رونمایی و نقد یک سند خانگی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس

منبعی برای تاریخ شفاهی سه سال

فائزه ساسانی‌خواه

14 تیر 1396


به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، مراسم رونمایی کتاب «جامه سرخ» - شامل خاطرات خودنوشت و یادداشت‌های روزانه شهید احمد اُمی که آن را به مدت سه سال، از سال 1357 تا یک روز قبل از شهادت به زبان انگلیسی نوشته است - روز دوشنبه 12 تیرماه 1396 با حضور جمعی از نویسندگان و منتقدان حوزه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و خانواده این شهید در دفتر تاریخ شفاهی آرشیو ملی کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، به همت این مرکز و حوزه هنری استان سمنان برگزار شد.

اثری در حوزه تاریخ شفاهی و به زبان انگلیسی

مراسم، با تلاوت آیاتی از قرآن کریم و پخش سرود جمهوری اسلامی ایران آغاز و با خیر مقدم از سوی محمد قاسمی‌پور، مدیر دفتر مطالعات و فرهنگ پایداری امور استان‌های حوزه هنری ادامه یافت. سپس دکتر غلام‌رضا عزیزی، رئیس پژوهشکده اسناد سازمان اسناد کتابخانه ملی گفت: «کتاب‌هایی که در زمستان چاپ می‌شوند نسبت به سایر کتاب‌ها مورد کم‌لطفی قرار می‌گیرند. زیرا اگر بخواهند مورد نقد و ارزیابی قرار بگیرند می‌گویند این اثر متعلق به سال گذشته است. در صورتی که این آثار از لحاظ تاریخ چاپ که در زمستان بوده با مشکل روبه‌رو شده‌اند و به لحاظ محتوا قدیمی نیستند.»

وی افزود: «این اولین اثر در حوزه تاریخ شفاهی است که به زبان انگلیسی نوشته شده و نوع اثر  مهم است.»

داوود یاراحمدی، رئیس حوزه هنری استان سمنان دیگر سخنران این نشست بود. وی گفت: «وقتی عکس‌های شهید اُمی را نگاه می‌کنید می‌بینید در بیشتر تصاویر سه عنصر کتاب، رسانه و انقلاب اسلامی دیده می‌شود. عنصر خبر و رسانه در زندگی این شهید جاری بوده است. خیلی به روز زندگی می‌کرده و با رسانه‌ها آشنا بوده است. از آنجا که رشته تحصیلی‌اش زبان انگلیسی بوده معلوماتش را در این زمینه بالا می‌برده است.»

در ادامه نشست، نماهنگی از زندگی، فعالیت‌ها و عکس‌های شهید پخش شد. در خلال آن با خانواده شهید نیز مصاحبه شده بود.

دسته‌بندی خاطرات

سپس محبوبه حاجیان، مترجم کتاب در خصوص چگونگی ترجمه و آشنایی با این اثر گفت: «اولین بار، سال 1386 چند صفحه از خاطرات شهید احمد اُمی را روی تابلوی دانشکده دیدم. وقتی سررسید سال 1357 این شهید به دستم رسید، اولین سؤالی که برایم ایجاد شد این بود که چرا باید این سند به این مهمی بلااستفاده مانده باشد؟ آن را برای انتشار به یک مؤسسه‌ای بردم که استقبال نکردند. این کار تا سال 1391 روی زمین ماند تا آن را به حوزه هنری استان سمنان معرفی کردم که خوشبختانه با استقبال روبه‌رو شد.»

 مترجم کتاب «جامه سرخ» درباره خاطرات این شهید گفت: «خاطرات شهید احمد اُمی به‌طور منظم و حساب شده در دو بخش بود. یک بخش متن داخل صفحه و شامل مسائل شخصی و خاطرات روزانه بود. بخش دیگر شامل حاشیه‌ها و به حوادث سیاسی روز مربوط می‌شد که نشان دهنده دقت نظر، نکته‌سنجی و آگاه بودن او نسبت به مسائل روز بود. خاطرات روزانه شیرین و روان بودند و دغدغه‌های نویسنده این خاطرات برایم جالب بود. حتی هزینه‌های روزانه را هم نوشته بود. تکیه‌کلامی داشت که مرتب در طول خاطرات تکرار می‌شد: «تا ببینیم از خدا چی پیش می‌آد.» سه سال کامل، خاطرات خود را هر روز نوشته است. تا جایی که ممکن بود سعی کردم حفظ امانت کنم و دقیق ترجمه کردم. امیدوارم شهید راضی باشد.»

