مصاحبه و کاستیهای آن
رحیم نیکبخت
چکیده
نویسنده، مقاله خود را با توجه به واژه «مصاحبه» و جایگاه آن در رسانهها آغاز کرده است. او توان مصاحبهگران را از نخستین مسائل قابل توجه در مصاحبه میداند و در همین محور کاستیهای این شخصیت و جریان مصاحبه را با توجه به آثار تاریخی شفاهی منتشر شده در سالیان اخیر و تجربه مدیریتی خود فهرست کرده است. جملههای پایانی این مقاله چنین است: به نظر نمیرسد در آینده نزدیک شاهد مرکزی دانشگاهی باشیم که به آموزش و تربیت مصاحبهگر برای تاریخ انقلاب اسلامی بپردازد و یا حداقل دورههای آموزش کوتاه مدت دایر شود.
□
واژه مصاحبه مفهوم عام دارد و درعلوم انسانی به کار میرود. در روانشناسی و علوماجتماعی، یکی از طرق مهم گردآوری اطلاعات مصاحبه میباشد و در آثار مرتبط با این علوم راهنماییهای مناسبی درج گردیده است. متأسفانه علیرغم کاربرد آن در تدوین تاریخ معاصر با توجه به نگرش مسلط بر مراکز دانشگاهی، اثر قابل توجهی دراین مراکز تدوین نگردیده است. آثاری انگشت شمار هم که در این عرصه ارائه گردیده دستاورد پژوهشگران و تاریخنگاران عرصه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی چون علیرضا کمری1 و محسن کاظمی2 میباشد. از این رو آنچه قصد بازگویی آن را دارم مکتوب گرداندن تجربیات و مشاهداتی از کاستیهای مصاحبه به عنوان بنمایه تاریخ شفاهی میباشد که طی سالیانی چند حاصل آمده است. ادعایی هم بر کامل بودن آن نیست. با این حال بر شمردن نقایص شاید درآمدی بر رفع برخی از این کاستیها شود.
کاستیها
کلمه مصاحبه از صحبت، بر وزن مفاعله، اولین ماده خام تاریخ شفاهی، از گفتوگوی هدفمند روایت کننده و روایت شنونده پدید میآید. مصاحبه در رسانه (مطبوعات و رادیو تلویزیون) هم مورد استفاده قرار میگیرد. با این تفاوت که در سانهها صوتی و تصویری محدودیتهای خاصی حاکم است. از ممنوعیت پخش تصاویر برخی افراد گرفته تا زمان اندک تهیه مصاحبه و تدوین جهت پخش و سلیقه تهیه کننده آن و. ..
روزنامهها و نشریات در این مورد از محدودیت کمتری برخوردارند. با این حال حجم خاطرات یک نفر و صفحات اندک را هم نبایستی از یاد برد.
از اولین مسائل قابل توجه در مصاحبه فقدان مصاحبهگران حرفهای در عرصه تاریخنگاری انقلاب اسلامی میباشد. گر چه در برخی آثار چون خاطرات مبارزات حجتالاسلام فلسفی یا خاطرات احمد احمد و خاطرات عزت شاهی میتوان مصاحبهگری قوی و مسلط را مشاهده کرد. لیکن در ممتاز بودن این آثار نقش تدوینگران پر رنگتر از مصاحبهگران میباشد. در برخی مراکز این نقیصه به خوبی قابل مشاهده است.
مصاحبهگر به دلیل عدم آگاهی کافی از فرازهای مهم حیات راوی و جایگاه وی در حوادث و تحولات تاریخی از یکطرف و عدم اشراف بر ترتیب حوادث تاریخی و کم و کیف آنها، مصاحبهای منفعل انجام داده است. در چنین شرایطی این مصاحبهگر است که در پی مصاحبهشونده روان بوده است. از این بدتر گاه دیده شده است راوی را با ضبط صوتی روشن در اتاق تنها گذاشتهاند تا آنچه خود میداند و میخواهد بگوید و حتی نوار را خود وی برگرداند!
