موزهای برای حفظ تاریخ شفاهی در دنیای غربزده قرن ۲۱
هانا جونز[1]
ترجمه: نرگس صالحنژاد
28 خرداد 1396
درباره عکس: تسا لی[2] داستان فرار خودش را بهعنوان زنی همونگی در رویدادی به میزبانی موزه همونگ[3] در کتابخانه میپل وود در ۲۰ می 2017 با دیگران در میان گذاشت.
مای نیها وانگ[4] گفت: «من هویت همونگ را به عنون واقعیت متنوع و متقاطع تفسیر میکنم که بخشهای بسیار متفاوتی در این هویت وجود دارد.» بعد از یک روز کار طولانی به عنوان مدیر مجموعههای در موزه هنر آمریکایی مینهسوتا[5] او برای خوردن یک فنجان قهوه در سنت پل[6] با من همراه شد. وانگ از نسل دوم همونگ- آمریکاییها و سی و چند ساله است. او به میزان اختلاف تجربه خودش با والدینش آگاه است. وی در تعریفی از هویت همونگ میگوید: «پیچیده است.»
ارزش تجربیات متفاوت که شامل سرگذشت همونگ نیز میشود دقیقاً بیان میکند که چرا وانگ موزه همونگ را بنیان گذاشت: «این طرح شوقی ۱۰ ساله است که دارد شکل میگیرد.» او حالا به عنوان رئیس هئیت مدیره موزه کار میکند. مأموریت موزه همونگ[7] به صورت طرحی برای «درک و دانشی بینابینی بین همه چیزهای همونگ» تعریف شده است تا فرهنگ و تاریخ همونگ را از طریق ارتباط با جامعه آن حفظ کند. از همان آغاز، بنیانگذاران موزه همونگ میخواستند تصویر دیگری از آنچه فضای موزه هست و میتواند باشد، ارایه کنند. بنابراین، برای سالها به جمعآوری وسایل شخصی، ارثیههای فرهنگی و گرد هم آوردن اعضای جامعه همونگ مشغول بودهاند. آنها میخواهند تاریخهای شفاهی آنها را ضبط کنند، هنر آنها را نشان دهند و اشیایی را که داستانهای بین نسلی از زندگی در مینهسوتا را نشان میدهند به نمایش بگذارند. کتی مواچوپائو[8] عضو هیئت مدیره میگوید: «ما واقعاً در تلاش برای مستند کردن تاریخ و فرهنگ خودمان، بهعنوان امری که در زمان، در حال تحول است، هستیم. ما خود را موزه بدون دیوار میخوانیم.»
برای بدون دیوار باقی ماندن، یعنی فراگیر و پاسخگو بودن، آنها با دیگر سازمانهای محلی، اعم از همونگ و غیر آن، با راهاندازی برنامههای آزمایشی که در سالنهای مختلف شهرهای دوقلو [سنت پل و مینیاپولیس][9] انجام میشوند، همکاری میکنند. یکی از بزرگترین موفقیتهای آنان، برنامه وقایعنگاری همونگ است که یک قصهگوی کهنسال همونگی را در کنار یک هنرمند معاصر همونگی قرار میدهد. این ایده برای بزرگداشت و حمایت از قصهگویی شفاهی و برای نشان دادن این است که چگونه جامعه همونگ شاهد تغییر محلی فرهنگ خود است. مواچوپائو با اشاره به درگیریهای خارجی گذشته میگوید: «بسیاری از قسمتهای تاریخ ما به دست جوامع دیگر، یعنی چینیها، نوشته شده است. آنها چندان مثبت در مورد ما سخن نمیگویند. یا به دست مبلغان فرانسوی نوشته شده که آنها نیز تنها تلاش میکردند ما را تغییر دهند. مستندسازیهایی وجود دارد، اما برخی اوقات به دست ما صورت نگرفته است.» مواچوپائو هنرمندان محلی