به یاد مبدع عنوان «راوی» برای پژوهشگر تحقیقات میدانی
نگاه «دکتر هادی نخعی» به تاریخنگاری جنگ
مریم اسدی جعفری
19 آذر 1397
زندهیاد دکتر هادی نخعی، یکی از راویان و محققان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، معتقد بود که اصطلاح راوی، فقط باید به کسانی اطلاق شود که با هدف تحقیقات میدانی، در عرصههای مستقیم جنگ حضور داشتهاند. شکلگیری گروه راویان جنگ در دفتر سیاسی سپاه، مثلِ خودِ انقلاب در ایران، امری مربوط به زمان خودش بود و غیرقابل تکرار. تحولات انقلاب، قراردادی و از قبل، قابل پیشبینی نیست. مثل شعری است که میجوشد و خودِ شاعر هم خبر ندارد که بیت بعدی چه خواهد بود.
■
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، از برخی از مورخان و محققان تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که حین و تا پایان جنگ و نیز تا واپسین روزهای عمر خود را صرف پژوهش در این حوزه کردند، کمتر نامی در رسانهها دیده و شنیده شده است. یکی از آنها شخصیتی است همچون «زندهیاد دکتر هادی نخعی» که لحظه لحظه عمر خود را وقف آموزش راویان، ثبت و ضبط و مستندسازی وقایع انقلاب و جنگ کرد. او بیادعا در کُنجی اندیشهورزی و قلمفرسایی میکرد و آثار متعددی از جمله مجموعه کتابهای روزشمار جنگ ایران عراق را ابداع و با همکاری دیگر راویان تدوین کرد. زندهیاد نخعی همچنین مبدع عنوان «راوی» برای افرادی بود که از دفتر سیاسی سپاه به جبههها اعزام میشدند، کنار فرماندهان قرار میگرفتند و با ضبط صوت جزئیات تاریخی جنگ را ثبت و ضبط میکردند.
زندهیاد دکتر حسین اردستانی، رئیس فقید مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس درباره شخصیت پژوهشی دکتر هادی نخعی گفته است: «زمانی که خیلیها نمیدانستند اجزاء و قواعد تحلیل چیست، «نخعی» در دفتر سیاسی سپاه، مطالب راویان دفاع مقدس را تجزیه و تحلیل میکرد. [زمانی دیگر] او با اینکه از مرکز [اسناد و تحقیقات دفاع مقدس] جدا شده بود ولی اطلس روزشمار جنگ تحمیلی را پایهگذاری کرد و خودش هم محور قرار گرفت. او به ما آموخت که در تألیف واقعیات را بنویسیم یعنی به قلم متعهد باشیم و برای خوشآیند کسی مطلب ننویسیم، موضوعی که به عنوان خط قرمز مرکز همچنان به آن پایبند هستیم.»
تابستان 1391 که قرار بود برای نخستینبار، پروندهای ویژه راویان جنگ منتشر شود و بخشی از این پرونده، به صحبتهای دکتر نخعی اختصاص یابد، گفتوگویی مفصل با ایشان در دانشگاه امیرکبیر انجام دادم. او عضو هیئت علمی گروه معارف در این دانشگاه بود. آرامش و اطمینان خاطرِ دکتر نخعی در قبالِ هر پاسخ، برجستهترین ویژگی شخصیتی ایشان بود که تاکنون در ذهنم باقی مانده است. به مناسبت دومین سالگرد درگذشت دکتر هادی نخعی (1328 - 19 آذر 1395) گزیدهای از گفتههای ایشان پیشِروی شماست.
عملیات رمضان؛ اولین تجربه راویگری
من در دفتر سیاسی سپاه، تجربه نوشتن گزارش و مقاله و تالیف کتاب را داشتم. وقتی که بخش جنگ شکل گرفت، به خاطر اولویت جنگ قرار شد، کار من در این حوزه متمرکز شود و به تدوین گزارش و تبیین وقایع در بولتنها و تهیه کتابهای قابل انتشار در سطح مردم که قوت اصلی جنگ بودند، بپردازم. اما برای اینکه صحنه نبرد و فعالیت راویان جنگ را از نزدیک ببینم، به عنوان نیروی اعزامی دفتر سیاسی در قرارگاه کربلا که آن موقع، قرارگاه مرکزی و اصلی فرماندهی و هدایت عملیات بود برای حضور میدانی در عملیات رمضان، راهی جنوب شدم. اصطلاح «راوی» برای پژوهشگر تحقیقات میدانی، بعداً ابداع شد. اجرای عملیات رمضان از 23 تیر [1361] (شروع مرحله اول) تا هفتم مرداد (شروع مرحله پنجم) حدود 20 روز بیشتر نبود. اما حضور من از زمان موسوم به آمادگی و فراهم آمدن مقدمات اجرای عملیات تا انجام وظیفه و سپس تحلیل و بررسی نتایج آن، حدود 45 روز طول کشید. تمام طول این مدت، تنها راوی قرارگاه کربلا بودم. البته با شروع عملیات، برای ضبط بیسیم که بسیار حساس بود و خودش در زمان عملیات، لااقل یک نیرو میخواست، دفتر سیاسی یک نفر را برای کمک میفرستاد. نه در تمام طول این مدت، اما در بسیاری از روزها باید به اصطلاح سه شیفته در قرارگاه کار میکردم.
