آشنایی با حاج حسن یگانه در کتاب «هلال سرخ»
خاطراتی از نقشآفرینان امدادرسانی
آیسو صادقی
16 آبان 1395
«هلال سرخ»* کتابی در حوزه تاریخ شفاهی است، کتابی که در آن حاج حسن یگانه، خاطرات خود را در حوزه مدیریت امداد در جبههها بیان میکند. اما در این کتاب بر اساس مشاهدات وی میتوان به جو حاکم بر جامعه در روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم پی برد و حتی با خواندن خاطرات راوی، تفاوت سبک زندگی مردم را در آن زمان نسبت به دوره فعلی به خوبی درک کرد. آنچه این کتاب را متمایز میکند اهداف مولف و راوی کتاب است. مولف با هدف اشاره به بحران هویت در میان نسل دوم مهاجران جنگی، دست به قلم برده و راوی هم میخواهد رشادتهای مردم استان هرمزگان را در طول سالهای دفاع مقدس بازگو کند.
از فصل اول تا انتها
فصل ابتدایی کتاب «هلال سرخ» درباره کودکی حاج حسن یگانه است که آرام آرام در فصل دوم به علاقهمندی وی برای کمک به مردم و درک تفاوت زندگی فقرا و ثروتمندان پیوند میخورد: «از اداره، پرونده پزشکی افراد را میگرفتیم و گروه گروه به محلات مختلف سر میزدیم... آدمهایی که فقر به زانو درآورده بودشان. بچههایی که میان آبهای آلوده، بازی میکردند. مردمی که لباسهایشان را در آب چاه میشستند و گاهی از آب همان چاه میخوردند.» (صص 33 و 34)
راوی که تحت تاثیر تفاوت عمیق وضعیت زندگی این دو قشر است، به سوی انقلاب اسلامی کشیده میشود و در بخشی از خاطرات خود، حال و هوای روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی را روایت میکند: «آن روزها، ما از نهادی به نهاد دیگر میرفتیم. پایهها را محکم میکردیم. افراد خالص انقلابی را شناسایی میکردیم و به نهادها سر و سامان میدادیم. بعد حکم دیگری میآمد و به جای دیگری منتقل میشدیم... در اداره انتظامات شهربانی، برای حفظ جان و مال مردم، گروههای مراقبت شبانه ایجاد کرده بودیم... .» (ص 43)
این حال و هوا خیلی زود به آغاز جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه ایران گره میخورد و خاطرات کتاب در فصلهای بعد به سوی عملیاتهای امدادرسانی در جبههها سوق مییابد.
تفاوت سبک زندگی مردم را در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و حال نیز میتوان با مطالعه این خاطرات، تشخیص داد: «آن روزها همه چیز با امروز فرق داشت. زندگیهایی که آن روزها بر پایه صداقت و ایمان شروع میشد، پر از مهر و صفا بود. کسی برای مهریه و جهیزیه چانه نمیزد. مهریه، ایثار و صداقت بود و جهیزیه، عشق و ایمانی که وارد زندگی میشد.»
مضامین «هلال سرخ»
نوشتن و بازسازی خاطرات کتاب، یک سال به طول انجامیده است و این اتفاق به دلیل گذر زمان و کمرنگ شدن رویدادها در ذهن راوی است؛ این مسئله اغلب در تدوین تاریخ شفاهی به چشم میخورد. گذر زمان و سایهای که بر اتفاقات میاندازد، امکان دارد صحت خاطرات بیان شده را زیر سوال ببرد. مولف کتاب با جستوجو در منابع مختلف از قبیل جستوجوهای اینترنتی و مطالعه کتابها و اسناد جنگی، از سد این مشکل عبور کرده است.
کتاب «هلال سرخ» فقط درباره مدیریت امداد در جبهه نیست، این کتاب که توسط کاملیا کاکی از نسل دوم مهاجرین جنگی تالیف شده، در واقع به نوعی تصویرگر احساس این نسل نسبت به جنگ نیز هست. مولف کتاب که خود جنگ و مهاجرت را تجربه کرده، از احساس همنسلان خود میگوید. این احساس، دربردارنده لایههای انسانی و اجتماعی پنهان در جنگهاست که بحران هویت را شامل میشود. مولف در بخشی از مقدمه نویسنده، از احساس کودکانی میگوید که در خانوادههای مهاجر به دنیا آمدند و در شهری جز شهر زادگاه خود بزرگ شدند. این موضوع سبب شده تا دو شهر را وطن خود بدانند و دو فرهنگ را درون خود نهادینه کنند. در کنار پرداختن به مدیریت امداد در جبهه، قرار بوده این مسئله نیز در کتاب «هلال سرخ» مورد توجه قرار بگیرد، اما در حد اشارهای در مقدمه نویسنده محدود باقی مانده است.
کتاب علاوه بر این به نقش پنهان تاثیر عمیق و گسترده استان هرمزگان در روزهای ابتدایی دفاع مقدس نیز میپردازد تا به قول راوی، این کتاب ادای دینی باشد به مردم هرمزگان، دریانوردان، ملوانان، کشتیرانان، کشاورزان، پزشکان و پرستارانی که در طول هشت سال دفاع مقدس از راحتی و آسایش خود گذشتند: «در تمام این سالها کتابی نخواندهام که مستقیماً به نقش پزشکان و پرستاران اشاره کند. در هیچ کجا ندیدهام، که کسی از خدمات مردان و زنانی حرف بزند که شبانهروزشان را وقف کرده بودند تا کمکهای اولیهای که به سختی از خارجِ کشور وارد میشد، در درون کشور تولید شود... .» (ص 20)
پینویس، اسناد، تصاویر
در کتاب از اشخاصی نام برده شده که شاید چندان برای مخاطب، آشنا نباشند. برای آشنا ساختن مخاطب با این افراد، در بخشی به نام «پینویسها»، اطلاعات کوتاهی درباره آنها ارائه شده است. این کتاب همچنین دربردارنده دو بخش اسناد است که یکی «اسناد شخصی و احکام» را شامل میشود و بخش دیگر، اسناد و مدارکی است که به دلیل تعدد مسئولیتهای راوی، گردآوری شده و سندهایی به خط یا امضای وی است.
عکسها نیز در این کتاب از قلم نیفتادهاند تا در کنار متن، تصاویر نیز به کمک مخاطب بیایند و او را به حال و هوای آن دوره نزدیکتر کنند.
در کتابهایی که در حوزه تاریخ شفاهی تدوین شدهاند، میتوان با نام عملیاتهای جنگی نیز مواجه شد که در این کتاب از عملیات توکل (فصل ششم) و عملیات والفجر مقدماتی (فصلهای هشتم و نهم) نام برده شده است. در اینگونه کتابها، مراجعه به بخش نمایه میتواند مخاطب را در یافتن عناوین عملیاتها یاری دهد، اما کتاب «هلال سرخ» فاقد نمایه است و بخش فهرست نیز ندارد.
*هلال سرخ: خاطرات حاج حسن یگانه (مدیریت امداد در جبهه)، به روایت کاملیا کاکی/ کاری از اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان هرمزگان، قم: کتاب آشنا، 1393، 264 ص.
تعداد بازدید: 4649
آخرین مطالب
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125
- خاطرات منیره ارمغان؛ همسر شهید مهدی زینالدین
- خاطرات حبیبالله بوربور
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- خاطرات حسین نجات
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3