تنگناها و ناگزیری‌های مصاحبه‌گر در مصاحبه تاریخ شفاهی

حمید کرمی‌پور


 

 

چکیده                                                                                                                                

تاریخ شفاهی از سپیده‌دم تاریخ شکل غالب انتقال تجربیات و خاطرات انسان‌ها بوده و در دوران متاخر نیز در پیدایش تاریخ‌نگاری نقش اساسی داشته است. در نیمه دوم سده بیستم با به کارگیری ابزار ضبط صوت استفاده از این شیوه در ثبت خاطرات و تجربیات افراد شکل گسترده‌ای به خود گرفت و از سوی بیشتر رشته‌های علوم انسانی مورد استفاده قرار گرفت. در تحقیق تاریخ شفاهی نقش مصاحبه‌گر، از چنان اهمیتی برخوردار است که چشم‌پوشی از آن این شیوه را از اعتبار خواهد انداخت. از این رو آشنایی با تنگناهای مصاحبه‌گر و تلاش جهت رفع مشکلات و موانع وی در ارتقا و پیشرفت تاریخ شفاهی نقش اساسی ایفا خواهد کرد.

واژه‌های کلیدی: مصاحبه، تاریخ شفاهی، مصاحبه‌گر، مصاحبه‌شونده.

 

مقدمه

تحولات نیمه دوم سده بیست میلادی، نگرش نسبت به علوم انسانی، از جمله تاریخ را دستخوش تغییر ساخت. اگر چه ریشه تحولات فوق را می‌توان ده‌ها سال پیش از آن جست‌وجو کرد، اما نتایج و عواقب جنگ جهانی دوم همانند جنگ جهانی اول آثار و عوارض عمیقی بر کشورهای جهان بخصوص اروپا و آمریکا به جا نهاد. پدیده‌هایی از قبیل بیکاری‌های گسترده، تشکیل اتحادیه‌ها و سندیکاهای کارگری، جنبش‌های زنان، مهاجرت‌های پراکنده و دسته‌جمعی و از این قبیل عرصه‌های جدیدی مقابل پژوهشگران و محققان علوم اجتماعی قرار داد.

آهنگ شتاب‌آمیز رویدادها و وقایع، ضرورت به کارگیری شیوه‌ها و ابزارهای نوین و کارآمدتری جهت بررسی تحولات جامعه مطرح ساخت، به این ترتیب مورخان، جامعه‌شناسان و دیگر پژوهشگران علوم‌اجتماعی به منظور آسیب‌شناسی بحرآن‌های فوق تاریخ شفاهی را به کار گرفتند.

چنان که می‌دانیم تاریخ شفاهی در شکل نخستین خود، مهم‌ترین و اولین شیوه تاریخ در جوامع نخستین بوده و حتی در زمان‌های متاخر نیز نقش مهمی در شکل‌گیری تاریخ مکتوب داشته است.

افسانه‌های ایلیاد و اودیسه و تاریخ هومر به وضوح مدعای فوق را به ثبوت می‌رساند. در قرون نخستین اسلامی نیز روایات و اقوال شفاهی بخصوص در مورد جنگ‌های مسلمانان نقش اساسی در به وجودآمدن تاریخ‌های بزرگی مانند تاریخ طبری ایفا کرد. اما همزمان با پیشرفت‌ها و دگرگونی‌های اساسی در جوامع غربی، در مطالعات تاریخ شفاهی بخصوص در روش و شیوه، نوآوری‌های خیره‌کننده‌ای را شاهد هستیم.

در روند تاریخ شفاهی فعالیت‌های مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده و در نهایت تعامل میان این دو نقش اساسی دارد. بررسی و شناخت مشکلات و پیچیدگی‌هایی که در مسیر فوق ایجاد می‌گردد و سعی در رفع آن‌ها نیز نقش مهمی در انجام شایسته پروژه‌های تاریخ شفاهی خواهد داشت. پیش از پرداختن به این موضوع، نگاهی اجمالی به ماهیت تاریخ شفاهی، به روشن‌ترشدن موضوع کمک خواهد کرد.

