درباره «بازگشت به نقطه رهایی»
خاطرهگویی با تمام جزئیات
الهام صالح
30 خرداد 1395
سالهاست که به صرافت افتادهایم تا خاطرات آنهایی را که در سالهای دفاع مقدس از مرزهای ایران دفاع کردند، به ثبت برسانیم. جمعآوری خاطرات این گروه، «تاریخ شفاهی» دفاع مقدس را شکل داده. در این بین، پیش آمده که برخی از خاطرات به بوته فراموشی سپرده و بسیاری نیز کمرنگ شدهاند. با این وجود، ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است. شکلگیری «تاریخ شفاهی» میتواند بقیه خاطرات را از گم شدن در گذر زمان حفظ کند. کتاب «بازگشت به نقطه رهایی»* نیز یکی از کتابهایی است که در همین زمینه منتشر شده تا روایتگر خاطرات «علی نجد باقری» باشد.
کودکی و شیطنت، بزرگسالی و حلالیت
کتاب با شیطنتهای کودکانه آغاز میشود؛ انجیرچینی از بالای درخت همسایه، کتککاری با همسنو سالها، فرار از مدرسه برای شنا، عادت گاز گرفتن در کودکی، راوی همه اینها را سرِ صبر تعریف میکند، اما سالهای کودکی با همه شیطنتهایش به پایان میرسد. انقلاب پیروز میشود و نوبت میرسد به تشریح شرایط پس از انقلاب در شهر رشت. نجد باقری، از این دوران نیز به خوبی سخن میگوید: «حاج آقا احسانبخش با تشکیل کمیته محوریتِ این جریانات را به دست گرفت. ایشان بچههایی مثل محمود قلیپور و علی هوشیاری را که دوره نظامی دیده بودند در کنارش داشت و با همینها کمیته رشت را در پیرسرا در خانه استاندار سابق که اسمش دکتر سام بود دایر کرد. طبق تدبیری که انجام داد نمایندگانی را به پادگانها و مراکز نظامی و انتظامی فرستاد که سلاح از پادگانها بیرون نرود. از طرفی چون شالوده شهربانی و نظام به هم ریخته بود و ممکن بود خطراتی مردم را تهدید کند، تدبیری شد که سلاح در اختیار افراد معتمد هر محل گذاشته شود تا دزدی و غارت و آدمکشی نشود و تسویهحسابهای شخصی انجام نگیرد.»
در اوایل انقلاب، جوانهایی که به فعالیتهای انقلابی علاقهمند بودند، عضو کمیته انقلاب اسلامی میشدند، ژ3 و یوزی و امیک و برنو دریافت میکردند تا در ماموریتها شرکت کنند. نجد باقری، نیز از ابتدای ورودش به سپاه، در واحد عملیات به آموزش پرداخت. در همین دوران بود که او بابت شیطنتهای گذشته از افراد مختلف حلالیت طلبید.
از انقلاب اسلامی تا دفاع مقدس
راوی کتاب، از کنار درگیریهای دوران انقلاب هم به سادگی عبور نمیکند و این درگیریها را شرح میدهد که نمونهاش درگیری در انزلی و کردستان است.
هشت سال دفاع مقدس و مبارزه در جبههها هم که بخش بیشتر کتاب را دربرمیگیرد. نجد باقری، در یکی از این خاطرات، به اسارت درآوردن 9 نفر از نیروهای عراقی را شرح میدهد: «تا پایم را یک قدم گذاشتم داخل، سمت چپم را نگاه کردم دیدم آن آخر دو تا اتاق است و یک عراقی لبِ پنجره دارد سیگار میکشد. رویش به من نبود. در یک لحظه که سرش را چرخاند مرا دید و فریاد کرد: «جیشالخمینی، جیشالخمینی.» من هم مهلت ندادم و فاصله پانزده متری تا اتاق را به سرعت دویدم رفتم داخل اتاق. او که فریاد کرده بود، بقیه عراقیها خیز برداشته بودند بروند سراغ اسلحههایشان. هنوز دستشان به اسلحه نرسیده بود که رسیدم بالای سرشان. با الفاظی مثل «قِف» و «سَلم نَفسِک» یعنی بایست و خودت را تسلیم کن، آنها را وادار به تسلیم کردم و 9 نفر اسیر گرفتم که دو نفرشان مجروح بودند.»
