یک تجربه؛ مصاحبههای تاریخ شفاهی هنر انقلاب
مجید جعفری لاهیجانی
چکیده
این مقاله مرور تجربیات نویسنده در خلال مصاحبههایی درباره هنر انقلاب اسلامی است. تجربههای او بیشتر به نحوه برقراری ارتباط با مصاحبهشونده پرداخته است. همچنان که به نحوه ارتقاء اطلاعات مصاحبهکننده هم اشاره دارد. در این میان، اسناد نام برده و مطرح شده در مصاحبه و نحوه فراهم آوردن یا دسترسی به آنها، از نظر نویسنده جایگاه ویژهای دارد. به نظر نویسنده این مقاله: با تاریخ شفاهی میتوان از زوایای تازهتری به وقایع و فضای گذشته نگریست و به کشف بخشهای تاریک و جزئیات حیرتانگیزی از قعر سالیان سپری شده پرداخت.
□
تاریخ شفاهی امکان برقراری رابطه و پیوندی عمیق را با گذشته فراهم میسازد و موجد خودآگاهی یک ملت نسبت به هویت فرهنگیاش و انتقال تجربیات و مشاهدات یک نسل به نسل دیگر خواهد بود. در واقع با تاریخ شفاهی میتوان از زوایای تازهتری به وقایع و فضای گذشته نگریست و به کشف بخشهای تاریک و جزییات حیرتانگیزی از قعر سالیان سپری شده پرداخت. آنچه در این نوشتار بدان میپردازم، مروری است بر تجربیاتی که از خلال مصاحبههایم درباره هنر انقلاب طی سالهای گذشته بهدست آمده است.
پنج سال قبل تصمیم داشتم با روشی اسنادی به شناسایی، توصیف و تا حدی تبیین هنر سالهای نخست انقلاب در مقطع پاییز 1357 تا پاییز 1359 بپردازم و کلیه حوزههای هنر اعم از سینما و تلویزیون، موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی را مدنظر داشتم. هدف اصلی من بازسازی فضای مقطع زمانی مورد نظر به سبب اهمیت فوقالعاده آن بود.
بدیهی بود که در اثنای تحقیقات و کندوکاوم در میان اسناد ثبت شده (مکتوبات و آثار صوتی و تصویری)، مصاحبه با اشخاص (هنرمندان، سیاستگذاران وقت، صاحبنظران و مطلعین) نیز ضرورت پیدا کند. من از گذشته و بر مبنای تجربیاتم چند اصل بدیهی ولی مهم را درباره مصاحبه کردن آموخته بودم و آن اینکه: اعتبار گفتههای اشخاص به تنهایی نمیتواند معیار یک محقق و مورخ باشد و به ضرورت باید با سایر اسناد و شواهد تطبیق داده شود. و دیگر آنکه بدون پشتوانه تحقیقی و مرور اسناد و در شرایطی که شناخت کافی از فرد مورد نظر در دست نباشد، حاصل مصاحبه ممکن است چندان راهگشا نباشد. زیرا چه بسا دانستههایی که اگر از سوی مصاحبهکننده مطرح شود موجب تقریب به ذهن و یادآوری خاطرات فراموش شده فرد مورد نظر خواهد شد و همچنین موارد بسیاری است که اگر مصاحبهکننده پرسش نکند شخص ممکن است به عمد یا به سهو به راحتی از کنار آن بگذرد و بدان نپردازد. بدترین حالتی که در مصاحبه ممکن است پدید آید؛ کلیگویی مصاحبهشونده است. اینکه از ساعتها مصاحبه هیچ حرف تازهای بیرون نیاید! اینجاست که آگاهی مصاحبهکننده از جزییات اقدامات مصاحبهشونده در گذشته میتواند راهگشا و کارآمد باشد و موجب شود از زوایای پنهان حافظه او ناگفتههایی تراوش کند.