این مترجم در ادامه با اشاره به سیر تحول شخصیت راوی کتاب، تأکید کرد: «خاطرات، منظم بود. من برادر شهید را برای اولین بار در این مجلس دیدم، ولی گویا ایشان را می‌شناسم. سیر تحول شخصیت شهید هم برایم خیلی جالب بود. در این کار قدم به قدم سیر تحول روحی او را می‌بینیم. به صلاح‌دید آقای عبدالله‌زاده، بخش‌هایی از خاطرات حذف شدند تا مختصرتر و گویاسازی شوند.»

مصداق بارز یک آتش به اختیار

محمد مهدی عبدالله‌زاده، تدوین‌گر این اثر دیگر سخنران مراسم رونمایی کتاب «جامه سرخ» بود. وی تصریح کرد: «وقتی حجم کار را دیدم فهمیدم با یک آدم استثنایی و جامع‌الاطراف روبه‌رو هستم. در زمانه خودش یک آتش به اختیار بود که کار فرهنگی تمیز و خودجوش انجام می‌داد. یک شخصیت هنری بوده و همیشه ضبط صوتش همراهش بوده است. خط زیبای انگلیسی داشته و اهل کار، سینما، سیاست و مطالعه بوده است. هر هفته فیلم تماشا می‌کرده یا کتاب می‌خوانده است. اخبار ایران و دنیا را تحلیل می‌کرده و اهل ورزش بوده است. روحیه‌ای لطیف داشته، آن‌قدر که حتی با دیدن یک گل احساساتی می‌شده است. رفتار اجتماعی او در عکس‌هایش با افراد مختلف مشخص است. آدم جسوری بوده، با موتور از تهران به قم می‌رود تا با امام خمینی(ره) ملاقات کند. اهل عبادت دسته‌جمعی بوده است. اگر همه این ابعاد روحی را می‌خواستم گویاسازی کنم شش، هفت جلد کتاب می‌شد و بنابراین باید انتخاب می‌کردم.»

چند سؤال درباره این سند خانگی

مرتضی قاضی، نویسنده کتاب «عملیات فریب» و یکی از فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی که یادداشت‌ها و دست‌نوشته‌های برادر شهیدش را منتشر کرده، درباره کتاب «جامه سرخ» سخن گفت. وی با اشاره به این که «اولین بار مفهوم اسناد خانگی را آقای علیرضا کمری مطرح کرد» افزود: «اگر به این اسناد خانگی توجه شود اتفاق خوبی می‌افتد. این اسناد گنجینه‌های بزرگی هستند و باید به آنها توجه کرد. کتاب «جامه سرخ» و خاطرات شهید اُمی، کتاب ارزشمندی است. این کتاب نشان می‌دهد چه گنجینه‌هایی در شهرستان‌ها و استان‌ها داریم. هر چه از مرکز فاصله بگیریم گوهرهای بیشتری پیدا می‌کنیم. حتی در روستاها می‌توانیم چیزهایی پیدا کنیم که شاید در شهرها نباشد. این که دست‌نوشته‌های شهید، انگلیسی است، منحصربه‌فرد است، اما سؤالی که دارم این است که آیا نویسنده از زبان رسمی استفاده می‌کرده یا محاوره‌ای و ترجمه آن چگونه انجام شده است؟ سؤال دیگرم این است که چون بخشی از خاطرات نویسنده روزانه است، آیا شهید می‌خواسته کسی متوجه ماجراها نشود یا برای این که زبانش قوی‌تر شود مطالب را به زبان انگلیسی یادداشت می‌کرده؟ نکته دیگر این است که قسمت‌های حاشیه هر متن، با متن فرق دارد. گزارشی از یک خبرگزاری است و نمی‌دانیم شهید قبل از وارد کردن خاطرات به این مجموعه، چرک‌نویس داشته است یا نه، چون چیزی که در کتاب می‌بینیم پاک‌نویس است.

بحث دیگر این است؛ الگویی که داشته خارجی بوده است؟ به‌طور مثال دمای هوا را در سربازی می‌نوشته و بعد از دوره سربازی موضوع‌های دیگری را مطرح می‌کند؛ وقت بیشتری برای نوشته‌ها دارد و متن بیشتر و پرحجم‌تر می‌شود. می‌نویسد امروز سالگرد انقلاب اسلامی است. وقتی می‌نویسد، به یاد شهدا آرمان‌هایش را مطرح می‌کند.»

