درباره زندگینامه و خاطرات عبدالله ملکی
«نبرد کوهسالان» و کردستان
آوا مجد
21 آذر 1395
هر یک از آنهایی که در طول دوران دفاع مقدس به دفاع از مرزهای ایران پرداختند، خاطرههایی را بر دوش ذهن خود حمل میکنند که مرور زمان، گرد فراموشی را روی این خاطرات میپاشد. همین موضوع است که پرداختن به خاطرات این افراد را در سالهای اخیر به یک ضرورت تبدیل کرده. «نبرد کوهسالان»* نیز دقیقاً با همین هدف تدوین شده است و به زندگینامه و خاطرات سردار عبدالله ملکی میپردازد.
سردار ملکی در طول دوران جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه ایران، مسئولیتهایی مانند فرماندهی سپاه سروآباد، فرماندهی محور چناره و ریاست ستاد سپاه مریوان را بر عهده داشت. وی در سال 1374 فرمانده سپاه سنندج بود و در سال 1376 معاون هماهنگکننده منطقه مقاومت بسیج کردستان شد. سردار ملکی از سال 1392 هم مدیریت حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان مازندران را بر عهده گرفت.
شروع خوب و صمیمی
در هر کتاب، بخشهایی مثل مقدمه، نوشتههای پشت جلد، یا شروع میتواند راهی برای جذب مخاطب باشند. «نبرد کوهسالان» جزو کتابهایی است که شروعی خوب و تکاندهنده دارد: «مادرم راست میگوید، نه شناسنامهام. پنج روز قبل از پایان سال 1339 به دنیا آمدم؛ ولی در شناسنامه تاریخ تولدم پنجم فروردین 1340 ثبت شد. اولین فرزند خانواده و اولین نوه «حاجی کوچک» هستم. من در روستای «مازاروستاق» به دنیا آمدم و دوران کودکیام در شالیزارهای سرسبز و بکر آنجا سپری شد.» (ص 9)
این شروع خوب، مخاطب را به مطالعه کتاب دعوت میکند هر چند که صفحات بعدی به قوت این شروع نیست، اما باز هم مخاطب به واسطه جملههای آغاز کتاب به مطالعه ترغیب میشود، بویژه آنکه راوی از زندگی شخصی خود سخن میگوید: «پس از آنکه در کلاس چهارم ابتدایی قبول شدم، بنا به توصیه حاجی بابا روستا را به قصد ادامه تحصیل در شهر ترک کردم. احساس عجیبی داشتم. تا آن روز روستا را ترک نکرده بودم. سفر به جایی که کیلومترها از خانوادهام فاصله داشت، برایم سخت بود.» (ص 26)
شرایط خاص کردستان
«نبرد کوهسالان» کتابی در زمینه زندگینامه و خاطرات است، خاطراتی که هم شخصیاند، هم برهههایی از تاریخ معاصر ایران را به تصویر میکشند. آغاز جنگ تحمیلی و حس و حالی که مردم داشتند، یکی از همین برهههاست. راوی کتاب در آن زمان یک جوان بود که در این کتاب به حس و حال خود و فعالیتهایی که بر عهده گرفت، میپردازد: «من هم مانند سایر جوانها غیرتم به جوش آمده بود و دیگر دل و دماغ درس خواندن نداشتم. بلافاصله وارد بسیج شدم و بعد از آموزشهای جنگی به ما اسلحه M1 دادند. در گشت و نگهبانی بسیج حضور داشتم و گاهی اوقات برای جلوگیری از قاچاق ماهی به ساحل میرفتیم و گاهی برای توزیع نفت، سایر مواد غذایی و جنسهای کوپنی به مردم کمک میکردیم... .» (ص 45)
«نبرد کوهسالان» به صورت خاص دربردارنده خاطراتی از وضعیت جنگی در کردستان است. سرمای کردستان و خطراتی که داشت، بویژه خطر کوری چشم، رزمندههایی که منتظر رسیدن جیره نفتشان بودند، بخشی از شرایطی است که بر این استان حاکم بود: «دیدیم سنگ بزرگی از میان کوه به جاده سقوط کرده و عرض جاده را کاملاً گرفته و مسیر بسطام به چناره را مسدود کرده است. مشکل به همینجا ختم نمیشد. نمیدانستیم چطور باید آذوقه و جیره نفت بچهها را به مقرهایشان برسانیم. مسیر ارتباطی ما با پایگاههای آکجه، غمچیان و کانیتمرخان قطع شده بود و از سوی دیگر بچههای کانیتمرخان منتظر جیرهشان بودند.» (ص 171)
درگیری با گروهکهای ضد انقلاب و درگیری بین همان گروهکها نیز یکی دیگر از شرایط خاص استان کردستان در سالهای آغاز پیروزی انقلاب اسلامی است که در کتاب به آن اشاره شده: «یکی از درگیریها... حوالی روستاهای «بیساران» و «تنگهسر» اتفاق افتاد. یک روز محور ما، خبر درگیری دو گروه را به سروآباد مخابره کرد. من هم با گروه ضربت و تجهیزات به پایگلان و برای مشاهده نزدیکتر به ارتفاعات «کُر مریم»، که مقر تابستانیمان بود، رفتیم... .» (ص 265)
