رونمایی از طرح تاریخ شفاهی «صداهایی از دادگاه مواد مخدر»

کوین اوپسال[1]
مترجم: فرهاد حریری اکبری

03 تیر 1396


درباره تصویر: اندرو دوپری در برنامه رونمایی طرح «صداهایی از دادگاه مواد مخدر» در کتابخانه لوگان؛ عکس از کوین اوپسال/ هرالد جورنال

 

اندرو دوپری[2] از شرکت‌کنندگان پیشین برنامه مبارزه با مواد مخدر دادگاه ناحیه یکم یوتا[3] از گوش دادن به یک سخنرانی از مجموعه‌ها و آرشیوهای ویژه دانشگاه ایالتی یوتا[4] درباره یک طرح تاریخ شفاهی مربوط به پناهندگان محلی تعریف می‌کند. دوپری به شرکت‌کنندگان در برنامه‌ای که در کتابخانه لوگان[5] برگزار شد، گفت: «وقتی در میان شنوندگان آن سخنرانی نشستم، دریافتم که شباهت‌های بسیاری بین جامعه پناه‌جویان و جامعه‌ای که خودم در آن بودم - و هنوز هم بخشی از آن هستم- وجود دارد که جامعه دادگاه مواد مخدر است. برخی از آن تشابه‌ها شامل فقدان حقوق قانون اساسی و حقوق بشر است که ما آنها را واگذاشته‌ایم و همچنین نبود فرصت‌های شغلی و مهارت‌های اجتماعی برای آن که بتوانیم با جوامع خود همگن شویم.»

«صداهایی از دادگاه مواد مخدر» که زاییده فکر دوپری است، طرحی به رهبری مجموعه‌ها و آرشیوهای ویژه دانشگاه ایالتی یوتا است. این طرح شامل مصاحبه‌هایی با افراد مرتبط با دادگاه مواد مخدر می‌شود که از قاضی رئیس جلسه دادگاه تا مجرمان مواد مخدر و خانواده‌های آنها را در برمی‌گیرد. برنامه دادگاه مواد مخدر که در دسترس برخی از معتادان که شرارت و جنایت مرتکب شده‌اند قرار دارد، شامل مشاوره و یک برنامه 12 مرحله­ای مانند سازمان‌های معتادان مواد مخدر[6] یا الکلی‌های گمنام[7] است. این عده در حالی که سر کار و یا مدرسه می‌روند، به‌طور منظم با قاضی ملاقات و تحت آزمایش تصادفی مواد مخدر قرار می‌گیرند. کل فرایند حدود یک سال و نیم زمان می‌برد.

بنا بر دیدگاه قاضی توماس ویلمور[8] قاضی پیشین در کش کانتی، دادگاه مواد مخدر مفهومی بود که در ایالت‌های دیگر در اواخر دهه 1980 آغاز شد. او گفت از آنجا که دادگاه محلی مواد مخدر در سال 2000 ایجاد شد، بیش از 400 نفر، برنامه فوق را با موفقیت به اتمام رسانده‌اند. قاضی ویلمور به شرکت‌کنندگان در برنامه‌ای که در کتابخانه لوگان برگزار شد، گفت: «اینها افرادی هستند که من بیشتر از همه برای آنها احترام قائلم. آنها کسانی هستند که از طریق دادگاه مواد مخدر با اعتیاد خودشان مبارزه کردند و با تغییر روش زندگی خود، مهارت‌هایی کسب کردند که با آنها بتوانند با بیماری خود مقابله کنند.»

دوپری که بسیاری از مصاحبه‌ها را برای طرح «صداهایی از دادگاه مواد مخدر» همراه با کارکنان دانشگاه ایالتی یوتا انجام داده است گفت که می‌خواهد افرادی که مصاحبه‌ها را می‌شنوند یا می‌خوانند، بتوانند مشارکت‌کنندگان در برنامه «دادگاه‌های مواد مخدر» را از وجه انسانی ببینند. او گفت: «اجازه بدهید، به این موضوع فقط به ‌عنوان یک خبر صرف فکر نکنیم، کسانی که برای مواد مخدر دستگیر شده و کودکان‌شان از کانون خانواده گرفته می‌شوند نیز افراد واقعی هستند.»

بسیاری از مصاحبه‌ها را رندی ویلیامز[9] متصدی آرشیو فرهنگ عامه فلوت[10] وابسته به مجموعه‌ها و آرشیوهای ویژه دانشگاه ایالتی یوتا، برای برنامه «صداهایی از دادگاه مواد مخدر» انجام داده است. ویلیامز از شرکت‌کنندگان در مراسم کتابخانه لوگان[11] پرسید: «چه کسی از مردمی که چیزی را تجربه می‌کنند، صلاحیت بیشتری برای توضیح آن دارد؟ نه یک برنامه تلویزیونی، نه یک فیلم، بلکه کسی که دارد آن راه را می‌رود، می‌تواند این کار را انجام دهد. آن صداها قانع‌کننده‌تر از هر چیزی هستند که ما می‌توانیم در اینجا بیابیم و با شما در میان بگذاریم.»

