جبهه و پشت‌جبهه به روایت دو کتاب

خاطرات لرستانی‌ها از سرود و نبرد

محمدعلی فاطمی

22 دی 1395


این‌بار دو کتاب به کتابخانه سایت تاریخ شفاهی ایران افزوده می‌شوند؛ «جنگ جنگ تا پیروزی: تاریخ شفاهی گروه سرود امور تربیتی خرم‌آباد» و «بلدچی: جلد اول ـ از تولد تا عملیات والفجر 9». کتاب‌هایی که موضوع و خالقان آنها از استان لرستان هستند و هر دو اثر در سال جاری منتشر شده‌اند.

سفرهای یک گروه سرود

یکی از کتاب‌های مجموعه «گنج: تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی: سرودها و ترانه‌های انقلاب ـ 1» با نام «جنگ جنگ تا پیروزی: تاریخ شفاهی گروه سرود امور تربیتی خرم‌آباد» با تحقیق و تدوین سامان سپهوند، در واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تهیه و توسط دفتر نشر معارف منتشر شده است.

این کتاب 374 صفحه‌ای در هشت فصل و با چندین ضمیمه (پیوست، متن سرودها، تصاویر، اعلام) حاصل حدود سه سال مصاحبه و تحقیق براساس مصاحبه‌ها، نوشته‌های راویان و آرشیو روزنامه‌هاست. سپهوند در مقدمه کتاب سیر رسیدن به ساختاری که اکنون اثر در آن قالب دیده می‌شود را مرحله به مرحله توضیح داده و افزوده است: «راوی کتاب را اول شخص نامعلوم انتخاب کردم که خاطرات را به شکل جمعی بیان می‌کند. هرجا که خاطرات شخصی اعضای گروه وجود داشته، راوی به سوم شخص تغییر کرده است تا گوشه‌ای از خاطرات فردی اعضای گروه هم پوشش داده شود. عنوان کتاب را «جنگ جنگ تا پیروزی» گذاشتم؛ نام یکی از معروف‌ترین سرودهای گروه است که شهرت بیشتری دارد.»

خاطرات هشت فصل کتاب به فضای سال‌های دفاع مقدس تا رحلت امام خمینی(ره) اختصاص دارند. این خاطرات با شرح سیر تشکیل گروه سرود امور تربیتی خرم‌آباد آغاز می‌شوند و با بیان سفرها و برنامه‌های این گروه سرود در طول این سال‌ها و اتفاق‌هایی که پشت‌سر گذاشته‌اند، ادامه می‌یابد. این وقایع گاه به درون گروه و احوال شخصی اعضا مربوط می‌شوند و گاه به آنچه در اطراف خود و در برنامه‌ها دیده‌اند. ویژگی فعالیت گروه سرود امور تربیتی خرم‌آباد در این سال‌ها، سفرهای بسیار و به‌خصوص حضور در یگان‌های حاضر در مناطق دفاع مقدس است.

بعد از این، «زندگینامه مختصر استاد عیسی سپهونی» به عنوان محور اصلی شکل‌گیری گروه و مقاله «تبیین الگوی موفق مربی هنری انقلابی؛ مطالعه مصداقی مرحوم استاد سپهونی (مربی گروه موسیقی امور تربیتی خرم‌آباد)» دیده می‌شوند. مقاله را سعید خورشیدی نوشته و برای آن 27 مصاحبه تحلیل شده است و 35 مقوله اصلی به دست آمده است. در ادامه، ویژگی بخش «متن سرودها» هم این است که سرودهای بومی لُری به زبان اصلی و با ترجمه فارسی رسمی در کشور آورده شده‌اند. عکس‌های گروه و مربی آنها و اعلام کتاب پایان‌بخش اثرند. فهرست اعلام اثر، نشانه قابل توجهی از تلاش برای تألیف و تدوین کتاب «جنگ جنگ تا پیروزی» است و اینکه سعی شده تمام افراد مرتبط با گروه و تمام برنامه‌های آنها معرفی و ثبت و ضبط شوند.

از امدادگری تا بلدچی

کتاب دیگری که مانند این اثر مربوط به استان لرستان است و در سال جاری منتشر شده، «بلدچی: جلد اول ـ از تولد تا عملیات والفجر 9» نام دارد؛ اثری از اسماعیل سپهوند در هفت فصل و با عنوان‌هایی مانند: عملیات رمضان، شناسایی جفیر، عملیات والفجر 6 و عملیات والفجر 9.

