تاریخ شفاهی تغییرات یک جامعه ساحلی

جک دادسون[1]
ترجمه: سارا اشموئیل

27 آذر 1396


وینتر‌هاربر[2] نام دهکده‌ای است به معنای بندرگاه زمستانی در ایالت مین. در قایق صید لابستر چیزی را فریاد نکنید. مراقب ماهیگیران دیگر باشید، حتی اگر در رقابت هستید. درجه حرارت آب، لابسترها را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اما در واقع صنعت ماهیگیری همواره بی‌ثبات بوده است.

اینها برخی از درس‌هایی است که دانشجویان در اجرای طرح تاریخ شفاهی در وینتر‌هاربر آموختند. چهارده دانشجو از کالج آتلانتیک[3] در بار‌هاربر[4] با اعضای انجمن مصاحبه کردند و مسائلی چون بازارهای جهانی برای لابستر، فرهنگ ماهیگیری در شهر و چگونگی ساخت قایق چوبی لابستر را مورد بحث قرار دادند.

این طرح بخشی از همکاری کالج آتلانتیک، گرانت مین سی[5] مؤسسه جزیره[6] و انجمن تاریخی وینتر‌هاربر[7] است. انجمن تاریخ، هفت مصاحبه ضبط‌ شده را در دسترس قرار داده است. دانشجویان شرکت‌کننده در کلاسی با نام روایت‌های نقشه‌برداری اقیانوس[8] حضور دارند که از تاریخ شفاهی برای دستیابی به فرهنگ و تغییرات در جوامع ساحلی در خلیج مین[9] استفاده می‌کند.

وقتی دانشجویان برای ارائه برخی از یافته‌های خود به‌هال‌هاموند (تالار ‌هاموند)[10] در وینتر‌هاربر بازگشتند، دانشجویی با نام تیگان وایت[11] قبل از این که مصاحبه‌اش را خلاصه کند گفت: «این یک انفجار بود، واقعاً در اینجا هیچ راه بهتری برای یادگیری در مورد خانواده‌ها وجود ندارد.»

وایت و ونسا تیلور[12] با دیل توری[13] مصاحبه‌ای داشتند که وی درباره روش‌های قدیمی برای صید لابستر و چگونگی تغییر صنعت در طول دهه‌های گذشته در کسب و کار، با آنها صحبت کرد. او گفت: «تله‌ها از چوب ساخته می‌شدند، ولی در حال حاضر همه آنها فلزی هستند. قایق‌هایی که اکنون استفاده می‌شوند به ‌نسبت گذشته بزرگ‌تر هستند. اگر ماهیگیری مجروح می‌شد، دیگران تله‌های خود را می‌کشیدند.»

لورا مونتاناری[14] و تیلور میسون[15] با جف آلی جی.آر[16] درباره کارش در قایق‌های لابستر مصاحبه کردند. آلی در سال 1971 در آلمان متولد شد، در آن هنگام خانواده او به خاطر شغل نظامی پدرش در آنجا اقامت داشتند. هنگامی که او پنج سال سن داشت، آنها به وینتر‌هاربر بازگشتند. او در هفت سالگی شروع به ماهیگیری کرد و در یازده سالگی به‌طور تمام وقت در قایق کار می‌کرد. مونتاناری به جمعیت حاضر در تالار ‌هاموند گفت: « به‌طور کلی این که در صنعت لابستر کودکان کار کنند، به خاطر قاعده مرسومی است که از گذشته وجود داشته است. همان‌طور که می‌بینید، نوعی جدیت در اخلاق کاری این حرفه وجود داشته که از پدر جف به وی منتقل شده است.»

آلی درباره دهه‌هایی که در آب‌های شبه جزیره شودیک[17] مشغول کار بوده به آنها گفت که خود دیده است این صنعت همواره غیر قابل ‌پیش‌بینی بوده است. وی گفت اخیراً افزایش درجه حرارت دریا باعث تغییر رفتار لابسترها شده است. مونتاناری هم با اشاره به عدم توانایی ماهیگیران برای آن که به‌طور کامل پیش‌بینی کنند چگونه این صنعت تغییر خواهد کرد، این سخن آلی را این گونه تعبیر کرد: «لابسترها همیشه ما را بدجوری گول می‌زنند.»

رندی جانسون[18] و سوزان ساپر[19] از شرکت تعاونی وینتر‌هاربر با تِآ اسپیک[20] و وال پیکاک[21] مصاحبه کردند. آنها درباره روند جهانی و پیچیدگی‌های فروش محصول خود بحث کردند. پیکاک ذکر کرد که برای شرکت‌های تعاونی لابستر، جایی برای آموزش روش‌مند وجود ندارد و افراد دخیل در این امر خودشان درباره بازارهای جهانی و کسب‌ و ‌کار آموخته‌اند. اسپیک هم گفت: «از طریق گفت‌وگو با آنها دریافتیم که وجود شرکت تعاونی برای صنعت لابستر مین و انجمن وینترهاربر از اهمیت بسیاری برخوردار است.» این مصاحبه‌ها در انجمن تاریخ وینتر‌هاربر ‌به‌صورت لوح فشرده در دسترس هستند.

 

[2] WINTER HARBOR 

[3] College of the Atlantic

[4] Bar Harbor

[5] Maine Sea Grant

[6] The Island Institute

[7] Winter Harbor Historical Society

[8] Mapping Ocean Stories

[9] Gulf of Maine

[10] Hammond Hall

[11] Teagan White

[12] Vanessa Taylor

[13] Dale Torrey

[14] Laura Montanari

[15] Taylor Mason

[16] Jeff Alley Jr.

[17] Schoodic Peninsula

[18] Randy Johnson

[19] Susan Soper

[20] Téa Speek

[21] Val Pachock



 
تعداد بازدید: 5792


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 126

من در خرمشهر اسیر شدم. شب حمله تمام نیروهای ما با وحشت و اضطراب در بندرِ این شهر مچاله شدند. از ترس و وحشت، رمق حرکت کردن نداشتند و منتظر رسیدنِ نیروهای شما بودند. حدود دو شبانه‌روز هیچ غذا و جیره‌ای نداشتیم. نیروهای شما که آمدند دسته‌دسته افراد به اسارت آنان در آمدند و من هم با پشت سر گذاشتن حوادث بسیار عجیب و حیرت‌آور سوار کامیون شدم و از شهر ویران شده خرمشهر خداحافظی کردم.