 

1 ـ ماهیت تاریخ شفاهی

اگر مجموع تعریف‌هایی که از تاریخ شفاهی صورت گرفته است به دقت بررسی شود، دو ویژگی به طور برجسته خود را نشان می‌دهد. نخست استفاده از اقوال شفاهی و دیگر ضبط و ثبت آن‌ها. فرآیندی که منجر به تحقق ویژگی‌های فوق می‌گردد به تاریخ شفاهی معروف گردیده است. به عبارت دیگر «ریختن اصوات مختلف در قالب واژه‌های نوشتاری نخستین مرحله تاریخ‌نگاری شفاهی است که در مجموع اسناد شفاهی خوانده می‌شود.»1

مصاحبه‌شونده یا راوی به عنوان شاهد واقعه و رویداد، سرگذشت شخصی خود را با رخداد مورد بحث در مصاحبه پیوند می‌زند. او به عنوان ناظر یا بازیگر آن‌چه رخ داده، سعی در بازسازی گذشته می‌کند و البته حافظه و خود آگاهی تاریخی‌اش در این میان نقش ویژه‌ای بر عهده دارد.

حوزه بررسی تاریخ شفاهی محدود و منحصر به رخدادهای سیاسی نیست، بلکه چنان‌که گفته شد مسائل مختلف و گوناگونی که انسان‌ها و جوامع بشری با آن روبه‌رو هستند، از قبیل: اقلیت‌های قومی، دینی، زبانی و نیز مسائل مربوط به دانشجویان، زنان، کارگران و از این قبیل و نیز بلایای طبیعی مانند سیل، زلزله و خلاصه تمام پدیده‌های انسانی و طبیعی را دربرمی‌گیرد. مطالعات تاریخ شفاهی در اروپا و آمریکا، توجه گسترده خود را معطوف به مسائل اجتماعی و فرهنگی ساخته و سهم اندکی به رویدادهای سیاسی اختصاص داده است. نتیجه این رویکرد آن است که ناقلان و راویان یا به عبارت بهتر مصاحبه‌شوندگان بیشتر از میان مردم معمولی انتخاب شوند و بسیار کمتر از گذشته نخبگان و برجستگان سیاسی در چنین جایگاهی قرار داده شوند. گسترش مطالعات و بررسی‌های تاریخ شفاهی و تاکید این شیوه بر ثبت و ضبط وقایع و رویدادهای اجتماعی و فرهنگی از یک طرف اطلاعات گرانبها و با ارزشی در اختیار محققان علوم انسانی از جمله مورخان قرار داده و از طرف دیگر زمینه پیشرفت مطالعات بین‌رشته‌ای را فراهم ساخته است.

چنان‌که یکی از محققان تاریخ شفاهی بیان داشته نتیجه این شیوه از تاریخ‌نویسی، دموکراتیزه شدن اطلاعات و اخبار تاریخی بوده است. البته از یک جهت نشان‌دهنده افزایش قدرت و نفوذ گروه‌های شهری و طبقات اجتماعی در جهان امروز بخصوص در اروپا و آمریکا می‌باشد. شیوع تاریخ شفاهی همزمان با مشارکت اجتماعی و سیاسی گروه‌ها و طبقات فوق می‌باشد که از این طریق در جست‌وجوی یافتن مجرایی برای انتقال و یا حداقل ثبت خاطرات و تجربیات زندگی‌شان بوده‌اند. حوزه بررسی تاریخ شفاهی نه تنها موضوعات سیاسی بلکه تمام پدیده‌هایی که برای بشریت به عنوان مسئله یا مشکل مطرح است مانند سیل و طوفان و نیز پیشرفت‌های علمی و نتایج آن و چنان‌که گفته شد اشکال مختلف جنبش‌های اجتماعی را در‌بر‌می‌گیرد.

برعکس تاریخ‌نویسی سنتی در تاریخ شفاهی هم موضوع و هم شاهدان و قهرمانان از بطن جامعه انتخاب شده‌اند. به عبارت بهتر مصاحبه‌شوندگان برای به وجودآورندگان اطلاعات شاید در لحظه نخست، تصور نمی‌کردند که راوی تاریخ یا واقعه‌ای باشند، اما به تدریج به اهمیت تجربیات و دیده‌های خود پی‌برده و فعالانه در پروژه تاریخ شفاهی شرکت می‌کنند. به این ترتیب از طریق تاریخ شفاهی می‌توان تاریخ را تا اعماق جامعه پیش برد، حتی در میان آن دسته از مردم که در نگاه نخست علاقه‌ای به مطالعه کتاب‌های تاریخی نداشته باشند.

