار نشریه مبادرت نماید، طبق نظر حاکم شرع یا وى رفتار خواهد شد.

مقررات این ماده شامل دارندگان پروانه و مدیران مسئولى که سمت‏هاى مزبور را طبق قانون از دست داده‏اند نیز مى‏شود.

ماده 33: هرگاه در انتشار نشریه نام یا علامت نشریه دیگرى ولو با تغییرات جزیى تقلید شود، به طورى که براى خواننده امکان اشتباه باشد، از انتشار آن جلوگیرى و مرتکب به حبس تعزیرى 61 روز تا سه ماه و جزاى نقدى از یک میلیون ریال تا ده میلیون ریال محکوم مى‏شود. تعقیب جرم و مجازات منوط به شکایت شاکى خصوصى است.

این مواد قانونى انتشار اسرار مملکتى و نظامى، انتشار اسناد محرمانه، نقشه‏هاى مراکز و پادگان‌هاى نظامى، اقدام علیه امنیت ملى، تشویق مردم به شورش، انتشار تصاویر غیرشرعى، توهین به رهبر و یا مراجع تقلید، توهین و افترا به افراد، انتشار خاطره به نام اشخاص و یا تبدیل خاطره دیگران به نام خود را مشمول مجازات‏هاى کیفرى مى‏داند. در مواردى منوط به شکایت مدعى‏العموم و در مواردى اموات و در گذشتگان، بازماندگان متوفى مورد توهین مى‏توانند علیه منتشرکننده و یا نویسنده اقامه دعوى نمایند.

 

فرآیند قانونى توجه مسئولیت مدنى

هنگامى که انتشار مطلبى سبب اعتراض یک طرف از افراد موضوع خاطره شفاهى گردد طبیعى است که در خصوص مطالب وارد عکس‏العمل لازم را نشان دهد.

این امر در قانون مطبوعات به‌صورت فرآیند 1ـ تکذیب مطالب منتشر شده 2ـ اعتراض به مطالب منتشر شده 3ـ تبیین موارد منتشر شده و در نهایت شکوائیه علیه مدیر مسئول و نویسنده جلوه‏گر مى‏شود و روزنامه مجبور به انتشار مطالب و پاسخ شخص حقیقى و یا حقوقى مورد طعن در روزنامه خواهد بود.

اما آیا در مورد تاریخ شفاهى خاطره‏گو و مصاحبه‏گر موظف هستند که در چاپ بعدى کتاب اعتراض و تکذیب شاکى را ضمیمه نمایند؟

 

فقدان هیئت منصفه در تاریخ شفاهى

یکى از اساسى‏ترین مشکلات موضوع تاریخ شفاهى فقدان وجود هیئت منصفه است. البته در قانون مطبوعات هیأت منصفه مورد لحاظ قرار گرفته است. اما این مسئله در کتاب و نشر آثار مکتوب غیر از مطبوعات وجود ندارد. فرآیند آن در ساختار قانون مشخص شده است. هر چند شنیده نشده است در سال‏هاى اخیر وزارت ارشاد در معاضلات قضایى با قوه قضائیه اقدام به تأسیس دادگاه ویژه‏اى در خصوص شکایات از کتب و مطالب منتشر شده کند با فرض وجود چنین دادگاهى باز فقدان هیأت منصفه و تشخیص اقدام مصاحبه‌شونده یا مصاحبه‏گر در مقام تبلیغ، تبیین امر را بر فعالان این عرصه بسیار سخت خواهد نمود. ضمن آن که تشخیص مسئله‏اى که غالباً ممکن است موضوعى تخصصى باشد از توان قاضی‏اى به رشته‏هاى مختلف عدم رسیدگى مىکند، خارج است.

 

نظام حقوقى مالکیت مصاحبه در تاریخ شفاهى

نکته بسیار مهم دیگرى که در نظام حقوقی تاریخ شفاهى قابل بحث است نوع حقوق مالکیت تقسیم منافع حاصله از تهیه مصاحبه است. هم‌چنان‌که در صفحات پیشین آورده‏ایم مصاحبه مى‏تواند مالکیت و منافع مختلف معنوى و مادى را براى هرکدام از طرفین داشته باشد؛ قائل به این مبنا تقسیم که نظام کارکردى مصاحبه نظام شراکت متقابل است و طرفین مصاحبه در نتایج مصاحبه مسئولیت مدنى و منافع مشترک دارند.