را دارای نقشی جداییناپذیر در بیان روایت او و حفظ تاریخ همونگ میداند. او میگوید: «هنرمندان در خدمت تاریخ هستند.» مواچوپائو گفت: «برای هنر هیچ لغتی در زبان همونگ وجود ندارد و من فکر میکنم این به دلیل عدم وجود خلاقیت یا خودابرازی نبوده است، بلکه بیشتر به این دلیل است که اغلب شیوههای هنری ما همان بیان فرهنگی و بخشی از راه و رسم زندگی ماست؛ لباس ما، غذای ما، موسیقی و ترانههای آیینی ماست. و اگر به هنر همونگی - آمریکایی امروز نگاهی جدی داشته باشید، حقیقتاً این تجربه همونگی - آمریکایی است که در حال بیان خود است. آیا این طور نیست؟»
وانگ در میان اعضای هیئت مدیرهاش، همچنین از جوانان جامعه همونگ خواست سرگذشت والدین خود را به صورت دیجیتالی آرشیو کنند و طرح پاج نتوب[10] را آغاز کردند که در آن هنر سوزندوزی سنتی همونگ را آموزش میدهند. چوای تائو[11] یکی از اعضای هیئت مدیره میگوید: «در سال گذشته از طرف جامعه بسیار حمایت شدیم و در ایجاد ارتباط با جوانان جامعه همونگ موفقیت چشمگیری به دست آوردیم.»
دلیل آنها برای این که سخت کار میکنند تا موزه همونگ راه بیندازند- بالاتر از کارهای عادی و زندگی خانوادگی خود و بالاتر از هر چیز دیگری - این است که آنها احساس میکنند تاریخی که تلاش دارند حفظش کنند، دارد از چنگشان میگریزد. اگر آنها این کار را هدایت نکنند، هراس دارند که قرنها تاریخ محلی، سنت و غرور همونگ ممکن است برای نسلهای آینده از دست برود. آنها اجازه نخواهند داد چنین اتفاقی بیفتد. مواچوپائو میگوید: «در حال حاضر بیش از ۵0 درصد از جامعه ما در آمریکا متولد شدهاند که بسیار چشمگیر است. به نظر من این مسئله، ضرورت شروع یک کار بهتر برای مستندسازی و جمعآوری سرگذشت سالخوردگان ما را افزایش میدهد.»
اولین گام در این سفر طولانی
داستان وانگ در اوایل دهه ۲۰۰۰ شروع شد، زمانی که او در مقطع کارشناسی خود در دانشگاه مینهسوتا مشغول تحصیل بود. یکی از تکالیف او در طول دوره این بود که به مؤسسات فرهنگی مختلف شهرهای دوقلو برود و از آنها بازدید کند. او تصمیم گرفت در دانشگاه بماند و آرشیو مخصوص دانشگاه مینهسوتا را ببیند. زمانی که آنجا بود، خود را غرق در آرشیوی به وسعت چهار زمین فوتبال حاوی اشیا دست ساز، دستنوشتهها و متون مختلف یافت و در این میان به یک کتاب برخورد. او میگوید: «آن یک کتاب کودک بود. یک نسخه دستنویس که احتمالاً مربوط به ۱۰۰ سال قبل بود.» او به یاد میآورد که وقتی کتاب را بررسی کرده، در زمان به عقب «منتقل» شده است. در کتاب علائمی بود. توسط فردی که سالها قبل زیسته، ایجاد شده و حفظ شده بودند تا به دست او برسند؛ فردی کاملاً غریبه، ایستاده در مکان و زمانی که نویسنده هرگز تصورش را نمیکرد. این دو در دو سوی یک قرن بهیکدیگر متصل شده بودند. او میگوید: «او شاید دیگر در این جهان وجود نداشته باشد، اما دستخط او اینجا بود. کتابش اینجا بود.»
