گفتوگو با بنیانگذار برنامۀ تاریخ شفاهی سیاهپوستان
قدرت تاریخ شفاهی و شنیدن برای بهبود
ترجمه: ناتالی حقوردیان
26 تیر 1396
درباره تصویر: گردهمایی گریوتها در یک مدرسۀ راهنمایی در اوکلند. عکاس: آنجلا زوسمان
در نشست سالانۀ انجمن تاریخ شفاهی آمریکا در سال 2014، مؤسسه داستانی برای همه، جایزۀ صدای مردم[1] را به خاطر برنامۀ تاریخ شفاهی سیاهپوستان آمریکا[2] به خود اختصاص داد. اکنون آنجلا زوسمان[3] بنیانگذار و مدیر اجرایی این طرح دربارۀ این که چه چیزی الهامبخش وی برای شروع این کار بوده و همچنین موفقیتها و درسهای آموختۀ این طرح گفته است. وی همواره به قدرت یکصدایی معتقد بوده است. پس از فارغالتحصیلی ده سال از زندگی خود را صرف کار در اقصی نقاط جهان و زندگی در بیش از 50 کشور جهان و 6 قاره کرد که طی آن با مردم و اقشار گوناگون مصاحبه کرد. این تجربه به او نشان داد که با بلند کردن صدا میتوان موانع سنی، فرهنگی و نژادی را برداشت و این امر الهامبخش کار او به عنوان یک نویسنده، سخنگوی عمومی و محقق تاریخ شفاهی بود. زوسمان، نویسندۀ کتاب «پلهای تاریخ: راهنمای اجرای طرحهای تاریخ شفاهی بین نسلی»[4] و ویرایشگر بسیاری از مجموعههای تاریخ شفاهی است که آخرین مجموعه به نام «داستانسرایان اوکلند»[5] برندۀ جایزه شد. در سال 2011، مؤسسه داستانی برای همه را بنیان نهاد تا قدرت انسانی و شفابخش بیان سرگذشت را به مدارس و جوامع، به ارمغان آورد.
■
طرح یا کارگاهی مثل داستانی برای همه چگونه رویدادی است؟ چرا رویکرد شما منحصر به فرد است؟
در داستانی برای همه، هدف ما آشنا ساختن جوامع محروم با قدرت تاریخ شفاهی به منظور بهبود، ساخت مهارتها، ترویج و ترقی یک روایت اصیل و در نهایت تغییر جوامع از طریق اصلاح سیاستهاست. ما با آموزش روششناسی تاریخ شفاهی به اعضای جوامع گوناگون به این امر دست یافته و سپس در ضبط و ثبت، بایگانی و انعکاس داستانها و خرد جوامع خود از طریق هنر، گفتوگو، پیشنهاد سیاستها و اعلانات عمومی، از آنها حمایت میکنیم. فرآیند ما با این درک و برداشت طراحی شده است که در میان گذاشتن سرگذشتها از طریق تاریخ شفاهی تأثیرات مثبت متعددی به همراه دارد، خصوصاً برای جوامعی که از نظر تاریخی به کناری نهاده شدهاند و سرگذشتها، ارزشها و فرهنگهای آنها قربانی روایتهای اغلب منفی شده است که از سوی فرهنگ غالب رواج یافتهاند. با توجه به این که گاهی سرگذشتها تبدیل به سلاح شده و علیه چنین جوامعی بهکار گرفته میشوند، رویکرد تغییر روایت ما اساساً روشی است که با آن افراد و جوامع بتوانند سرگذشت و فرهنگ خود را احیاء کنند. علاوه بر این، با حمایت از جوامع در مستندسازی سرگذشتهای خود، ما نوعی فرهنگ داستانسرایی را همانند گیروتهای[6] غرب آفریقا رواج میدهیم. به جای استخراج سرگذشتها و خرد جوامع، آنها جای خود را در قلب و ذهن رهبران کنونی و آتی این جوامع باز میکنند.