آگاهی از سرگذشت و آثار و اقدامات اشخاصی که مصاحبه میشوند یک دید جامع در اختیار محقق میگذارد و به او یاری خواهد کرد تا پرسشهای دقیقتر و مؤثرتر و تازهتری را مطرح کند. بنابراین در قدم نخست به کاوش در میان اسناد مکتوب و آثار هنری پرداختم. اسناد و آثار مورد نظر بهطور منسجمی نگهداری نشده بود و این بر دشواریها میافزود. بنابراین 3 سال بیوقفه مراکز دولتی و مجموعههای شخصی را جستجو کردم تا بتوانم تصویر به نسبت جامعی از چشمانداز سالهای مورد نظر را در دست داشته باشم و به اعتبار آن مصاحبههایم را آغاز کنم؛ صدها حلقه فیلم را در قالبهای مختلف مثل ویدئو (بتاکم، یوماتیک، 2 اینچی، بتاماکس، وی.اچ.اس) و نگاتیو (16ـ 35و 8 میلیمتری)، نوارهای صدا و صدها قطعه موسیقی، سرودها و غیره، آثار تجسمی (نقاشی، پوستر، خوشنویسی، دیوارنگارها و نوشتهها، عکس و اسلاید، مجسمه و. ..)، اسناد مکتوب نظیر جراید آن سالها (که در هیچ کتابخانهای بهطور کامل وجود نداشت و رویت آنها به طرق دیگری نظیر کاویدن کهنهفروشیهای میدان انقلاب و مجموعههای شخصی امکانپذیر شد)، یادداشتهای اشخاص، مکاتبات، نامههای رسمی و اداری، کتب خاطرات اعم از داخلی و خارجی، مطالب مندرج در سایتهای اینترنتی و... البته بعدها کار تحقیق در حین و همگام با مصاحبهها نیز ادامه یافت.
مسئلهای که مایلم به آن اشاره و به عنوان مهمترین نکته در فرایند تدوین تاریخ شفاهی بر آن تأکید کنم، انگیزه فردی محقق است. بهطور مسلم مصاحبه با اشخاص با نامهنگاری اداری و وظایف معمول شغلی انجام نمیشود یا دستکم بهطور کیفی محقق نمیگردد. در برقراری ارتباط مؤثر با مصاحبهشونده مشکلات بسیاری در حین کار رخ خواهد دارد که تفوق بر آن و پیگرفتن کار، فقط و فقط علاقه و انگیزه قوی محقق را میطلبد. مسائلی چون فقدان بودجه و نیروی کمکی، بدقولیها و بدخلقیهای بعضی از مصاحبهشوندهها، لزوم مراجعه مکرر به اسناد و قرائن، بازماندن از زندگی متعارف روزانه و... بعید میدانم در کشور ما شرایط ایدهآل برای مصاحبه به راحتی فراهم شود. مثلاً من تقریباً نه بودجهای داشتم و نه امکاناتی؛ وسیله حمل و نقل من اتوبوس و پایپیاده بود، مصاحبهکننده، پیادهکننده نوار و ویراستار هم خودم بودم! در اغلب مراکز دولتی نحوه برخورد با محققین بسیار زننده است و همواره پاسخ به درخواستهای پژوهشگران این است: نمیشود! میسر نیست! و برای دسترسی به یک سند معمولی و نه چندان مهم آنچنان موانعی ایجاد میکنند که برای رویت یا عکسبرداری از آن باید هفتهها دوندگی کرد. و طبعاً با این وضع، زمان انجام تحقیق به طور نامتناسبی افزایش مییابد. دقیقاً به همین دلیل است که بسیاری قید استفاده از منابع دست اول را میزنند و ترجیح میدهند همان گفتهها و نوشتههای موجود را با آرایشی دیگر تکرار کنند.