با این وجود و قاعده توافق در شراکت، لازم است طرفین قبل از مصاحبه و یا بعد از آن به صورت مکتوب سهم هر یک را مشخص معین نمایند. انتشار، حق‏التألیف، واگذارى، حقالترجمه، دریافت جوایز و نشان‌ها، دعوت به کنفرانس‏هاى ملى و بین‏المللى به خاطر انتشار اثر و نوع ارجاع به کتاب، همگى موضوعاتى هستند که ناشر، مصاحبه‌شونده و مصاحبه‏گر با آن روبهرو خواهند بود و به همین جهت پیشنهاد مى‏نماییم که در فرایند اجرایى‏شدن عملیات مصاحبه به خاطر جلوگیرى از خطر بروز اختلاف و تعارض روابط و مناسبات، به مبناى قاعده شراکت و قواعد متلازم آن از قبیل ید امانت، به تقسیم حقالسهم‏هاى مادى و معنوى اثر مفروض بپردازند. چرا که خداوند در قرآن فرموده است در شرایطى که شاهدى بر دریافت و پرداخت مالى نداریم دریافت قرض و دین را مکتوب نمایید.

اِذا تَدايَنتُم بدَین اِلى اَجل مُسَمّى فَاْکتُبُوه فَلْيَکتُب بَینَكُم کاتِب بِالعَدْلَ ولایأبى کاتِبُ اَن يَکتُبَ كَما عَلَّمَهُ الله فَليَکتُبْ فَليَملُل الذى عَلَیهِ الحَقْ وَ الْیَتِقِ اللهَ رَبَّهُ و لايَبْخَسْ مِنهُ شیئأ (282 بقره)

«زمانى که دینى را قرض مى‏دهید باید بین خود آن را به وسیله کاتب عادل بنویسید و کاتب نباید در نوشتن آن ابا نماید چنانچه خداوند به او تعلیم داده است پس باید بنویسید تا حق بر آن استوار شود و از خداوند پرهیز نمایید چرا که خداوند در هیچ امرى بخل نمى‏ورزد».

تردیدى وجود ندارد شراکت بدون رضایت و بدون تعیین حدود سبب تجاوز خطایى و یا عمدى به حقوق یکدیگر و موجب ضمان شرعى و قانونى خواهد بود. ضمن آن‏که ایجاد اختلاف منتهى به بى‏اعتبارى خاطره‏گو و مصاحبه‏گر و اثر خواهد شد و بحران در روابط اجتماعى و فردى را براى طرفین به دنبال خواهد داشت.

 

پی‌نوشت‌ها:

1ـ انصارى، شیخ مرتضى، مکاسب محرمه انتشارات اسلامیه، بى‏تا، بى‏جا، ص 67.

2ـ مظفر، محمدرضا، المنطبق دارالاحیاء لتراث، بیروت 1986 ص.

3ـ سبزوارى، ملاهادى، شرح منظومه و همچنین مطهرى مرتضى شرح منظومه(جلد اول)، حکمت، 1365.

4ـ خاطرات ارتشبد حسین فردوست، موسسه مطالعات و پژوهش‏هاى سیاسى، 1372.

5ـ خاطرات احمد احمد، کوشش محسن کاظمى، دفتر ادبیات انقلاب اسلامى،  1379.

6ـ خاطرات عزت شاهى، به کوشش محسن کاظمى، دفتر ادبیات انقلاب اسلامى، 1384.

7ـ فارسی، جلال‌الدین، زوایاى تاریک، دفترادبیات انقلاب اسلامى، 1374.

8ـ خاطرات علی‌اکبر محتشمى، دفتر ادبیات انقلاب اسلامى، 1376.

9ـ خاطرات هادی غفارى، دفتر ادبیات انقلاب اسلامى، 1374.

