‌تاریخ شفاهی و نوجوان

مرتضی نورایی

08 خرداد 1398


مبنای تاریخ شفاهی و فهم تاریخی، همانا پرسش‌گری است. پرسش‌گری در جامعه نیاز به تمرین دارد و این ‌تمرین بایستی از رده‌های سنی مناسب، همچون نوجوانی شروع شود. تاکنون اقدامات بسیاری در خصوص ‌تربیت و آموزش مورخان شفاهی انجام شده، اما تمرکز خاص بر روی رده‌های سنی مختلف برای آموزش ‌به صورت تخصصی و نظری وجود نداشته است. امروزه با انجام یک سلسله اقدامات اولیه و بر اساس ‌چارچوب‌های نظری مورد نظر می‌توان گام‌های اولیه را در جهت گشودن راهی برای مشارکت نوجوانان ‌برداشت تا از این راه بتوانند به گذشته خود و چشم‌اندازی که تمایل به شناخت آن دارند، پرداخته و اهداف ‌اجتماعی خود را به‌صورت فنی و تخصصی پیش برند. هدف از این یادداشت، طرح ضرورت و راه‌کار‌های ‌پرورش دستیابی به گنجینه پرسش‌های نو و پیش‌بینی نشده از سوی این گروه سنی است که لاجرم ‌می‌تواند پرسش نسل خود باشد؛ پرسشی که پیوسته ضرورت طرح و پاسخ‌یابی نوبه‌نو دارد.

در راستای آموزش تاریخ شفاهی نوجوانان که در اصطلاح به آن «پرسش جوان» نیز گفته می‌شود می‌توان ‌در این مرحله دو محور اساسی پیشنهاد کرد.

الف) اولین هدف بر اساس نظریات فنی تخصصی پایه‌ریزی ‌شده است که نوجوان را بر اساس آنها درگیر پدیده تاریخ شفاهی کند. در واقع، پیوسته‌ هر نسلی پرسش‌های ‌خود را از گذشته دارد و این گرایش مسلماً بر اساس ذائقه گفتمانی آنها پیش می‌رود. بنابراین، اهداف باید بر ‌اساس ضرورت‌هایی که در آینده برای تأمین خواست‌ها و درخواست‌های این نسل وجود دارد، در نظر ‌گرفته شود. آنچه ما (به عنوان نسل کارگزار) می‌نگاریم آدرس گذشته‌هایی هست که به آنها تعلق خاطر ‌داریم، از این جهت در بهترین شرایط، خواننده ما از نسل و جنس ما خواهد بود. این آدرس‌ها در آینده نقشه ‌راه‌هایی است که لاجرم جغرافیای آن متروکه خواهد ماند. به بیان دیگر متون تولیدی تاریخی، مخاطبان ‌نوجوان کمتری دارد، این بدان دلیل نیز می‌تواند باشد که مسئله متون تولید شده مسئله مخاطب جوان یا نسل بعد ‌نیست.‌

دیر زمانی است که تاریخ مصرف کلیات‌نگاری در تاریخ سپری شده است. مسلم این که جنس و زاویه‌ای ‌در زمان گذشته، در آینده مورد نظر است که باید از زبان نیازمندان خود یعنی نوجوانان امروز، پی‌گیری ‌شود. به این منظور باید بر روی سؤالات مطرح شده از سوی این نسل تمرکز کافی انجام شود. در این راستا ‌بی‌شک مورخ حرفه‌ای به کشف پرسش‌های گفتمانی آنها نیازمند است.‌

از سوی دیگر با کمی توجه در عرصه تاریخ متوجه خواهیم شد که درصد افراد علاقه‌مند به تاریخ کلاسیک ‌در حال کاهش است، چراکه افرادی که به سمت کتاب‌های تاریخی می‌روند ضرورت‌های زمان خود را در ‌بین منابع تاریخی پیدا نمی‌کنند. به این دلیل معتقد هستیم در میان نسل نوجوان باید اندیشه تاریخ‌نگری را به ‌شکل پرسش‌گری توسعه داد، موضوعی که در کلاس‌های درس رسمی کمتر جای طرح دارد اما در نهایت ‌این فن باید در بین نسل فردا نوبه‌نو ورود پیدا کند.‌

ب) دومین هدف در پیامد این بحث، اهمیت جنبه اجتماعی‌سازی تاریخ شفاهی است. یکی ازحلقه‌های ‌مفقود در جامعه امروز ایرانی «گفت‌وگوی بین‌نسلی و میان‌نسلی» است. به این معنی که نوجوانان ‌گفت‌وگویی با نسل‌های قبل خود ندارند و این باعث ایجاد نوعی شکاف، افتراق و به تبع اعتراضات ‌اجتماعی در بین آنها می‌شود. بنابراین یکی از سازوکارهای مهم دراین باره تشویق نوجوانان به سمت تمرین ‌مصاحبه‌گری و به تبع پرسش‌گری از نسل پیش از خود برای کنکاش موضوعات مورد علایق خود است.‌