استفاده از داستانسرایی برای بهبود، یکی از مهمترین بخشهای فعالیتهای شماست. این فرایند در عمل چگونه است؟ مواد آموزشی شما چگونه باعث بهبود شده و شما شاهد چه نتایجی بودهاید؟
همگی میدانیم که شنیده شدن تا چه حد تأثیرگذار است. به این مسئله فکر کنید. به زمانی فکر کنید که واقعاً شنیده شدهاید. چه احساسی داشتید؟ توانمند شده، مهم، متعلق، تحت پوشش. برای بسیاری از افرادی که ما با آنها در تعامل هستیم، خصوصاً جوانان از نژادهای مختلف و مهاجران، این توجه محترمانه به هر نحوی شورانگیز است. بسیاری از جوانان اذعان داشتهاند که این اولین باری است که کسی نظرشان را در مورد موضوعی میپرسد. به این ترتیب، برنامههای داستانسرایی ما که ممکن است یک ساعت یا یک سال طول بکشد، همواره با تقدیر و توجه به سطوح مختلفی در جوامع همراه است و این امر باعث میشود که مردم حس کنند صدایشان شنیده شده است. بعد به عنصر گوش سپردن (گوش دادن) میرسیم. محققان تاریخ شفاهی، شنوندگان بسیار خوبی هستند و در بسیاری از طرحهای ما آموزش مهارتها بر پایه و محور گوش دادن، پرسش و تأمل بر آن چه گفته شده، طراحی شده و پیش میروند. قدرت بهبودبخشی گوش سپردن را به خوبی میتوان با تجربۀ یکی از شرکتکنندگان جوان ما توصیف کرد که گفت: «این که شنیدم افراد دیگری نیز تجربیاتی مشابهی با آنچه بر من گذشت یا حتی بدتر داشتهاند، برای من بسیار مفید بود. احساس تنهایی نمیکنم.» در سطح یک جامعه قومی، هنگامی که تاریخ شفاهی و اطلاعات مرتبط را از طریق نمایشگاه، فیلم، کتاب و گزارش ارائه میکنیم، تأثیر آن بر هر کدام از جوامع میتواند به همان نسبت بهبودآفرین باشد. به عنوان مثال، ما نظرسنجی از افرادی که از نمایشگاه ریشهها[7] در دلتای میسیسیپی بازدید کردند، انجام دادیم. 94% بازدید کنندگان ابراز داشتند که این نمایشگاه آنها را به آیندۀ جوانان رنگینپوست در جوامع خود امیدوار کرده است. خصوصاً در جوامعی که نسل در نسل با فقر دست به گریبان بودهاند، امید میتواند مهمترین عنصر شفا و مشوق همگان باشد.
برنامۀ درخشش[8] کار شما را به درون جامع برده و جوانان رنگینپوست را در رساندن صدای خود به گوش دیگران توانمند میسازد. این برنامه چگونه شروع شد و چه چیزی در مورد شهرهایی که در حال حاضر در آنها فعالیت دارید برای شما جذاب بود؟
در سال 2012 این توفیق را داشتیم که کارزار شنیدن برای جوانان آفریقاییتبار آمریکا[9] را در اوکلند طراحی و تسهیل کنیم. این تجربه برای شخص من تحولی بزرگ در زندگی بود. هنگامی که طرح را آغاز کردم، تصور میکردم که میدانم زندگی بسیاری از این مردان جوانی که برخی از آنها تنها چند کوچه با من فاصله داشتند چگونه است. پس از شنیدن داستان زندگی آنها، حباب مزیت سفیدپوست بودن که من ناآگاهانه در آن به سر میبردم رسماً ترکید. این مردان جوان شجاع و داستان زندگی آنها، مرا مجبور ساخت تا با دیدگاهی نو به دنیا بنگرم. همچنین، هنگامی که فرصت در میان گذاشتن داستان زندگی و پیوستن به جوامع خود و شنیدن داستان زندگی دیگران و بازگویی این سرگذشتها برای همسالان برای آنها مهیا شد، شاهد شکوفایی آنها بودم. در ماههای بعد، اطلاعات بهدست آمده از طریق این طرح، راه را برای طراحی برنامۀ جدید ایمنی عمومی در شهر اوکلند فراهم ساخت. سیل تماسها و ایمیلها از سوی مردان جوان، مادران، معلمان و دیگران از اقصی نقاط کشور به سمت ما جاری شد که تقاضا داشتند تا این طرح را در شهرهای آنها نیز اجرا کنیم تا صدای مردان جوان آنها نیز شنیده شود. این قبیل طرحها دلیل اصلی پایه گذاری «داستانی برای همه» بودند و به این ترتیب ما اکثر منابع خود را به پاسخگویی به تماسها اختصاص دادهایم.
