نظریه تاریخ شفاهی (86)
نویسنده: لینآبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
01 اردیبهشت 1395
به اعتقاد گروه خاطرات مردمپسند، تاریخ شفاهی از قابلیتهای مطلوبی برای سوسیالیستها، فمینیستها، مخالفان نژادپرستی و «مردم» برخوردار بود. اما آنان دشواریهای تبدیل رویه تاریخ شفاهی به مؤلفه خودآگاهی مردم و ابزار تغییرات سیاسی را نیز نادیده نمیگرفتند.
روی آوردن مورخان تاریخ زنان و وقایع کارگری به تاریخ شفاهی در دهه 1970 و محبوبیت آن موجب شد تا سایر گروهها و اقشار حاشیهنشین و ساکتشده جامعه در سایه این محبوبیت متوجه استعداد تاریخ شفاهی برای حوزههای مربوط به خود شوند؛ گروههایی مانند سیاهپوستان، اقوام، مهاجران و معلولان ذهنی و جسمی.[1] در جایی که هیچ سند مکتوبی حاوی تجربههای ذهنی این افراد و گروهها پیدا نمیشد، تاریخ شفاهی به منزله ابزاری بود که تاریخ گروههای مذکور را به وسیله آن گردآوری میکردند و اطلاعات مبسوطی درباره آنان به دست میآوردند. تلاش ویژه مورخان تاریخ سیاهان و دیگر رنگینپوستان در آمریکا در راستای گردآوری اقاریر شفاهی گروههای فوق قابل توجه است. مثلاً برنامه تاریخ شفاهی ساموئل پراکتور[2] در سال 1967 در دانشگاه فلوریدا آغاز شد و هماکنون بیش از 5000 مصاحبه و 150000 صفحه متن پیادهشده را در خرانه آن آرشیو کردهاند.[3] و در ایالت واشنگتن نیز سازمان مطالعات سیاهپوستان در سال 1972 تاریخ شفاهی نخستین پیشگامان سیاهپوست آمریکا را گردآوری کرد.[4] گروههایی از زنان و مردان و بعدها نیز معلولان ذهنی و جسمی به تاریخ شفاهی روی آوردند زیرا از این طریق میتوانستند «حرف دلشان را از زبان خودشان بیان کنند». معنای اقدام آنها نفی ساختارهای قدرت در محیطهای علمی و جامعه بود که تجربههای افراد و گروههای ناسازگار با هنجارهای قومی و جسمانی را سرکوب میکردند. و مدافعان حقوق محرومان جامعه، تاریخ شفاهی را ابزاری میدیدند که به مدد آن میتوانستند خواستههای محرومان، ضعفا و فقرا را در مبارزه برای ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی دخالت دهند. هرش در متن مطالعات حوزه معلولان میگوید: «اطلاعرسانی درباره تاریخ معلولان، تبیین معانی فرهنگی معلولیت، و پایان بخشیدن به ظلم به این قشر» اهمیت فراوانی دارد.[5]از این به بعد بود که خوشبینی به تاریخ شفاهی افزایش یافت.
علاوه بر مشغولیت محافل علمی به تاریخ شفاهی، حرکت دیگری نیز در دهه 1970 از سوی گروههای مردمی و حرفههای مرتبط با مراقبتهای اجتماعی شکل گرفت که گروه دوم از تاریخ شفاهی برای تقویت شیوههای موجود ارتباط با مددجویان و کسب اطلاعات از آنها استفاده میکرد اما خیلی زود تاریخ شفاهی را به راهبردی تبدیل کردند که به افراد و گروهها امکان میداد آن معنایی را که خود دوست داشتند به تجربهها و رویدادها منتسب کنند. به قول روث مارتین: تاریخ شفاهی «بین مشکلاتی که مددکاران اجتماعی و مددجویانشان قصد مقابله با آنها را دارند و راه حلهایی که خودِ مدجویان ارائه میدهند، پل میزند».[6] پیران جامعه، تاریخ شفاهی را فعالیتی مثبت و رضایتبخش میدیدند زیرا نه تنها اطلاعات دوران گذشته را از ذهن و دل آنان بیرون میکشید، و زندگی گذشتگان را مشروعیت میبخشید، بلکه روشی درمانی خصوصاً برای ساکنان آسایشگاهها و افراد مبتلا به کمبود عزت نفس محسوب میشد.[7] این رویه غالباً به نام خاطرهدرمانی[8] شناخته شده است. در گذشته گمان میکردند میل افراد سالخورده به یادآوری خاطراتشان نشانه زوال عقل و بیزاری از زمان حال است در حالی که رویکرد فوق مستقیماً نگرشهای قبلی به این وضعیت را با چالش جدی مواجه کرد.[9] با توجه به اینکه سالخوردگان جامعه تا همین چند سال پیش در گزارشهای تاریخی غایب بودند و آنها را به رسمیت نمیشناختند، لذا تمرکز تاریخ شفاهی بر گفتوگو با آنان فعالیتی اطمینانبخش تلقی میشد و کسی گمان نمیکرد که آنان ابزاری برای گردآوری اطلاعات درباره گذشته باشند.[10] وزارت بهداشت و تأمین اجتماعی بریتانیا در سال 9-1978 با تخصیص بودجه برای پروژه «ابزارهای کمکی یادآوری» حمایت خود را از فعالیتهای مرتبط با حوزه یادآوری خاطرات به اثبات رساند. پروژه فوق با عرضه وسایل و امکانات دیداری و شنیداری به سالخوردگان و خصوصاً افراد مبتلا به اختلال حافظه سعی میکرد یادآوری خاطرات را برای آنان تسهیل کند. به دنبال گسترش کاربرد این شیوه، کسانی که شغلشان با سالخوردگان مرتبط بود ارزش یادآوری خاطرات را بیش از پیش فهمیدند و مصمم شدند برای بهبود شیوههای رفع نیازهای فردی سالخوردگان و سایر اقشار جامعه از تاریخ زندگی به عنوان ابزار سنجش استفاده کنند.[11]