در پی محوریت این چشم‌انداز‌ها، به نظر می‌رسد آموزش تاریخ شفاهی و کاربست سازوکار‌های آن به ‌نوجوانان دارای مراتبی از اهمیت است. این آموزش‌ها می‌تواند در هر قالبی طرح و اجرا گردد. باید توجه ‌داشت در شاکله طرح درس به ارائه قالب تحقیقی و موضوعات نپرداخت. چرا که این شکل در واقع نوعی ‌هدایت‌گری ذهن و ذائقه مخاطبین بوده که به نوعی «پرسش‌های دوپینگی» خودنمایی کرده و راه به جایی ‌نخواهد برد. هدف درسی در واقع به دنبال رمز گشایی این است که: «پرسش‌ها کجا پنهان شده است؟»

بدین صورت در ابتدا نمی‌توان هیچ فرضی برای پیش‌بینی سؤالاتی که در ذهن نوجوانان وجود دارد، ‌داشت، اما می‌توان با توجه به شرایط سنی آنها و مسائلی که در نهاد و در زندگی روزمره آنها وجود دارد، ‌حدس‌هایی زد. در عین حال در نهایت نمی‌توان این حدسیات را به صورت فرضیه بیان کرد. چرا که در ‌صورت بیان حدسیات در قالب فرضیه، به دنبال اثبات فرضیات خود رفته‌ایم. در واقع می‌باید خواستار آن ‌بود که تجربه گفت‌وگوی مسئله‌مند را در بین این نسل به وجود آورد. ‌

بیشتر این که با دادن ابزار تحلیل علت و معلولی، روایت کردن و گفت‌وگو کردن منتهی به نتایجی شد که ‌انتظار می‌رود. برای مثال در جهان مجازی همگان بدون شک تحت تأثیر یک خبر قرار می‌گیریم، این که این ‌خبر کجا بوده؟ چرا بوده؟ چگونه بوده؟ آیا شواهدی برای آن وجود دارد یا خیر؟ و... بسته پرسشی است ‌که می‌تواند در تمرین‌ها، وسیله عقلانیت نسلی را فراهم سازد. در واقع این نسل با حضور در این فضای ‌گسترده مجازی و رشد هم‌زمان ذهنی، پرسش‌گری را در ذهن خود و به کمک مؤلفه‌های مصاحبه‌گری تاریخ ‌شفاهی تمرین می‌کند. در واقع انتظار می‌رود با آموزش آنها از این طریق ضمن تقویت قوه تعقل، یکی از ‌شیوه‌های اجتماعی شدن را در بین آنها پرورش داد. در این راستا در واقع روند (‌process‌) و مسیر تاریخ ‌شفاهی منظور است تا نتیجه. ‌

در یک جمع‌بندی می‌توان اهداف مشارکت پرسش‌گری اجتماعی نوجوان را به شرح ذیل دسته‎بندی کرده و ‌آنها سرلوحه کارگاه‌های آموزشی قرار داد: ‌

‌1.‌ توسعه فهم فرهنگی و فرهیختگی برای درک بیشتر دگرگونی‌های اجتماعی، سنت‌ها، نظام علت و ‌معلولی.

‌2.‌ ایجاد مهارت همدلی با نسل‌ها بر اساس فرضیه اصلی نظریه تاریخ شفاهی در آموزش گفت‌وگو.

‌3.‌ خلق مهارت‌های عقلانی، فکری، غربال‌گری و گزینش شواهد صحیح در انتخاب و انتقاد از منابع؛ ‌‌«هر حرفی را نپذیرند.»‌

‌4.‌ انتخاب صحیح در گزینش و استانداردها به عنوان یکی از راه‌های آموزش. ‌

‌5.‌ فهم عناصر و ارزشمندی شواهد تاریخی، به‌ویژه مسئله جانبداری و عناصر بحث‌برانگیز و متناقض. ‌

‌6.‌ ایجاد توانایی در ضبط و ثبت روایت و نظرگاه‌های مختلف.[1]

اصفهان

‌4 خرداد 1398‌

 


 [1]یادداشت دکتر مرتضی نورایی، استاد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و رئیس انجمن تاریخ محلی ایرانیان که با عنوان «‌تاریخ شفاهی و نوجوان» برای انجمن تاریخ شفاهی ایران ارسال کرده است.



