نظریه تاریخ شفاهی (88)
نویسنده: لینآبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
18 اردیبهشت 1395
تاریخ شفاهی نخبگان
قدرت، صرفاً در جمع مردم نیست؛ افراد یا اقشار نخبهای که در تمشیت امور دولتها، اقتصاد و جوامع دخالت دارند نیز از امتیاز قدرت برخوردارند. تاریخ شفاهی در پژوهشها و جستوجوهای خود باید با چنین گروههایی ارتباط برقرار کند؛ یکی از راههای کشف نحوه توزیع یا تقسیم قدرت در جامعه و چگونگیِ استفاده قدرتمندانِ حوزههای اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی از این اهرم در راستای منافع خود و به زیان دیگران، گفتوگو با کسانی است که تصمیماتشان بر سرنوشت جمعیتهای کثیری مؤثر است.
بعضیها مصاحبه با سرشناسانی مانند سیاستمداران، اُمرای ارتش، اندیشمندان و نظیر آنها را تاریخ شفاهی خواص یا نخبگان[1] نام نهادهاند تا بدین وسیله به ما بفهمانند که این نوع تاریخ شفاهی را مقوله متفاوتی بدانیم.[2] ما نیز مخالفتی با این نظر نداریم. کمتر فرد یا قشری را در میان صاحبان قدرت و اقتدار میتوان یافت که جایگاهی در روایتهای تاریخی نداشته یا ساکتش کرده باشند. چنین افرادی (خواص) عموماً از فرصتهای فراوانی برای سخن گفتن و رساندن حرف و سخن خود به گوش دیگران بهرهمند بودهاند. بعضی از این خواص، خاطرات یا زندگینامههای خودنوشتشان را منتشر ساختهاند تا گفتههایشان بدین طریق در سطور کتاب و یا اعماق ذهن مردم جاودانه شود. در پارهای موارد نیز دیدگاههایشان در اسناد، گزارشها و آثار چاپی رسمی ثبت و ضبط میگردد. از آن گذشته، روابط قدرت بین مصاحبهگر و مصاحبهشونده (نخبه) در دیدارهای تاریخ شفاهی آنها، از نخستین تماس تا تولید دستاورد این دیدارها، به احتمال زیاد با اکثر سناریوهایی که در این کتاب شرح دادهایم، تفاوت میکند.
تاریخ شفاهی در نگاه ایوا مکماهان یک رویداد ذاتاً ارتباطی معنا شده است. به اعتقاد او مصاحبه با خواصِ ذینفوذ و قدرتمند معمولاً مستلزم استخراج اطلاعات از ذهن آنان و ارزیابی این خروجی صرفاً برای ثبت یا رفع شُبهه است؛ از این رو، مصاحبهگران و پاسخگویانشان برای ایجاد بستر همکاری و تحقق انسجام مطلوبشان از استراتژیهای گفتمانی خاصی استفاده میکنند.[3] طرفین با پیروی از الگوی پرسش و پاسخ، استراتژیهای ارتباطی خاص خود را به میدان میآورند. مثلاً ممکن است مصاحبهگر پوستین یک محقق بیطرف را بر تن کند و برای هدایت مصاحبهشونده در مسیر مطلوب خود و پیش بردن مصاحبه، به فن «مدیریت عنوان»[4] توسل جوید.[5] البته پاسخگو در چنین موقعیتهایی برگهای برنده زیادی در دست دارد و میتواند از پاسخ دادن طفره برود یا پاسخهایی ناقص ارائه کند. با این وجود، چنانچه مصاحبهگر در موضع استخراجکننده و ارزیاب اطلاعات باشد، فعل و انفعالات مصاحبه دچار تغییرات ظریفی میشود، زیرا مصاحبهگر میتواند با اطلاعات بازی کند یا تفسیر پاسخگو را به چالش بکشد. تحلیل خانم مکماهان فقط به شرح استراتژیهای ارتباطیِ مورد استفاده در این موقعیتها اختصاص دارد، ولی به سادگی میتوان پیامدهای این استراتژیها در فعل و انفعالات مصاحبه، خصوصاً در جایی که شکاف قدرت بین دو طرف ماجرا بسیار عمیق است، را به تصور آورد.[6]
