تاریخ زنده: بررسی چهل سال تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس-8
الگویی برای تبدیل گفتار به نوشتار
مریم رجبی
16 اردیبهشت 1398
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، سومین جلسه نشست «تاریخ زنده: بررسی چهل سال تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» عصر سهشنبه 30 بهمن 1397 در سالن قصرشیرین موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد. در بخشهای قبلی سلسله گزارش سومین نشست، متن سخنان غلامرضا عزیزی، رئیس پژوهشکده اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، فائزه توکلی، دبیر کارگروه تاریخ شفاهی انجمن ایرانی تاریخ و یعقوب پناهی، نویسنده و فعال در حوزه تاریخ شفاهی را خواندید.
ما هم میتوانیم الگویی ارائه دهیم؟
در ادامه سومین جلسه نشست «تاریخ زنده: بررسی چهل سال تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» یدالله ایزدی، از حاضران در این نشست و مدیر گروه تاریخ شفاهی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس گفت: «عنوان جلسه را مؤلفهها و اصول تدوین تاریخ شفاهی گفتند. این مؤلفهها و اصول در این جلسه گفته میشوند که من بدانم که اگر مصاحبهای برگزار شد، با یک حد و اندازهای به آن چیزی که باید باشد، نزدیک است؟ و من اگر بخواهم به عنوان کار دیگری این مصاحبه را تدوین کنم، بایدها و نبایدهای آن چه چیزهایی هستند؟ اگر بنا بر فرمایشات خانم دکتر توکلی، ما بخواهیم بگوییم که تاریخ شفاهی و آن متنی که تولید شده، حتماً نباید سؤال و جواب باشد، این [حاصل] چقدر به اصالت روایت وفادار است؟ چقدر نزدیک است؟ دانستههای من چقدر تأثیر گذاشته است؟ این روایت مشترک تاریخ شفاهی آن شخص و آن صاحب اثر است که تحت عنوان مصاحبهگر یا تدوینکننده است.»
سپس یکی از حاضران با اشاره به انواع آثار تاریخ شفاهی که روال آنها بر دیالوگ و مونولوگ است و در این جلسه از آنها صحبت شد سؤال کرد: «یعنی حالا که به قول آقای پناهی به یک آشفتگی رسیدهایم، ما هم میتوانیم یک الگو ارائه دهیم که مبنای کار قرار گیرد و از آن استفاده کنیم یا نه؟»
فائزه توکلی در پاسخ گفت: «من در ابتدا جلسه را به چالشی انداختم که آن، ذهنیتهای ما را تا حدی درهم بشکند و اصلی که ما برای تاریخ شفاهی فقط یک الگو قائلیم، تصحیح شود. بچههای شفاهیکار ما بسیار زحمت میکشند. دست همهشان درد نکند. تمام تولیدات آنها به جای خود صحیح است، ولی من خواستم این نکته را به چالش بکشم که ما نباید فقط با یک الگو مواجه باشیم. من تاریخ شفاهی هاروارد را در انجمن ایرانی تاریخ، با حضور استادانی که بودند، نقد کردم. نشست گذاشتیم. دکتر ابوالحسنی از اصفهان آمد. من حتی دیدم که متن ترجمه شده نشست در سایتهای خارج از کشور هم بود. خود آقای لاجوردی هم بیاید من حاضرم با او صحبت کنم. ایرادهای زیادی به روششان وارد است، اما با این حال دستشان درد نکند که این کار را تولید کردند؛ همین که این صداها ضبط شد، چون بسیاری از آن آدمها الان از دنیا رفتهاند. این را قبول داشته باشید که این کار در جای خودش در هر صورت ارزش است. ضبط صدای کنشگران بسیار مهم است. ما زمانی به بحث تدوین وارد میشویم که آن فونداسیون اصلی کار را انجام داده باشیم. من بسیاری از کارهایی که تا الان در حوزه تاریخ شفاهی انجام شده است را تأیید میکنم. این که یکی مقوله گفتمانیاش در تیتری که در کتاب میزند، بنا بر سلیقه مصاحبهگر است، خُب وقتی با اصول و مبحث نظری کار آشنا میشود، قطعاً در کتابها و بخشهای بعدی تصحیح خواهد کرد.
