نگاهی به کتاب «عکاسی زیر آتش»
خاطراتی از جنگهای معاصر به روایت عکسها و عکاسان
الهام صالح
08 اسفند 1394
کلمات قرمز رنگند؛ درست مثل آتش، درست مثل جنگ: «عکاسی زیر آتش»*. روی جلد این کتاب، چهار فریم عکس هست؛ سه تصویر از مبارزان و یک تصویر هم از سه عکاس و روزنامهنگار که حین تهیه گزارش روی زمین دراز کشیدهاند. آنها عکاسان جنگند. «پیتر هاو» در کتاب «عکاسی زیر آتش»، تجربههای ده نفر از معروفترین عکاسان جنگ را با مخاطب خود به اشتراک میگذارد و برای او داستانهایی از درد، رنج، بیرحمی و حتی مهربانی و فداکاری انسانها را از قبرس دهه 50 تا افغانستان قرن 21 تعریف میکند.
● بین تصاویر کتاب «عکاسی زیر آتش» میتوان تاریخ شفاهی جنگها را دید؛ جنگ ویتنام، جنگ یوگسلاوی، مبارزات بیپایان فلسطینیها، جنگ افغانستان و ...
«پاتریک شاول»، «فیلیپ جونز گریفیث»، «ران هاویو»، «کاترین لِروی»، «دان مککالین»، «سوزان میسلاس»، «کریستوفر موریس»، «جیمز ناکتوی»، «مگی استِبر» و «لورن واندر استاک» این ده عکاس هستند، اما اگر بخواهید دقیقا بدانید که «عکاسی زیر آتش» با چه هدفی منتشر شده، باید بخشهایی از «درباره کتاب» را بخوانید: «عکاسی زیر آتش آنگونه که مولف در مقدمه اثر به آن اشاره میکند، خاطرات و عکسهای ده تن از عکاسان معاصر جهان از جنگها و بحرانهای شصت سال اخیر است. اما دغدغه ناشر از ترجمه این اثر تنها انتشار کتابی درباره آن جنگها و بحرانها یا عکسها و عکاسان برجستهشان نیست. بازخوانی خاطرات حضور در جبههها و صحنههای گوناگون سرمایههایی از درد و رنج را با خود دارد که معیاری ارزشمند برای شناخت زمانه ما است.»
عکسها و حرفهای این کتاب واقعیاند. برخی از عکاسان به تاثیرگذاری عکسهایی که از جنگها ثبت کردهاند، اعتقاد دارند، اما برخی هم معتقدند این عکسها، درد کسی را دوا نخواهد کرد. عکسها از تردیدها میگویند، از ترس، خشم، رنج، عشق، انتقام و فداکاری. برخی از عکسها هم عجیبند. یکی از این عکسهای عجیب، درباره زنی است که هر طور شده میخواهد در کنار همسر مبارزش باقی بماند. باور کردنش سخت است، اما باید باور کرد. عکسی که «لورنت واندر استاک» ثبت کرده، واقعیت این شجاعت، فداکاری و عشق را به خوبی نمایش میدهد.
عکاس بلژیکی درباره این عکس اینطور توضیح داده: «این زوج، عضو گروه بزرگی بودند که همان اول کار به گروزنی رفتند. زن از ابتدای جنگ کنار همسرش مانده بود. اگر چه میتوانست در مکانی امنتر به انتظار شوهرش بنشیند، اما تصمیم گرفت مثل همسرش همچون یک رزمنده زندگی کند. شوهرش نمیتوانست از مبارزه دست بکشد.
زیرا مسئله شرف در بین بود. بنابراین زن تصمیم گرفته بود با او بماند و همراه ما از خطوط روسها عبور کند. حدود 72 ساعت راهپیمایی کردیم. چنان خسته شده بودم که موقع رد شدن از گل و لای میفهمیدم دارد خوابم میبرد. به خواب میرفتم. اما این زن فقط میخواست کنار همسرش باشد. آنها در زیرزمین هستند. زن دارد مرد را برای عملیاتی که نیمهشب قرار است انجام شود آماده میکند.»
او که از ویرانههای گروزنی در سال 1996 عکاسی کرده، معتقد است چچن خطرناکترین جا برای عکاسی است. درباره این جنگ هم اینطور گفته: «چچن وحشتناکترین جایی است که تا به حال بودهام. 1995 در گروزنی بودم و ارتش روسیه از همه چیز استفاده میکرد؛ هواپیما، تانک، توپ و خیلی چیزهای دیگر... روسها یک ماهه تمام شهر را خراب کردند. تا آنوقت چنین چیزی ندیده بودم.»
