نبرد هور – 6
خاطرات سرهنگ عراقی احسان العلوی
ترجمه: عبدالرسول رضاگاه
27 خرداد 1396
تجهیزات عظیم دفاعی!
قبلاً در مورد تجهیزات موجود در مواضع و محورها بحث کردیم و گفتیم که در آنجا یک سد خاکی طویلی تا داخل هور امتداد داشت. این سد بیشتر به جهت نقل و انتقال نیروها در سطح جبهه تأسیس شد و کمک زیادی به ما کرد تا در تیراندازیها و کمینها بتوانیم موفق عمل کنیم. به کمک این سد، بهترین مواضع دفاعی و محکمترین مواضع ساخته شد. پایگاه فرود بالگرد و مواضع دیدهبانی نیز ایجاد کردیم. نیروهای استخبارات به صورت دستههای منظم در منطقه حضور داشتند. موانع دفاعی زیادی، مختص جغرافیای آبی هور تعبیه شد؛ موانعی با سیمهای خاردار که به صورت خطوط موازی، اجازه هرگونه نفوذی را میگرفت. بشکههای انفجاری ناپالم نیز در زیر آنها قرار داده شد. در هر منطقه بیش از 32 بشکه قرار داشت. این بشکهها در نزدیکی پستهای کمین نصب میشد.
هر گردان، موضع دفاعی مشخص با تجهیزات دفاعی مخصوص به خود داشت. هر یک از آنها پستهای حفاظت در اطراف قرار داده بودند و هر پست مشتمل بر یک دسته بود. هر گردان حدود 15 پست برای خودش در نظر گرفته بود. هر کدام از این پستها ارتباط مستقیم با فرماندهی گردان و فرماندهی تیپ داشتند.
از اینها که بگذریم، دستگاههای استراقسمع قوی الکترونیکی و رادارهای رازیت برای زیر نظر داشتن هرگونه تحرکی در مسافتهای عریض و طویل جبهه مقابل نصب شده بود. این تجهیزات، هزینههای سنگینی را بر دوش ارتش عراق تحمیل کرده بود؛ به همین دلیل، آنها را در اماکن امن مورد استفاده قرار میدادند. رادار رازیت را در پشت خاکریز دوم، در منطقه العزیر قرار داده بودند.
در پشت جاده مواصلاتی، برجهای دیدهبانی که ارتفاع آنها به 80 متر میرسید، نصب شده بود. با همه اینها مجموعهای از نیروهای گشتی، با قایقهای خود بهطور مرتب در حال گشتزنی بودند. تعدادی از اهالی روستاهای اطراف هور نیز با لباسهای محلی و به عنوان صیاد بومی، مشغول کسب اطلاعات و ارسال آن بهطور مستقیم به استخبارات عراق بودند.
مورد قابل ملاحظه دیگر این بود که نیروهای عراق وقتی تصمیم به احداث این سد عظیم در داخل هور گرفتند، در بعضی از نقاط آن، پستهای دیدهبانی مسلط به تمام جهات قرار دادند. تسلط بر منطقه باعث میشد تا سرباز عراقی، به دور از هرگونه دلهره و واهمهای بتواند شلیک کند. البته این مواضع با بتون ساخته شده بود. میلیونها دلار از خزانه دولت صرف این سد شد.
خطوط ارتباطی بین خاکریزهای محافظ تأسیس شد. این خطوط ارتباطی، با تمام مواضع سایر نیروها ارتباط داشتند. همچنین مقرهایی به شکل نیمهدایره ساخته شد که بتوان روی آن تفنگ و آرپیجی و موشکاندازهای دیگر قرار داد. تیراندازی با این سلاحها از این محلها اهمیت بهسزایی داشت. مقر گردانها و گروهانها و دستهها نیز در همین سنگرهای نیمهدایرهای قرار داشتند؛ چرا که نیروها از تمام جهات محفوظ بودند.
تمام موارد ذکر شده، به عنوان مقدمهای روشن میتواند ذهن خواننده محترم را نسبت به تجهیزات دفاعی عراق آشنا کند، آنگاه اگر بعد از آشنایی با این واقعیتها، هر جا صحبت از قدرت و ایستادگی رزمندگان اسلام علیه تمامی این تجهیزات بشود، حیرت آن روزهای ما، به نظر خواننده واقعی جلوه خواهد کرد؛ حیرتی که آن لحظات، سراپای وجود مرا تسخیر کرده بود. این امر، حتی باعث شگفتی دیگر فرماندهان عراقی نیز میشد و آنها را در بیماری روحی و روانی شدیدی قرار میداد.