پژوهشگرانی که قصد مصاحبه با افراد سرشناس را دارند برای ملاقات با آنها غالباً ناچارند از یک یا چند واسطه عبور کنند که این امر به مصاحبهشونده فرصت میدهد تا تقاضای آنها را نپذیرد یا دست کم پیش از قبول ملاقات، درباره سوابق مصاحبهگرشان تحقیق کند. این طیف از مصاحبهشوندگان (خواص) در اکثر مواقع وقت کمی برای چنین کارهایی دارند، مایلند بر مراحل مصاحبه نظارت داشته باشند (مثلاً پرسشها را ببینند یا از موضوعات مورد بحث مطلع شوند) و از بابت نوعِ استفاده یا تفسیر کلامشان پس از چاپ نگران هستند. مصاحبهشوندهای از این طیف به احتمال زیاد چارچوب خاطراتش را از قبل آماده میسازد، روایتی انشاءگونه را کنار دستش میگذارد و به مصاحبهگر اجازه نمیدهد او را از موضوع اصلی دور نماید یا مسائل فرعی و حاشیهای را در سؤالاتش پیش بکشد. لذا، کفه ترازوی قدرت در این موقعیتها به سود مصاحبهشونده سنگینی میکند، علیالخصوص وقتی که پژوهشگری جوان، دانشجو یا مورخ شفاهی ناپختهای به تورش خورده باشد. پس مصاحبهگر برای توفیق در موقعیتهای این چنینی باید خودش را پیشاپیش آماده و مجهز کند. یکی از دانشجویان دانشکده محل تدریس من که برای تکمیل رساله دکترایش با سفیر اسبق انگلیس در اتحاد جماهیر شوروی مصاحبه کرده بود، ضمن تصدیق نظر فوق تأکید میکرد که هر گاه شخص مصاحبهگر از اطلاعات و دانش بالایی برخوردار باشد و بتواند واکنشهای هوشمندانه و زیرکانهای به پاسخهای مصاحبهشونده نشان بدهد، کیفیت مصاحبه به شدت بهبود مییابد.[7] دانشجوی دیگری پس از مصاحبه با مصاحبهشوندهای دوباره به دعوت خودِ او مصاحبه دیگری نیز انجام داد؛ مسلماً او در جلسه دوم در موقعیت برتر و بهتری قرار داشت و توانست با اطلاعات دقیقتر و پختهتری جلسه را اداره کند که متقابلاً بر روابط قدرت بین آن دو نیز بیتأثیر نبود.[8]
با وجودی که مصاحبه تاریخ شفاهی با خواص، منابع مختص خود را دارد، اما از این نکته هم غافل نشویم که مصاحبه با افراد به اصطلاح «قدرتمند» شاید تفاوت چندانی با سایر مصاحبهها نداشته باشد. بیوه پیری از طبقه فقیر به همان اندازه قادر به قدرتنمایی در مصاحبه است که یک سیاستمدار یا بانکدار. آمادهسازی محیط مصاحبه، تسلط بر زمان و دخالت در تعیین حضور افراد دیگری در جلسه، تسلط کلامی بر روند برنامه، توسل به ترفند یادآوری غلط، اطلاعات گمراهکننده، بیظرفیتی یا سکوت برای اجتناب از پاسخ به برخی سؤالات را میتوان از مواردی برشمرد که عوام و خواص ممکن است در مصاحبه به نمایش بگذارند. اصولاً ماهیت مصاحبه به گونهای است که از عدم توازن در روابط قدرت تأثیر میپذیرد و آگاهی و استراتژیهای مصاحبهگر نیز ندرتاً تفاوت بنیادی با چنین موقعیتهایی دارد.
[1]-Elite oral history
[2]-A. Seldon and J. Papworth, By Word of Mouth: Elite Oral History (London, 1983).
[3]-E. M. McMahan, Elite Oral History: A Study of Cooperation and Coherence (Tuscaloosa, Ala., 1989).
[4]-topic management
[5]-McMahan, Elite Oral History, pp. 24-53.
[6]-McMahan, Elite Oral History, pp.54-79.
[7]-Information provided by Ulrike Thieme.
[8]-Information provided by Angela Bartie.
تعداد بازدید: 4277