 

2 ـ تنگناهای مصاحبه‌گر

مصاحبه‌گر به عنوان مورخ در جریان مصاحبه و حتی پیش از آن وظایف خطیر و متعددی بر عهده دارد. انتخاب و گزینش مصاحبه‌شوندگان، آشنایی با راوی و حتی دوستان و نزدیکان او، اشراف کامل بر موضوع‌های مورد بحث، هدایت مصاحبه در عین اجتناب از جهت گیری خاص و پرهیز از پیش‌داوری، انتخاب و طرح سوالات مرتبط با موضوع، دقت به سخنان راوی و بیرون کشیدن سوالات از خلال صحبت‌های وی، ایجاد فضای صمیمی و جلب اعتماد مصاحبه‌شونده، دقت در انتخاب مکان مصاحبه، اطمینان از کار دستگاه ضبط صوت و دیگر وسائل فنی مربوط به مصاحبه و مواردی از این قبیل بخشی از وظایف مصاحبه‌کننده را تشکیل می‌دهد.

مصاحبه‌گر در جریان مصاحبه و حتی پیش و پس از آن، باید وفادار به اصول و مبانی نقد تاریخی باشد. به عبارت دیگر همزمان با انجام عملیات و اجرای شیوه‌های خاص تاریخ شفاهی، آنچه لازمه یک نگارش رساله تاریخی مطابق با اصول و قواعد تاریخ نویسی است را فرا راه خویش قرار دهد. منظور آن است که وی ملزم و متعهد به وظایف دوگانه‌ای است، که اگر در تحقق آن‌ها، جدیت لازم را نشان و یا توانایی‌های مورد نیاز را بروز ندهد، حاصل کار، ارزش و اعتبار کافی را نخواهد داشت.

نخستین گام در اجرای یک طرح یا پروژه تاریخ شفاهی از سوی مورخ یا مصاحبه‌گر،تسلط کامل بر موضوع و آشنایی با زوایا و جنبه‌های گوناگون آن است، زیرا در این صورت وی دریافتن شاهدان و راویان وقایع و تماس با آن‌ها دشواری کمتری خواهد داشت و در کسب اخبار و اطلاعات پیرامون آن‌ها وقت کمتری نسبت به کسانی که نسبت به موضوع بی‌اطلاع‌اند صرف خواهد کرد.

پس از آشنایی دقیق با موضوع، مصاحبه‌گر باید شاهدان و ناظران موضوع و رخداد را از طیف‌های متعدد فکری و اندیشه‌ای انتخاب نماید. وسواس در این زمینه بخصوص پیرامون وقایع سیاسی، فرهنگی و مذهبی ضرورتی انکار ناپذیر است، زیرا بیم آن می‌رود که راویان متأثر و ملهم از ایدئولوژی و یا گرایش‌های مورد نظرشان تصویر مورد علاقه و مطلوب خویش را در مصاحبه ترسیم نمایند. تجربه نشان داده است کسانی که زیر سایه سنگین ایدئولوژی یا وابستگی‌های اقتصادی و سیاسی قرار داشته‌اند، به هنگام مصاحبه حتی در انتخاب واژه‌ها و گزینش رویدادها، دلبستگی‌های خود را در اولویت قرار داده‌اند.

شایان توجه است، مصاحبه‌کننده در انجام تاریخ شفاهی نقشی بسیار فراتر از وظیفه خبرنگار، در انجام مصاحبه بر عهده دارد. خبرنگار صرفاً با هدف جمع‌آوری اطلاعات و اخبار با فرد مورد نظر به مصاحبه می‌پردازد، اما در مصاحبه‌ای که در پروژه تاریخ شفاهی انجام می‌گیرد، مصاحبه‌گر، مصاحبه‌شونده و موضوع مورد بحث اضلاع سه‌گانه‌‌ای به شمار می‌آیند که در کنار یکدیگر مفهوم تاریخ شفاهی را محقق می‌سازند. به عبارتی مصاحبه یا مصاحبه‌ها در تاریخ شفاهی محصول کنش متقابل میان مصاحبه‌کننده، موضوع مصاحبه و مصاحبه‌شونده است.2