 
تعداد بازدید: 6197


نظر شما


12 خرداد 1398   14:41:28
محمدمهدی عبدالله‌زاده
با تشکر از جناب دکتر نورایی که با طرح مفهومی نو در آموزش تاریخ شفاهی راهی را نشان داده‌اند، و به همین جهت است که سئوالات متعددی در مورد این طرح به نظر می‌رسد که توجه و پاسخ به آن می‌تواند راهگشا باشد که به برخی از این سئوالات اشاره می‌شود:
الف – به چه افرادی نوجوان گفته می‌شود؟
ب- پیش‌نیازهای درک و فهم تاریخ و مسائل تاریخی کدام است؟
ج- برای آموزش روش تاریخ شفاهی یک نوجوان به چه میزانی باید با مبانی پژوهش تاریخی آشنا باشد؟
د- در آموزش تاریخ شفاهی یک نوجوان باید به چه میزانی از مهارت‎های شناختی، روان‌حرکتی و عاطفی برخوردار باشد؟

14 خرداد 1398   16:13:48
مرتضی نورائی
سلام و درود
با تشکر از امعان نظر جناب عبدالله زاده گرامی، در این زمینه چند نکته در پاسخ به سوالات طرح شده ایشان قابل توجه است:
الف – به چه افرادی نوجوان گفته می‌شود؟
در باب تجربه تاریخ شفاهی نوجوانان پاره ای پروژه ها در سایر کشور ها انجام شده و تجارب گرانسنگی از انها استخراج گشته است. در چند پروژه بویژه سنین مورد توجه چیزی میان سنوات 8 تا 13 سالگی مورد توجه قرار گرفته است. کاری که در زمستان گذشته در اصفهان با گروهی از این رده سنی مورد امتحان قرار گرفت و صحت انتخاب این رده در پرسشمندی انها برما آشکار شد. این سنین واقعا کمتر دچار آلودگی های خبری شده و بیشتر در زمینه های اجتماعی دچار حساسیت می شوند تا جایی که همه خرد آنها درگیر شده و شوق و ذوقی وافر از خود بروز می دهند. مسولیت پذیری و ذهن حساس آنها بسیار قابل سرمایه گذاری است. در عین حال این می تواند فتح بابی باشد.
ب- پیش‌نیازهای درک و فهم تاریخ و مسائل تاریخی کدام است؟
در این زمینه مصرانه متذکر می شوم که هیچ ضرورتی به پرتاب ذهنی این گروه سنی به اعماق زمان گذشته برای فهم تاریخی نیست. در جاهای دیگر اشار کرده ام که بهترین نوع توزیع اندیشمندی تاریخی همانا تاریخ دم دست و یا بی واسطه هست. انچه می تواند تولید جاذبیت کند برای مثال دانستن تاریخ خاندانی و محلی است. آنهم درسطح کلیات و در حیطه و دامنه مطالعه موردی. بنابراین از آنجا که بیشتر هدف در این رده دریافت و یافتن پرسش های آنهاست و تاکید بر یاد دهی چگونگی طرح پرسش های هدفمند است.
ج- برای آموزش روش تاریخ شفاهی یک نوجوان به چه میزانی باید با مبانی پژوهش تاریخی آشنا باشد؟ بی شک بر مدار آموزش تاریخ شفاهی اصرار بر پرسش است تا پاسخ، لذا در عرصه آموزش سفارش بر این محور بوده که: کجای گذشته مورد توجه این نسل است؟ واقعا ما نمی دانیم. آیا ما می خواهیم به آنها خط و مسیر را یاد دهیم؟ این منافات با هدف اصلی در زمینه کشف ذائقه و علایق این نسل است. بنابراین مهندسی پرسش گری مهمترین ابزار برای ورود به فهم جهان اطراف از جمله گذشته( تاریخ) است.
د- در آموزش تاریخ شفاهی یک نوجوان باید به چه میزانی از مهارت‎های شناختی، روان‌حرکتی و عاطفی برخوردار باشد؟ چنانکه اشاره شد باید چندین مورد مانند: تاریخ خاندانی، تاریخ محلی، صنایع، جنگ و غیره را بعنوان مطالعه مورد سرلوحه آموزشی قرار داد تا از آن چشمه ها ایده ها جوشان شود. باز هم مصرانه تاکید است که هیچ ایده ای داده نشود بیشتر بر مسلح کردن آنها به کلیات بویژه در ساختار پرسش گری است. هدف تولید پرسش و علایق این نسل برای گذشته فهمی است. به جلسات انها می رویم که کشفیاتی بشود نه خوراک خاصی به انها تعارف گردد.
با آرزوی موفقیت
نورائی
14/3/1398
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125

دو تا از این سربازها تقریباً بیست ساله بودند و یکی حدود سی سال داشت. و هر سه آرپی‌جی و یک تفنگ داشتند. آنها را به مقر تیپ سی‌وسه آوردند. سرتیپ ایاد دستور داد آنها را همان‌جا اعدام کنند. اعدام این سه نفر سرباز به عهده ستوانیار زیاره اهل بصره بود که من خانه او را هم بلد هستم. خانه‌اش در کوچه‌ای است به نام خمسه میل که خیلی معروف است. در ضمن این ستوانیار جاسوس حزب بعث بود. او افراد ناراضی را به فرمانده معرفی می‌کرد. سه نفر سرباز شما را از مقر بیرون آوردند و ستوانیار زیاره آنها را به رگبار بست و هر سه را به شهادت رساند. آنها را همان‌جا در گودالی دفن کردند.