صبح شام

محمد قبادی

07 آبان 1399


سنت نوشتن خاطرات، روزنوشت، یادداشت یا سفرنامه‌ در میان اهل سیاست و به طور مشخص در میان سفرا و دیپلمات‌های سراسر دنیا، سنتی باارزش و پراهمیت است. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و ما در این یک‌صد‌سال اخیر از آن بی‌بهره نبوده‌ایم، هرچند با فرازوفرود همراه بوده باشد. کتاب صبحِ شام که برخی از خاطرات دیپلمات ارشد وزارت خارجه، دکتر حسین امیرعبداللهیان است، از جمله همین سنت‌های نیکو و پرفایده است که گوشه‌ای از تاریخ سیاسی ایران، منطقه غرب آسیا و جهان را بازگو می‌کند.

کتاب، روایتی از بحران سوریه است و عنوان حک‌شده در پیشانی آن نشان از یک پیروزی در شام تاریک در جغرافیای شام را دارد که محمدمحسن مصحفی آن‌ را گرد آورده و حمید قزوینی ویراسته است. حجت‌الاسلام سعید فخرزاده و علی‌اصغر محمدی با گفت‌وگوهایی که با دکتر امیرعبداللهیان انجام داده‌اند، دست‌مایه گردآوری این اثر را فراهم نموده‌اند تا با همت انتشارات سوره مهر راهی بازار نشر گردد.

صبحِ شام در سه بخش، یک مقدمه و یک پیشگفتار، به‌همراه تصاویری که در صفحات پایانی با خود دارد گرد آمده است.

مقدمه را دکتر امیرعبداللهیان به قلم آورده و در آن، ضمن بیان مختصری از روابط دیپلماتیک و سوابق دوستی دو کشور ایران و سوریه، به انگیزه نگارش خاطراتش از «جنگ تروریستی» و بحران منطقه‌ای و بین‌المللی در سوریه اشاره کرده، می‌نویسد: «ابتکار تدوین این خاطرات به توصیه قهرمان بین‌المللی مبارزه با تروریسم، سردار عزیز حاج قاسم سلیمانی باز‌می‌گردد.» (ص13) و به نظر می‌رسد این توصیه و تشویق چنان اهمیتی داشته که ایشان این مهم را به دست پژوهشگران حوزه هنری بسپارد.

پیشگفتار کوتاه تدوین‌گر نیز بر اهمیت و لزوم پرداختن به خاطرات دکتر امیرعبداللهیان اشاره دارد و تأکید می‌کند، این خاطرات «نخستین روایت کاملاً ایرانی از یک بحران بین‌المللی» است که «به دلیل نقش محوری ایران جایگاه برجسته در میان روایت دیپلمات‌ها و مقامات دیگر کشورها از وقایع سوریه خواهد داشت.» (ص16)

بخش نخست کتاب با روایتی از چگونگی پذیرش مسئولیت راوی در فروردین 1390 آغاز می‌شود. در این زمان وی از مأموریت سه ساله در منامه، پایتخت بحرین بازگشته و در کسوت مدیرکل خلیج فارس و خاورمیانه منصوب می‌شود و اندک زمانی نمی‌گذرد که در قامت معاون وزیر خارجه در امور کشورهای عربی و آفریقایی عهده‌دار مسئولیت می‌گردد و همین حوزه مسئولیت است که او را با موضوع مورد بحث کتاب به‌طور مستقیم درگیر می‌سازد و به ‌عنوان یکی از مطلع‌ترین افراد در این حوزه می‌شناساند و این همه می‌تواند تأکیدی باشد بر وثاقت این روایت رسمی و دیپلماتیک.

صاحب روایت در این بخش از کتاب درباره زمینه‌های آغاز بحران در کشورهای اسلامی غرب آسیا و شمال افریقا و مراحل مختلف گسترش این بحران در منطقه و در نهایت علت و چرایی کشیده ‌شدن درگیری و جنگ به خاک عراق و سوریه سخن می‌گوید.

به عقیده راوی زمینه‌های «بیداری اسلامی» و نه «بهار عربی»! در کشورهای بحران‌زده منطقه علاوه بر ساختار و عملکرد حاکمیتی آن کشورها، تحت تأثیر دو انقلاب مهم بوده‌ است. نخست انقلاب اسلامی ایران و دیگری «انقلاب در حوزه ارتباطات و دسترسی نسل جوان به اینترنت و آگاه‌شدن آن‌ها از واقعیت‌هایی که پیرامونشان در منطقه و جهان رخ می‌دهد...» (ص24) و البته راوی از این دو انقلاب غیر از اشاره‌هایی کوتاه از انقلاب در حوزه ارتباطات بیشتر به تأثیر انقلاب اسلامی ایران توجه دارد و ذهن خواننده را به آن سو هدایت می‌کند.

تبیین‌ها و تحلیل‌های گام‌به‌گام راوی از وقایع و رخ‌دادهای منطقه اگرچه به اقتضای جایگاهی که دارد مختصر و گاه کلی است، اما همان نیز حائز اهمیت و باارزش است و خواننده را به درستی با زمینه‌های بحران و جنگ داخلی سوریه آشنا و آگاه می‌کند. وی با توجه به مستندات ارائه‌شده‌ در خاطراتش به نقشه و طرح مثلت غربی، عبری و عربی در سقوط حکومت بشار اسد اشاره و تأکید می‌کند که چگونه «در گام نخست قرار شد شبکه‌های العربیه و الجزیره با فراهم‌کردن آتش‌تهیه و گلوله‌باران رسانه‌ای، مدیریت افکار عمومی را برعهده بگیرند.» (ص36)

سرعت انتقال اطلاعات در کتاب اگرچه زیاد است و راوی گاه به اشاره از موضوعات می‌گذرد، اما به خوبی می‌توان نقش سازنده و تلاش پیگیر ایران در عرصه بین‌المللی در جلوگیری از گسترش بحران منطقه و نیز حمایت از حفظ تمامیت ارضی و حاکمیتی سوریه را دنبال کرد؛ تلاشی که دخالت در امور داخلی تلقی نشود و جز در راستای امنیت جهان، منطقه و ایران در مقابل هجوم داعش و سازندگان و حامیانش نباشد.