● «عکاسی زیر آتش» شامل خاطرات و عکسهای ده تن از عکاسان معاصر جهان از جنگها و بحرانهای شصت سال اخیر است
«لورنت واندر استاک» از اتفاقات بسیاری عکاسی کرده که یکی از آنها عکاسی از رامالله در فوریه 2001 است. او در این ماموریت، مجروح شد تا حدی که به قول خودش حالا دیگر نمیتواند بدود و دوباره پا به پای انقلابیها از کوهها بالا برود: «فوریه 2001 در رامالله مشغول عکاسی از یک راهپیمایی معمولی بودم. میتوانستی از دور صدای تیراندازی را بشنوی. ناگهان یک سرباز اسرائیلی تیری شلیک کرد که وسط زانویم خورد و درست میان دو استخوانم نشست. گلوله از یک اسلحه ام 16 شلیک شد. این گلولهها بسیار کوچکند اما سرعت بالایی دارند و اصلا برای از بین بردن استخوانها ساخته شدهاند. حالا قسمتی از بدنم فلج شده، چون گلوله عصب اصلی را قطع کرده... کاملا مطمئنم که نشانم کرده بودند. آنها میخواستند کسی را که داشت عکاسی میکرد با تیر بزنند.»
همراه شدن با عکاسهایی که جانشان را کف دستشان گرفتهاند تا فجایع جنگها را به جهانیان نشان بدهند، کار آسانی نیست. «کریستوفر موریس» یکی از همین عکاسان است. او از اتفاقاتی مانند جنگ افغانستان، پاناما و یوگسلاوی عکاسی کرده. «اشکهای سارایوو»، یکی از همین عکسها است: «این عکس اوایل جنگ یوگسلاوی گرفته شده. این پسربچه به خاطر مرگ پدرش گریه میکند. انگار همه یوگسلاوی گریه میکرد. گریههای او بازتاب غم و اندوه همه مردم بود. چیزی در او بود که مرا یاد کودکیام میانداخت. ما دو نفر ویژگیهای مشترک زیادی داریم. در این عکس انگار با آن پسر یکی شدهام و همراه او برای همه مرگهایی که دیده بودم، گریه میکردم. البته برای جنگجویانی که کشته میشوند، گریه نمیکنم. برای مردم بیدفاعی که میمیرند و زخمهای وحشتناکی که سلاحهای کشنده روی تنشان میگذارد اشک میریزم.»
نگاه کردن به عکس پسرکی که با تمام وجود در مرگ پدرش گریه میکند، ساده نیست، اما باید نگاه کرد. عکسهای کتاب «عکاسی زیر آتش» به همین منظور ثبت شدهاند؛ دیدن آنچه برای همه امکانپذیر نیست.
نمیتوان از درد مردم عکاسی کرد و درد نکشید. نمیشود با مردم، همدردی نکرد. «کریستوفر موریس» عکاس آمریکایی در توضیح یک عکس و همدردی با مردم اینطور نوشته: «به عنوان یک روزنامهنگار میتوانستی هر روزی که بخواهی با اتومبیل یا هواپیمای سازمان ملل از سارایوو بروی. میتوانستی بیایی و بروی. اما شهروندان سارایوو نمیتوانستند. آنها گیر افتاده بودند و تو این را خوب میفهمیدی. تقریبا همه عکاسهای خبری که توی شهر کار میکردند، ماندن را به رفتن ترجیح میدادند. از اینکه میتوانستی آنجا را ترک کنی، شرمنده میشدی و این شرمندگی وادارت میکرد زمان بیشتری آنجا بمانی.»
از بین یادداشتهای عکاسان کتاب حتی میتوان به خصوصیات جنگجویان کشورهای مختلف هم پی برد. مثلا برای «ران هاویو»، عکاس آمریکایی، افغانها و نحوه جنگیدنشان جالب است: «از خصوصیات افغانها خنده همیشگیشان است... آنها راحت این طرف و آن طرف میروند و میخندند. وقتی از زمین بلند میشوم میگویند: «چرا اینقدر خاکی شدی؟» همه میآیند گرد و خاک لباسم را پاک میکنند و میگویند: «وقتی دور و بر مایی، اینقدر خودت را خاکی نکن.» آنها همیشه در جنگ بودهاند و رفتارشان جز مواقع خیلی خطرناک، راحت و عادی است.»