در بخش تدوین، بحث تحلیل روایتها، تحلیل مکالمه و بحثهای گفتمانی مباحثی که در تاریخ شفاهی مطرح میشود را خدمتتان خواهم گفت. من در کتابم هم تمام گامها و اصول مصاحبه را آوردهام. برقراری تماس تا مصاحبهها ریز به ریز منطبق بر تحقیق کیفی است که پژوهشگران علوم اجتماعی هم در دانشگاهها دارند از آن استفاده میکنند. حوزههای روشی گراندد تئوری و تاریخ شفاهی خیلی به هم نزدیکاند. اگر از گراندد تئوری در تاریخ شفاهی استفاده کنیم، میتوانیم کاملاً در رویکرد و بحثهای تحقیقی و پژوهشی قویتر جلو برویم.»
تدوین در تاریخ شفاهی
توکلی در این قسمت پاورپوینتی را تحت عنوان «تدوین در تاریخ شفاهی» ارائه داد و گفت: «در ابتدا مفهوم تاریخ را بررسی میکنیم. میتوانیم تاریخ را به عنوان خود حادثه و واقعه در نظر بگیریم که از منظر آنتولوژی یا هستیشناسی مطرح است. گاهی هم تاریخ را به مثابه علم گزارش آن واقعه در نظر میگیریم که ما دقیق میخواهیم تبیین کنیم که چه چیزی رخ داده است؛ این، از دریچه معرفتشناسی است. این بحث میتواند بحث سلسلهها، حکومتها، اقوام و تمدنها باشد. استنفورد میگوید که تاریخ فقط یک چیز نیست بلکه چندین چیز است. تاریخ هم عبارت است از چیزی که اتفاق افتاده است و هم تصاویری است که ما از آن واقعه در ذهنمان میسازیم. حالا این تصویری که در ذهنمان میسازیم دو گونه است؛ یا رویداد است، یا یادآوری رویداد و بازآفرینی و بازفهم آن است. بخش یادآوری رویداد همان حوزه تاریخ شفاهی میشود که ما در واقع داریم به آن عمل میکنیم. اما معنا و مفهومی که در مورد تاریخ شفاهی به آن پرداختهام، با توجه به تمام تعاریف است. در تعاریفی که دکتر حسنآبادی در کتاب «تاریخ شفاهی در ایران» مطرح کرد و البته مورخان دیگر این تعاریف را آوردهاند، میگوید که تاریخ شفاهی ضبط و نگهداری اطلاعات است، یا جمعآوری و ثبت خاطرات و تجارب زندگی است، یا فرایند درک تاریخی مردم است، یا وارد کردن مردمی است که تاکنون نقشی نداشتهاند، یا بهاصطلاح تجربیات را استانداردشده آنها میداند، یا به لحاظ مردمشناسی گفته شده که تاریخ شفاهی یکجور مردمشناسی متقابل و بسیار مردمشناسی است. تکتک انسانها بهعنوان یکی از خلایق باشکوه خداوند، ویژگیهای خاص خود را دارند که این ویژگیها در عرصه جهانی شدن هویتها دارند نابود میشوند. در قرن نوزدهم، وقتی بردهها را از آفریقا به اروپا میآوردند، یکی از مورخان بحث پدیده مرگ اجتماعی را مطرح میکند و میگوید که وقتی اینها از آفریقا به اروپا و سپس به کشورهای دیگر برده میشوند، دیگر از اینها هیچ اثری دیده نمیشود. بنابراین در حوزه جهانی شدن، هر کدام از انسانها به عنوان موجودات خاص و ویژه، یک کتاب هستند، پس ما وقتی با هر کسی مواجه میشویم تا تاریخ شفاهیاش را ثبت و ضبط کنیم، باید دقت زیادی کنیم. خود ما که مصاحبهگر هستیم، باید بسیار دقیق و خوب نقشآفرینی کنیم. باید به بحث زبان بدن هم دقت کنیم که مدل نشستن مصاحبهگر، نشستن واقعگرایانه باشد. تکیه ندهد.
