مرور تجربه‌های یک مدرس و مورخ

اهمیت خطرپذیری و نوآوری در تاریخ شفاهی کاربردی

سارا ک. لوز[1]
ترجمه: سهیلا حیدری

06 مرداد 1395


کتابخانه باتلر، بزرگ‌ترین کتابخانه مستقل دانشگاه کلمبیا، عکاس: ج. اسکویش در ویکی مدیا کامنز [2]

 

در زمینه فعالیت‌های دوره کارشناسی ارشد تاریخ شفاهی در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک[3]، سارا لوز از سابقه‌اش در تاریخ شفاهی می‌گوید و اینکه چگونه مهارت‌ها و دیدگاه‌هایی که در دانشگاه کلمبیا کسب کرده‌، شغلش را تحت تأثیر قرار داده است. در همین زمینه وبلاگ مجله تاریخ شفاهی[4] مخاطبان را با کارهای تعدادی از دانشجویان فعلی و سابق دوره کارشناسی ارشد تاریخ شفاهی دانشگاه یادشده آشنا می‌کند. برای آشنایی بیشتر با برنامه‌های تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا، آنها را به صورت برخط در این نشانی یا در وبلاگ آنها در این نشانی دنبال کنید.

سارا لوز یک مدرس و مورخ تاریخ شفاهی و یک سازمان‌دهنده اجتماعی مستقر در پرتلندِ‌ اُرگان[5] است. اخیراً او طرح‌های تاریخ شفاهی صداهای سازماندهی روستایی و تغذیه با شیر مادر و مهاجرت را هدایت می­کند. سارا بنیانگذار و هماهنگ­کننده گروندزول است، یک شبکه ملی که متشکل از پژوهشگرانی است که تاریخ شفاهی را به عنوان روشی برای طرح‌ریزی حمایت از کار برای عدالت اجتماعی بررسی می‌کند. او همچنین طرح تاریخ از پایین را سازمان‌دهی کرده است که یک «کارگاه تاریخِ سیار» است که در آن اُرگان‌های روستایی و شهری را درگیر تحقیق و بررسی تاریخ جنبش اجتماعی جوامع خود می‌کند.

سارا اولین بار زمانی عاشق قدرت و عمل تاریخ شفاهی شد که به پیشرفت یک طرح تاریخ شفاهی دوساله اجتماع‌مدار با آموزگارهای مشهور در سانتا مارتا[6] در السالوادور (2001-2003) کمک کرد. در این سال­ها، او برای عدالت اقتصادی، نژادی و محیط زیستی دوشادوش تجددطلبان روستایی، مهاجران، اقلیت‌های دینی و کارگران کم‌درآمد در واشنگتن و اُرِگان فعالیت کرده است.

سارا از دانشگاه ییل در رشته تاریخ در سال 2001 با مدرک کارشناسی فارغ‌التحصیل شد، و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته تاریخ شفاهی از دانشگاه کلمبیا در سال 2012 اخذ کرد.

چگونه به تاریخ شفاهی علاقه­مند شدید؟

اولین طرح تاریخ شفاهی‌ام را با یک اسقف کاتالویک آمریکایی که در جنبش همبستگی سالوادور[7] در دهه 1980 فعال بود، برای نوشتن یک مقاله در دوره‌کارشناسی تاریخ انجام دادم. ولی هنگامی که در سال 2001 برای سازمان‌دهی یک طرح تاریخ شفاهیِ مشارکتی و چندساله به السالوادور رفتم تا تجارب یک جامعه روستایی در آموزش مردمی در زمان جنگ داخلی این کشور را بررسی کنم حقیقتاً عاشق قدرت و عمل این رشته شدم.

چگونه با دوره کارشناسی ارشد تاریخ شفاهی در دانشگاه کلمبیا آشنا شدید؟

بعد از مدت‌ها فعالیت در شمال غرب اقیانوس آرام به عنوان یک سازمان‌دهنده اجتماعی و مربی مردمی، مشتاق بودم که تاریخ شفاهی را با فعالیت‌های سازمان‌دهی‌ام بیشتر تلفیق کنم و مهارت‌هایم را به عنوان یک مصاحبه‌گر گسترش دهم. من با جست‌وجوی اینترنتی، با دوره کارشناسی ارشد تاریخ شفاهی در دانشگاه کلمبیا آشنا شدم.

درباره پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود کمی صحبت کنید.

در سال 2011، یک گردهمایی دوروزه با شرکت پانزده نفر حامیِ فعال در زمینه تاریخ شفاهی برگزار کردم تا تجاربمان را به اشتراک بگذاریم و این امکان که تاریخ شفاهی به عنوان روشی برای جنبش و تغییر اجتماعی قرار گیرد بررسی کنیم. در نهایت، آن گردهمایی به گروندزول[8] تبدیل شد و حالا یک شبکه ملی (در آمریکا) متشکل از بیش از 600 مورخ شفاهی، حامی فعال، فرهنگی، سازمان‌دهنده و مستندکار هنری است که حوزه فعالیت‌شان فصل مشترک تاریخ شفاهی و عدالت اجتماعی است.

لطفا یکی تجارب خود در دوره کارشناسی ارشد تاریخ شفاهی که به نظرتان به‌یادماندنی‌تر ا‌ست را با ما در میان بگذارید.

من از سکوت صبح‌های زود و نشستن بر صندلی گهواره‌ای در آپارتمانم در واشنگتن هایتس[9] لذت می‌برم. یک روز که داشتم به مصاحبه‌ها گوش می‌دادم و تکالیف را بررسی می‌کردم، ناگهان نکته‌ای از کلاسِ اصول اخلاقیِ مصاحبه فکرم را به خود مشغول کرد و به خاطر آن با اتوبوس خود را به حومه شهر واشنگتن دی‌سی و محله کونویویر[10] رساندم تا دور دیگری از مصاحبه‌ها را با مهاجران اهل السالوادور که از جامعه‌ای آمده بودند که یک دهه پیش با آنها کار کرده بودم، انجام بدهم.