اخیراً این سؤال مطرح شده که مشارکت سالخوردگان در پروژههای تاریخ زندگی و یادآوری خاطرات چه منافعی برای خودِ آنها میتواند داشته باشد؟ یادآوری خاطرات نقش مهمی در تحکیم «خودِ» منسجم و حفظ عزت نفس انسان در زمانی که استقلال شخص متزلزل میشود، ایفا مینماید. به کمک تاریخ شفاهی میتوان نیازها و خواستههای سالخوردگان را تشخیص داد و برای آنها راه حلهای مراقبتی کارآمدتری پیدا کرد؛ حس استقلال یا هویت بدین وسیله در آنها تقویت میشود؛ به فرد سالخورده امکان میدهد محیط زندگیاش را خودش شکل بدهد یا در اصلاح آن دخالت مؤثر داشته باشد؛ و در مجموع عدم توازن قدرت را که غالباً در محیطهای مراقبتی و آسایشگاهی حاکم است، به نفع خود تغییر دهد. مثلاً به واسطه پروژهای که موضوعش مسائل جنسی زنان و مردان بوده است فهمیدهایم که بسیاری از آنان دغدغه آینده زندگی خود در مکانهایی مانند آسایشگاههای سالمندان را داشتند زیرا بیان یا افشای تمایلات جنسی در چنین محیطهایی امر ناپسندی محسوب میشود و خدماتی مختص نیازهای این گروه و مراقبانشان نیز وجود ندارد.[12]
[1]-Some notable examples in these fields include: E. Marcus, Making History: The Struggle for Gay and Lesbian Equal Rights, 1945-1990 (New York, 1992); B. Blauner, Black Lives, White Lives: Three Decades of Race Relations in America (Berkeley, Calif., 1989): E. Genovese, Roll Jordan Roll: The World the Salves Made (London, 1974). For an overview of oral history and disability history, see K. Hirsch, ‘Culture and Disability: The Role of Oral History’, Oral History Review, 22 (1) (1995): 1-27.
[2]-Samuel Proctor Oral History Program
[3]-See www.history.ufl.edu/oral/index.html (accessed 2 November 2009).
[4]-See www.wsulibs.wsu.edu/holland/masc/xblackoralhistory.html (accessed 2 November 2009).
مصاحبههایی که در دهه 1970 روی نوار کاست ضبط شدهاند اکنون در قالب دیجیتال روی سایت قرار دارند.
[5]-Hirsch, ‘Culture and Disability’, p. 6.
[6]-R. R. Martin, Oral History in Social Work: Research, Assessment and Intervention (London, 1995), p. 9.
[7]-See J. Bornat, ‘ “Oral History as a Social Movement”: Reminiscence and Older People’, Oral History, 17 (2) (1989): 16-20, for a survey of the origins of the reminiscence movement.
[8]-reminiscence therapy
[9]-See P. G. Coleman, Ageing and Reminiscence Processes, Social and Clinical Implications (Chichester, 1986).
[10]-See P. Thane, Old Age in English History: Past Experiences, Present Issues (London, 2005); and P. Stearns, Old Age in European Society (London, 1977), but neither of these use oral history methodology.
[11]-For a summary of the development of reminiscence work in Britain, see J. Bornat, ‘Introduction’, in J. Bornat (ed.), Reminiscence Reviewed (Buckingham, 1994), pp. 1-7, and the contributions to this volume.
[12]-C. Archibald, ‘Hearing the Voices of Older Lesbians: Exploring Residential Care and Other Needs’, University of Stirling Research Report, 2003; D. Rosenfeld, ‘Identity Work among Lesbian and Gay Elderly’, Journal of Ageing Studies, 13 (2) (1999): 121-44.
تعداد بازدید: 4282
آخرین مطالب
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125
- خاطرات منیره ارمغان؛ همسر شهید مهدی زینالدین
- خاطرات حبیبالله بوربور
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- خاطرات حسین نجات
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3