چالشهای نمایش یک تاریخ شفاهی شهری
الیزابت م. ملتون[1]
ترجمه: نرگس صالحنژاد
16 اردیبهشت 1396
یکی از اولین تجربیات اجرای من در تاریخ شفاهی، تماشای نمایش «ریختن چای: مرد سیاهی از جنوب که داستانهای خود را روایت میکند»[2] از ای. پاتریک جانسون[3] بود؛ نسخه خوانندگان تئاتر مجموعه تاریخ شفاهی او به نام «چای شیرین: مرد سیاهی از جنوب»[4] در دانشگاه کشاورزی و مکانیک تگزاس[5] است. من در مقطع کارشناسی زبان انگلیسی و تئاتر بودم و تاریخهایی که دکتر جانسون ارایه میکرد مرا سحر کرده بود. یادگیری در مورد پژوهش او، روابط وسیع او با مخاطبان و اجراهای خلق شده توسط او، مرا به این سمت کارشناسی ارشد هدایت میکرد که مهارتهای مختلف برای تبدیل شدن به یک مردمنگار انتقادی که به تاریخ شفاهی متعهد است را آموزش ببینم.
تا اکتبر گذشته که شاید مرا در عبور از سالنهای نشست سالانه انجمن تاریخ شفاهی[6] یا پیوستن من به مخاطبان شنبه عمومی[7] دیده باشید، یکبار دیگر شاهد اثری قدرتمند از دکتر جانسون بودم. هنگام اولین حضور در انجمن تاریخ شفاهی، من دانشجوی دکترای سال چهارم، در حال گذراندن آخرین امتحان و آماده شدن برای دفاع و همچنین مهیا شدن برای اولین اجرای تاریخ شفاهی بودم که مکان آن از نوامبر برنامهریزی و هماهنگ شده بود. من با دو پرسش بزرگ مواجه بودم: آیا آنچه من انجام میدهم واقعاً تاریخ شفاهی است؟ چطور میتوان این تاریخها را در راهی ارائه دهم که اخلاقی، جذاب و با بافتی انتقادی باشد؟
سوالات سادهای است، مگر نه؟ من خوشحالم که گزارش دهم، اولین سؤال من کل آخر هفته مورد بحث و خطاب قرار گرفت. من بهدور از حس قوی موقعیتم به عنوان مردمنگار منتقد نمایش میخواستم به روش تاریخ شفاهی متعهد باشم. سؤال دوم من یکی از جلوههای ویژه گرافیکی و تغییر است که به عنوان بخشی از تحقیقم دنبال میکنم، اما میخواهم برخی از چیزهایی که در مورد نمایش و تاریخهای شفاهی آموختهام با شما در میان بگذارم.
رساله من یک قومنگاری شهری در مورد تبعیض نژادی در مدارس دولتی در لانگویو[8] تگزاس است. تاکنون با ۱۰ نفر مصاحبه کردهام که در دوران تبعیض نژادی به عنوان معلم، مدیر، دانشآموز و والدین زیستهاند. سرگذشتهای آنها قوی است و نسبت به تجارب ساکنان سفید و سیاه لانگویو به آدمی بینش میدهند. یکی از بزرگترین چالشها در این کار، رابطه من با زادگاهم بود. من و خواهرانم و همینطور والدینم تحصیلات خود را در این ناحیه آموزشی گذراندیم که در حال مطالعه روی آن هستم. تمام پدربزرگها و مادربزرگها و مادر من در این ناحیه درس دادند و پدر من سالهای طولانی از مسئولان این ناحیه آموزشی بود. بعد از این که پدرم در سال ۲۰۱۰ فوت کرد، نام او را بر مرکز هنرهای نمایشی مقطع دبیرستان این منطقه آموزشی گذاشتند. موقعیت من بیشک ممتاز بود.
کشمکش با تمام این پیچیدگیها واقعا چالشبرانگیز است و من اغلب با این سؤال روبهرو هستم که آنچه واقعاً برای گنجاندن در رسالهام نیاز دارم، چیست؟ تمام این موارد مهم است و این شبکه روابط بدونشک تحقیقات مرا شکل میدهد، اما همه اینها کجا مناسب و بهجا هستند؟
ورود: گشودن لانگویو[9] عنوان اجرای انفرادی من به عنوان نمایش پژوهشی[10] بود. من دریافتم که اجرای نمایش محل مناسبی برای اثر کردن ارتباط بین همه این تاریخهاست. قبل از این که شروع به نوشتن نمایشنامه خود کنم، میدانستم صداها و داستانهای همسخن من در سراسر این قطعه حضور دارند، اما نمیدانستم چطور داستان خودم را ترکیب کنم یا چطور تاریخ و فرهنگ شرق تگزاس را تنها با گفتن داستانهای پشت سر هم بیان کنم. نگران بودم که هیچ اتفاق دراماتیکی نمیافتد، اگر من فقط یکجا بنشینم و همه چیز را برای مخاطبانم توضیح دهم. در نهایت، من ترکیبی از سه سبک اجرا برای خودم مقرر کردم: زندگینامه، اجرای (نمایش) تاریخ شفاهی و گروه.
