ذات استقبال از خاطرهگویی و خاطرهنویسی، استقلالخواهی است
06 بهمن 1397
هدایتالله بهبودی[1]
ماهیت انقلاب سال 1357 که در 22 بهمن به پیروزی رسید، واکنشهایی را در میان نویسندگان، هنرمندان و همچنین کسانی که علاقهمند بودند وارد این عرصه شوند، برانگیخت. خصلت و ویژگی همگانی، عمومی و مردمی بودن انقلاب اسلامی، باعث شد که ادبیات متأثر از آن نیز، چنین ویژگیهایی پیدا کند. بنابراین، اگر بخواهیم نخستین ویژگی ادبیات پس از پیروزی انقلاب اسلامی را معرفی کنیم، باید به همین عمومی و مردمی بودن آن توجه داشته باشیم. به همین دلیل است که قالب «خاطره» برای بیان این واقعه بزرگ تاریخ معاصر ایران و جهان و همچنین، شرح وقایع دوران هشت سال دفاع مقدس، برگزیده شد و مورد استفاده قرار گرفت.
دلیل گزینش این قالب، توانایی و ظرفیت آن برای مردمی شدن بود؛ خاطرهگویی و خاطرهنویسی، از شاخصههای متون سنگین ادبی و اسباب و ابزاری که در برخی قالبها مانند داستان کوتاه و رمان، از آنها استفاده میکنیم، به دور است و با آن میتوان به سادگی و حتی با زبان محاوره، وقایع را منعکس کرد و به دیگران انتقال داد. از نظر من، این ویژگی، به عنوان یکی از شاخصهها و مؤلفههای ادبیات دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیار قابل توجه است.
نکته دیگری که باید در این زمینه، همواره مد نظر داشته باشیم، استقبال چشمگیری است که مردم از خاطرهگویی و خاطرهنویسی کردند؛ به طوری که میتوان بدون اغراق، دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی را، دوران شکلگیری پدیدهای به نام «نهضت خاطرهنویسی» دانست. مؤسسات فراوانی در این زمینه تأسیس شد و آثار مهمی به وجود آمد که برخی از آنها، بسیار موفق و تأثیرگذار بود.
عامل دیگری که در شکلگیری سبک ادبیات پس از پیروزی انقلاب اسلامی سهم عمدهای داشت، تمایل به استقلالخواهی و استقلالطلبی مردم بود. مردم، به عنوان خالق انقلاب، میخواستند خودشان راوی آن باشند و درباره آن بگویند و بنویسند. به این ترتیب، استقلالی که به واسطه انقلاب اسلامی، در عرصه سیاست به دست آمده بود، اینچنین خود را در حیطه ادبیات نیز نشان داد. به اعتقاد من، ذات استقبال مردم از خاطرهگویی و خاطرهنویسی، همان استقلالخواهی است.
ما پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، چیزی با عنوان «نهضت خاطرهنویسی» نداشتیم؛ خاطرهنویسیهای مربوط به این دوره، عمدتاً مربوط به دولتمردان، پادشاهان و افراد باسواد و صاحبقلم است که جمعیت زیادی را تشکیل نمیدادند. به همین دلیل، این کنشهای ادبی را نمیتوانیم با عنوان «نهضت» معرفی کنیم؛ از عنوان «نهضت» معمولاً هنگامی استفاده میشود که موضوع مد نظر، جنبه فراگیر و عمومی داشته باشد. از این لحاظ، فعالیتهای ادبی در قالب خاطرهنویسیِ مربوط به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را نمیتوان «نهضت» نامید. تعداد آثار مربوط به این قالب، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با آثار پیش از انقلاب، اصلاً قابل مقایسه نیست. باید توجه داشت که ما در تاریخ معاصر، واقعهای به بزرگی و اهمیت انقلاب اسلامی هم نداشتهایم؛ واقعهای که تمام جغرافیای ایران را درگیر خودش کند و تمام آحاد مردم در آن حضور فعال داشته باشند. پیش از پیروزی انقلاب، معمولاً از دو واقعه جنبش مشروطه و ملی شدن صنعت نفت، به عنوان وقایع مهم و تأثیرگذار یاد میشد که اگر ابعاد مختلف آنها را مورد واکاوی قرار دهیم، قابل مقایسه با انقلاب اسلامی و پس از آن، هشت سال دفاع مقدس نیست. شما نمیتوانید در ایران روستایی پیدا کنید که در دوران دفاع مقدس، شهیدی را تقدیم اسلام و انقلاب نکرده باشد؛ بنابراین، انقلاب اسلامی پدیدهای فراگیر بود و به همین دلیل، خاطرهنویسی و خاطرهگویی ناشی از آن هم، فراگیر و گستردهاست؛ موضوعی که ماپیش از پیروزی انقلاب اسلامی به آن برنمی خوریم.