جالب آنکه در برخی خاطرات انتشار یافته، به دلیل عدم اشراف مصاحبهگر وتدوینگر بسیاری از مسائل که ارتباط مستقیمی با راوی داشته از قلم افتاده است. یکی از آقایان که داماد یکی از مراجع عظام تقلید بوده در خاطراتش هیچ مطلبی از پدر زن خود نگفته است و یا در مورد یکی از مبارزان مسلمان که از همراهان مرحوم حجتالاسلام فلسفی در بسیاری از سفرهای تبلیغی بوده، خبری از خاطرات وی از مرحوم فلسفی نیست.
در برخی مواقع شخصیت مصاحبهشونده بهگونهای پر ابهت جلوه میکند که مصاحبهگر در مقابل وی احساس حقارت و کوچکی میکند. مثلاً در یکی از موارد یکی از وزرای سابق که مصاحبههایی پر شماره انجام داده است نه آنکه مصاحبهگر خود را کوچک احساس میکرده، کمترین نقشی درهدایت راوی ایفا نکرده است. وی هم نامردی نکرده یک دوره تحلیل تاریخ اسلام را به نام خاطرات خود قالب زده است.
کاستی دیگر که در برخی مراکز ذیربط قابل مشاهده است عشق و علاقه خاص مصاحبهگر به فرد یا گروهی است و در هر مصاحبه بدون آنکه نقش و خاطرهای محبوب خود یافت کند از راوی «حُسن لیلی» خود را جویا شده است. این ویژگی در مواقعی به ناقص رها شدن خاطراتی انجامیده است. چون مصاحبهگر مصاحبهشونده را در علاقه خود مشترک نمیدیده مصاحبه را در نیمه راه رها کرده است.
کاستی دیگر در عرصه خاطرهنگاری انقلاب اسلامی جدا بودن و تقسیم کاری است. گروهی صرفاً به انجام مصاحبه میپردازند و گروه دیگر به تدوین مصاحبهها. مصیبت زمانی میشود که در خلال مصاحبه با یک شخصیت، مصاحبهگر عوض میشود. سیری که یک مصاحبهگر برای بازگویی خاطرات راوی در فرایند مصاحبه طی میکند با تغییر مصاحبهگر به هم میریزد. تدوین چنین خاطراتی از جمله سختترین کارهاست.
گاهی دیده شده است مصاحبهگر در طی مصاحبه به جای استخراج خاطرات راوی به بازگویی خاطرات و تحلیلهای خود پرداخته، راوی را به تأیید خاطرات خود وادار کرده است.
در برخی مصاحبهها به دلایل متعدد از آن جمله افتادن فاصله بین مصاحبهها بسیاری از خاطرات ابتر میماند. گاه در برخی آرشیوها مصاحبههای ناقصی که راوی تا مقطعی بازگفته و ناتمام رها شده میتوان مشاهده کرد. چنین کاستیهایی هم به مدیریت مراکز ضبط و تهیه مصاحبه باز میگردد و هم مصاحبهگران.
از کاستیهای دیگر در مصاحبهها عدم اولویتبندی مصاحبهها میباشد. از کسانی مصاحبه ضبط میشود که خاطرات مهمی ندارند. در حالی که افراد مهمتر با کهولت سن در شرف ارتحال وجود دارند و یا تبعیض در ضبط خاطرات مثلاً بین سپاه وارتش را هم بایستی افزود.
گاهی با افرادی مصاحبه میشود که همگی به یک جریان تعلق داشته و خاطرات یکسان و یکنواخت بازگفتهاند. خاطرات یک گروه سیاسی قبل از انقلاب چنین است.
مصاحبههایی که در مراکز مختلف صورت میگیرد اغلب روال یکسانی ندارد و به ذوق و سلیقه مصاحبهگر باز میگردد. از این رو در آثار انتشار یافته تفاوتهایی دیده میشود.
و آخر اینکه به نظر نمیرسد در آینده نزدیک شاهد ایجاد مرکزی دانشگاهی بود که به آموزش و تربیت مصاحبهگر مشخص تاریخ انقلاب اسلامی بپردازد یا حداقل دورههای آموزش کوتاه مدت دایر شود.
پینوشتها:
1 ـ صاحب آثاری چون «با یاد خاطره» و «درآمدی بر خاطرهنگاشتهها در گستره ادب مقاومت و فرهنگ جبهه»
2 ـ ر ک به: مقدمه مفصل محسن کاظمی بر خاطرات عزت شاهی، تهران، سوره مهر، 1385
تعداد بازدید: 6156