امیرعبداللهیان در این کتاب به‌درستی اشاره می‌کند که مداخلات آمریکا و متحدانش در بحران‌‌های منطقه در بر‌گیرنده دو انگیزه مهم بوده است. نخست انگیزه‌ها و بهره‌برداری‌های سیاسی، امنیتی و دیگر منافع اقتصادی به‌خصوص برای آمریکایی‌ها در حوزه نفت و گاز. او همچنین در ادامه روایتش به نقش هر کدام از کشورهای درگیر در بحران سوریه، اعم از عربستان سعودی، قطر، کویت، ترکیه، لبنان، مصر، چین و کشورهای اسکاندیناوی و آلمان اشاره کرده و سپس برای تغییر موازنه قدرت در منطقه و حفظ تمامیت ارضی و حاکمیتی سوریه به «لزوم وارد‌شدن نیروی سوم» یعنی روسیه می‌پردازد (ص103) و بیان می‌کند که سردار سلیمانی چه تأثیر مثبتی در انتقال دیدگاه روس‌ها به دمشق داشته است. او برای تبیین بهتر وقایع و بحران ناشی از آن و عملکرد داعشِ تحت حمایت‌های آمریکا و متحدانش در منطقه، گروه‌‌های معارض و ترویستی در جنگ داخلی سوریه را تقسیم‌بندی‌کرده و از نزدیکی آن‌ها با آمریکا و اسراییل سخن می‌گوید (ص153). او همچنین به عراق و کمک‌های انسان‌دوستانه، پزشکی و حمایت‌های مستشاری هم می‌پردازد، هر چند که مختصر باشد (ص130).

آن‌چه این کتاب را مصداق عنوان صبحِ شام می‌کند، «سرآغاز پایان داعش در سوریه» است و ای‌کاش در این میان فرصتی بود تا به نقش «مدافعان حرم» بیشتر پرداخته می‌شد.

بخش دوم کتاب، حاوی 26 یادداشت و دست‌نوشته امیرعبداللهیان است. این دست‌نوشته‌ها و یادداشت‌ها نشان از تلاش‌های دیپلماتیک ایران درباره وضعیت منطقه و بخصوص مسئله سوریه دارد و البته این همه تلاش‌های جمهوری اسلامی ایران نبوده و نیست، بلکه حکایت از اندکی از تلاش‌های رسمی و غیررسمی دارد که امیرعبداللهیان در آن حضور داشته و گاه در رسانه‌ها خبرش منتشر شده است. این یادداشت‌ها که اولین‌اش مربوط به سفر کوفی عنان در 19 تیر 1391 است و آخرین‌اش به سفر بشار اسد به تهران در 6 اسفند 1397 می‌پردازد، اگرچه رسمی و دیپلماتیک تهیه شده و قصد اولیه آن چاپ و انتشار برای عموم نبوده، اما حاوی اطلاعات باارزشی از کنش‌ها و واکنش‌های جمهوری اسلامی در مواجهه با بحران منطقه و جنگ سوریه است، ضمن آنکه در لا‌به‌لای سطور آن می‌توان به نکات جالبی از چگونگی تعامل با شخصیت‌های بین‌المللی برخورد.

بخش سوم، بخش پایانی و سخن دل امیرعبداللهیان از پی شهادت سردار قاسم سلیمانی است. این بخش پیش‌تر از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده بود. برخی روحیات و منش‌های رفتاری و اخلاقی سردار سلیمانی و تلاش‌های پیگیر و موثرش در مناسبات نظامی، امنیتی و حتی فراتر از آن مذاکرات مهم سیاسی در عرصه بین‌المللی از جمله مطالبی است که خواننده در این بخش با آن روبه‌رو خواهد شد.

این کتاب حدوداً 300 صفحه‌ای را انتشارات سوره مهر در مهر 1399 منتشر کرده است.

در پایان مایلم به دکتر حسین امیر‌عبداللهیان پیشنهاد کنم، شایسته و بایسته است که ایشان با همان ضرورت که صبح شام را به دست انتشار سپرد، روزهای گذشته بر عراق را نیز روایت کند، باشد که تاریخ گوشه‌ دیگری از تلاش‌های جمهوری اسلامی ایران و فرزند مجاهدش سردار سلیمانی را به ‌یاد بیاورد.

محمد قبادی
پژوهشگر تاریخ معاصر
پنجم مهر 1399



 
تعداد بازدید: 3922


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125

دو تا از این سربازها تقریباً بیست ساله بودند و یکی حدود سی سال داشت. و هر سه آرپی‌جی و یک تفنگ داشتند. آنها را به مقر تیپ سی‌وسه آوردند. سرتیپ ایاد دستور داد آنها را همان‌جا اعدام کنند. اعدام این سه نفر سرباز به عهده ستوانیار زیاره اهل بصره بود که من خانه او را هم بلد هستم. خانه‌اش در کوچه‌ای است به نام خمسه میل که خیلی معروف است. در ضمن این ستوانیار جاسوس حزب بعث بود. او افراد ناراضی را به فرمانده معرفی می‌کرد. سه نفر سرباز شما را از مقر بیرون آوردند و ستوانیار زیاره آنها را به رگبار بست و هر سه را به شهادت رساند. آنها را همان‌جا در گودالی دفن کردند.