تدوین این نیست که ما یک نوار مصاحبه پیاده شده داریم که باید آن را تدوین کنیم. تدوین دقیقاً از همان زمانی که ضبط را برای مصاحبه روشن میکنید، شروع میشود. روش، کاملاً تحقیق کیفی است. تعامل بین مصاحبهگر و مصاحبهشونده تعاملی دوسویه و فعال است. گفتار بر نوشتار تقدم دارد. تمام مورخانی که سبک کلاسیک تاریخنگاری و تاریخ را کار میکنند، الان قبول ندارند و میگویند از کجا معلوم که مصاحبهشونده حرفهایش درست باشد؟ حاضرند بروند سندهای دورههای صفویه و سلجوقیه را دربیاورند. در صورتی که گفتار بر نوشتار تقدم دارد. اگر به نوشتهای تحت عنوان سند اکتفا میکنیم و در منابع و تحقیقاتمان میآوریم، چرا به گفتار انسانهایی که زندهاند و ناشی از بحث اختراع ضبط بوده و تاریخ شفاهی که به عنوان یک تکنیک جدید روش تحقیق به دنیا عرضه شده است را نمیخواهیم بپذیریم. تمامی اقشار جامعه در تحولات تاریخی شرکت دارند. قبلاً تاریخ ما تاریخ پادشاهان بوده است. در تکمیل دادهها، تمام اینها با حق تصویر و صدای زنده، اعم از زنان، روحانیان، کارگران و... نقش دارند و کنشگر هستند. سال 2016 وقتی کارگاههایم را برگزار میکردم میگفتند که پیتر کافمن گفته تا دو سال دیگر، یعنی تا سال 2018 حجم تصاویر تولید شده در شبکههای تصویری و رسانهای جهان به قدری است که ما برابر عمر نوح زمان لازم داریم که این تصاویر را ببینیم. در صورتی که الان سال 2019 است و از سه سال گذشته وارد این عرصه شدهایم و شما با گوشی هم نمیتوانید اطلاعات ایران را مرور کنید، چه رسد به اطلاعات دنیا. ما وقتی با این حجم عظیم داده مواجه هستیم، چرا خودمان در ارائه این دادهها از طریق تاریخ شفاهی شرکت نداشته باشیم؟ تاریخ شفاهی در ارائه حجم انبوه داده بسیار نقش دارد. دیگر بحث کپیپیست گذشته است. ما با سندهای زنده که انسانها هستند مواجه هستیم. تکنیکهای اساسی در تاریخ شفاهی بسیار مهم هستند. رهیافتی انتقادی به شواهد قبلی را میرسانند. یعنی ما بحث سکه و مهره و ساختمانها را نداریم. با احترام به آقای نیکنام (مجری نشست)، عنوان نشست امروز «تاریخ زنده، live history» است، در صورتی که این عنوان را در دنیا برای بناها به کار میبرند. بناهایی که از دورههای قبل باقی ماندهاند. من در کتابم به یکی از متونی که یکی از زبانشناسان برایم ترجمه کرده است، ارجاع دادهام که تحت عنوان «تاریخ فوری» از تاریخ شفاهی یاد میشود. یعنی تاریخی که به صورت آنلاین و فورسماژور میتوانید ثبت و ضبط کنید. با صحنهای از اعتراضات مردم یا کنشهای کنشگران در جامعه مواجه میشوید، به راحتی میشود این را فیلمبرداری کرد، با آن مردم مصاحبه کرد و این بخشی از تاریخ شفاهی اعتراضات آن مردم محسوب میشود.