عکاس آمریکایی درباره عکسی که از جنگ افغانها ثبت کرده، اینطور گفته: «آنجا تو گودالی با این مردها گیر افتاده بودم. فرمانده در حالی که داشت میمرد، خیره نگاه کرد. گمان کنم آخرین آدمی بودم که قبل از مردنش دید. عجیب است؛ درست قبل از تیر خوردنش ازش عکس گرفتم. از اینکه روزنامهنگارها دارند جنگ علیه طالبان را گزارش میکنند خوشحال بود. برای همین میدانستم از حضورم در آنجا ناراحت نیست. او فرمانده پر افتخار و موثری بود. حالا که داشت جان میداد، به عکاسی که ازش عکس میگرفت نگاه میکرد.»
در کنار همه این عکسها نباید از کنار عکس تاثیرگذار «یوجین اسمیت»، عکاس و خبرنگار آمریکایی به سادگی عبور کرد. این عکس، لحظهای از عشق میان یک سرباز و کودک را نشان میدهد: «عکس یک سرباز نیروی دریایی را در سال 1944 در سایپان نشان میدهد که نوزادی را در عملیات پاکسازی پیدا کرده و همرزمش اسلحه به دست تماشایش میکند. نوزاد تقریبا زیر آوار دفن شده بود. اسمیت ماجرای این عملیات نجات را در داستانی که آن را «تلاش برای نجات» نامیده است چنین توصیف میکند: «دستانی که برای کشتن آموزش دیدهاند، حالا خاک را آرام از روی سر کوچک کج و معوجی کنار میزند و نوزاد را میرهاند.»
این عکسها درد، رنج و حتی قساوت جنگ را با بیننده به اشتراک میگذارند، شاید که وجدان جهانی بیدار شود. این عکسها لحظاتی هستند از جنگهایی که در قرن اخیر در دنیا رخ داده. این مناظر که به خاطر تلاشهای عکاسان جنگ به ثبت رسیدهاند، در چند فریم خلاصه شدهاند، اما واقعیت جنگ، خیلی بیشتر از همین چند فریم است. مهم نیست که تعداد عکسها اندک است، اما کتاب «عکاسی زیر آتش» به خوبی درد و رنج را نمایش میدهد. این اتفاق هم در عکسها رخ میدهد، هم در متن کتاب. عکسها در لحظه ثبت شدهاند، دستکاری نشدهاند، واقعیاند و این واقعیت، مخاطب را به همدردی میرساند، همدردی برای مردمی که همعصر او هستند.
● عکاسان در متنهایی که به صورت مستقل، یا به عنوان توضیحی بر عکسها نوشتهاند، از تاریخ شفاهی جنگهای معاصر میگویند
متن کتاب هم کاملا گویا است. عکاسان در متنهایی که به صورت مستقل، یا به عنوان توضیحی بر عکسها نوشتهاند، از تاریخ شفاهی جنگهای معاصر میگویند. بین تصاویر کتاب «عکاسی زیر آتش» میتوان تاریخ شفاهی جنگها را دید؛ جنگ ویتنام، جنگ یوگسلاوی، مبارزات بیپایان فلسطینیها، جنگ افغانستان و ...
«عکاسی زیر آتش» همه چیز را با هم دارد؛ یک اثر تاثیرگذار، ترجمهای خوب، کیفیت خوب عکسهای کتاب، مقدمه و پیشگفتاری که به خوبی، هدف انتشار کتاب را توضیح میدهد، همه این ویژگیها در کنار هم «عکاسی زیر آتش» را به کتابی ارزشمند تبدیل میکند، کتابی که از طریق عکسها تاریخ را به تصویر درمیآورد. اگر به این موضوع شک دارید، جملات «ران هاویو» عکاس آمریکایی را بخوانید. او درباره عکسی که از یک فرمانده افغان پیش از مرگش ثبت کرده، چنین گفته: «از اینکه روزنامهنگارها دارند جنگ علیه طالبان را گزارش میکنند خوشحال بود.» عکسها، خود گویا هستند، اما کلمات هم به کمک تصاویر میآیند تا تاریخ شفاهی جنگها را روایت کنند.
* عکاسی زیر آتش، پیتر هاو، مترجم: سولماز حدادیان، ناشران: ساقی و انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس، 1391، 240 صفحه
تعداد بازدید: 4623
آخرین مطالب
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125
- خاطرات منیره ارمغان؛ همسر شهید مهدی زینالدین
- خاطرات حبیبالله بوربور
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- خاطرات حسین نجات
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3