10ـ خاطرات شعبان، جعفرى، به کوشش هما سرشار، نشر آبى، 1382.

11ـ خاطرات ایرج اسکندرى، انتشارات اطلاعات، 1379.

12ـ خاطرات کیانورى نورالدین، انتشارات دیدگاه ، 1372.

13ـ نگاهى به جنبش چپ از درون، به کوشش حمید شوکت، اختران 1386.

14ـ طبرى، احسان، کژراهه، 1365.

15ـ خاطرات عبدالمجید مجیدى، به کوشش حبیب‌اله لاجوردى، دانشگاه هاروارد، 1998.

16ـ خاطرات محمدعلی مجتهدی، به کوشش حبیب‌الله لاجوردی، دانشگاه هاروارد، 2006.

17ـ نهج ‌البلاغه (خطبه شقشقیه)، چاپ‌هاى مختلف فیض‌الاسلام، شهیدى، صبحى صالح

18ـ فالاچى، اوریانا، مصاحبه با تاریخ.

19ـ هیکل، محمدحسنین، ایران آتشفشان خاموش.

20ـ هیکل، محمد حسنین، ایران روایتى که ناگفته ماند.

21ـ‌ طلیعه انقلاب اسلامى، مجموعه مصاحبه‏هاى امام خمینى در عراق و پاریس، نشر دانشگاهى،1362.

22ـ بکویث چارلز، نیروى دلتا.

23ـ ژیسکاردستن، والرى، مصاحبه با ماشاءالله شمس الواعظین، روزنامه توس.

24ـ ژیسکاردستن، والرىف قدرت و زندگى، پیک ترجمه و نشر، 1368.

25ـ کیانورى، همان مأخذ.

26ـ مسعود محمد، تفریحات شب، مقدمه ژینت مسعود، نشر تلاونگ، 1383.

27ـ رضوانى، محسن، نگاهى به جنبش چپ از درون، گفت‌وگو با حمید شوکت، نشر اختران، 1386.

28ـ توکلى، یعقوب، فصلنامه خط اول دانشگاه علامه طباطبایى، تهران ش 2، همچنین ماهنامه زمانه دوازده سبک تاریخ نگارى و فصلنامه کتاب روش ش 2.

29ـ خاطارت امیر تیمور کلالی، مرکز مطالعات خاورمیانه، دانشگاه هاروارد، 1998.

30ـ خاطرات علی امینی (سلطان محمد قاجار فرزند آخرین سلسله قاجار)، مرکز مطالعات خاورمیانه، دانشگاه ‌هاروارد.

31ـ خاطرات حمید قاجار (سلطان حمید قاجار فرزند آخرین سلسله قاجار)، مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، 1998.

32ـ خاطرات شاپور بختیار نخست‏وزیر ایران، زیبا، 1380.

33ـ خاطرات جعفر شریف امامى، دانشگاه هاروارد، مرکز خاورمیانه، طرح تاریخ شفاهى ایران، 1999م.

34ـ خاطرات عبدالمجید مجیدى، مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، 1998.

35ـ خاطرات فاطمه پاکروان

36ـ خاطرات حسن طوفانیان، به کوشش محمدجواد مرادى‌نیا، تهران، 1383.

37ـ خاطرات حجت ‌الاسلام و المسلمین سید على‏اکبر محتشمى‏پور، دفتر ادبیات انقلاب اسلامى، حوزه هنرى، 1376.

38ـ مسى به رنگ شفق (خاطرات سید محمد کاظم موسوى بجنوردى)، انتشاراتى آفرینه، 1377 و همچنین خاطرات سید محمد کاظم بجنوردى، دفتر ادبیات انقلاب اسلامى، تهران 1376.

39ـ خاطرات مرتضى الویرى، دفتر انقلاب اسلامى، 1375.

40ـ خاطرات اکبر براتى، دفتر ادبیات انقلاب اسلامى، 1377.

41ـ خاطرات حجت الاسلام على اکبر ناطق نورى، به کوشش مرتضى میردار، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، 1382.

42ـ خاطرات محمد محمدی ری‌شهری، به کوشش مرتضى میردار، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، 1382.