شهید صیادشیرازی، محسن رضایی، رحیم صفوی و آقا [غلامعلی] رشید، فرماندهان قرارگاه کربلا در عملیات رمضان بودند. نمیدانم خدا آن موقع چه قدرتی به من داده بود که شبانهروز را با خوابی اندک، بعضاً دو ساعت سر میکردم. چون من تنها راوی قرارگاه بودم و هر کدام از این فرماندهان که برای استراحت میرفت، یکی دیگر جای او را میگرفت و من مجبور بودم باز هم سرپا باشم. اما این کار فشرده 45 روزه، برای من تجربه خوبی شد. در مورد کار تحقیقات جنگ، نه تنها با زیر و بم و جزییات کار قرارگاهها و لشکرها، بلکه حتی تا رده خط آشنا شدم و بعدها توانستم برای تحقیقات و تدوین گزارشها از آن استفاده کنم.
تحولات انقلاب و شکلگیری راویگری جنگ
نیت، رفتار، انگیزه و اهداف نهایی نیروی انقلابی موحد در شرایط دوگانه، خیلی متفاوت با وضعیت عادی است. اگر اینچنین نبود، امکان نداشت که سیستم راویگری که مطابق آن، راویان در طول عملیات، در جریانِ ریزترین اطلاعات قرار میگرفتند، پا بگیرد. راویان از بالاترین فرماندهان جنگ تا سطح گردان را میدیدند و از اخبار و حوادث با جزییات جنگ، کاملاً باخبر بودند. به نظرم حضور راویان جوان در کاروانهای راهیاننور در جای خود، حرکتی شایسته و لازم است. اما معتقدم که اصطلاح راوی، فقط باید به کسانی اطلاق شود که با هدف تحقیقات میدانی، در عرصههای مستقیم جنگ حضور داشتهاند. چیزی شبیه به سیستم راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه تکرار نخواهد شد. شکلگیری گروه راویان جنگ در دفتر سیاسی سپاه، مثلِ خودِ انقلاب در ایران، امری مربوط به زمان خودش بود و غیرقابل تکرار. تحولات انقلاب، قراردادی و از قبل، قابل پیشبینی نیست. مثل شعری است که میجوشد و خودِ شاعر هم خبر ندارد که بیت بعدی چه خواهد بود.
تحلیل همهجانبه جنگ بر اساس اسناد
اول از همه بگویم، اینکه مرکز اسناد و تحقیقات دفاعمقدس [که قبل از این مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ نام داشت] صرفاً بر اساس اسناد خودش کتاب مینویسد، غلط است. من در مقدمه کتاب «هویزه، آخرین گامهای اشغالگر» که یکی از مجلدات مجموعه کتابهای روزشمار جنگ ایران و عراق است، به این نکته اشاره کردهام. ما در جنبه سیاسی جنگ، باید کارمان را مبتنی بر چهار سطح تحلیل انجام دهیم. سطح اول، «نخبگان و تصمیمگیران» جنگ هستند. اما این سطح کافی نیست، چون سطوح دیگری نیز به نام «سطح ملی»، «سطح منطقهای» و «سطح بینالملل» وجود دارند که از هیچیک نباید غفلت شود. در تحلیل سیاسی، هر کدام از این چهار سطح را مورد نظر قرار ندهیم، تحلیلمان ناقص میشود. اما در جنبه نظامی، از بالاترین سطح تصمیمگیری استراتژی جنگ تا سطح گُردان در جنگ، برایمان مهم بوده است. برای مثال اگر لشکر 14 امام حسین(ع) خط شکن ما بوده، تا حدِ زیادی این اطمینان وجود داشت که عملیات موفقیتآمیز خواهد بود و هیچ وقت لشکر تازهوارد را در چنین شرایطی قرار نمیدادند. چون در جنگ ایران و عراق که جنگ پیاده و جنگ موانع و جنگ شب بود، خط شکنی در شب عملیات بسیار اهمیت داشت. پس از سطح تصمیمگیری کلان جنگ تا قرارگاه مرکزی و قرارگاههای تابعه، لشکرها، تیپها و گردانها باید در تحلیل نظامی در نظر گرفته شوند. البته باید توجه داشت که سطوح تحلیل سیاسی و نظامی با آغاز جنگ به شدت در هم آمیخته شدهاند.