یکی از اهداف شما در سان فلاور کانتی برقراری ارتباط میان جوانان سیاهپوست آمریکایی و معلمان، مأموران پلیس و قانونگذاران است تا به این ترتیب همه سهمی در گفتوگو داشته باشند. این گفتوگوها را چگونه معرفی میکنید و دستاوردهای این طرح تاکنون چه بودهاند؟
این افتخار را داشتیم که با اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا[10] در میسیسیپی، مرکز دادخواهی میسیسیپی[11] و دیگران در یک ائتلاف همکاری داشته باشیم تا برنامه چرخۀ مدرسه به زندان را در دلتای میسیسیپی بر هم بزنیم. شرکای ما فعالیتهای خارقالعادهای در ایجاد و همبستگی این ائتلاف گروههای ذینفع حول محوری مشترک به منظور حمایت از مردان جوان سیاهپوست با اتکا بر اصلاح نظام آموزش قانونمندی در مدارس انجام داده بودند. تمام شرکای طرح ارتباطات مستحکمی در جوامع محلی داشتند و این به اعتبار و مقبولیت طرح تاریخ شفاهی ما یاری رساند. به این ترتیب، هنگامی که گروه مصاحبهگران ما همراه با آیپدها و میکروفونهای خود در دادگاه حاضر شدند و درخواست مصاحبه با رئیس پلیس را مطرح کردیم، یا هنگامی که در خیابانها از افراد مختلف خواستیم تا داستان خود را با ما در میان بگذارند، برخورد همه دوستانه بود. بسیاری از آنها از طرح اطلاع داشتند و کسانی هم که اطلاع نداشتند از این خوشحال بودند که جوانان وارد جامعه شده و سؤالات خوب و بهجایی را مطرح میکنند. این امر در واقع کلید اصلی تغییر روایت است، زیرا تنها محدود به بیان سرگذشتی جدید نیست، بلکه مروج نگاهی جدید به مردان جوان است. در حال حاضر، با پیشرفت طرح از مرحلۀ جمعآوری اطلاعات به اصلاح سیاستها، تاریخهای شفاهی توانستهاند صدای بسیاری را به گوش دیگران برسانند و دیگر نادیده گرفتن آنها کار دشواری است. یکی از سرگذشتهای تأثیرگذار مورد علاقۀ من، سرگذشت یکی از رهبران مشارکت مدارس است. او در یکی از جلسات جمعی شرکت و یک نسخه از گزارش برنامه ریشهها را دریافت کرد. همزمان که همکارم گزارش را تشریح میکرد او به گوشهای خزید و به مدت یک ساعت سخت مشغول مطالعه بود. هنگامی که دوباره به جمع پیوست کاملاً تحت تأثیر قرار گرفته بود. او برای اعمال تمام اصلاحات توصیه شده که برخی بسیار جنجالبرانگیز بودند، اعلام آمادگی کامل و دلیل آن را چنین عنوان کرد: «در این پیشنهادات و توصیهها، همه چیز لحاظ شده است.» تجربۀ وی همان چیزی است که ما به دنبال تحقق آن هستیم؛ رساندن صدای جوامع به گوش دیگران به شیوهای اصیل و از نظر عاطفی تأثیرگذار تا مشوق و منبعی اطلاعاتی برای تغییرسیاستها باشند.
درباره تصویر: یکی از مصاحبه شوندگان گریوت همراه با والدین در افتتاحیۀ نمایشگاه گریوتها. عکس از: می ژو[12]
علاوه بر تغییر سیاستها، ما بسیار مایلیم که در مطالعات علمی و گردآوری اطلاعات مثبت نسبت به مردان جوان رنگینپوست مشارکت داشته باشیم. تاریخهای شفاهی حاصل از داستانسراییهای گریوتها در اوکلند، در موزۀ سیاهپوستان و کتابخانۀ اوکلند[13] بایگانی شده و تاریخ شفاهی طرح ریشهها در مرکز مارگارت واکر در دانشگاه ایالتی جکسون[14] نگهداری میشود تا محققان و سایر مردم در سراسر جهان بتوانند از این جوامع درس بگیرند. و در نهایت، جوانان! 19 مرد جوان برنامه ریشهها را در این سفر همراهی کرده و نام آن را برگزیدند که اختصاری از عبارت «بهسازی ریشههایمان از طریق بیان سرگذشت» است؛ آنها الهامبخش من بودند. من شاهد بودم که آنها با برقراری روابط دوستانه با یکدیگر و یادگیری تاریخ خود، به داخل جوامع خود ریشه دوانده و سخنگویان این طرح و اصلاحات آموزش انضباط در مدارس شده و عظمت و افتخار جوانان رنگینپوست را به نمایش کشیدند. آنها از این طرح با سربلندی، اعتماد به نفس و دیدگاهی باز سر برآوردند. آنها یاد گرفتند که به چه کسی باید اتکا کرد و چگونه میتوانند جهان را به دنیایی بهتر تبدیل کنند. هدف از فعالیتهای ما نیز همین است.