این نویسنده ادامه داد: «من در این کتاب متوجه تحول روحی شهید اُمی نشدم، شاید چون یک وقفه‌ای در کتاب است و خاطرات گزینشی انتخاب شده است. به‌طور مثال خاطرات انقلاب تمام می‌شود و سراغ جنگ می‌رود و این تحولات در کتاب نیامده است، اما نوشتن هزینه‌ها فوق‌العاده است. بعضی از مسائلی که مطرح شده خیلی جالب است، مثل آن خانمی که در عکاسی می‌بیند یا دعوای پدر و برادرش بر سر میوه‌چینی. گویا نوشتن خاطرات به زبان انگلیسی موانع را برداشته و کمک می‌کند ماجرا را راحت‌تر بنویسد.»

مرتضی قاضی گفت: «کتاب به پاورقی‌های بیشتری نیاز داشته است. مثلاً وقتی با داماد آقا کریم و با او که پلیس مخفی ساواک بوده هم‌کلام می‌شود، در پاورقی راجع به ساواک نوشته شده، در حالی که من منتظر بودم بدانم داماد آقا کریم کیست و چه شد؟ شاید رابطه خانوادگی لحاظ شده و این بخش‌ها مطرح نشده‌اند. فضای روزهای انتخابات خوب درآمده و اطلاعات جالبی ارائه می‌دهد. بحث چپ‌گراها را مطرح می‌کند که جلسه را ترک کردند. می‌گوید روزهای اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دانشگاه رفتم و در انجمن اسلامی پرچم پخش و فیلم نگاه کردم. یک روز، روز پاک‌سازی شعارها بوده. قرار بوده شعارها را از روی دیوارها پاک کنند و شعارهای اصلی بماند، اما کنترلی وجود ندارد که کدام شعار اصلی است و کدام نیست!

یکی از نکات مهم این است که هفدهم اسفندماه به محله خودش برمی‌گردد و تصمیم می‌گیرد نمایش‌نامه اجرا کند. اشاعه پیام انقلاب اسلامی در این کار مشهود است. هرکس هرکاری می‌تواند انجام می‌دهد. خیلی از فضای کتاب به گزارش‌نویسی اختصاص داده شده، اما اگر مطالب را از منظر یک دانشجو ببینید نکات خیلی مهمی در آن پیدا می‌شود.»

اطلاعاتی که در کتاب وجود ندارد

دکتر غلام‌رضا عزیزی، رئیس پژوهشکده اسناد سازمان اسناد کتابخانه ملی در ادامه گفت: «اگر تدوین‌گر فقط می‌خواست دفاع مقدس را برجسته و ترجمه کند، سایر ویژگی‌های شخصیتی را باید کنار می‌گذاشت. از این‌رو باید از مترجم و تدوین‌گر تشکر کرد، اما از دید مستندنگاری که این اثر را نگاه کنم نمی‌دانیم حجم کلی این خاطرات چقدر بوده؟ کجا نگهداری می‌شده و چند جلد بوده؟ این اطلاعات در کتاب وجود ندارد و ما خواننده را از دانستن آنها محروم کرده‌ایم. حتی نمی‌دانیم این خاطرات دقیقاً از کی شروع می‌شود و باید حدس بزنیم. یکی از موارد دیگر تکرار سه نقطه است که نمی‌فهمیم چه معنایی دارد. موضوع دیگر این است که در این اثر مترجم و تدوین‌گر بیش از اندازه از خودگذشتگی کرده و به خاطر عظمت شهید از خود گذشته‌اند. در توضیح مطالبی که در زیرنویس آمده ننوشته‌اند کار ما بوده است و در انتهای کتاب این موضوع معلوم می‌شود. آنها باید می‌گفتند چه کارهایی کرده‌اند و احساس خود را منتقل می‌کردند. گفتن این نکات، بحث کاستن از ارزش نیست، برای بهتر ارائه شدن اثر است.»

وی با تأکید بر این که «ما می‌توانیم توضیح این موارد را به صورت مقاله در دوفصلنامه‌مان (دو فصلنامه «تاریخ شفاهی» با صاحب امتیازی سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران) چاپ کنیم» افزود: «این اثر به صورت انگلیسی نوشته شده، چه اشکالی داشت به همان زبان انگلیسی هم منتشر می‌شد تا خارج از مرزها انتشار پیدا کند. کم نیستند افرادی که به انقلاب اسلامی با دید مثبت یا منفی نگاه می‌کنند و با این کار افکار و اندیشه‌های شهید اُمی معرفی می‌شد. در هر صورت چاپ این‌گونه آثار بسیار ارزشمند است.»