43ـ فردوست، حسین، (ظهور و سقوط سلطنت پهلوى)، اطلاعات 1369.

44ـ خاطرات ایرج اسکندرى، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏هاى سیاسى، 1372.

45ـ خاطرات شعبان جعفری، به کوشش هما سرشار، نشر آبى، 1382.

46ـ خاطرات احمد احمد، به کوشش محسن کاظمى، دفتر ادبیات انقلاب اسلامى،1381.

47ـ شب‏هاى بی‌مهتاب (خاطرات شهابجالدین شهبازی)، به کوشش محسن کاظمى، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، 1383.

48ـ خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)، به کوشش محسن کاظمى، 1383.

49ـ توکلى یعقوب، کنکاشى در تاریخ نگارى معاصر در دست انتشار و همچنین ماهنامه زمانه دوازده سبک تاریخ‏نگارى.

50ـ هوشنگ مهدوى، عبدالرضا، انقلاب ایران به روایت رادیو بى بى سى، طرح نو، 1372.

51ـ توسعه در ایران، مرکز مطالعات زنان ایران، گفت‌وگو با مجید گودرزى، عبدالمجید مجیدى، منوچهر فرمانفرماییان، آمریکا، 1999.

52ـ غفارى، پروین، در دام تباهى، 1376.

53ـ پهلوى، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، نشر عارف، 1371.

54ـ خاطرات جهانگیر تفضلى، به کوشش یعقوب توکلى، دفتر ادبیات انقلاب اسلامى، 1376.

 

سایر منابع:

1ـ خاطرات سیاسی محمد محمدی ری شهری، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1369.

2ـ هایزر، رابرت، ترجمه حسین ابوترابیان، انتشارات اطلاعات، 1364 ص8

3ـ خاطرات کارتر، رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا (چهارصد و چهل و چهارروز ماجرای گروگان های آمریکایی در ایران)، هفته، 1362.

4ـ ژیسکاردستن، والری، قدرت و زندگی، تهران، پیک ترجمه و نشر، 1368.

5 ـ علم، امیراسداللّه، و اناء المذکرات السریه لوزیر الایرانی(گفت‌وگوهای من با شاه و محرمانه امیراسدالله، قاهره، مدیولی، 1413 ق برابر با 1993 م و 1372ش.

6ـ کارنامه و خاطرات 1360، اکبر هاشمی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، 1378.

7ـ کارنامه خاطرات سال 1362، اکبر هاشمی رفسنجانی، دفتر نشر فرهنگ انقلاب، 1381.

8ـ دوران مبارزه (خاطرات و تصویرها)، دفتر نشر معارف انقلاب، 1376.

9ـ حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان عراق، امیرکبیر 1364.

10ـ مدنی، جلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361.

11ـ مدنی، جلال‌الدین، تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، دفتر انتشارات اسلامی، 1370 ـ 1378.

12ـ مهدوی، عبدالرضا هوشنگ، تاریخ روابط خارجی ایران، انتشارات امیرکبیر، 1350.

13ـ آبراهامیان، ارواند، ایران بین دو انقلاب (درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر)، نشر نی، 1377.

14ـ جعفریان، رسول، جریان‌ها و جنبش‌های مذهبی ـ سیاسی ایران سال‌های 1320ـ 1357، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1381.

15ـ نجفی، موسی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران، موسسه مطالعات تاریخ ایران، 1381.

16ـ خسروپناه محمدحسین، سازمان افسران حزب توده ایران، نشر و پژوهش شیرازه، 1378.

17ـ روزنامه اطلاعات 17/10/1356، به امضای رشیدی مطلق.

18 ـ تدوین مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، بزم اهریمن، (جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی به روایت اسناد ساواک و دربار)، وزارت اطلاعات، مرکز اسناد تاریخی، 1378.

19ـ خسروشاهی، سید هادی، تاریخ و فرهنگ معاصر(نشریه).

20ـ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، شورای عالی فرهنگ ناموران معاصر ایران، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، سوره مهر، 1381.

 



 
تعداد بازدید: 5670


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»