تاریخ شفاهی کاربردی

محمدجواد مرادی‌نیا

06 مرداد 1399


تاریخ شفاهی را نمی‌گوییم و نمی‌نویسیم که فقط کاری کرده باشیم یا لذّتی برده باشیم، یا آنکه فقط صوتی یا تصویری ایجاد کرده باشیم و آرشیوی را زینت داده باشیم. تاریخ شفاهی در ذات خود کشش و ظرفیت‌های فوق‌العاده‌ای دارد که چنانچه آن ظرفیت‌ها شناسایی و به خوبی از آن‌ها استفاده شود می‌تواند بسیار کارساز و مشکل‌گشا باشد. معنای این سخن آن است که اگر از تاریخ شفاهی به صورت هدفمند و برنامه‌ریزی شده بهره گرفته شود می‌توان آن را به روشی کاربردی برای حل برخی مشکلات، برای یافتن راهکارهای توسعه و پیشبرد برنامه‌ها و یافتن راه‌های اصلاح و بهبود امور در عرصه‌های مختلف زندگی اجتماعی تبدیل کرد. برای روشن‌تر شدن موضوع چند مثال می‌زنم.

ـ مردم محل، روستا یا شهری به خوش‌نامی و نیکی شهره بوده‌اند، مشکلات اجتماعی و ناهنجاری‌ها در میان آن‌ها کمتر دیده یا گزارش می‌شده است، اما از دوره‌ای یا مقطعی وضعیت عوض شده و آسیب‌ها و مشکلات اجتماعی به آنان روی آورده است. علت یا علل چه بوده و چه باید کرد؟ در اینجا پژوهشگر تاریخ شفاهی امکان و ظرفیت آن را دارد تا با بهره‌گیری از روش‌های تاریخ شفاهی به ریشه‌های موضوع و فرآیند این تغییر و تبدیل احوال اجتماعی دست یافته و راه‌های برون رفت از وضعیت نامطلوب را به نمایش بگذارد.

ـ در حوزه آموزش رسمی، مدرسه‌ای یا مدارس یا منطقه‌ای از مقطعی دچار افت شدید آموزشی شده یا با برخی مشکلات پرورشی روبه‌رو شده است. برای حل آن چه باید کرد؟ در این مورد نیز مصاحبه‌گران کارآزموده و توانای تاریخ شفاهی می‌توانند به میدان آمده، با مرور روشمند و هدفمند آنچه که روی داده است علت یا علل موضوع را دریافته و راه را برای حل مشکل هموار سازند.

ـ کارخانه‌ای صنعتی در روند تولید محصولات خود دچار اختلالات جدی شده و وضعیت درآمدی آن روزبه‌روز بد و بدتر شده، تا آنجا که مجبور به بیکار کردن بخشی از کارگران خود و پذیرش خسارت‌های متعدد گشته است. در اینجا نیز مصاحبه‌گر تاریخ شفاهی با پیگیری روند و فرآیند چنین رخدادی می‌‌تواند به کمک آمده و با روشن کردن دقیق زوایای تاریک و پنهانی که آسیب از آن ناحیه وارد شده است، به تشخیص علت یا علل موضوع کمک فراوانی کرده باشد. اینها صرفاً چند مثال ساده از کاربردهای تاریخ شفاهی غیرسیاسی در روزگاری است که خوشبختانه این شاخه از دانش تاریخ، به سرعت جای خود را در میان علاقه‌مندان باز کرده و مرزهای آن هر روز در حال جابه‌جا شدن و گسترش است.

جامعه ما امروز نیازمند بهره‌گیری از همه ظرفیت‌ها برای توسعه و پیشرفت است. بیاییم ظرفیت تاریخ شفاهی را نیز در خدمت توسعه و آبادانی ایران قرار دهیم و آن را به دانشی هر چه کاربردی‌تر تبدیل کنیم.[1]

 


[1] محمدجواد مرادی‌نیا، دوفصلنامه علمی تخصصی تاریخ شفاهی، سال چهارم، شماره 8، پژوهشکده اسناد سازمان اسناد و کتابخانه جمهوری اسلامی ایران، پاییز و زمستان 1397، ص 7 و 8.



 
تعداد بازدید: 5306


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125

دو تا از این سربازها تقریباً بیست ساله بودند و یکی حدود سی سال داشت. و هر سه آرپی‌جی و یک تفنگ داشتند. آنها را به مقر تیپ سی‌وسه آوردند. سرتیپ ایاد دستور داد آنها را همان‌جا اعدام کنند. اعدام این سه نفر سرباز به عهده ستوانیار زیاره اهل بصره بود که من خانه او را هم بلد هستم. خانه‌اش در کوچه‌ای است به نام خمسه میل که خیلی معروف است. در ضمن این ستوانیار جاسوس حزب بعث بود. او افراد ناراضی را به فرمانده معرفی می‌کرد. سه نفر سرباز شما را از مقر بیرون آوردند و ستوانیار زیاره آنها را به رگبار بست و هر سه را به شهادت رساند. آنها را همان‌جا در گودالی دفن کردند.