تاریخ شفاهی، روزهایی را به خاطر میآورد که...
مارسی تامپسون[1]
ترجمه سهیلا حیدری
22 آذر 1395
تاریخ شفاهی به مجموعهای از اطلاعات تاریخی و مطالعه آنها گفته میشود که از طریق مصاحبه شفاهی با افرادی تولید میشود که از یک واقعه تاریخی خاطره دارند. در گذشته برای حفظ و نگهداری یک واقعه تاریخی، سنت شفاهی بسیار کاربرد داشت. با گسترش روشهای چاپ و دسترسی بیشتر مردم به منابع چاپی و امکان مطالعه، نقش سنت شفاهی کمرنگ شد. خوشبختانه، از اواسط اولین دهه از قرن بیستم اوضاع تغییر کرد. امروزه تاریخ شفاهی بخش مهم و ضروری از یک تحقیق تاریخی است.
اواسط دهه هشتاد از قرن بیستم، اعضای کمیسیون حفظ تاریخ محلی[2] (سلف کمیسیون حفظ تاریخ محلی جکسونزویل[3] امروز) عهدهدار یک طرح تاریخ شفاهی شدند. رول باس[4]، دیک آلبین[5]، دی. اس.وینچستر[6] و کن هی[7] با ساکنان هشتاد و نودسالهای که مدتهای طولانی در این منطقه زندگی میکردند، ساعتهای متمادی مصاحبه کردند تا بتوانند اطلاعاتی از روزگار رنگارنگ گذشته این کانتی(شهرستان) را ثبت و برای نسلهای آینده نگهداری کنند. بعدها نیلسا لابدل[8]، بتی شریل[9] و مایک کرتیس[10] وظیفه انجام مصاحبهها را بر عهده گرفتند.
سرگذشتها دربرگیرنده دوران رشد و بالندگی در شهرهای بروارد[11]، رزمان[12] و یا مزرعههای اطراف و کار در اردوگاههای الوار، دباغخانهها، یا اکوستا[13]، خدمت در ارتش و خیلی اتفاقات دیگر بود. کاترین انگلیش اندرسن[14] روزهایی را به خاطر میآورد که مادرش لیلا پیکلزیمر انگلیش[15] یک خانه شبانهروزی تابستانی را اداره میکرد؛ چهار اتاق خواب در طبقه سوم، شش اتاق خواب در طبقه دوم و دو اتاق در طبقه همکف به بازدیدکنندگانی که تمام تابستان در آنجا میماندند، اجاره داده میشد. خانم انگلیش به طور معمول به 24 نفر در هر وعده غذایی، غذا میداد، نرخ اتاق و اقامت در هفته 7 تا 10 دلار بود.
ای.پی. بل[16] از تجارت و فعالیتهای بازرگانی شهر رزمان سخن میگفت؛ از جمله دباغخانه سیلور استین[17]، کارخانه چوببری، عصارهگیری گیاهان و سه فروشگاه شهری؛ مغازه میوهفروشی وایت[18]، فروشگاه عمومی و کوچک شهری وینچستر[19] و فروشگاه بزرگی که در آنجا «همه چیز و همه چیز» میفروختند.
این مجموعه تاریخ شفاهی همچنین شامل مصاحبههاییست که توسط جو پاکستون[20] و فرانک گست[21] انجام شده است و مرتبط با صنعت درختبری و راهآهن در منطقه ترنسیلوانیا کانتی است.[22] دونالد مککال[23] سرگذشتهایی از دوران رشد و بالندگی در جنگل ملی پیسگاه[24]، خانههای نگهبانی جورج وندربیلت[25] و کار در کارخانه الوار گلوستر[26] را نقل میکند.
مککال از سالهای 1937 و 1938 سخن میگوید؛ وقتی او و دوستش از منطقه پرورش ماهی کنونی به سمت دروازههای ورودی جنگل رانندگی میکردند و با 98 گوزن مواجه شدند. آلبرت لیدی[27] اطلاعات بیشتری درباره خانههای نگهبانی که به اتاقهای جنگل سیاه[28] مشهور بودند و برنامههای پرورش بچه گوزن در سازمان جنگلداری ملی اضافه میکند.
خاطرات بیش از 60 نفر در گستره زمانی بالغ بر 20 سال ضبط شده است. یکی از اهداف این طرح، پیاده کردن مصاحبهها بود. تلاشهایی دوچندان برای انجام این طرح در حال انجام است.
[1] Marcy Thompson
[2] Historic Preservation Commission
[3] The Jacksonville Historic Preservation Commission
[4] Rowell Bosse
[5] Dick Albyn
[6] D.S. Winchester
[7] Ken Hay
[8] Nilsa Lobdell
[9] Betty Sherrill
[10] Mike Curtis
[11] Brevard
[12] Rosman
[13] Ecusta
[14] Kathryn English Anderson
[15] Lila Picklesimer English
[16] A.P. Bell
[17] Silversteen
[18] White
[19] Winchester
[20] Joe Paxton
[21] Frank Guest
[22] Transylvania County
[23] Donald McCall
[24] Pisgah National Forest
[25] George Vanderbilt
[26] Gloucester
[27] Albert Lyday
[28] Black Forest
تعداد بازدید: 5741
آخرین مطالب
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125
- خاطرات منیره ارمغان؛ همسر شهید مهدی زینالدین
- خاطرات حبیبالله بوربور
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- خاطرات حسین نجات
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3