قدم بعد که بسیار حائز اهمیت است، جلب اعتماد مصاحبهشونده میباشد. برای مصاحبهشونده بسیار حیاتی است که از نتیجه کار محقق اطمینان خاطر پیدا کند. از اینکه اظهارات او بیکم و کاست و بدون تحریف، ثبت و ضبط و منتشر خواهد شد و اینکه دستاویز سیاسی و مورد سوءاستفاده قرار نگرفته باشد. من جهت اطمینان خاطر مصاحبهشوندهها ـ به خصوص در مواردی که به سبب بُعد مسافت امکان ارتباط حضوری میسر نمیشد ـ از طریق پست الکترونیک یا مکاتبه شرح دقیقی از اهداف و فعالیتها و سوابقم را به همراه سوالاتی که داشتم ارسال میکردم. برای تنظیم سوالات معمولاً جزئیاتی از فعالیتهای فرد مورد نظر را که از طریق مرور آثار او و مطالعه جراید واسناد آرشیوی به دست آورده بودم مدنظر قرار میدادم. گاهی هم امکان وساطت و معرفی از طریق افراد مورد اعتماد شخص مصاحبهشونده فراهم میشد که در این صورت امکان برقراری ارتباط و جلب اعتماد به سهولت و با سرعت بیشتری انجام میگردید. در حین مصاحبه نحوة برخورد محقق هر چه صادقانهتر باشد رضایت و اعتماد فرد موردنظر بیشتر جلب خواهد شد. معمولاً رویه کار باید اینطور باشد که متن مصاحبه بعد از پیادهشدن و ویرایش مختصر و حروفچینی به رویت شخص برسد و او به تصحیح آن بپردازد. این عمل امکان بروز اشتباهات را به حداقل رسانده و انبساط خاطر مصاحبهشونده را نیز فراهم میکند.
مسئله دیگر تعامل محقق و مصاحبهشونده است؛ روند مصاحبه ممکن است مدت زمانی طولانی را طلب کند که در این صورت شکیبایی و صبر باید بارزترین خصوصیت محقق و همینطور مصاحبهشونده باشد. وضع مزاجی و روحی مصاحبهشوندهها حتماً باید مورد توجه قرار گیرد. مواردی بود که من در مواجهه با شخصی مشاهده میکردم او به دلیل بیماری یا تأثرات روحی قادر به تمرکز دقیق و پاسخگویی کیفی و بایسته نیست؛ در این موارد سعی میکردم ادامه مصاحبه را به هر بهانهای به زمان دیگری محول کنم و یا دست کم با ارائه متن پیاده شده مصاحبه به شخص مورد نظر و طرح ابهامات و سوالات تازه او را ترغیب به بازگویی نکات تازهتری کنم.
مسئله گذشت سالها و فراموشی و یا جابهجایی سهوی ترتیب رخدادها و ناتوانی در یادآوری نامها، گریبانگیر اغلب مصاحبههای تاریخی است. در این موارد من به اندوختههای تحقیقیام مراجعه میکردم؛ گاهی هم با کاویدن جراید و اسناد به مصاحبههایی از همان شخص برمیخوردم که در دو یا سه دهه پیش انجام گرفته و حامل جزئیات بیشتر و دقیقتری بود. در کنار آن، سایر مصاحبهها و اسناد و قرائن هم در دست بود و میتوانست راهگشا باشد. طبعاً وظیفه اساسی یک محقق و مورخ آن است که در تدوین تاریخ شفاهی مواردی را که حدس میزند یا یقین دارد که مصاحبه شوند، اشتباه یا جابهجا بیان کرده است تذکر دهد و در صدد رفع آن برآید.
مسئله دیگر اسنادی است که مصاحبهشونده در مجموعه شخصی خود نگهداری میکند، نظیر آثار هنریاش، عکسها، دستنوشتهها، فیلمها، نوارهای صوتی و غیره. اگر چنین مجموعهای در دست باشد و او رضایت به استفاده از این اسناد دهد، شرایط ایدهآلی برای محقق پدید خواهد آمد. اما معمولاً به این سهولت دسترسی به اسناد مقدور نمیشود؛ من به یاد میآورم موارد بسیاری را که امکان رویت این اسناد تنها پس از ماهها اصرار و پافشاری میسر شد.
