اسراری از درون ارتش عراق-24
ترجمه: حمید محمدی
13 بهمن 1397
دفاع متحرک
هر سال که از آغاز جنگ میگذشت، شرایط به وجود آمده عرصه را بر رژیم عراق روز به روز تنگتر و سختتر میکرد. از یکسو شکستهای پیدرپی واحدهای ارتش در طول جبهه و روحیات در هم فرو ریخته افراد و از سوی دیگر تفوق و برتری قوای ایران و پیروزیهای مکررشان در حمله، فرماندهی عراق را بر آن داشت تا برای بیرون آمدن از این مخمصه به فکر یافتن راه چارهای بیفتند. انگار نیروهای عراق مدتها بود که در طول جبههها ـ وحشتزده ـ به انتظار حمله ایرانیها مینشستند و به محض آغاز هجوم انگار خود را محکوم به شکست میدیدند، تاب مقاومت در برابر ایرانیها را ازدست داده، پا به فرار میگذاشتند.
بالاخره فرماندهی عراق به امید یافتن یک راه حل مناسب و خروج از این مخمصه، دست به بررسی و پژوهش اوضاع زد، البته نه به تنهایی. زیرا دیگر کاری از دست خودیها برنمیآمد.
صدام پس از شکست فاحش ارتش عراق در فاو و عدم موفقیت در عملیات بازپسگیری آن، علیرغم حجم سنگین ضدحملهها، به مغزهای نظامی سایر کشورها متوسل شد و با دعوت از ژنرالهای کارکشته و مجرب مصر، اردن و...، کنفرانسی[1] را برای یافتن راه نجات ارتش عراق، تحت عنوان پر طمطراق کنفرانس نظامی ملت عرب در سال 1986 (1364) در بغداد تشکیل داد. در بین مدعوین، چهرههای سرشناسی همچون سرلشکر «محمد فوزی» وزیر دفاع اسبق مصر نیز به چشم میخوردند.
کنفرانس با دو هدف عمده کارش را شروع کرد: اول، یافتن راهها و شیوههای تفوق ارتش عراق بر نیروهای ایرانی. دوم، ابتکار عملی برای ایجاد تحول در روحیه افراد ارتش.
سرانجام پس از کلی بحث و بررسی و تحقیق، افراد شرکتکننده در کنفرانس، حرف آخر خود را به صدام زدند: «ارتش عراق در حال حاضر در شرایطی است که با توجه به روحیه افرادش از هر گونه پیشروی عاجز است.»
تا اینجای کار نهتنها برای صدام، بلکه برای همه ما روشن بود. چون به چشم خود میدیدیم که توان پیشروی نداریم، و اما چارهجویی. در واقع کنفرانس به هیچ نتیجه و راهحلی دست نیافت، ولی از آنجا که شرکتکنندگان دوست نداشتند خیلی هم دست خالی به کار خود پایان دهند، راهحلی را به عنوان پیشنهاد به صدام ارائه کردند که عبارت بود از «دفاع متحرک». آنها معتقد بودند که ارتش عراق باید از حالت دفاعی ثابت و ساکن خارج شود و با درهمآمیختن شیوههای تهاجم و دفاع، دست به عملیاتی بزند که در عین حال که بخشی از قوایش حمله میکنند سایر واحدها مواضع دفاعی مستحکمی اتخاذ کنند که جلوی ضدحملههای دشمن را بگیرند. اما گویا این چارهاندیشی افسران عالیرتبه عرب! وضع ما را بدتر کرد. فرماندهان با تبعیت از شیوه جدید جنگی (دفاع متحرک) چند عملیات را برنامهریزی کردند که اکثر آنها در همان ساعات اولیه با شکست سختی مواجه شد. تنها در منطقه «پاسگاه زید» جایی که موضع دفاعی ایرانیها چندان استحکامی نداشت، موفق شدیم کمی پیش برویم. این پیشروی اندک که واقعاً اهمیت چندانی نداشت، چنان در تبلیغات عراق بزرگ جلوه داده شد که انسان تصور میکرد همه چیز به یکباره عوض شده است. اما خیلی طول نکشید که ایرانیها با یک حمله سریع و ضربتی نهتنها موضع کوچکی را که ما اشغال کرده بودیم دوباره از چنگمان در آوردند، بلکه چند کیلومتر هم در عمق خاک عراق جلوتر آمدند. این بود اولین نتیجه طرح پرآوازه دفاع متحرک!
مهران، رؤیایی فروپاشیده
در سال 1986 (1365) واحدهای سپاه دوم و چند یگان دیگر حمله گستردهای را به منظور اشغال شهر «مهران» تحت فرماندهی سرتیپ ستاد «ضیاء توفیق» فرمانده سپاه دوم آغاز کردند. یک سپاه و اندی نیرو برای تصرف شهری به پیش میرفت که نیروهای محافظش کمتر از یک تیپ بودند!
حمله توسط دو لشکر کامل از دو محور راست و چپ شهر شروع شد و خیلی طول نکشید که نیروها به اهداف رسیدند و شهر اشغال شد. پس از یک دوره طولانی شکست، باور کردن این پیروزی واقعاً برای فرماندهی عراق سخت بود. اندکی بعد، کار دستگاه عریض و طویل تبلیغات عراق شروع شد. تبلیغاتی که دیگر گوشها از شنیدنش خسته شده بودند. در این گیرودار، دوباره خاطره تلخ و فراموش شده دفاع متحرک زنده شد و از آن به عنوان استراتژیای که عراق را به قله پیروزی رسانده است، یاد شد!
صدام به یمن این پیروزی (اشغال شهرکی ویران شده) عراق را به جشن و پایکوبی واداشت. در بغداد 21 گلوله توپ به همین مناسبت شلیک شد! شاید مردم نمیدانستند، اما هر فرد نظامی که قبلاً به مهران رفته بود، میدانست که اشغال شهری که در دو کیلومتری مرز ایران و عراق قرار داشت، کار چندان پیچیده و شاقی نبود، آن هم در شرایطی که قوای ایران همچنان فاو را در دست خود نگه داشته بودند. شکستهای عظیم عراق در فاو باعث شد مهرانی که یکبار دیگر هم ارتش عراق از آن بیرون رانده شده بود، مهریه فاو و رمز عزت و عظمت عراق قلمداد شود!
اینها محورهایی بود که با تأکید فرماندهی عراق و در رأس آن صدام، دستگاه تبلیغاتی بر روی آن مانور میداد تا ذهن افراد ارتش و مردم را از شکست فاو به پیروزی و فتح مهران معطوف دارد!
سوژه به دست آمده به این زودیها هم رها نشد. شاید تازه آغاز کار بود. زیرا صدام شروع کرد به ارسال تلگرامهای تبریک و تهنیت به سوی فرماندهانی که با حماسه خود این پیروزیها را کسب کرده بودند! برای این که مردم نیز به عمق و عظمت این پیروزی پی ببرند، رقص و موسیقی و ترانه همه شهرها را در بر گرفت. اما مردم دلمرده یک چیز را بیشتر نمیخواستند. آنها از ادامه این جنگ و سختیهایش به تنگ آمده بودند و فقط و فقط به خاتمهاش فکر میکردند و پایانش را میخواستند، نه چیز دیگری را.
ادامه دارد
[1]. المؤتمر العسکری الشعبی العربی!
تعداد بازدید: 4664
آخرین مطالب
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3