مراحلی که ما باید در طرح تدوین تاریخ شفاهی در نظر بگیریم، از زمانی شروع میشوند که شما تحت عنوان یک پروپوزال، یک طرح تحقیقاتی به مرکز خودتان میخواهید ارائه کنید. عین همان مراحلی که ما در دوران کارشناسی ارشد میآییم و طرح مینویسیم، همان مراحل را برای طرح تاریخ شفاهی در اینجا داریم. خیلی مهم است که عنوان تحقیق کاملاً کوتاه و مختصر باشد و هدف مطالعه و دوره زمانی در آن آمده باشد. طرح مسئله تحقیق یعنی بین سه تا هفت سؤال در متن پروپوزال تحقیق به عنوان سؤالات اصلی آورده شود و اگر سؤالات فرعی هم خواست آورده شوند. هدف تحقیق هم استخراج معنا و تفاسیر است. شواهد تاریخی را هم میآوریم. در ادبیات تحقیق به لحاظ پیشینه موضوعی که دارید تحقیق میکنید و این که شما را به درک چه مسئلهای میخواهد برساند؟ همه اینها را ارائه میدهید. ابعاد مختلف مسئله را هم در آن ارائه میدهید که تحت عنوان تبیین موضوع در گزارش میآید؛ همچنین سهم مشارکت تحقیق در بحث و حوزه مورد مطالعه و این که هدف تحقیق بعد از این که این سؤالات را مطرح کردیم، میخواهد چه مشارکتی داشته باشد؟ چه سهمی را در توسعه معرفت آن سازمان یا بخش مربوطه که میخواهد تحقیق را ارائه دهد، خواهد داشت؟ و همچنین زمینههای عمومی و همان نمای هُلِستیک که از این تحقیق ارائه خواهید داد، کدامها هستند؟ در بخش نظریه مفهومی باید بگویم یکی از کارهایی که در طرح گزارشها همیشه از ما خواستهاند، فرضیه است. ما اصلاً در تاریخ شفاهی فرضیه نداریم. ما تا زمانی که با انسانها مصاحبه نکنیم، فرضیه نداریم. ما با کدام پیشزمینه ذهنی میتوانیم بگوییم که این فرد این حرف را به ما خواهد گفت یا در فلان عملیات این اتفاقها صورت گرفته است. ما هیچ پیشفرضی نداریم، اما در انتهای تاریخ شفاهی موضوع مطالعاتیمان میتوانیم نظریه بدهیم. همان کاری که من الان بعد از سه سالونیم ثبت و ضبط حوزه پژوهشگاه علوم انسانی انجام دادم. ما در هر تحقیق، در ابتدا باید بستر مطالعاتیمان را مشخص کنیم. آیا میخواهیم یک رویداد را مطالعه کنیم؟ نبردهایی که در جبهه و در هشت سال دفاع مقدس اتفاق افتاده را مستندسازی کنیم؟ شخصیتهای نخبه را مطالعه کنیم؟ یا بیاییم سازمانی مانند سازمان بیمه مرکزی را مستندنگاری کنیم؟ در واقع باید موضوع اصلیمان را مطرح کنیم. نمونهگیری در تاریخ شفاهی به این معنی است که ما میخواهیم با چه کسی که در واقع منبع غنی اطلاعات است صحبت کنیم؟ این مهم است. اگر برونداد ما در ارتباط با افراد نخبه، عرصه سؤالاتمان باشد، قطعاً میتوانیم به پروژه خوبی نائل شویم. علاوه بر سرداران جنگ، آن بسیجیها و سربازانی که در جنگ حضور داشتند هم نخبه آن عرصه محسوب میشوند. سؤالات تحقیقمان باید به گونهای باشند که بتوانیم آن عرصه را اصلاح یا تعمیق کنیم.