گاهی مصاحبهشونده به دلایل مختلف که یکی از مهمترین آنها خاطره و سابقه ناخوشایند همکاری با محققین دیگر یا برنامهسازان تلویزیون و ژورنالیستها در گذشته بوده است، حاضر به امانت دادن اسناد نیست و کاملاً هم در این مورد ذی حق است. زیرا برخی از اسناد چه بسا مهم و حیاتی او به همین ترتیب امانت برده شد ولی هرگز عودت داده نشد یا آنکه در اثر کوتاهی در محافظت، آسیب جدی به آنها وارد آمد. در مواردی این چنینی، دیگر به ابتکار محقق بستگی دارد که چگونه بتواند نسخهای از اسناد را در همان محل با رضایت آن شخص کپی کند. مثلاً او میتواند با دوربینی از روی مکتوبات و تصاویر عکس بگیرد و با رایتر پرتابلی که امکان ضبط لوحهای فشرده بدون نیاز به کامپیوتر را دارد از اطلاعات دیجیتالی مورد نظر نسخهای اضافی تهیه نماید.
مسائل عاطفی مصاحبهشونده یک مسئله بسیار حیاتی است. در موارد متعددی دیدهام که اشخاص میل وافری به بازگویی تجربیات متفرقه زندگی شخصی و علائق و تأثرات عاطفیشان دارند و بعضاً به موضوع بحث هم به طور مستقیم ارتباطی ندارد. گوش دادن و اظهار همدلی با مصاحبهشونده در این موارد کاملاً ضرورت دارد و اساساً یک مسئله انسانی است. نباید مصاحبهشونده تصور کند شما به صورت مکانیکی و بیاحساس تنها وظیفه شغلی را انجام میدهید. گوش دادن و اظهار علاقه یا همدردی، امکان برقراری یک ارتباط مستقیمتر را فراهم میآورد؛ هر چند که ممکن است زمانبر باشد. بسیاری از مصاحبهشوندهها آگاهانه دوست دارند تصویر جامعی از زندگی و علائق خود را ارائه کنند و نمیتوان مانع آنان شد و تا جایی که محدودیتها اجازه میدهد باید صحبتها را شنید. به هر حال با ترفند خاصی باید به پراکندهگوییها جهت و آن را به سوی بحث اصلی سوق داد و بالاخره باید توجه داشت که امکان یک مصاحبه کیفی و ثبت دقیق اظهارات اشخاص به راحتی و سهولت مقدور نمیشود و این دشواریها و دوگانگیها را هم در کنه خود دارد.
معمولاً در پروژههای بزرگ، کار مصاحبه را شخص دیگری به غیر از محقق اصلی انجام میدهد. من شخصاً اعتقادی به این کار ندارم مگر در صورتی که آن شخص از تسلط کافی برخوردار باشد و بتواند خلاء عدم حضور محقق اصلی را پر کند. اما معمولاً در شرایط حاضر اینطور نیست و چه بسا مصاحبههای مهم و اساسی را افراد کمتجربه یا دانشجویان ناوارد و بیعلاقه به عنوان وظیفه شغلی انجام میدهند.
کسانی که با آنها مصاحبه میکردم به اقتضاء زمان مورد نظر تحقیق، که حدود سه دهه پیش بود در میانسالی یا پیری بهسر میبردند و به فراخور این سنین شخصیت آنها واجد پختگی حاصل چند دهه تجربه بود. بعضی از آنها با زیرکی و فراست خاصی مرا میآزمودند تا از حیث توانایی و تسلط بر موضوع یا وابستگی سیاسی و. .. اطمینان خاطر حاصل کنند. بهطور مسلم وقتی شخصی به غیر از محقق اصلی به طرح مصاحبه بپردازد و به کار هم تسلط نداشته باشد برای مصاحبهشوندگانی در این سن و سال که سرد و گرم روزگار را چشیدهاند، چندان دلچسب نیست.