آغاز و سرانجام نبرد در هور
حادثهای کوچک، قبل از عملیات بدر رخ داد. طی این حادثه، نیروهای عراقی توانستند افرادی از گروههای گشتی شناسایی ایرانی را دستگیر کرده، برای کسب اطلاعات، به منطقه العزیر ببرند. پس از اسارت این افراد، عملیات بازجویی و شکنجه آغاز شد. بعد از بازجویی پی بردیم نیروهای ایرانی قصد اجرای عملیاتی در این محور را دارند. آنها قصد داشتند حمله گسترده و قریبالوقوعی انجام دهند. طی این حمله، محورهای اصلی عملیات یعنی منطقه عجیرده، البیضه، السوده، الکساره و محدوده شهر القرنه درگیر میشدند. در پی این اطلاعات، بر تعداد تیپهای خاص با مهمات ویژه افزوده شد. در یک محور، تیپ 4 و تیپ 5 و تیپ 68 به عنوان واحدهای احتیاط جهت نیروهای فرماندهی شرق دجله در منطقه استقرار یافتند.
عملیات در ساعت 9 شب تاریخ 19/12/63 آغاز شد. در ابتدای کار، حمله از دو جهت انجام شد؛ یکی از جنوب و یکی از شمال. مواضع دفاعی تیپ 429 در لسان عجیرده، خطی به طول 13 کیلومتر را شامل میشد. این تیپ، نیروهای خود را به این شکل سازماندهی و مستقر نمود:
1ـ گردان یکم در لسان عجیرده، به فرماندهی سرهنگ فلسطینی، احمد.
2ـ گردان دوم در لسان عجیرده، تا نزدیکی مقر تیپ در بیشه عجیرده، به فرماندهی سرهنگ حسین الیاسی.
3ـ گردان سوم، سمت چپ بیشه عجیرده و منطقه الصخره و روستای البیضه و السوده، به فرماندهی سرهنگ حسین.
4ـ گروهان کماندویی، به فرماندهی سروان باسل عثمان بکر که تمام مناطق بیشهزار و جنگی سمت راست بیشه عجیرده را به اشغال خود درآورده بود.
اولین گلوله از سوی رزمندگان اسلام به سمت مقر تیپ 429 شلیک شد. این مقر که در بیشه عجیرده واقع بود، مورد هجوم قرار گرفت. سرهنگ ستاد نبیل عبدالقادر، معاون تیپ فرصت نیافت تا از مهلکه بگریزد و در همان خطوط مواصلاتی بین سنگرهای مستحکم خودشان کشته شد. فرمانده یگان توپخانه و فرمانده گروهان مقر – سرگرد حسین صالح– نیز به قتل رسیدند. نیروهای اسلام از همه طرف به سمت موضع گروهان کماندویی حرکت کردند و تمام مواضع دفاعی عراق را به تصرف خود درآوردند و پس از رسیدن به گروهان کماندویی، تعداد زیادی از سربازان این گروهان را کشتند و مجروح کردند. فرماندهان دستههای گروهان کماندویی زخمی شدند و بقیه نیروهای باقیمانده گروهان کماندویی هم مواضع خود را ترک کردند و به عقب گریختند. در خطوط العماره نیز نیروهای جیشالشعبی مستقر بودند. با دیدن این اوضاع، آنها فرار را بر قرار ترجیح داده، مواضع خود را خالی گذاشتند.
نیروهای اسلام در همین موقع شروع به تعقیب و دنبال کردن سربازان عراقی نمودند. این تعقیب و گریز تا مواضع توپخانه ادامه داشت! یگان توپخانه 248 وابسته به نیروهای لشکر ریاست جمهوری، در نزدیکی پلالعزیر مستقر بود. پس از این که یورش سریع و شدید رزمندگان صورت گرفت، تلفات و صدمات زیادی بر این یگان وارد شد و تجهیزات آنها منهدم شد!
محور دوم عملیات رزمندگان اسلام، منطقه الروطه در نزدیکی القرنه بود. یورش سریع رزمندگان اسلام، مواضع تیپ 84 و مواضع دفاعی جیشالشعبی عراق را کاملاً منهدم کرد. نیروهای اسلام توانستند بر محور الروطه مسلط شوند و شهر القرنه از جانب رزمندگان اسلام مورد تهدید قرار گرفت و در تیررس توپخانه ایران واقع شد.
در محور سوم عملیات، هجوم رزمندگان اسلام به منطقه بیشه الصخره سبب شد تا در همان لحظات آغاز، فرمانده گردان، سرهنگ حسین التکریتی و معاونش کشته شوند. تنها گروهان سوم گردان به فرماندهی ستوان احمد ماضی توانست شب را در مواضع خود باقی بماند و مقاومت کند. این موقعیت ویژه، به دلیل در اختیار داشتن توپهای ضدهوایی بود. این توپها علیه نیروی پیاده ایران به کار گرفته شدند.
شب هنگام، تمام تماسهای بیسیم و ارتباطات موجود قطع گردید. به علت وجود استراقسمع در خطوط ارتباطی بیسیم، فرمانده نیروهای عراقی در منطقه دستور خاموش کردن بیسیمها را صادر کرده بود.
تعداد بازدید: 4618
آخرین مطالب
- خاطرات حاج ابوالفضل الماسی
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125
- خاطرات منیره ارمغان؛ همسر شهید مهدی زینالدین
- خاطرات حبیبالله بوربور
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