نقش برجسته مصاحبه‌گر در روند مصاحبه، که بخصوص در تدوین و تهیه سوالات و نیز هدایت جریان مصاحبه خود را نشان می‌دهد، نه تنها خدشه‌ای در گفت‌وگوی راوی ایجاد نمی‌کند، بلکه پرسش‌های وی که پاره‌ای از آن‌ها از سخنان راوی اخذ می‌شود، جریان مصاحبه را در مسیر درست و واقعی سوق می‌دهد. البته انجام این مهم، منوط به آشنایی مورخ (مصاحبه‌کننده) با موضوع مورد بحث است.3

یادآوری خاطره‌ای که راقم این سطور در جریان انجام یکی از پروژه‌های تاریخ شفاهی داشته است، به عنوان یک تجربه شاید خالی از فایده نباشد. در طی انجام مصاحبه با چند تن از فعالین انجمن‌های اسلامی خارج از کشور متوجه پاره‌ای از روایت‌های متفاوت پیرامون یک واقعه شدم. پس از انجام حدود پنجاه ساعت مصاحبه با 15 تن از اعضای انجمن‌های اسلامی آمریکا و کانادا4 متوجه این نکته گردیدم که اختلاف فوق بیشتر در میان انجمن اسلامی کالیفرنیا و انجمن اسلامی تگزاس می‌باشد. کم کم معلوم گردید این اختلاف ریشه دیرینه و تاریخی دارد. به عبارت دیگر با توجه به این که بسیاری از کارگزاران جمهوری اسلامی از اعضای انجمن‌های فوق هستند، متوجه گردیدم دامنه اختلاف فوق به روزگار کنونی نیز کشیده شده است. به طور مختصر یکی از علل اصلی جریان فوق نفوذ نهضت آزادی در انجمن اسلامی تگزاس به رهبری دکتر ابراهیم یزدی و عدم تمکین اعضای انجمن‌های اسلامی نیویورک نسبت به برخی اقدامات آن بود که در پاره‌ای از موارد در وحدت رویه آن‌ها و تفسیرهایی که از رویدادهای سیاسی ارایه می‌دادند خدشه و دو دستگی ایجاد می‌کرد. دامنه آن تا روزگار کنونی نیز کشیده شده است. مصاحبه‌گری که پروژه‌های مربوط به موضوع‌های انقلاب اسلامی را مدیریت و هدایت می‌کند، به دلایل متعدد با مشکلات و سختی‌های فراوانی روبه‌روست. چنان که گفته شد، یکی از شرایط مهم و اساسی که مصاحبه‌گر را در روند مصاحبه، یاری می‌دهد آشنایی کافی با موضوع مورد بحث است. متاسفانه پیرامون بسیاری از رویدادهای حساس و مهم نه فقط چند دهه پیش از پیروزی انقلاب، بلکه رویدادهای حساس پس از استقرار جمهوری اسلامی، نه اسناد مهم و معتبری در اختیار محققان قرار دارد و نه پژوهش‌های کارشناسانه و معتبری صورت گرفته است. فقدان اسناد و منابع نوشتاری در این زمینه سبب گردیده تا در پاره‌ای از نوشته‌هایی که با عنوان تاریخ شفاهی از سوی برخی مراکز پژوهشی منتشر شده است، نقش مصاحبه‌گر به پرسشگری معمولی تنزل یابد.

برای نمونه اگر محققی بخواهد درباره انقلاب فرهنگی، ریشه‌ها و علل و نتایج و نیز روند و فرایندی که در طی آن این پدیده شکل گرفت، به تحقیق بپردازد، با مشکلات فراوانی روبه‌روست. اولین مانع در این زمینه فقدان یا در دسترس نبودن اسناد مکتوب است، حتی خود مسئولان شورای انقلاب فرهنگی از سرنوشت صورت جلسه‌های نخستین این شورا بی اطلاعند. دوم آن که شخصیت‌ها و چهره‌هایی که در آن روزگار در پدید آمدن این رویداد نقش اساسی داشتند حاضر به مصاحبه و همکاری نیستند. بنابراین اگر محققی عزم خود را برای انجام این مهم جزم کند با انبوهی از مشکلات روبه‌رو خواهد بود. با این حال بررسی موضوعاتی از این قبیل جز به شیوه تاریخ شفاهی و یاری گرفتن از مصاحبه امکان‌پذیر نمی‌باشد. از این رو شایسته است مسئولان فرهنگی و حتی سیاسی با بذل توجه و مساعدت در رفع حداقل پاره‌ای از موانع همکاری نمایند.