پس از آن بود که او به والدین خودش اندیشید که سالها قبل بهعنوان پناهنده به ایالت متحده وارد شده بودند. وانگ تنها قطعات بسیار کوچکی از سرگذشت آنها را شنیده بود، زیرا تجربه آنها دردناک بود و تصویر کردن دوباره آن برایشان سخت بود. او در سالهای رشد خود چیزی در مورد این تاریخ نشنیده بود، زیرا تاریخ همونگهای آمریکایی در کتابهای درسی ایالات متحد پیدا نمیشد. وقتی او در آن آرشیوها ایستاده بود، ناگهان انگیزهای یافت تا برای ثبت و حفظ آن سفر - هر قطعهای که او میتوانست از ناپدید شدن در عمق زمان حفظ کند - تلاش کند. وانگ میگوید: «اگر ما بتوانیم آن را حفظ کنیم، پس میتوانیم سرگذشت آنها را نگه داریم، آن را به زندگی بیاوریم و اگر نتوانم آن را حفظ کنم، در ذهن من تنها به صورت قصهای باقی میماند که برای آنها اتفاق افتاده است.»
چند سازمان در شهرهای دوقلو وجود دارند که صنایع دستی همونگ از قبیل جواهر، لباس و پاج نتوب را البته نه بر اساس استانداردهای موزه، جمعآوری و حفظ میکنند. وانگ مکانی را در نظر داشت که در آن، صد سال پس از امروز، یک فرد کاملاً غریبه بتواند ذرهای از تجربیات همونگ را ببیند. او به تحصیل ادامه داد و در رشته مطالعات موزهای دانشگاه ویسکانسین- میلواکی[12] ثبتنام کرد. سپس برای رسیدن به مقصود خود به مینهسوتا بازگشت. متأسفانه، او در آستانه رکود اقتصادی بازگشت. از این رو پیش از بازگشت به شهرهای دوقلو رفت. او چهار سال بهعنوان متصدی در مینهسوتای شمالی کار کرد. در این دوره، شروع به برقراری تماسهای بیثمر، از جمله بت مواچوپائو کرد. وانگ به تنهایی قادر به ایجاد یک موزه نبود. مواچوپائو میگوید: «من او را اصلاً نمیشناختم، اما معلوم شد که ما پیوندهای بسیاری با هم و همچنین نقاط مشترک زیادی به عنوان نسل دوم در حال رشد جامعه همونگ- آمریکایی و حفظ جریان زندگی در جامعه داریم. همیشه اینطور بود که ’خوب، وقتی در مدرسهام، من واقعاً واقعاً یک همونگ هستم، اما وقتی در خانهام، بسیار آمریکاییام، به نحوی که، متهم به آمریکایی بودن میشوم.» مواچوپائو از یک تجربه شخصی چنین میگوید: «بنابراین همه چیز بستگی به کِی و کجا دارد تا بتوان تصمیم گرفت چه هویتی داریم. همیشه تمایل و نیازی به کشف این موضوع و جستوجوی آن و پذیرفتن و در آغوش گرفتن آن هست.» وقتی وانگ در سال ۲۰۱۱ او را یافت و با او تماس گرفت، مواچوپائو مدیر اجرایی مرکز هنر و استعدادیابی همونگ بود.[13] اکنون با ۲۰ سال تجربه کار با سازمانهای غیرانتفاعی، مواچوپائو میداند جمعآوری کمک مالی و اداره یک سازمان غیرانتفاعی میتواند چقدر سخت باشد، اما همراه با وانگ در رأس موزه همونگ و بقیه هیئت مدیره، مواچوپائو فکر میکند این طرح یک مزیت دارد. او میگوید: «دیدگاه ما این است که فقط بتوانیم داستان خود را بگوییم و همچنین این که مأموریت ما واقعاً چیست؟ وانگ واقعاً در مورد برپایی موزه مشتاق است... و من فکر میکنم مردم نیز همین احساس را دارند. شما نمیتوانید یک رهبر را اینگونه پشتیبانی کنید.»