زهرا ضرغامی، یکی از کارشناسان مرکز اسناد ملی نیز در ادامه گفت: «در دست‌نویس، متن اصلی خاطرات با خودکار آبی و حاشیه‌ها با سبز نوشته شده که تمایز متن اصلی و حاشیه را به خوبی نشان می‌دهد. یک پختگی کامل در اثر دیده می‌شود. در ابتدای خاطرات دایره محدودی از لغات وجود دارد، اما کم‌کم دایره لغات گسترش پیدا می‌کند. بار معنایی کلمات در دوره سربازی و بعد آن مشخص‌تر می‌شود و شهید اُمی از کلمات بیشتری استفاده می‌کند. اما نکته‌‎ای که وجود دارد این است که رسمی بودن محسوسی در ترجمه دیده می‌شود، آیا این رسمی بودن لازم است؟ و سؤال دیگر این است، چرا دوره زمانی خاصی انتخاب شده؟ شاید اگر مسائل فرعی مطرح نمی‌شدند و خاطرات مهم‌تر انتخاب می‌شدند، بهتر بود، آیا دلیل خاصی وجود داشته است؟»

در ادامه مراسم رونمایی کتاب «جامه سرخ» سرهنگ حسین فروتن‌نژاد، مسئول آموزش و پژوهش فناوری مرکز اسناد دفاع مقدس گفت: «اگر مطلب انگلیسی اصلی در کنار ترجمه گذاشته می‌شد، پاسخ همه این سؤالات داده شده بود. اگر این اثر با دست‌خط خود شهید همراه می‌شد خیلی تأثیرگذار بود. سؤال دیگر این که چرا چهار ماه از خاطرات بود؟ عین همان مطلب با دست‌نویس خودش می‌آمد. چه اشکالی دارد خاطرات شهید به صورت چند جلدی منتشر و عرضه شود؟»

وی ادامه داد: «امروز هزار نسخه از این کتاب چاپ شده است، ولی دست افراد زیادی نمی‌رسد، چون بین سازمان‌ها و ارگان‌ها پخش می‌شود و در پنج سال یا ده سال بعد دست کسی نخواهد رسید. اگر می‌خواهیم نسل بعدی را به نسل امروز پیوند بزنیم، چرا فایل صوتی را هم منتشر نکنیم؟ این شهید متعلق به دامغان است، می‌تواند این لوح فشرده در اختیار مردم این شهر قرار بگیرد. ما هم هر کمکی از دست‌مان بربیاید انجام می‌دهیم.»

دکتر رضا داوری، استاد دانشگاه سمنان یکی دیگر از سخنرانان این مراسم بود. این استاد دانشگاه با تأکید بر اهمیت اسناد شخصی گفت: «آنچه امروز می‌نویسیم شاید الان اهمیتی نداشته باشد، اما سی سال بعد مهم می‌شود. امروز حرف‌هایی که در سفرنامه ناصرخسرو نوشته شده در هیچ جای دیگری یافت نمی‌شود. او هزار سال قبل نوشته در پشت‌بام‌های بیت‌المقدس از ایزوگام استفاده می‌شده است.»

وی ادامه داد: «اگر در ابتدای کتاب «جامه سرخ» زندگی‌نامه مختصری نوشته می‌شد، بسیار خوب بود و اطلاعات کلی مطرح می‌شد. از آنجا که این خلاصه‌نویسی وجود ندارد، کسی نمی‌تواند بفهمد نویسنده کتاب سرباز بوده که تا انتهای کتاب را بخواند. با این حال پاورقی‌ها و توضیحات خوب بود، اشکال‌هایی هم وجود داشت که شاید خطای تایپی باشد.»

جواد صفرعلی، یکی دیگر از کارشناسان مرکز اسناد ملی نیز به بیان اشکال‌های جزئی در کتاب پرداخت و گفت: «در صفحه 31 به مسجد امام حسین(ع) اشاره شده که در میدان شهناز سابق است، در حالی که نام این میدان فوزیه بوده است. در صفحه 335 نیز در تاریخ هفده شهریور 1359 از کلمه اعترافات رئیس‌جمهور استفاده شده که اعترافات برای رئیس‌جمهور صحیح نیست و شاید این کلمه را خود شهید استفاده کرده که باید در پاورقی به آن اشاره می‌شد. چندبار هم از واژه کتابخانه ملی استفاده شده، در حالی که در آن زمان کتابخانه ملی شعبه‌ای در کشور نداشته و شاید منظور کتابخانه شهر بوده است.»