اسناد تصویری در این مصاحبهها برای من بسیار واجد اهمیت بودند، اولاً بهخاطر ذات و ماهیت این تحقیق که بخش عمده آن به هنرهای تصویری میپرداخت و ثانیاً به سبب خصوصیت استنادی تصاویر و امکان اینکه مصاحبهشونده با رؤیت آنها به یادآوری جزئیات خاطراتش بپردازد و زوایایی که چه بسا 30 سال در تاریکی بودند به یکباره نمودار شوند؛ این لحظات برای هر مصاحبهکنندهای بیتردید فوقالعاده هیجانانگیز و جذاب است.
من برای درک بهتر و تسلط مناسبتر، جغرافیای تهران سه دهه قبل به همراه ساختار و تشکیلات حکومتی و اداری، نام رجال و دولتمردان و مراکز و ساز و کارهای فرهنگی، فیلمها، موسیقیها، عکسها و حتی علائم تجاری و موارد جزیی بسیار را که احتمال میدادم موجب یادآوری خاطرات افراد شود، از اسناد و جراید آن مقطع استخراج و جمعآوری کرده بودم.
بارها بهطور اتفاقی با نشانیهایی که مصاحبهشوندهها در اختیارم گذاشته بودند تصویر آنها را در عکسها و فیلمهای آرشیوی پیدا میکردم و این مسئله کمک بسیار مؤثری بود. زیرا وقتی به رویت مصاحبهشونده میرسید، نکات تازهای کشف و نمودار میگردید. قرار دادن مصاحبهشونده در فضای گذشته برای یک محقق بسیار حیاتی و مهم است. گاهی که چنین اتفاقی میافتد نتیجه کار حیرتآور میشود؛ زیرا او بیوقفه یکیک خاطرات را چه بسا با جزئیات به یاد میآورد. همانند اینکه سدی شکسته شود و جریان عظیمی از آب خروشان جریان پیدا کند.
اهمیت زمان و مکان رخدادها نباید دست کم انگاشته شود. اظهارات مصاحبهشونده بدون ذکر صحیح این موارد اعتبار چندانی ندارد، در واقع خواننده نمیتواند تجسم شفافی از سخنان او داشته باشد.
برای تکمیل بعضی مصاحبهها لازم است چندین مصاحبه فرعی و چه بسا اصلی دیگر انجام شود. زیرا اغلب در این مصاحبهها به اشخاص دیگری که حرفهای آنها نیز در مورد موضوع مورد نظر مهم است ارجاع داده میشود و این وظیفه یک محقق است که به این ارجاعات توجه کند. مزیت این کار برای محقق آن آست که مصاحبه و تحقیق او جنبه اکتشافی پیدا میکند و فهرست اشخاصی که باید مورد مراجعه قرار گیرند را غنیتر و پربارتر میگرداند.
یکی از موارد محوری در مصاحبههایم چنان که پیشتر گفتم، بررسی دقیقتر آثار مصاحبهشوندهها بوده است. مصاحبهها همواره این ویژگی را داشته که شرایط بهوجود آمدن آن آثار، لایههای پنهان آن و ناگفتههای بسیاری را برایم روشن کرده است. چه بسا تحلیلهای نادرستی که پیش از آن بر مبنای اطلاعات ناموثق ابراز شده بودند و حالا با اظهارات مؤلف و مصنف اصلی و تطبیق آن با دیگر شواهد، سقم آن ثابت میشد.
رعایت جنبههای اخلاقی و محظورات اخلاقی نکته دیگری است که باید به آن پرداخت. بعضی اشخاص ناخودآگاه یا نادانسته میل دارند نقش خود را پر رنگتر از دیگران جلوه دهند یا اینکه در بعضی موارد اظهاراتی را ابراز میکنند که در صورت انتشار، منجر به مشاجرات بیحاصل خواهد شد. مواردی هم هست که ناشی از اختلافات شخصی است؛ مثلاً به شخص خاصی توهین میشود. وظیفه یک محقق آن است که با تدبیر به کنترل این موارد بپردازد و مصاحبه را در چارچوبی مستند و با لحاظ کردن حریم اشخاص و پرهیز از مشاجرات بیحاصل و کینهورزیها تنظیم کند.