حفظ هویت پس از یک تاریخ طولانی لطمه دیده
داستانها، اشیا و هنر که بهعنوان نشانههای یک فرهنگ، تاریخ و مردم عمل میکنند، گاهی میتوانند اندک اندک با سادهترین اقدامات از میان بروند. وانگ میگوید: «من والدینم را به خاطر میآورم که نوارهای کاستی داشتند که خانواده پدرم در لائوس[14] ضبط کرده بودند». والدین او به مدت ۳۰ سال آنها را جایی مخفی کرده بودند. بعد از چندین سال، وانگ در مورد آنها از پدرش پرسید و او گفت سال گذشته آنها را دور انداخته است. او می گوید اگر کمی زودتر از آنها خبردار میشد، آنها را نگه می داشت: «درست همین چیزهای کوچک هستند که همراه آنها بخشهایی از تاریخ ما از بین خواهد رفت. این چیزها بهطور طبیعی از بین خواهند رفت یا مردم آنها را دور میاندازند، زیرا دیگر جایی برای آنها ندارند. حتی روسری قدیمی مادربزرگ هم بخش مهمی از شخصیت اوست و این که او از کجا آمده است. اینها دقیقاً همان اشیایی هستند که موزه همونگ قصد جمعآوری و نمایش آنها را دارد، اما تا زمانی که مادربزرگ نمیداند تاریخ او تا چه حد باارزش است، هیچ چیز مانع او برای دور انداختن نیست.
درباره عکس: شاون لوییس[15] (سمت چپ) سؤالی از نویسنده، شاو لی[16] (وسط) و مادرش تیسای لی[17] (سمت راست) میپرسد. عکس از مارک پترسون
همین کار را با سنتهای شفاهی و زبان محاوره میکنند. زمانی که جوانان همونگی به جای زبان همونگی، بیشتر و بیشتر زبان انگلیسی را به عنوان زبان اصلی خود یاد میگیرند، ارتباط برقرار کردن با ریشههایشان برای آنها سختتر است. علاوه بر این، زمانی که جامعه همونگ بزرگان و سالخوردگان خود را از دست میدهد، همراه با آنها سرگذشتهایشان، تجربیاتشان و سنتهایشان را نیز از دست میدهند و زمانی که نسل جوان همونگ این فرصت را نداشته باشند که فرهنگ خود را که به خوبی به تصویر کشیده شده باشد ببینند، امکان احساس غرور و مالکیت نسبت به این فرهنگ را از دست خواهند داد.»
مواچوپائو میگوید: «درک متفاوتی از فهم این که چگونه فرهنگ ما، ما را متفاوت و منحصر به فرد میکند، وجود دارد. من فکر میکنم نوعی غرور در آن هست، اما این حس برخاسته از احساس از دست رفتن است. چون فرهنگ از دست رفته است، مردم در جستوجوی چیزها هستند. اینجا محل بسیار خوبی برای شروع یک پیوند است... امیدوارم تمام این چیزها در این موزه بتوانند اتفاق بیفتند و این روی میدهد.»
موزه همونگ به لطف جذب پیوسته کمکهای مالی، از جمله 20 هزار دلار از بنیاد نایت آرتس چلنج[18] همراه با دیگر حامیان مالی خُرد که برنامههای یک سال را تأمین میکنند، به پیشروی خود ادامه می دهد. امید هیئت مدیره این است که نهایتاً منابع کافی برای تأمین فضای موزه و جایی که آنها بتوانند اشیا را قرار داده و نمایشگاه برگزار کنند، تأمین کنند. مواچوپائو میگوید: «هنگامی که موضوع در حد وسایل فیزیکی باشد، من دیگر تنها به انجمن تاریخ مینهسوتا یا مرکز تاریخ مینهسوتا فکر نمیکنم.» در حالی که او به این نکته اشاره دارد که این دو، فضاهایی «زیبا» هستند، او و اعضای هیئت مدیرهاش میخواهند تمام چیزهای خوب در مورد موزه فعلی زیباشناسانه باشند و سعی میکنند آنها را بهتر کنند. مواچوپائو گفت: «میل و خواست شخصی من این است، فضایی داشته باشیم که هنرمندان در آنجا دست به خلاقیت بزنند. میخواهم آنجا بشود غذا خورد و در دسترس باشد. نمیخواهم مردم آنجا را جایی بدانند که از آنها استقبال نمیشود. نمیخواهم مانند یک انبار وسیله باشد. در برخی قسمتها، میخواهم مردم قادر به لمس دست ساختهها باشند و با آنها بازی کنند.»