اینکه راوی، صحنه را داستانگویی کند، لازم است اما کافی نیست. اگر این کار عملی نشود، تحریف تاریخ جنگ است. اما این داستانگویی، ولو کاملاً دقیق، آخر کار نیست. اگر این طور بود، تاریخ را یکبار مینوشتند و تمام میشد. شما نگاه کنید که چند جلد کتاب تاریخ اسلام نوشته شده؟ مگر چند بار جنگ بدر و احد رخ داده؟ اما این خاصیت تاریخ است. پس تلفیق داستانی که در صحنه میبینیم و داستانی که در دهههای مختلف از جنگ مینویسیم، کاری بسیار مهم، اساسی و البته دشوار است. ما به عنوان محقق و راوی، هم باید امانتدارانه آن روزها را ببینیم، هم باید توان امروز خود را در کارمان دخالت دهیم و این کار بسیار سختی است. پس مرکز اسناد و تحقیقات دفاعمقدس، به مدارک خودش و به درک آن روزی خودش در صحنه نبرد اکتفا نمیکند؛ اما به آن بها میدهد. مرکز در حالی که درک آن روزِ راویان از جنگ را نفی نمیکند، از اطلاعاتِ بعدیِ خود هم نمیگذرد.
جلوگیری از تحریف تاریخ با اسنادِ راویان
همه این نوارها[ی ضبط شده توسط راویان] به امید خدا در آینده منتشر خواهند شد و هر دسته، اعتبار، اهمیت و کاربُرد خود را خواهد داشت. مرکز کتابی در تیراژ 500 نسخه به صورت محدود منتشر کرد که پیاده شده نوارهای مصاحبهی تعدادی از راویان با محسن رضایی در مورد عملیات والفجر 8 است. در این گفتوگو که من و دوستانی چون [حسین] اردستانی، [محمد] درودیان، [غلامرضا] ظریفیان [شفیعی]، [داوود] رنجبر و در بخشی از آن [ابراهیم] حاجی محمدزاده شرکت داشتند، تحلیل اساسی و پایهای آن عملیات بحث شد که در این کتاب بازگو شده است. اگر یک شخص نظامی و استراتژیست آن را بخواند، کاملاً از شرایط آن روزها آگاه میشود. ما از این نوارها بسیار داریم. اگر زمانش فرا برسد و بتوانیم به خودمان نگاهی بیندازیم، این نوارها را به شکل مجموعه مصاحبهها و اسناد باید منتشر کرده و نمیتوانیم در آنها دخل و تصرف کنیم. الان بعضی از این نوارها، عمدتاً برای تقویت محتوایی پسزمینه ذهن خودمان است. اما در کاربرد اصلی، این نوارها محققان ما را از تحریف و دروغهایی که امروز و فردا به عمد یا غیر عمد گفته خواهد شد، نجات خواهد داد. تکیه اصلی ما در کار تحقیقاتی منابع اختصاصی مرکز است و منابع دیگری مثل رسانهها و بولتنهای دوره جنگ، در بیرون از مرکز وجود دارند که مورد استفاده محققان ما قرار میگیرند.
لزوم گویاسازی نوارهای راویان
به نظرم این یک هنر است که محقق بتواند از دل اسناد نظامی و نوارهای راویان که در صحنه نبرد ضبط شدهاند، جنبههای سیاسی و اجتماعی آن را دربیاورد. من الان روی پروژهای با عنوان «سه گانهای از بحرانهای گذار» کار میکنم. این دوره گذار، همان وضعیت دوگانهای است که در اول بحث مطرح کردم. نوارهای راویان، اینگونه تحقیقات را در حد غیرقابل رقابتی غنیتر میکند.
اگر برخی از این نوارها تا زمان زنده بودن راویان گویا نشود، چندان به درد آیندگان نخواهد خورد. اما تا آنجایی که میدانم، کار گویاسازی نوارها در مرکز انجام شده است. اگر مجموعه 58 جلدی روزشمار جنگ ایران و عراق به صورت کامل منتشر شود، تازه محققان از اهمیت نوارهای راویان جنگ با خبر خواهند شد. ما در جامعه تودهوار زندگی میکنیم که بیشتر مردم، همه چیز را یا سیاه یا سفید میبینند. اگر در جامعهای مثل جامعه ما، محققی پیدا شود که بخواهد با هدفِ ایستادگی در مقابل غلوها تحقیق کند، اسناد راویان به او کمک خواهد کرد. این امر به شرطی محقق خواهد شد که در دستور کار پژوهشگران و در جایگاه سوال اصلی آنان قرار گیرد. در این صورت اسناد راویان نه تنها فقط غلوها بلکه ناهنجاریهای جنگ را هم به تصویر خواهد کشید.
تعداد بازدید: 7925
آخرین مطالب
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3