برخی مصاحبههایم به اقتضاء حجم مطالبی که مصاحبهشونده بازگو میکرد، اسنادی که در اختیار داشت یا آنچه که در امتداد مصاحبه بهطور جداگانه از منابع و مراجع مختلف گردآوری میکردم، روند طولانیتری مییافت و بدل میشد به مصاحبههایی که من آن را «مصاحبه پرکار» مینامم. در این مصاحبهها که به طور متوسط بین شش ماه تا سه سال به طول انجامید، ارتباط بسیار فعال و مؤثری بین ما پدید آمده بود و به این ترتیب مندرجات مصاحبه بارها با تطبیق دادن آن با اسناد و اصلاحات مصاحبهشونده، پالایش و تکمیل شد. من تصمیم گرفتم این مصاحبهها را بهصورت جداگانه منتشر کنم. بعضی از آنها یک تک نگاری مثلاً حول محور یک فیلم بودند؛ به انضمام تحقیقاتی که بر آن مبنا تدوین کرده بودم.
مسئله ضبط مصاحبه نیز از جهات مختلف حائز اهمیت است؛ بیشتر به این سبب که نوار ضبط شده از این پس خود، یک سند خواهد بود. بنابراین اهتمام برای ضبط هر چه کاملتر صدا و در صورت امکان تصویر مصاحبهشونده به اعتبار مصاحبه میافزاید. البته ذکر این نکته نیز کاملاً ضروری است که حضور عوامل ضبط فیلم مثلاً تصویربردار، صدابردار، دستیاران و. .. معمولاً موجب میشود که مصاحبهشونده احساس راحتی نکند و یا دست کم به سبب عمومیت یافتن مسئله از ابراز بعضی نکات خودداری و به بیانی دیگر خودسانسوری کند. در شرایطی که مصاحبهکننده مایل به ضبط تصویری مصاحبه است، پیشنهاد میکنم این کار را به تنهایی انجام دهد. کیفیت صدا و تصویر باید در حد توان با بالاترین وضوح و در صورت لزوم قابلیت استفاده در قالب فیلم مستند را نیز دارا باشد.
بعد از مصاحبه مسلماً دشوارترین مرحله ویرایش و فرایند تبدیل زبان محاورهای به زبان نوشتاری است. این کار باید ضمن حفظ اصالت گفتار انجام پذیرد و به نظر من قدرت و مهارت ویراستار آنجامحکزده میشود که بتواند تکیه کلامها، مکثها، کنایههای شفاهی و رفتاری، ریتم سخن و حتی در مواردی نوع گویش و لهجه و جزییات دیگر را تا آنجاکه مقدوراست به خواننده منتقل کند. البته بدیهی است که در این فرایند نباید زیادهروی کرد و به بهانه حفظ اصالت متن، مصاحبهای آشفته و پر از جزئیات مکرر خستهکننده و یا مجموعه طویلی از اصطلاحات قومی و محلی تحویل خواننده داد! بلکه این اصل باید مدنظر باشد که در ویرایش، هر چیزی که میتواند به گویایی و تبیین صحبتهای مصاحبهشونده یاری کند حفظ و در صورت لزوم تقویت شود و موارد زائد و مکررات حذف گردد.