شغل کنونی خود را توصیف کنید و برای ما بگویید چگونه به آن گرایش پیدا کردید؟

در حال حاضر، با همکاری برخی دیگر طرح تغذیه با شیر مادر و مهاجرت را اداره می‌کنم که یک طرح تاریخ شفاهی است که رابطه بین مادر و مهاجرت و به طور دقیق‌تر، اثرات روند مهاجرت بر شیردهی زنان مهاجر را بررسی می‌کند. همچنین با همکاری آماکا اُکِچوکوو[11] هماهنگ­کننده شبکه گروندزول هستم.

چگونه رویکردهای تاریخ شفاهی را در کارتان اعمال کرده‌اید؟

در طرح ما، مصاحبه‌ها با والدین مهاجر، مبنای تحلیل‌های گروهی قرار می‌گیرد، تا مشکلاتی که مادران مهاجر برای تصمیم‌گیری درباره تغذیه نوزادان‌شان و راه‌حل‌های احتمالی آن روبه‌رو بوده‌اند آشکار شود. ما راوی‌های طرح را برای ایجاد رسانه‌ای که اساس آن تاریخ شفاهی است به کار می‌گیریم تا داستان‌ها و تحلیل‌های‌شان را از طریق نشست‌های بحث و گفت‌وگو به اشتراک بگذارند. این نشست‌ها برای حمایت از سازمان‌دهی مردم عادی، سیاست تغییر و اجرای تغییر در نظام‌ها طراحی شده‌اند.

از زمانی که از دوره کارشناسی ارشد تاریخ شفاهی فارغ‌التحصیل شده‌اید، روی چه طرح‌های تاریخ شفاهی کار کرده‌اید؟

صداهای سازمان‌دهی روستایی[12]، دیگر طرح مهمِ تاریخ شفاهی است که از زمانی که از فارغ‌التحصیل شده‌ام، سرپرستی کرده‌ام. این طرح، روایت‌ها و ابزارهای سازمان‌دهنده و خِرَدی را که در خلال طرح سازمان‌دهی روستایی[13] برای تاریخ زندگی افراد عادی و سازمان‌دهی پیش‌رونده در شهر کوچک و روستایی اُرِگان[14]، انباشته شده است، مستند می‌کند و با دیگران به اشتراک می‌گذارد. بیش از چهار سال با گروهی کوچک از داوطلبان کار کردم و تقریباً 50 مصاحبه تاریخ شفاهی با وابسته‌های قبلی و فعلی طرح ضبط کردم.

آیا فکر می‌کنید یک سال تحصیل در دوره کارشناسی ارشد تاریخ شفاهی زندگی شما را تحت تأثیر قرار داده و در مسیر شغلی شما سهم داشته است؟

گذراندن این دوره مرا با بنیان‌های نظری مهمی آشنا کرد و فرصتی برای من فراهم آورد تا بتوانم مهارت‌هایم را به عنوان یک مصاحبه‌گر پیشرفت دهم. این دوره همچنین پیوندهایی با جامعه‌ای گسترده از پژوهشگران تاریخ شفاهی برای من برقرار کرد و مرا به جلو سوق داد تا اینکه مسیری جدید برای خودم و کارم در نقش ِیک مورخ شفاهی جنبش‌ها طرح‌ریزی کنم.

به عنوانِ‌ یک پژوهشگر در این زمینه،‌ چه نکته مفیدی برای دانشجویان فعلی و احتمالی آینده برای گفتن دارید؟

در رشته در حال ظهورِ تاریخ شفاهی کاربردی، خطرپذیری و نوآوری مهم است. دوره کارشناسی ارشد تاریخ شفاهی در دانشگاه کلمبیا موقعیتی است برای تحقیق و بررسی نظرات جدید با پشتیبانی بی‌کم و کاست سازمانی و منابعی که حامی شماست.

فکر می‌کنید چگونه رشته تاریخ شفاهی گسترش پیدا خواهد کرد؟

امید من این است که این رشته از مبانی اصلی خود برای خلق موقعیت‌هایی پویاتر برای افراد و اجتماعات، به منظور حفظ و اشتراک‌گذاری و تفسیرِ تاریخچه زندگی این افراد، بهره ببرد و بتواند به طور فعال در آزادسازی جمعی همه مردم کمک کند.

 

[1] Sarah K. Loose

[2] JSquish, CC BY-SA 4.0 via Wikimedia Commons

[3] Oral History Master of Arts, Columbia University, City of New York

[4] Oral History Review Blog

[5] Portland, Oregon

[6] Santa Marta

[7] Salvadoran solidarity movement

[8] Groundswell

[9] Washington Heights

[10] convivir

[11] Amaka Okechukwu

[12] Rural Organizing Voices

[13] Rural Organizing Project

[14] Oregon



 
تعداد بازدید: 6487


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124

شبِ عملیات فتح‌المبین فرا رسید. حمله ساعت دوازده آغاز شد. مزدوران اردنی، مصری، سودانی و... را جایگزین واحد ما کردند و ما بلافاصله به خط مقدم آمدیم. این مزدورها کینه عجیبی از نیروهای شما داشتند. امکان نداشت اسیری را زنده بگذارند. تا ساعت سه بعد از نیمه‌شب حمله‌ای روی موضع ما نبود ولی از موضع دیگر صدای توپ و خمپاره به شدت شنیده می‌شد. ساعت سه صدای تیراندازی و الله‌اکبر بلند شد.