مصاحبه‌گر (مورخ) در فرآیند تاریخ شفاهی با مشکلات دیگری نیز دست به گریبان می‌باشد که البته بر طرف ساختن آن‌ها جز در سایه تبحر و آشنایی با موضوع و برخورداری از صبر و حوصله امکان‌پذیر نمی‌باشد. یکی از این مشکلات که البته باید در یک فضا و جایگاه کلی و جامع‌تر به آن نگریست، بافت فرهنگی جامعه و ساختار ایدئولوژیک آن می‌باشد.

فاصله زمانی میان رویداد مورد بحث و زمان انجام مصاحبه، بینش و نگاه برخی یا حتی بسیاری از مصاحبه‌شوندگان (شاهدان) را در معرض دگرگونی قرار می‌دهد. این دوره زمانی همراه با تجربه‌هایش به مثابه یک صافی یا فیلتر، واقعه یا رویداد را دستخوش استحاله می‌سازد. البته این وضعیت به فضاهای ایدئولوژیک محدود نمی‌گردد. بلکه در کشورهایی که فارغ از بینش و نگاه فوق می‌باشند نیز جابه‌جایی دیدگاه امری غیرعادی نیست. به عبارت دیگر هویت یا هویت‌هایی که انسان‌ها در گذر زمان به دست می‌آورند و یا از دست می‌دهند و نیز خودآگاه تاریخی آن‌ها، در قضاوتشان از گذشته بی‌تاثیر نیست. از این رو به هنگام انجام مصاحبه به منظور کشف واقعیت از یک پدیده اجتماعی باید به دقت به این موضوع نگریست و راهکار مناسب و ارزنده‌ای برای آن جست‌و‌جو نمود تا جزئیات واقعه قربانی آن نگردد.

متاسفانه در بررسی رویدادهای سیاسی ایران این پدیده در میان مصاحبه‌شوندگان فراوان دید شده است. از این‌رو برای اجتناب از مخدوش شدن مصاحبه‌ها ضروری است راهکار کارآمدی برای آن جست‌وجو نمود. به هنگام مصاحبه، مورخ یا مصاحبه‌کننده ضروری است از شاهد یا مصاحبه‌شونده در خواست نماید تنها به ذکر خاطره و تجربیات بسنده نماید و تحلیل، ارزیابی و قضاوت خود از رویداد را به مرحله آخر موکول نماید. در ضمن به مصاحبه‌شونده یادآوری شود پیرامون موضوع مورد بحث، با افراد دیگری که احتمالاً با وی هم‌داستان نیستند مصاحبه به عمل خواهد آمد. همچنین همه مصاحبه شوندگان یادآوری شود که درباره موضوع یا رویدادی که در حال سخن گفتن هستند، اسناد مختلف موجود می‌باشد و یا این‌که در آینده نزدیک در صورت اجازه آن‌ها مصاحبه فوق چاپ خواهد شد. بنابراین اظهارات آنان در مقایسه با اسناد فوق و گفته‌های دیگر مورد ارزیابی و قضاوت قرار خواهد گرفت.

شایان ذکر است در بیشتر خاطرات و مصاحبه‌های منتشر شده در اکثر نقاط جهان به وضوح دیده می‌شود که مصاحبه‌شونده هنگام بیان خاطرات و تجربیات خود اگر از بازیگران و نقش‌آفرینان آن بوده، یا سعی در برجسته نشان دادن اثرگذاری خود داشته یا در صدد پرده‌پوشی یا توجیه برخی اقدامات ناصوابش بوده است. نگاهی به خاطرات شخصیت‌های سیاسی، چه ایرانی یا خارجی بر این مدعا مهر صحت می‌گذارد. البته این نکته چنان‌که گفته شد تا حدود زیادی قابل پیش‌گیری است و در صورت چاپ چنین نوشته‌هایی با مقایسه آن‌ها با خاطراتی که موضوع یا موضوع‌های شبیه آن را به بحث گذاشته‌اند، می‌توان آن دسته از اظهارات ناصواب و مخدوش را شناسایی نمود. این نکته را نباید از نظر دور داشت که حتی اگر مصاحبه‌هایی واجد این نقیصه باشد، از جنبه‌های دیگر می‌تواند مفید فایده باشد.