ضبط تصویری مصاحبه این مزیت را دارد که میتواند جزئیات مورد نظر را برای پیاده کردن گفتار و ویرایش دقیقتر آن به خوبی ثبت کند. اما اگر قرار باشد از همین راشها فیلم مستندی ساخته شود؛ اینبار تدوینگر تلویزیون و سینما است که دست به ویرایش میزند و بنا به تشخیص خود بخشی را حذف میکند و اهمیت بخشهایی را با تدوین موازی، استفاده از موزیک و کاتهای مؤثر دو چندان جلوه میدهد یا تأثیر حسی بخشهایی را به اوج میرساند. در ویرایش تصویری نیز اصل، رعایت همان اصول تدوین تاریخ شفاهی است که متأسفانه به تجربه دیدهایم که چندان به آن اهمیت داده نمیشود. من مصرانه توصیه میکنم اطلاعات و یافتههای خود را از دسترس اهالی تلویزیون و سینما دور بدارید یا دستکم با احتیاط دست به چنین کاری بزنید! چون به تجربه دیدهام که بسیاری از آنها برای پیشبرد مقاصد زودگذر خود این اطلاعات ذیقیمت را که ممکن است ماهها یا سالها برای گردآوری آن متحمل رنج شده باشید، در عرض چند شبانه روز نیست و نابود میکنند. در واقع تخصص اصلی آنها تخریب سوژهها و دلزده کردن مخاطبان از آن است. بدین ترتیب تحقیق وزین شما بدل میشود به مستندی شتابزده و باری بههرجهت!
مسئله مقهور مصاحبهشونده بودن یا از سر ضعف مصاحبهکردن نیز آفت بزرگی است. من سعی کردم در حد وسع، حوزه تعارفات شخصی را از حوزه کاری جدا کنم تا موضعی دوطرفه، متعادل و صمیمی برقرار شود و سعی کردم از تعارفات و بهکاربردن عناوین پرطمطراق برای مصاحبهشونده پرهیز کنم.
یک سوال اساسی در مصاحبه این است که مصاحبهشونده با چه انگیزهای باید پای مصاحبه بنشیند؟ به بیان دقیقتر او چه امتیازاتی خواهد داشت؟ در طول انجام مصاحبهها همیشه تلاش کردم در همان آغاز بهطور شفاهی و یا در قالب نامه، برای مصاحبهشونده شرح دهم که او از این مصاحبه چه نفعی خواهد برد. مثلاً انتقال تجربیات او، ثبت این تجربیات و مشاهدات در تاریخ و جاودانه شدن آنها، انعکاس رنجها و زحمات سالیان عمر او، پیشگیری از تحریفات احتمالی در ثبت اقدامات وعملکرد او در آینده به دست افراد بیاطلاع یا مغرض، بازگویی صحیح رخدادها، اصلاح اشتباهات تاریخی که صورت درست و واقعی آن را خود مصاحبهشونده شاهد بوده است و پاسخگویی به این احساس که دیگران برای تلاشهایش در طول چندین دهه کار و فعالیت اهمیت و ارزش قائل میشوند.
حاصل کارم در این سالها حدود 80 مصاحبه بوده است که شماری از آنها مطالب بکر و ناگفتهای را به همراه اسنادی منحصر به فرد ارائه میکنند. به مدد این مصاحبهها موفق شدم آثاری را بیابم که در این سه دهه هرگز به نمایش در نیامدهاند و علاوه بر اهمیت ساختاری و زیباشناسانه، برخی از آنها واجد جنبه استنادی بسیار قوی نیز میباشند و موثقتر از هر سند مکتوب، رویدادها را بیواسطه به نمایش میگذارند. تاکنون به انقلاب و چگونگی وقوع آن با رویکردهای متفاوتی نگریسته شده است که در آن میان بیش از همه تمرکز و توجه بر رویکردهای سیاسی بوده است. اما آن چه از نظرها غایب مینماید، ترسیم چشمانداز دقیق فرهنگ و هنر سالهای شکلگیری و تکوین انقلاب و تحلیل آن بر این مبنا است. امری که غالباً مورد بیتوجهی بوده و به سبب بیاطلاعی و عدم دسترسی به منابع و اشخاص، همواره بر پایه پیشفرضهای نادرست درباره آن داوری میشده است. انتشار مصاحبههای تاریخ هنر انقلاب به همراه دیگر اسناد، میتواند به سهم خود گامی باشد برای تأمل بیشتر در تاریخ انقلاب و همچنین هنر مقطعی از تاریخ ایران معاصر.
تعداد بازدید: 5126