مواچوپائو میگوید: «این امر هدفی برای آینده نزدیک، حدود ۱۰ سال دیگر، است.» وانگ میگوید که این زمان ۵ سال آینده است. تائو میگوید: «مردم همیشه میپرسند موزه همونگ کجاست؟ سختترین بخش کار، یافتن فضای مناسب است»، اما زمانی که این فضا پیدا شد، اعضای هیئت مدیره باز تعریفی از آنچه مردم بهطور کلی در مورد موزه تصور میکنند، ارائه میدهند. موزهها، آنگونه که آنها اکنون میشناسند، عمدتاً دارای فضاهای آرام و بازتابدهنده و همچنین اغلب فضاهای سفید هستند. وانگ میگوید: «افرادی که موزهای با زمینه رنگی دیده باشند، چندان زیاد نیستند.» او و بقیه اعضای هیئت مدیره به دنبال آینده و تصویری از موزه منحصربهفرد همونگی هستند. او همچنین میگوید: «تصور میکنم فضاهای عمومی مکانهایی هستند که جامعه همونگ و دیگر جوامع میتوانند در آنها جمع شوند و بهعنوان یک جامعه کنار هم باشند، زیرا فکر میکنم این کار برای مردم همونگ بسیار مهم است؛ داشتن یک فضای باز که بتوان مردم را در آن دور هم جمع کرد.»
آنها همچنین تصاویری از هنرمندان معاصر همونگ را به فروش میرسانند و تبادل اطلاعات بین نسل جوان و سالخوردگان همونگ را ترویج میکنند. تائو میگوید: «ما میخواهیم اینجا فضایی باشد که علم، دوطرفه و متقابل باشد. فرهنگ همونگ بزرگتر از ما افراد است. این فرهنگ همه ما بهصورت یک جمع است.»
مطمئناً جمعآوری کمکهای مالی بخش بزرگی از کار است و هر چه فضای بیشتری در اختیار باشد، نیاز به کمک و پشتیبانی بیشتر خواهد شد. وانگ میگوید: «من فکر میکنم این کار در حال پیش رفتن است. این کار فقط با من پیش نخواهد رفت، مگر این که ما با یکدیگر همکاری کنیم. من فقط احساس میکنم این یک ضرورت است. در صورتی که ما الان این کار را نکنیم و آن را ادامه ندهیم، تمام تلاشهای ما از بین خواهد رفت و در نهایت ما واقعاً چیزی برای نشان دادن از تاریخ همونگ نخواهیم داشت.»
[1] Hannah Jones
[2] Tsai Ly
[3] Hmong
مردم همونگ یک گروه قومی اهل مناطق کوهستانی جمهوری خلق چین، ویتنام، لائوس و تایلند هستند. همونگها در زمرهٔ زیرگروه قومیت میائو در جنوب چین هستند. م
[4] Mai Nhia Vang
[5] Minnesota Museum of American Art
[6] St. Paul
[7] The Hmong Museum
[8] Kathy Mouacheupao
[9] Twin Cities
[10] Paj Ntaub
[11] Chuayi Thao
[12]. Wisconsin-Milwaukee
[13] Center for Hmong Arts and Talent
[14] Laos
[15]. Shawn Lewis
[16]. Shoua Lee
[17]. Tsai Ly
[18] Knight Arts Challenge
تعداد بازدید: 5833
آخرین مطالب
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3