البته اختلاف نظر و تفاوت خاطرات پیرامون یک رویداد همیشه ناشی از خطای حافظه یا غرض‌ورزی مصاحبه‌شونده و هژمونی یک ایده نیست، بلکه گاه به دلیل آشفتگی حاکم بر فضا یا رویدادها می‌باشد. جهت روشن‌تر شدن مقصود خود به یک پدیده مهم در تاریخ انقلاب اسلامی رجوع می‌کنیم تا ملاحظه شود چگونه در حالی که بسیاری از بازیگران این رخداد بزرگ از نعمت زندگی و حافظه قوی برخوردارند صرفاً به دلیل شرایط خاص سیاسی قرائت‌های مختلفی از یک واقعه ارائه می‌دهند.

چنان‌که می‌دانیم در آخرین روزهای عمر رژیم پهلوی، بخصوص پس از خروج محمدرضا پهلوی از ایران رهبر فقید انقلاب امام خمینی(ره) در 22 دی 1357 فرمان تشکیل شورای انقلاب را صادر فرمود تا ضمن تصمیم‌گیری پیرامون نحوه مبارزه با رژیم پهلوی، چگونگی تغییر رژیم و استقرار نظام انقلابی را مورد مطالعه قرار دهد. شورای انقلاب از تاریخ فوق تا 29 تیر ماه 1359 که زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل مجلس شورای اسلامی بود، عملا اداره کشور را در اختیار داشت و با تصویب و اجرای قوانین، عالی‌ترین نهاد قانونگذار و اجرایی مملکت به حساب می‌آمد. علیرغم اهمیت این نهاد و کارکردهای متعدد آن هنوز چند سوال اساسی درباره آن بی‌جواب مانده است. نخست این که چه کسی یا کسانی ایده تشکیل آن را به رهبر انقلاب ارائه دادند؟ دوم آن که رئیس شورای انقلاب چه کسی بود؟

شخصیت‌هایی که خود در شورای انقلاب حضور داشته و حتی طبق فرمان امام(ره) به عضویت آن در آمدند هر یک جواب‌های متفاوتی به این دو سوال ارائه داده‌اند. آنان در مصاحبه‌ها و نوشته‌های خود نشان داده‌اند که اتفاق نظری در این خصوص ندارند. آقای هاشمی رفسنجانی اگر چه ابتکار شورای انقلاب را به فرد خاصی نسبت نمی‌دهد، اما تشکیل آن را پس از مراجعت مرحوم مطهری از پاریس به ایران در دی ماه 57 می‌داند. اما به رئیس این شورا اشاره‌ای نمی‌کند. دکتر حسن حبیبی، شهید مطهری را رئیس شورای انقلاب و پس از شهادت ایشان آیت‌الله طالقانی را رئیس آن معرفی کرده است. این در حالی است که احمد صدر حاج سیدجوادی از اعضای شورای انقلاب، اصولاً معتقد است که شورای انقلاب رئیس و کارگردانی نداشت!

به نظر می‌رسد، علت اصلی اختلاف فوق را باید در رویدادهای انقلاب جست‌وجو نمود. زیرا معلوم است که رهبر انقلاب حکم ریاست شورا را برای فرد خاصی ننوشت، اما به دلیل آن‌که پیشنهاد تشکیل این شورا و یا حداقل اجرای دستور امام توسط مرحوم مطهری انجام گرفت، ایشان عملاً ریاست یا حداقل دبیری شورای فوق را عهده‌دار گردید. البته برای محققی که با تاریخ انقلاب و رویدادهای آن آشناست درک چنین مسائلی چندان سخت نخواهد بود. زیرا در حکم امام همه اعضای شورای انقلاب از روحانیون بودند و اینان به راحتی می‌توانستند با هم به توافق برسند. بنابراین نیاز به رئیسی نداشتند. حتی افزایش تعداد اعضای شورای انقلاب طبق دستور امام منوط به اجازه و تایید علمای فوق بود.

نکته مهم دیگری که مصاحبه‌گر در جریان مصاحبه باید با دقت به آن توجه نماید، احساسات شخصی راوی و تاثیر آن در گزینش و نقل رویداد تاریخی است. نقش این عامل در روند مصاحبه همیشه زمینه انتقاد و ایراد مورخان سنتی را به تاریخ شفاهی فراهم آورده است، تا جایی که از آن به عنوان ضد تاریخ نام برده‌اند.5 از آن‌جاکه راوی معمولاً در متن وقایع به سر برده و تجربه مستقیم و بی‌واسطه‌ای نسبت به موضوع مورد بحث دارد، بروز چنین حالتی یعنی دچار شدن به حب و بغض نسبت به افراد درگیر در حادثه. دور از ذهن نیست در چنین مواردی چنان که گفته شد مورخ یا مصاحبه‌کننده باید همچون منتقدی تاریخی اقدام و مسیر مصاحبه را در جریان صحیحش هدایت نماید.