در بحث شیوههای نمونهگیری باید بگویم که نمونهگیری باید کاملاً هدفمند و معیارمحور باشد. در انتخاب شیوههای نمونهگیری باید این موارد در نظر گرفته شود: نوع نمونهگیری هدفمند در ارتباط با مطالعه ما چگونه است؟ آیا این روش و طرح تحقیق شما جواب خواهد داد؟ چرا از این نمونهگیری استفاده میشود؟ شما باید بتوانید به موبهموی اینها در تحقیقتان پاسخ دهید. حالا باید بدانید که نمونهها را چگونه پیدا و به آنها دسترسی پیدا کنید؟ معروفترین روش، روش گلوله برفی است که از اولین فردی که شاخص تحقیقتان است شروع میکنید و از او میخواهید که افراد دیگر را معرفی کند. نمونهگیری تئوریک، همان مبتنی بر هدف است. در این روش نمونههایتان را بر اساس موضوع تحقیق مشخص میکنید که بیشتر شامل افراد به لحاظ نخبگی در ردههای بالا میشوند. در بخش فنون دادهیابی باید بگویم که در گزارشهای تاریخ شفاهی فهرستی از روشهای گردآوری دادهها ارائه میشود. یا این دادهها به صورت متنی هستند و شامل کروکیها و نامههایی که ردوبدل شدهاند و مشاهده عکسها و... یا شامل هر نوع خاصی از داده و روایتهای تفصیلی و تحلیلی که قطعاً صداهایشان ضبط میشود. نکتهای که الان در بحث تدوین میخواهم بگویم، این است که شما سؤالات را نوعشناسی کردهاید، مصاحبهها را هم انجام دادهاید و مصاحبهها کاملاً پیادهسازی شدهاند. بخشی را میتوانیم تحت عنوان تحلیل روایتها بگذاریم که برای مراکز مرتبط با حوزه کار تاریخ شفاهی بسیار مهم است. در بخش تحلیل روایت، تمامی روایتهایی که در قالب مصاحبه و داده پیادهسازی شدهاند آنالیز میشوند. وقتی روایتها را به صورت مصاحبههای پیادهشده نگاه میکنید، چند بخش دارند. جزء اول همان گاهشماری و ثبت وقایع است. در کورنولوژی روایتها برای تدوین، باید از ابتدا تا انتها تاریخیت آنها را حفظ کنیم. یعنی اگر دارید سال 1363 را روایت میکنید، نباید داخل آن از روایتهای سال 1364 قاطی باشد. قسمت دوم بحث بازنمایی واقعه است. اصل خام روایتی که نقل شده است، باید مطابقت داده شود. بخشهای فرماندهان با هم مطابقت داده شوند و بخش رزمندگان عزیز هم همینطور. باید روایتها کاملاً با هم انطباق داده شوند. نهایت، درک حوادثی است که شما به عنوان تدوینگر دارید و اینجاست که مورخ نقش خودش را نشان میدهد.
مورخ به عنوان تدوینگر باید دقت کند که از روایتهایی که نقل شده است، برداشتهای خودش را مبتنی بر اسناد و روایتهای نقل شده بیاورد تا به آن دستگاه مزبور تحت عنوان تاریخنگاری حوزه تاریخ دهد. این تحلیل روایتها شامل تشکیل مفاهیمی در متن تولید شده است؛ مثلاً مقولههای گفتمانی. در بخش تحلیل گفتمان گاهی اوقات بدون این که شما شروع به تدوین کنید، چون در درون روایتها، حوزههای فرهنگ راوی وجود دارند، اعم از لهجه، کلماتی که مدام تکرار میکند و... بالاخره مفاهیم و مقولهها مشخص هستند. به متن که نگاه کنید، برخی از کلمهها تکرار شدهاند. این مقولهها را باید در کاغذی که جلویتان است، هایلایت کنید. مفاهیم در ارتباط با هر فردی در همان حالت خام، بعد از جمعآوری دادهها هستند. رمزگذاری آنها از طریق کارگاه «تحقیق کیفی پیشرفته» است و میتوانید بحث رمزگذاری برای روایتهای کلان را از طریق آن انجام دهید. بعد از رمزگذاری، تفسیر دادهها و تشکیل قالبهای مختلف در بحث تحلیل محتوای روایتهاست. تشکیل قالبهای مختلف همان مقولهبندیهاست. بحث اعتبارسنجی خیلی مهم است، حتماً در حوزه تاریخ شفاهی باید روایتها تطبیق داده شوند. ما باید در تاریخ شفاهی اگر ابژهای کار میکنیم، کاملاً روایت سوژههای مختلف را با هم انطباق دهیم. مگر این که تاریخنگاریمان فقط به صورت سوژه باشد.