از خاطرات عمومی تا خاطرات شخصی
سردار عبدالله ملکی، راوی کتاب، یکی از شاهدان بمباران شیمیایی حلبچه است که در بخشهایی از کتاب «نبرد کوهسالان» آن را شرح داده: «در طول مسیر کسانی را میدیدم که با آرامش و بیخیالی به دود سفید رنگی نگاه میکردند که از اصابت بمبهای شیمیایی در هوا پخش میشد. مانند آن پیرزنی که بیخیال همه خمپارههایی که در اطرافش منفجر میشد؛ مشغول دوشیدن شیر گاوش بود... .» (ص 307)
با توجه به اینکه این کتاب، زندگینامه راوی هم محسوب میشود، طبیعی است که بخشهایی از زندگی شخصی راوی را نیز دربربگیرد. وضعیت خانوادگی، دوری از خانواده و همراهی همسرش با وی بخشهایی از کتاب را تشکیل میدهند: «او دو سال آخر جنگ را پابهپای من جنگید و به حداقل زندگی پاسداری من قانع بود. درست مثل خودم ترس در وجودش نبود و با این همه دلیری، دلی رقیق و مهربان داشت. با دوستان خود به خانوادههای شهدای سروآباد و روستاهای آن سرکشی میکرد... .» (صص 303 و 304)
این کتاب در واقع شرحی بر زندگی سردار ملکی، عملیاتهای جنگی و شرایط ویژهای است که در دوران جنگ بر استان کردستان حاکم بود.
عملیاتها
پیوستهای کتاب «نبرد کوهسالان» برای افرادی که به دانستن اطلاعات بیشتر درباره عملیاتهای جنگی علاقه دارند، بخش جذابی به شمار میرود. این بخش به علمیات والفجر 10 میپردازد که از سوی نیروی زمینی سپاه پاسداران و چند قرارگاه قدس، فتح و ثامنالائمه(ع) با ظرفیت 10 لشکر و 9 تیپ و شامل 103 گردان در دشتهای سلیمانیه عراق انجام شد و نیروی هوایی و هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران و جهاد سازندگی از آن پشتیبانی کردند. بخش پیوستها، موضوعاتی مانند طرح مانور، موقعیت منطقه عملیاتی، شرح عملیات، مرحله دوم تا پنجم عملیات و عملیات بیتالمقدس 4 را که در واقع تکمیل کننده عملیات والفجر 10 است، دربرمیگیرد.
اینکه یک بخش ویژه به یک عملیات اختصاص یافته است، یک ویژگی به شمار میرود. همچنین در صفحات دیگر کتاب (مانند صص 304 و 305) نیز به این عملیات اشاره شده است. عملیات والفجر 8 (ص 213) نیز که در آن بندر فاو عراق به تسخیر نیروهای ایرانی درآمد و عملیات بیتالمقدس (ص 55) که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، از دیگر عملیاتهای مورد اشاره در کتاب است.
عکسها
مانند بسیاری از کتابهایی که در زمینه خاطرات منتشر شده، در «نبرد کوهسالان» نیز بخشی به عکسها اختصاص یافته است. این بخش که از صفحه 339 تا 395 را دربرمیگیرد، عکسهایی از خانواده و همرزمان راوی کتاب را شامل میشود. گواهی حضور در جبهه، گواهی دیپلم موقت برای ارائه به بخش پذیرش در سپاه پاسداران، نامهای با خط پدر، اولین نامه همسر در بیستویکمین روز تولد نخستین فرزند و نمونههایی از کارتهای شناسایی در جبههها نیز برخی از اسناد ارائه شده در کتاب هستند.
این کتاب بر خلاف بخش عکسها و اسناد که پر و پیمان است، بخش اعلام را که یکی از مهمترین بخشهای هر کتابی به شمار میرود، دارا نیست. در سالهای اخیر به ضرورت بخش اعلام پی برده شده، اما در این کتاب، اهمیت این بخش نادیده گرفته شده است.
این کتاب، همچنین فاقد فهرست است. وجود فهرست هم مانند اعلام، مخاطب را در دسترسی سریعتر به مطالب مورد نیاز راهنمایی میکند، اما در این کتاب، مخاطب باید همه صفحات کتاب را ورق بزند تا به موضوع مورد نظر دست یابد. برطرف شدن این نواقص در چاپهای بعدی، «نبرد کوهسالان» را به کتابی جامعتر تبدیل میکند.
_______________
*نبرد کوهسالان: زندگینامه و خاطرات سردار عبدالله ملکی، مصاحبه و تدوین: علی رستمی، دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری مراکز استانی حوزه هنری - حوزه هنری استان کردستان - بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کردستان و انتشارات سوره مهر، 1395، 395 صفحه
تعداد بازدید: 6129
آخرین مطالب
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3