آیا از نظر شما، رویدادهای سیاسی و اجتماعی اخیر بر طرح و مقبولیت آن تأثیر داشتهاند؟
در زمان ریاست جمهوری اوباما، تلاشی آشکار و جمعی برای بهبود بهداشت، تحصیلات عالی و معیشت برای مردان و پسران جوان رنگینپوست دیده میشد. مهمتر آن که آگاهی نسبت به تأثیر نژادپرستی نظاممند که از طریق سیاستهای انضباطی مدارس، حبس انبوه افراد، نبود فرصتهای تحصیلی، رواج روایات منفی و سایر جنبههای بردهداری مدرن اعمال میشدند، رو به افزایش بود. جنبش زندگی سیاهان مهم است[15] و اعتراضات گسترده در رابطه با خشونت پلیس باعث آگاهی ملی نسبت به نابرابری نژادی و تأثیر آن بر جامعه شد. مردم داشتند از خواب غفلت بیدار میشدند که ناگهان رئیسجمهوری بعدی بر سر کار آمد. مهاجران، محیط زیست، مسلمانان، زنان و غیره همه مورد حمله قرار گرفتند. منابع مالی مفقود یا کمیاب شدند. نژادپرستی با خشونت و بیشرمی کامل نماد پیدا کرد. به این امیدوارم که این دولت، زخمهای چرکین این ملت را نشان میدهد. تنها زمانی میتوان مشکلی را حل کرد که نمود پیدا کند. نژادپرستی و نابرابری مسائلی هستند که هر کدام از ما باید به صورت فردی و در جوامع خود به آن بپردازیم تا ملت ما به عهد خود وفا کرده و از نیروی بالقوۀ خود بهره جوید. همانگونه که ویولا لیتسو[16] فقید، فعال حقوق مدنی گفته است: «این جنگِ همه است.» آیا توانش را دارید؟ زمان این را ثابت خواهد کرد.
درباره تصویر: جوانان با یکی از ریشسفیدان جامعه برای برنامه ریشهها در دلتای میسیسیپی در ژوئن 2016 مصاحبه میکنند. عکس از: آندره لمبرستون[17]
آیا موفقیتی خاص و به یادماندنی یا شکستی ناگوار در این طرح تجربه کردهاید؟
هم موفقیت بوده و هم شکست. هنگامی که نوری در چشمان کودکی روشن میشود برای من موفقیت است. هنگامی که مرد جوانی خجالتی و کمرو به رهبری پویا تبدیل میشود، موفقیت را میبینم. هنگامی که گروه نوجوانان به دور فردی سالخورده گرد هم میآیند تا سرگذشتی را بشنوند، موفقیت را میبینیم. هنگامی که داستان و خرد جوامعی که در تاریخ مورد ظلم و ستم واقع شدهاند، تجلی و ارتقا مییابد، موفقیت را شاهدم. هنگامی که سیاستهایی تدوین میشوند که پاسخگوی یک جامعه هستند موفقیت را میبینم. تمام این موفقیتها را در نتیجۀ کار و تلاشمان در «داستانی برای همه» دیدهام و این ادامه دارد. از سوی دیگر، بزرگترین دلسردی و ناامیدی اغلب از کسانی است که ظاهراً شرکای ما هستند و نه مخالفانمان. الگوی تجارت غیرانتفاعی بسیار رقابتی بوده، بنیانگذاران آن سریعاً اولویتهای خود را تغییر داده و تعداد زیادی از شرکا ظاهراً بیشتر به منافع خود میاندیشند تا تغییر واقعی. افراد خوب کنار گذاشته میشوند. نوآوریها حمایت مالی دریافت نمیکنند. نمونههای زیادی را میتوانم بیان کنم، اما به این اکتفا می کنم که: هنگامی که در مورد مسائل نظاممند صحبت میکنیم، یعنی مدت زمان طولانی لازم است تا با اقدام جمعی، منطقهای و ملی تغییرات واقعی در آن شاهد باشیم. سپاسگزار افراد بزرگواری هستم که به من مراجعه کرده یا با آنها تعامل روزمره دارم. معتقدم که با هم قادریم به تغییر دست یابیم و من نیز در این میان نقش و سهم خود را ایفا خواهم کرد.
[1] Vox Populi
[2] African American Oral History Program
[3] Angela Zusman
[4] Story Bridges: A Guide to Conducting Intergenerational Oral History Projects
[5] Griots Of Oakland
[6] Griots
گروهی در غرب آفریقا که به نقاط مختلف سفر کرده و داستان میسرایند. در فرهنگ ایرانی شاید بتوان آنها را چیزی شبیه نقالها دانست. م
[7] R.O.O.T.S. exhibit: Reclaiming Our Origins Through Story (ROOTS) Project
طرح بهسازی ریشههایمان از طریق بیان سرگذشت.
[8] The SHINE
[9] Listening Campaign for African American young men
[10] American Civil liberties Union
[11] Mississippi Center for Justice
[12] Mi Zhou
[13] African American Museum and Library at Oakland
[14] Jackson State University
[15] Black Lives Matter
[16] Viola Liuzzo (1925-65)
[17] Andre Lambertson
تعداد بازدید: 6202