آن چه ما امروز با عنوان «ادبیات پایداری و مقاومت» میشناسیم، حاصل سه دهه فعالیت مستمر است. امروز ما به جایگاه قابل قبولی در این عرصه رسیدهایم، طوری که میتوانیم آن را به دیگران نشان بدهیم و دربارهاش سخن بگوییم. هر چه از گذشته به سمت حال حرکت میکنیم، خاطرهنویسیها فنیتر، تخصصیتر و جدیتر شده، علمی و قابل نظریهپردازی است. نویسندگان و ادیبانی تربیت شدهاند که در این کار تبحّر و تخصص دارند. همانطور که تصریح کردم، این رشد، دفعی و ناگهانی نبوده و حاصل سه دهه فعالیت و تلاش بیوقفه است. به تازگی در جایی گفتهام و باز هم تأکید میکنم که در بین قالبهای گوناگون ادبی، این قالب «خاطرهنویسی» بود که توانست میراث با ارزش انقلاب (اسلامیت و استقلالخواهی) را به سلامت، از گذشته به حال برساند و میتوانم با امیدواری بگویم که به آیندگان نیز منتقل خواهد کرد.
باید یادآوری کنم که ما جزو پیشگامان این عرصه نبودیم؛ نهادهایی مانند سپاه پاسداران، تا حدی جهاد سازندگی و برخی روزنامهها، پیش از ما به این موضوع توجه کرده و به آن پرداخته بودند. اما بدون تعصب باید بگویم که تأسیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت، باعث پیدایش جریانی ادبی شد که ما امروز آن را با عنوان «ادبیات پایداری» میشناسیم. اگر این دفتر تأسیس نمیشد، ما امروز یا چیزی به نام «ادبیات پایداری» نداشتیم یا اگر هم داشتیم، با تأخیر به دست میآمد و به جایی که امروز رسیده است، نمیرسید. دفتر ادبیات و هنر مقاومت در سال 1367 و چند ماه بعد از پایان جنگ تحمیلی تأسیس شد. سهم عمده در راهاندازی آن هم، متعلق به برادر ارجمندم، جناب آقای مرتضی سرهنگی است. جا دارد به این موضوع هم اشاره کنم که مهم ترین عامل تداوم فعالیت دفتر، حمایتهای مقام معظم رهبری از آن بودهاست؛ ایشان از جایگاه خودشان برای پرورش و تقویت موقعیت «ادبیات پایداری»، هزینه کردند و اگر حمایتهای رهبر انقلاب نبود، دفتر نمیتوانست مسیری را که تا امروز طی کرده است، طی کند.
[1] متن گفتههای هدایتالله بهبودی، نویسنده پیشکسوت حوزه ادبیات انقلاب اسلامی، از بنیانگذاران دفتر ادبیات و هنر مقاومت و بنیانگذار دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، نویسنده کتابهای «شرح اسم» و «الف لام خمینی» در مصاحبه با روزنامه خراسان، شماره 20021، پنجشنبه 4 بهمن 1397، ص 12
تعداد بازدید: 7749
آخرین مطالب
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3