خاطرات مهدی طحانیان


25 مرداد 1400


مهدی طحانیان، آزاده دوران دفاع مقدس که در 13 سالگی اسیر شده بود، مهمان صدوهفتادو‌هشتمین برنامه شب خاطره(دی 1387) بود. او درباره دوران اسارت و فرمانده استخباراتی که از او بازجویی کرده بود خاطره گفت. او گفت: فرمانده عراقی تا من را دید به قد و قواره‌ام نگاه کرد و می‌خندید که در نهایت با کتک و ... تمام شد. این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 326 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 4 شهریور 1400 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 4441


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

شانه‌های زخمی خاکریز - 7

سه ـ چهار روز از عملیات گذشت. بچه‌ها از سمت راست کوه بالا کشیده بودند. ارتفاعات شیلر در حال فروپاشی بود. من چند بار با یکی از راننده‌های آمبولانس زیر خیمه آتش دشمن نشستیم و زیارت عاشورا خواندیم، در حالی که خشم خمپاره‌ها در اطرافمان شعله می‌کشید. یک بار که آمدند و آمبولانس خواستند، فهمیدم این بار جنازه شهید «حاجی‌پور» را باید ببریم. حاجی‌پور فرمانده تیپ عمار بود. شجاعت او را از زبان بچه‌ها زیاد شنیده بودم. حاجی‌پور با موتور می‌رفته که زده بودندش.