ویلیامز گفت که او به خاطر صدا بخشیدن به این بخش از جامعه از طریق این طرح قدردان دانشگاه ایالتی یوتا است: «این بسیار مهم است. اینها افراد بیماری هستند که در تلاش‌اند بر مشکلات فائق آیند و آنها را حل­ کنند.» ویلیامز در مصاحبه‌ای با هرالد جورنال[12] در مورد چگونگی متولد شدن طرح «صداهایی از دادگاه مواد مخدر» از بحثی که با دوپری داشت یاد کرد. ویلیامز گفت: «او به دانشگاه آمد و به من در مورد دادگاه مواد مخدر توضیح داد، ولی من پیش از آن چیزی در مورد دادگاه‌های تخصصی نمی‌دانستم. یکی از چیزهایی که برای من ذکر شد این بود که او این شباهت درباره مطرح کردن صداهایی که در آرشیو ما شنیده نمی‌شوند را دید و این واقعاً محور زندگی حرفه‌ای من بود.»

ویلیامز طرح‌های تاریخ شفاهی متعددی را قبل از «صداهایی از دادگاه مواد مخدر» دنبال کرده است. او همیشه سعی می‌کند شریکی از جامعه یاد شده را در کار خود درگیر کند، ولی ایده‌های طرح از او سرچشمه می‌گیرند. ویلیامز با اشاره به دوپری گفت: «در اینجا، کسی برای اولین بار در زندگی حرفه‌ای‌ام به سمت من می‌آمد. در اینجا کسی بود که همه نقاط را در کنار هم چید و من در این باره بسیار هیجان‌زده بودم.»

دوپری یکی از مصاحبه‌شوندگان طرح «صداهایی از دادگاه مواد مخدر» بود و چگونگی روی آوردن به مواد، تجارب خود در دادگاه و برخی از مشاهدات دیگر در مورد مجرمان مواد مخدر را روایت کرد. دوپری در طول مصاحبه خود گفت: «مصرف، سوءمصرف و اعتیاد به مواد مخدر وجود دارد و متأسفانه هر کس که شما در دادگاه مبارزه با مواد مخدر می‌بینید یک معتاد به مواد مخدر نیست، ولی ما این برچسب را به هر کسی که با مواد مخدر سخت[13] درگیر است می­چسبانیم. من فکر می‌کنم این یکی از مشکلات در این سیستم است.»

جسی شیس[14] دیگر فرد شاخص مورد نظر دوپری در دادگاه مواد مخدر که برای این طرح با او مصاحبه شد، گفت امیدوار است مردمی که به «صداهایی از دادگاه مواد مخدر» گوش می‌کنند، از آن دور شوند: «بسیاری از مردم باید بدانند دادگاه مواد مخدر چیست. من هم تا زمانی که در آن ثبت‌نام کردم، نمی‌دانستم چیست.» شیس می‌خواهد مردم بدانند که دادگاه مواد مخدر «می‌تواند به شما کمک کند، اگر شما به خودتان کمک کنید. باید سخت کار کنید.»

متن مصاحبه‌ها و نسخه‌های صوتی را می‌توان در سایت digital.lib.usu.edu. یافت.

 


[1] Kevin Opsahl

[2] Andrew Dupree

[3] Utah 1st District Court

[4] USU Special Collections and Archives

[5] Logan Library

[6] Narcotics Anonymous

[7] Alcoholics Anonymous

سازمان الکلی‌های گمنام ، سازمانی در آمریکاست که کارش کمک به افراد الکلی، بدون افشای نام آنهاست. م

[8] Thomas Willmore

[9] Randy Williams

[10] Fife Folklore Archives

[11] Logan Library

[12] Herald Journal

[13] Hard drugs

منظور مواد مخدری است که منجر به اعتیاد جسمی می‌شوند، نظیر الکل، کوکائین، هروئین، متامفتامین و نیکوتین. م

[14] Jessie Schiess



 
تعداد بازدید: 4523


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125

دو تا از این سربازها تقریباً بیست ساله بودند و یکی حدود سی سال داشت. و هر سه آرپی‌جی و یک تفنگ داشتند. آنها را به مقر تیپ سی‌وسه آوردند. سرتیپ ایاد دستور داد آنها را همان‌جا اعدام کنند. اعدام این سه نفر سرباز به عهده ستوانیار زیاره اهل بصره بود که من خانه او را هم بلد هستم. خانه‌اش در کوچه‌ای است به نام خمسه میل که خیلی معروف است. در ضمن این ستوانیار جاسوس حزب بعث بود. او افراد ناراضی را به فرمانده معرفی می‌کرد. سه نفر سرباز شما را از مقر بیرون آوردند و ستوانیار زیاره آنها را به رگبار بست و هر سه را به شهادت رساند. آنها را همان‌جا در گودالی دفن کردند.