داوود امینی، کارشناس مرکز اسناد ملی هم گفت: «این کار یکی از منابع تاریخ شفاهی است. در تکمیل کاستی‌های اثر و رفع ابهامات آن، باید به خانواده، دوستان و هم‌کلاسی‌های شهید مراجعه می‌کردند.» امیرحسین فرشاد نیز خاطرنشان کرد: «بُعد تاریخ اجتماعی این کتاب مهم است. مصاحبه با خانواده و دیگران این اثر را وزین‌تر و ابهامات آن را رفع می‌کرد.»

در این کتاب زندگی جریان دارد

پس از اظهار نظر کارشناسان و منتقدان، مترجم کتاب به سؤال‌های مطرح شده از سوی آنان اشاره کرد و گفت: «فراموش نکنیم شهید احمد اُمی دانشجوی دوره کارشناسی بوده و در این حد باید از او انتظار داشته باشیم. همچنین تأکید داشته یک‌سری از کلمات مثل خواهر، برادر یا پدر را به صورت رسمی استفاده کند؛ برای شروع اولین حرف را بزرگ می‌نوشته که یعنی اصرار روی رسمیت اثر دارد. به‌ عنوان مثال در مورد واژه خواهر با توجه به نوع نگارش شهید نمی‌توانستم از کلمه آبجی استفاده کنم و برای رعایت امانت به همان شکل آوردم. در مورد این که آیا شهید اُمی خاطراتش را تعمدی به زبان انگلیسی می‌نوشته یا خیر، برداشت من این است که هیچ الزام و اجباری در کار نبوده و این کار را از سر تفنن و ذوق یادگیری زبان انگلیسی انجام می‌داده است.»

وی استفاده از سه نقطه را نیز اشتباهی سهوی دانسته و توضیح داد: «وقتی خاطرات را ترجمه می‌کردم، متوجه شدم شهید در آخر هر صفحه می‌نوشته است: «تا خدا ببینییم چی می‌خواد» و جاهایی می‌نوشته: «تا... که» مخفف همین جمله و برای من قابل فهم بود، ولی در استفاده گزینشی، برای مخاطب لازم نبوده است. من اثر را قبل از چاپ ندیدم که متوجه این موضوع شوم.»

وی خاطرنشان کرد: «این کار بازنویسی و بازآفرینی نبود و صد در صد مستند است؛ اگر توی آن دست می‌بردم خدشه‌دار می‌شد.»


محمد قاسمی‌پور که مسئولیت اجرای جلسه را بر عهده داشت، در ادامه گفت: «این کتاب ارزش زندگی یک جوانِ دانشجوی دور از خانواده را که در شهر دیگری و در خوابگاه زندگی می‌کند و در سن کم، عامل به کارهای برجسته‌ای مثل صله رحم است را بیان می‌کند. در این کتاب زندگی جریان دارد و از این لحاظ قابل توجه است.»

عبدالله‌زاده، تدوین کننده کتاب «جامه سرخ» هم خاطرنشان کرد: «من مقاطعی که حساس‌تر بود و مخاطبان به آن احتیاج داشتند، مثل خاطرات نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی را انتخاب کردم. برای این انتخاب چندین ماه فکر کردم. سعی کردم استناد به آن زیاد و نوع فکر مشخص باشد.»

دکتر عزیزی هم در پایان این جلسه گفت: «در مستندنگاری نمی‌توانیم زبان را تغییر دهیم و بازسازی صورت نمی‌گیرد. من با خانم حاجیان موافقم، وقتی ساعت یا اسم افراد یا وسیله نقلیه مطرح می‌شود با نگاه مستندنگاری آمده است. این اثر مستقل است و با هیچ اثر دیگری قابل مقایسه نیست. یک خود زندگی‌نگاری فردی است که نویسنده‌اش در زمان جنگ شهید شده و رویکرد جدیدی است چون نمونه آن را نداریم.»

در پایان این مراسم، با اهدای لوح تقدیر به مترجم و گردآورنده اثر، از آنها قدردانی شد.