کتاب «بازگشت به نقطه رهایی» فقط بیان اتفاقات نیست، بلکه راوی آن حتی از تدابیر رزم هم حرف میزند: «گفتم: «هر کسی اسلحه خود را بگذارد روی خاکریز، کلاه آهنی بگذارید، آن کسی که آرپیجی دارد آرپیجی بزند، کسی که تیربار دارد فشنگ بزند و اظهار وجود کنید.» با این کار دشمن فکر کرد میخواهیم حمله کنیم و این پیشدرآمد حمله ما است... باید این کار را میکردم، اگر نمیکردم روحیه بچههایمان در حالت انفعالی باقی میماند. این یکی از تدابیر رزم است که فرمانده و مسئول باید به هر نحوِ ممکن، اول از همه روحیه رزمی و جهادی بچههای خودش را بالا ببرد.»
این کتاب که با شیطنتهای کودکانه راوی آغاز شده، در فصل آخر با بازنشستگی نجد باقری در نیروی مقاومت به پایان میرسد.
رشت آنگونه که بود
بازگشت به نقطه رهایی، فقط تاریخ شفاهی مبارزات انقلاب و دوران دفاع مقدس نیست، بلکه از خلال آن میتوان به تغییرات عمرانی برخی از محلههای شهر رشت نیز پی برد: «خیابان تختی مثل امروز نبود. گذر باریکی بود که اطرافش خانه بود. خانهها را خراب کردند و خیابان ساختند. وقتی خیابان میساختند لولههای بزرگی برای فاضلاب آوردند که به آن «گنگ» میگفتند.»
این «گنگ»ها مکانی برای بازیگوشی کودکان به شمار میرفت و راوی کتاب نیز یکی از همین کودکان بود.
نحوه زندگی در آن روزها نیز با توجه به حافظه دقیق راوی، در این کتاب به خوبی بازگو میشود: «چاه آب خانههای محله سرخبنده آب خوبی برای آشامیدن نداشت. آب را با دبه و اسب و گاری از چشمه محله چُمارسرا میآوردند. به صاحبِ آن سقا میگفتند. مردی بود که به خانهها پانزده بلیط حلبی گِرد (ژتون) که اندازه یک ریالی بود میداد. وقتی به هر خانه یک دبه آب میداد، یکی از بلیطها را میگرفت. وقتی حساب دبهها به پانزده بلیط میرسید، پول آب را با صاحبخانه حساب میکرد و دوباره پانزده بلیت به او میداد تا نوبت بعدی.»
40 فصل
بازگشت به نقطه رهایی، یک ویژگی بسیار مهم دارد؛ راوی وقایع را طوری توصیف میکند که مخاطب میخواهد پا به پای او حرکت کند. نجد باقری، حافظه خوبی دارد و خاطراتش شیریناند. حافظه خوب راوی، باعث میشود تا او جزئیترین مسائل را از قلم نیندازد و شیرینی گفتارش هم مخاطب را جذب میکند. اگر فصلهای کتاب را به دو نیمه تقسیم کنیم، از 40 فصل کتاب، 20 فصل نخست که به خانواده و سالهای کودکی اختصاص دارند، از جذابیت بیشتری برخوردارند.
این کتاب، رویدادها را در فاصله زمانی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بیان میکند. بخش «نمایه»، کار مخاطب را برای یافتن واژهها آسانتر میکند و بخش تصاویر نیز که 38 صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده، آلبومی کامل از تصاویر است که در آن عکسهایی از راوی کتاب و همرزمانش را شامل میشود.
*تاریخ شفاهی رزمندگان دفاع مقدس/4؛ بازگشت به نقطه رهایی: خاطرات شفاهی علی نجد باقری، گفتوگو و تدوین: میرعمادالدین فیاضی، 412 صفحه، چاپ نخست: 1394، تهران، واحد فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری گیلان و انتشارات سوره مهر
تعداد بازدید: 5643
آخرین مطالب
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3