در بخش نگارش دادهها و یافتهها باید بگویم که شما میخواهید شروع کنید و همان بحثی که تحت عنوان تاریخ شفاهی ثبت و ضبط کردهاید را روی اوراقتان پیادهسازی کنید. مهمترین نکته این است که وقتی صدا به نوشتار تبدیل میشود، باید از قواعد نوشتاری تبعیت کند. شما باید مخاطب را درنظر بگیرید. او میخواهد این متن را بخواند. من میگویم کسی که میخواهد تدوین کند، باید قواعد دستوری را رعایت کند و از روز اولی که کار را شروع میکند، دادهها و یافتهها به ترتیب تاریخ و زمان بیاید. از عنوانهای زیبای ادبی و روایتی برای نامگذاری بخشها استفاده کنیم. مقولهها عمیق باشند. برای استنباطهای نهایی در قسمت نتیجهگیری باید بگویم که مانند رئیس دستگاه بنده که فراتحلیل را خواسته است، من این فراتحلیل را جداگانه برای خودشان ارسال کردم. در حوزه جنگ هم همینگونه است. رعایت امانتداری ما در حوزه تاریخ شفاهی این است که مورخ تاریخ شفاهیکار نباید خودش نظری بدهد. از بین مصاحبهها میتواند نتایج را استخراج کند و در پایان یا مقدمه کتاب بیاورد. ما بینشمان را از طریق سؤالاتی که طرح کردهایم و در زمانی که دادهها را تولید میکردیم، ارائه دادهایم. در بحث استفاده از منابع هم باید بگویم که از هر نوع منابع نوشتاری و مکتوب و... هرگونه استفادهای میکنید، به همان شیوههای دانشگاهی باید ارجاع داده شود. در حوزه تاریخ شفاهی بسیار مهم است که ببینند شما علاوه بر کار تاریخ شفاهی که انجام دادید، از منابع مکتوب هم استفاده کردهاید یا نه؟ شما غیر از دادههای گفتاری تاریخ شفاهی، ممکن است مکالمهای تلفنی هم داشته باشید. پس چه در مکالمه حضوری و چه دورادور با مدل گوینده شنونده است که به زبان مستند ارجاع داده میشود. الان مورخان در مورد «برساختهای زبانی»توضیح میدهند. مثلاً آقای پناهی وقتی متن تولید شده فرماندهان را میخواهد چاپ کند، در تحلیل روایتشان، از گفتارهای زبانی آنها برساختهای جدیدی را میتواند تولید کند. برساختها در قالب مقولههای گفتمانی شکل میگیرند. وقتی کسی کتاب او را باز میکند، به محض دیدن برساختهای او، آن کتاب با نام آقای پناهی جور دیگری خواهد بود. تفاوت تحلیل گفتمان با تحلیل روایت و تحلیل مکالمه در این است که شما میآیید دادههای جهان واقع آن فرد را به صورت کاملاً خام در نظر میگیرید. از درون تحلیل گفتمان میتوانید به کلمهها، جملهها و عبارات به صورت مشخص دقت و بر کاربرد زبان، به شیوههای انتقادی تمرکز و آن را نقد کنید. یعنی بگویید در کجا و چگونه این زبان به کار برده شده و برای چه به کار برده شده است؟ همه اینها در تحلیلهایتان از منظر گفتمانی میتوانند به کار روند.»
تعداد بازدید: 6205