مصاحبه‌گر با پرسش‌های بجا و حساب شده می‌تواند از گرایش آشکار مصاحبه نسبت به یک جریان و یا تنفر از آن جلوگیری نماید. در واقع اگر پرسش‌های مصاحبه‌گر در جریان مصاحبه وجود نداشته باشد، دیگر تاریخ شفاهی در کار نخواهد بود و فقط شاهد شکل گرفتن اتوبیوگرافی هستیم.7

در پایان به چند مصاحبه صورت گرفته در مرکز اسناد انقلاب‌اسلامی اشاره می‌شود تا نشان داده شود چگونه اظهارات یک راوی پیرامون یک رویداد هنگام مقایسه با اظهارات شاهدان دیگر تناقض خود را نشان خواهد داد. در آرشیو مرکز اسناد انقلاب مصاحبه‌های متعددی با دانش‌آموختگان مدرسه علوی از قبیل آقایان کمال خرازی، حسن غفوری‌فرد، محمد صدر و حداد عادل پیرامون مدرسه علوی و کارکردهای سیاسی آن موجود می‌باشد. در این مصاحبه‌ها سه نفر اولی، همه بر این نکته اتفاق داشتند که این مدرسه و مدیر آن استاد روزبه، به هیچ وجه با ورود دانش‌آموزان و مجموعه مدرسه به مسائل سیاسی موافق نبودند و به شدت با آن برخورد می‌کردند. اما در این میان آقای حداد عادل که به شدت تحت تاثیر فضائل انسانی و اسلامی استاد روزبه قرار داشته است، برخلاف اظهارات این افراد استاد خود را مدافع نهضت اسلامی و فردی سیاسی می‌داند. البته این گفته هم با اسناد آن روزگار و هم با گفته‌های افراد دیگر در تناقض آشکار است.8

 

نتیجه

در تاریخ شفاهی مصاحبه‌گر(مورخ) در کنار مصاحبه‌شونده (راوی) و موضوع مورد مصاحبه به ثبت و ضبط مصاحبه می‌پردازد. مصاحبه‌گر با هدایت و مدیریت روند مصاحبه، بخصوص با طرح سوالات شایسته، هم جریان مصاحبه را کنترل و هم از غلتیدن آن در مسیر احساسات و گرایش‌های شخصی ممانعت به عمل می‌آورد.

با توجه به اتفاقات شگفت‌انگیز سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در چند دهه گذشته ایران، رویکرد تاریخ شفاهی در کنار اسناد مکتوب، می‌تواند بسیاری از زوایا و نکات مبهم تاریخی را بگشاید.

 

پی‌نوشت‌ها:

1ـ نورایی، مرتضی، درآمدی بر پاره‌ای مشکلات نظری و کارکردی تاریخ شفاهی، گنجینه‌ اسناد، فصلنامه تحقیقات تاریخی مطالعات آرشیوی، سال شانزدهم، دفتر چهارم، زمستان 1385، ص 149.

2- Linda shopes, what is oral history? In: http:/history matters.gmu.edu.p.7

3-.I bid.p.

4ـ طرح تاریخ شفاهی انجمن‌های اسلامی اروپا و آمریکا با نظارت اینجانب و با سفارش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (معاونت فرهنگی) در حال اجرا می‌باشد و تا کنون بیش از50 ساعت مصاحبه با اعضای فعال آن صورت گرفته است.

5ـ برای اطلاع بیشتر در مورد تحولات شورای انقلاب نک: هفته نامه خبری شهروند امروز، سال دوم، شماره 36، 14 بهمن 1386 صص 72-78

6.Linda shopes. P.

http://www.nasm.si.edue/researen/dsn/ohp-introduction.html.-7

8ـ برای اطلاع بیشتر نک به: آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، متن مصاحبه‌های پیاده شدة آقایان کمال خرازی، محمد صدر، حسن غفوری فرد، محمدتقی بانکی

 


 



 
تعداد بازدید: 6077


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»