آموزش تاریخ شفاهی
اخلاق در مصاحبه
تدوین و تنظیم: گلستان جعفریان
24 خرداد 1400
در ادامه مجموعه مقالههای حوزه «آموزش در مصاحبه» که با مقاله «شروع خوب» آغاز شد، اکنون به موضوع «اخلاق در مصاحبه» میپردازیم.
گاه ممکن است مصاحبهکننده در طول مصاحبه یا بعدها در تنظیم متن و استفاده از عکسها با چالشهای اخلاقی مختلفی مواجه شود. احتمال وقوع این چالشها در هر مرحلهای از کار وجود دارد و تنوع آنها نیز به تبع زیاد خواهد بود. به عبارت دیگر احتمالاً هر مصاحبهای، مسائل و چالشهای اخلاقی خاص خود را ایجاد میکند و مصاحبهکننده باید در طول کار این مسائل را بشناسد و با آنها دست و پنجه نرم کند. در این مقاله به دو نمونه از معمولترین این چالشها میپردازیم و دلایل ایجاد و نحوه برخورد حرفهای با آنها را بررسی میکنیم. قطعاً – همانطور که قبلاً اشاره شد – تنوع اینگونه مسائل در حوزه تاریخ شفاهی، بیش از چیزی است که در ادامه بدان پرداخته میشود.
لطفاً ضبط را خاموش کنید!
گاه راوی از مصاحبهکننده میخواهد دستگاه ضبط صدا را خاموش کند تا او درباره موضوعی حرف بزند یا خاطرهای بازگو کند. معمولاً مسائلی با تم خانوادگی یا سیاسی – امنیتی ممکن است، این حساسیت به ثبت گفتار را، در راوی ایجاد کنند. قبل از هر چیز باید به خواست او احترام گذاشت. بنابراین دستگاه را بدون چون و چرا خاموش کنید (هرگز سعی نکنید بدون اطلاع راوی به ضبط صدا ادامه دهید.) و اجازه دهید با خیال راحت به صحبت ادامه دهد. به این ترتیب بعد از اتمام حرفها، شاید بتوانید با چند جمله ساده و کوتاه «اعتماد روانی» ایجاد کنید و راوی بپذیرد یک بار دیگر - این بار با ضبط روشن- درباره موضوع مورد نظر حرف بزند. توجه داشته باشید که ایجاد اعتماد روانی و راضی کردن راوی نباید به درازا بکشد و به مباحثه و جدل تبدیل شود.
چگونه اعتماد روانی ایجاد کنیم؟
در مواردی - بهخصوص در جایی که موضوع سیاسی یا امنیتی است - مصاحبهکننده میتواند با اندکی اعتمادسازی و روشنگری راوی را قانع کند. برای مثال میگوید: «ما که بیگانه نیستیم، خودمان حتماً حواسمان به قیدهای امنیتی است. شما خیالتان راحت باشد این به هیچ کجا بر نمیخورد. بهعلاوه مثلاً دبیر شورای امنیت ملی، آقای فلانی، در فلان تاریخ اعلام کردهاند که ما در جنگ هیچ چیز محرمانهای نداریم.» اگر مصاحبهکننده بتواند جملهای چنین مستند (با ذکر نام گوینده و تاریخ) بیاورد، بیشک تأثیرگذار خواهد بود چرا که راوی ممکن است بهعنوان یک فرد عادی از این حقیقت بیاطلاع باشد.
گاه مصاحبهکننده برای ایجاد اعتماد روانی – بهخصوص در موضوعات خانوادگی- باید بار دیگر یادآوری کند که آدم امینی است و موضوع مورد بحث هرگز بدون موافقت راوی در هیچ کجا منتشر نخواهد شد؛ به عبارت دیگر باید «چک سفید امضا» به راوی بدهد. برای مثال میگوید: «اینکه فرمودید هیچ موردی نداشت. بهعلاوه من الان محرم هستم و این را میشنوم، یک پیادهکننده هم این مطالب را پیاده میکند. هیچ کس جز ما نمیبیند. بعد متن را دوباره میآوریم خدمت خودتان. آن موقع بخوانید، به همسرتان نشان دهید، اگر به توافق نرسیدید، صلاح ندانستید، آن موقع خط بزنید. ما هم حذف میکنیم و کنار میگذاریم چرا که این حق شماست. الان خواهش میکنم بفرمایید.»
عکس پیکر شهدا: آری یا نه؟[1]
استفاده از عکس اجساد مثله شده شهدا چندی است در کتابهای دفاع مقدس و ادبیات پایداری معمول شده. در طول جنگ یا سالهای آغازین پس از آن، این دسته از عکسها برای شناسایی پیکرها در پشت جبههها یا مشخص کردن محل دفن کاربرد داشتند. گاهی هم به یادگاریهای شخصی در آلبومهای خانوادگی تبدیل میشدند. به عبارت دیگر چنین عکسهایی با هدف انتشار عمومی گرفته نمیشدند. اگر چه نمیتوان قانونی کلی مبنی بر درست یا غلط بودن استفاده از این نوع عکسها صادر کرد اما میتوان در باب ملاحظات اخلاقی استفاده از آنها بحث کرد. همانطورکه میدانیم پیکر بیجان در دین اسلام حرمت دارد و توصیه شده فرد درگذشته بعد از انجام مناسک شرعی در کوتاهترین زمان ممکن به خاک سپرده شود. بهعلاوه فرد پس از مرگ دیگر اختیاردار نبوده است و هیچ وقت نمیتوان فهمید درباره عکاسی از پیکرش و نشر عمومی آن عکس چه نظری دارد. راضی است یا نیست. این به معنی ورود بدون اجازه به حریم شخصی و خصوصی آن فرد نخواهد بود؟
گذشته از جنبه اخلاقی، تحقیقات میدانی، نظرسنجیها و بازخوردها از اقشار مختلف خوانندگان (آدمهای معتقد، آدمهای خاکستری، آدمهای بیاعتقاد) نشان میدهد، قریب به اتفاق از این عکسها عبور میکنند و آنها را غالباً دلخراش، خالی از شوق به زندگی و خالی از معرفت تازهای درباره شخصیت یا زندگی شهید میدانند. از سوی دیگر با خواندن اثر معمولاً تصویری متعالی و درخشان از شهید در ذهن هر خواننده شکل میگیرد و هر فرد از ظن خود با قهرمان روایت، همراه میشود اما عکس پیکر از هم پاشیده، ممکن است این تصویر متعالی را خدشهدار کند.
ناگفته نماند اینجا هم استثناهایی وجود دارد. برای مثال عکسی که آقای رجبی از پیکر شهید علی حاج امینی در عملیات کربلای 5 گرفته است یک استثنا به حساب میآید اما به طور کلی شاید بهتر آن باشد از عکسهایی استفاده کنیم که شخص در زمان سلامتی، آگاهانه و به اختیار، خودش را مرتب کرده، جلوی دوربین ایستاده و عکس انداخته است.[2]
[1] استفاده ازعکسها در مصاحبه، موضوع مستقلی است که در مقالهای با عنوان «کاربرد عکس در مصاحبه و کتابهای خاطرات» به طور مفصل به آن پرداختهایم. در اینجا تنها به بررسی جنبه اخلاقی استفاده از بعضی عکسها بسنده میکنیم.
[2] برگرفته از کارگاه آموزش تاریخ شفاهی با تدریس محمد قاسمیپور در تبریز؛ آبان 1396
تعداد بازدید: 4385