این کتاب 684 صفحه‌ای در دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان لرستان با همکاری قرارگاه فرهنگی صاحب‌الامر(عج) تهیه شده و انتشارات سوره مهر آن را به چاپ رسانده است.

اسماعیل سپهوند در فصل نخست از تولدش در سال 1347 تا تابستان 1361 را مرور می‌کند. او در روستایی در 15 کیلومتری شرق خرم‌آباد متولد شده و خاطرات او از سال 1357 بر مطالب دیگر این فصل غلبه دارند.

از فصل دوم تا پایان کتاب، خاطرات راوی از دفاع مقدس پی گرفته می‌شوند. تا قبل از ورود به صحنه‌های اصلی جنگ ارتش صدام علیه ایران، خاطرات ایام آموزشی بیان می‌شوند؛ آن هم با جزییات فراوانی که در یاد راوی مانده. از این‌گونه ایام پیش از بعضی عملیاتی که در آنها شرکت کرده هم بوده که باز هم به همین ترتیب و با جزییات، از فضا و وقایع آنها برای خواننده نوشته شده است.

همین جزیی‌نگری در شرح صحنه‌های جنگ با دشمن هم دیده می‌شود؛ به گونه‌ای که راوی دارد با واقعیت جنگ روبه‌رو می‌شود و همزمان، تصور و ذهنیت او هم رنگ و بوی واقعیت می‌گیرد. این را از جزییات خاطراتش می‌توان متوجه شد و این جمله او که «یک نوجوان چهارده ساله چیزی از جنگ نمی‌دانست.» اما دفاع مقدس و بویژه نخستین عملیاتی که در آن شرکت می‌کند، از او چهره‌ای دیگر می‌سازد: «من که تا 15 روز پیش امدادگر بودم و هیچی از جنگ نمی‌دانستم، الان شرح عملیات و تجربه‌هایم را به  نیروهای تازه‌وارد می‌گفتم.»

راوی این مسیر را ادامه می‌دهد و در اولین گام‌های ورود به واحد اطلاعات عملیات، این پرسش و پاسخ را می‌آورد:

«ـ تا حالا تو چند عملیات شرکت کرده‌ای؟

ـ دو عملیات.

ـ توی چند خط پدافند انجام وظیفه کرده‌ای؟

ـ دو بار.

ـ چه آموزش‌هایی دیده‌ای؟

ـ تخریب...

ـ کجا آموزش دیده‌ای؟

ـ رقابیه.

ـ در دو عملیاتی که شرکت داشتی کارت چی بود؟

نمی‌خواستم عملیات رمضان را بگویم.

ـ [والفجر] مقدماتی تک‌تیرانداز بودم.

ـ اون عملیات دیگه که گفتی چی بود؟

ـ رمضان.

ـ چه‌کاره بودی؟

می‌خواستم طفره بروم، اما دیدم حساس‌تر می‌شود.

ـ امدادگر بودم.»

اسماعیل سپهوند بلدچی رزمندگان می‌شود و البته آن آموزش تخریب هم به کارش می‌آید و گاهی غلبه با فعالیت او به عنوان تخریب‌چی و بازکننده معبرهای شناسایی شده برای رزمندگان است. خاطرات او از مأموریت‌های شناسایی و اطلاعات عملیات هم جزیی‌نگرانه و توأم با آوردن جزییات رفتار اشخاص و صحنه‌های نبرد است. از این منظر کتاب «بلدچی» اثری خواندنی درباره دفاع مقدس از نگاه یکی از رزمندگان استان لرستان است. کتابی که سرگذشت ورود رزمندگان این استان به چند عملیات را هم در بر دارد و حال و هوای ویژه آنان را از منظر راوی نشان می‌دهد.



 
تعداد بازدید: 5966


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125

دو تا از این سربازها تقریباً بیست ساله بودند و یکی حدود سی سال داشت. و هر سه آرپی‌جی و یک تفنگ داشتند. آنها را به مقر تیپ سی‌وسه آوردند. سرتیپ ایاد دستور داد آنها را همان‌جا اعدام کنند. اعدام این سه نفر سرباز به عهده ستوانیار زیاره اهل بصره بود که من خانه او را هم بلد هستم. خانه‌اش در کوچه‌ای است به نام خمسه میل که خیلی معروف است. در ضمن این ستوانیار جاسوس حزب بعث بود. او افراد ناراضی را به فرمانده معرفی می‌کرد. سه نفر سرباز شما را از مقر بیرون آوردند و ستوانیار زیاره آنها را به رگبار بست و هر سه را به شهادت رساند. آنها را همان‌جا در گودالی دفن کردند.