اجرا با «الیزابت- محقق و دختر همشهری» (یعنی خودم) با جستوجو در جعبهها و تلاش برای درک تمام چیزهایی که پشت سر گذاشته شروع شد. این بخش خودزیستنگارانه به بیان اهمیت تاریخ خانواده من در شرق تگزاس میپردازد و راه و رسم زندگی پدرم و مرگش الهامبخش پژوهش من بود. من همچنین تصدیق میکنم که بسیاری از موفقیتهای پدرم ناشی از این بود که او نوه مالک یک کارخانه پنبهپاککنی موفق بود.
بعد از این که این پایه و اساس منطقی و کمی غمانگیز بنیاد گذاشته شد، الیزابت پژوهشگر در جستوجوی یک یادگاری از خانواده است که در میان جعبهها گم شده است. تغییری شدید در نور روی صحنه رخ میدهد، صدای بلندی از بلندگوهای میآید و مِلتِ تگزاسی[11] را معرفی میکند.
درست است. من همیشه نسبت به شرق تگزاس چون روح دوم خودم تعلق خاطر داشتهام. جای تعجب نیست که ملت تگزاسی بزرگتر از اندازه معمول در زندگی است، او دوست دارد با اسکلتها، روی صحنه آواز بخواند. او واقعاً میخواهد تکهای از تفکر شرق تگزاس را به مخاطب نشان بدهد. او به سادگی کارش را ارائه میکند. آنچه در مورد شخصیت ملت تگزاسی دوست دارم، این است که او نه تنها برخی مسائل کمدی را فراهم میکند، بلکه میتواند چیزهایی را بگوید که «الیزابت- محقق و دختر همشهری» نمیتواند بیان کند. ملت تگزاسی به شکل عاقلانهای احمق است و میخواهد توضیح دهد که در شرق تگزاس واقعاً اوضاع چگونه است.
لحظات خودزیستنگارانه و وقفههایی که ملت تگزاسی پدید میآورد با اجراهای تاریخ شفاهی پر میشود. این تاریخهای شفاهی در قالب گفتوگو، تاریخهایی از یک مدیر مدرسه، والدینی که از دبیرستان نگرو لانگویو[12] فارغالتحصیل شدهاند، دو دختری که در این مدرسه بودند، معلم اسپانیایی مدرسه که تنها فرد لاتین در منطقه در این دوره بود و معلم دیگری که این مدرسه را انتخاب کرده بود، نشان میدهند. برای این صحنهها، قبل از اینکه وارد داستان آنها شوم و ماجرا را اجرا کنم، مخاطب بخشهای کوتاهی از مصاحبه با افراد را با صدای همسخن میشنید.
من نمایش گشودن لانگویو را نوامبر گذشته در دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل[13] اجرا کردم و در پاییز پیش رو در لانگویو اجرا خواهم کرد. شاید متوجه شده باشید، چندان در مورد پایان یا جزییات آن چیزی نگفتم. در واقع، به این خاطر است که من هنوز کاملاً در مورد پایان آن مطمئن نیستم. این کار هر روز در حال پیشرفت است و هر روز ایده و تغییر جدیدی به آن افزوده میشود. اجرای تاریخ شفاهی ستون فقرات این کار است و وقتی من ملت تگزاسی و داستان شخصی خود را همراه با سبک اجرایی که اغلب انفرادی است با هم آمیختم، واقعاً در این مورد که چه اتفاقی خواهد افتاد، دیدی نداشتم. خوشبختانه، ترکیب این سه سبک، داستان گفتن را غنیتر میکند و صدای انتقادی در اثر بهطور کلی افزایش مییابد. چه کسی میداند، شاید ملت تگزاسی بعد از همه اینها مورخ شفاهی شود.
■
تصاویر مورد استفاده در اینجا و پیش از این با اجازه از عکاسی هیدن[14] مورد استفاده قرار گرفتهاند. الیزابت. ام ملتون، دانشجوی دکترای دپارتمان ارتباطات در دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل است. تحقیق او روی نژاد در ایالت متحده و نمایشهای ضد تبعیضنژادی متمرکز است. در حال حاضر او پایاننامهاش را روی برنامه لغو تبعیض نژادی در مدرسه دولتی محل زادگاهش، لانگویو تگزاس انجام میدهد.
[1] Elizabeth M. Melton
[2].Pouring Tea: Black Gay Men of the South Tell Their Tales
[3].E. Patrick Johnson
[4].Sweet Tea: Black Gay Men of the South
[5].Texas A&M University
[6]. OHA’s Annual Meeting
[7] .Saturday’s Plenary
[8]. Longview
[9] Unpacking Longview
[10] solo performance-as-research play
[11]. TEXAS MELT
نوعی ساندویچ که به عنوان شاخص فرهنگی شرق تگزاس تلقی میشود. م
[12]. Longview Negro High School
[13]. Chapel Hill
[14] Headen Photography
تعداد بازدید: 4326
آخرین مطالب
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125
- خاطرات منیره ارمغان؛ همسر شهید مهدی زینالدین
- خاطرات حبیبالله بوربور
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- خاطرات حسین نجات
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3