کتاب «جامه سرخ: خاطرات روزنوشت شهید احمد اُمّی» با ترجمه محبوبه حاجیان نژاد و تدوین محمدمهدی عبدالله‌زاده، توسط دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان سمنان و انتشارات سوره مهر، زمستان سال 1395 منتشر شد. در مقدمه این کتاب 589 صفحه‌ای، نکته‌هایی درباره متن کتاب آمده است؛ مثل اینها: «احمد اُمّی، متولد 1336... خاطرات خود را از مهر ماه 1357 تا یک روز قبل از شهادت [در دی سال 1359] به زبان انگلیسی نوشته است... خاطرات او از زندگی خوابگاهی، روابط خانوادگی، روزهای پرالتهاب سال پیروزی انقلاب، دوران آموزش نظامی و روزهای پرفراز و نشیب جنگ است... احمد اُمّی، هرروز علاوه بر آن که خاطرات شخصی‌اش را می‌نوشت، رویدادهای داخلی و خارجی را نیز با عنوان «حاشیه» به رشته تحریر درمی‌آورد... آخرین نوشته‌اش که ساعاتی پس از آن به شهادت رسیده است در حالی [است] که فرمانده یک تانک بود.»

کتاب «جامه سرخ» با خاطرات سال 1357 آغاز می‌شود که تا صفحه 200 کتاب ادامه دارند. خاطرات روزانه سال 1358 فقط مربوط به فروردین ماه این سال است و خاطرات سال 1359 از اول مرداد این سال آغاز می‌شود و تا 14 دی 1359 ادامه دارد. در کتاب «جامه سرخ» و پس از یادداشت‌های روزانه احمد اُمّی، دو بخش دیگر هم گنجانده شده؛ ضمائم (شامل نامه‌ها و مصاحبه‌ها) و تصاویر. نامه‌ها، آخرین نامه‌های راوی به خانواده‌اش هستند و مصاحبه‌ها هم شامل مصاحبه‌هایی است که احمد اُمّی در پایان دوره آموزشی تانک با تعدادی از افسران وظیفه هم‌دوره خود انجام داده است.



 
تعداد بازدید: 5477


نظر شما


14 تير 1396   16:57:43
محمدمهدی عبدالله‌زاده
سلام علیکم!rدرود و رحمت خداوند بر شهید امی و گرامیانی که فعال در جلسۀ نقد و معرفی کتاب جامۀ سرخ شرکت کردند. به نظر حقیر فرایند جلسه امری علمی و مثبت بود. تعداد قابل توجهی از شرکت کنندگان به دیدۀ نقد کتاب را مطالعه کرده بودند. مدیریت جلسه هم خوب بود و مخصوصاً اینکه به درستی و به جا از اقتصاد کلمات استفاده می‌کرد.rاکنون هم که گزارش خبری خانم ساسانی‌خواه را خواندم، دریافتم که به نیکویی از عهدۀ آن بر آمده است. جا دارد از کلیۀ شرکت کنندگان و مخصوصاً مدیریت و کارکنان محترم مرکز اسناد و کتابخانۀ ملی که میزبان جلسه بودند و عزیزان حوزۀ هنری تشکر کنم.rامید است اینگونه نشست‌های علمی پرتعدادتر گردد. rبا تشکر و سپاس عبدالله‌زاده

14 تير 1396   18:10:57
علی ابراهیمی
با سلام
جدید و است و جذاب
کتاب رو چجور میشه تهیه کرد؟

17 تير 1396   13:15:20
رسول
سلام و درود. چه گزارش جامعی. بسیار سپاسگزارم از سر کار خانم ساسانی خواه. جلسه ی بسیار خوبی بود و مباحث متنوعی بیان شد. به امید خدا تا جایی که امکانش فراهم باشد در چاپ بعدی این کتاب موارد مطرح شده توسط منتقدان و کارشناسان حاضر در این جلسه را اعمال خواهیم کرد.
در ضمن برای تهیه ی کتاب می توانید با دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان سمنان تماس بگیرید.
023-33321105
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124

شبِ عملیات فتح‌المبین فرا رسید. حمله ساعت دوازده آغاز شد. مزدوران اردنی، مصری، سودانی و... را جایگزین واحد ما کردند و ما بلافاصله به خط مقدم آمدیم. این مزدورها کینه عجیبی از نیروهای شما داشتند. امکان نداشت اسیری را زنده بگذارند. تا ساعت سه بعد از نیمه‌شب حمله‌ای روی موضع ما نبود ولی از موضع دیگر صدای توپ و خمپاره به شدت شنیده می‌شد. ساعت سه صدای تیراندازی و الله‌اکبر بلند شد.