کودکان و تاریخ شفاهی در تعطیلات
راهی برای پیوند میان نسلها
ترجمه: صفا صهری
09 دی 1394
دانشآموزان دبیرستانی در سراسر آمریکا در تعطیلات آخرین هفته ماه نوامبر در تلاشی غیرمنتظره از طریق ضبط مصاحبه با بزرگترهایشان تاریخ شفاهی تولید میکنند تا برای قرنهای متمادی حکمت اندوزی کنند.
طرح «گوش سپردن در عید بزرگ شکرگزاری»[1] را سوی مسئولین مرکز غیرانتفاعی تاریخ شفاهی استوری کورپس[2] راه انداختهاند. آنها بچهها را تشویق میکنند تا فایلهای صوتیشان را با استفاده از یک برنامه آنلاین در وبسایت این مرکز [3]که بصورت رایگان روی گوشیهای هوشمند قابل نصب است، ضبط کرده و به آرشیو کتابخانه کنگره ارسال کنند.
دیو ایسای[4]، بنیانگذار و رئیس طرح استوری کورپس امید دارد با اجرای این طرح 65 هزار مورد صداهای ضبط شده استوری کورپس که از سال 2003 تاکنون تولید شدهاند را به دو برابر افزایش دهد.
دانشآموزان و سوژههای مصاحبه آنها با خبرگزاری آسوشیتدپرس قبل و بعد از عید شکرگزاری در این باره گفتگو کردهاند. در اینجا تعدادی از این گفتگوها را میخوانیم:
پنبهچینی و پاک کردن میز بخشی از کوششهای پیشین
بسیار قبل از آن که بنی استورات[5] کلیسای کوچکی را در شیکاگو اداره کند، با روزی 3 دلار پنبه چینی میکرد و با 45 دلار در هفته میز رستورانها را تمیز میکرد. اما شاید جذابترین شغل او مربوط به زمانی باشد که در کودکی در آرکانزاس مشغول به کار بود و به جای پول به او تخم مرغ دستمزد میدادند.
او حیاط را برای بزرگترها تمیز میکرد و به جای آن اجازه داشت از قفس مرغها برای خودش تخم مرغ بردارد. البته این کار آسانی نبود، چرا که مارها و گه گاهی هم روباهها رقبای او بودند. او بعداً تخم مرغها را به بازار محلی میبرد و میفروخت.
این کشیش 78 ساله که هنگام مصاحبه در حوالی بولینگ بروک[6] در 30 مایلی شیکاگو لبخندی به لب داشت، گفت: «من به پول احتیاج داشتم.»
استوارت برای نوهاش، وانیاس گرنت[7] 15 ساله داستان تلاشهایش را تعریف کرد تا او را برای بهتر درس خواندن قانع کند.
استوارت گفت: «وانیاس اکنون از نعمتهای زیادی بهرهمند است که من حتی به ندرت آرزوی داشتن آنها را داشتم.»
وانیاس گرنت که آرزو دارد معمار شود گفت مصاحبه با پدربزرگش را برای طرح استوری کورپس انتخاب کرده چون وی همیشه حرف جالبی برای گفتن دارد.
گرنت گفت: «شنیدن داستانهایی که درباره آنها چیزی نمیدانستم خیلی جالب بود.»
مذهب من خشن نیست
سل مونتیرو[8] از محکومان سابق حادثه ماشین ربایی مرگبار سال 1992، سه سال پیش تأثیر قابل توجهی روی کارل لوچر[9] داشته است. آنها یکدیگر را در کلاس کارل در موسز براون[10]، مدرسه مخصوص فرقه کویکر[11] در پراویدنس[12] مرکز ایالت رودآیلند[13] ملاقات کردند.
هنگامی که در فصل پاییز جاری معلم کلاس هشتم کارل مصاحبه استوری کورپس را به عنوان تکلیف برای دانشآموزان مشخص کرد، کارل تصمیم گرفت با مونتیرو[14] که اکنون مربی هماهنگکننده در مؤسسه مطالعه و تمرین رفتارهای غیرخشونت آمیز است، گفتگو کند.
در مصاحبه آنها، مونتیرو به خاطر ترک تحصیل از دبیرستان و دوستی با کسی که در جریان ماشینربایی به یک مرد به شدت تیراندازی کرده بود، ابراز تأسف کرد. هر دوی آنها زندانی شده بودند.
مونتیرو در مصاحبه 30 دقیقه ای خود گفت: «متأسفم که شجاعت کافی نداشتم تا به دوستم بگویم بس کند.»
کارل گفت گفتگوی آنها چشم انداز جدیدی درباره خانواده و مذهب به وی داده است. مونتیرو درباره ارزش دور هم جمع شدن دوباره خانواده که کارل به آن توجهی نداشته، با او گفتگو کرده است.
کارل گفت: «من عادت داشتم بعضی از اعضای فامیل را یک سال در میان ببینم، اما توجهی به این موضوع نداشتم. اما فکر میکنم دفعه بعدی که آنها را ببینم، واقعاً برای این دیدار ارزش قائل خواهم بود.»
مونتیرو، 43 ساله همچنین به کارل گفت لازم نیست که او به خداوند یا یک مذهب سازمان یافته اعتقادی داشته باشد.
او گفت: «به هر حال، مذهب من یک دین بدون خشونت خواهد بود.»
بیا قبل از رفتن به نیروی دریایی با هم گفتگو کنیم
یولیزا روییز[15] 17 ساله برادر بزرگتری دارد که به تازگی در نیروی دریایی ثبت نام کرده و محلهشان در شیکاگو، جایی که هر دو بخاطر جرم و جنایت از آن ناامید شدهاند، را ترک خواهد کرد. روییز هم دوست دارد که یک روز به ارتش بپیوندد. به خاطر همین گفتگو با بردارش، امیلیو[16] در زمان تعطیلات عید شکرگزاری اهمیت ویژهای داشت.
یولیزا گفت: «میخواهم از او درباره هدفش بپرسم. میخواهم درباره چشماندازش از او بشنوم.»
هر دوی این خواهر و برادر گفتند دوست دارند سرانجام به عنوان مجری قانون کار کنند، زیرا فرزندان مهاجران میخواهند جلوی گروههای گنگستری و مشکلات مربوط به خشونت در محله کوچکشان را بگیرند، محلهای که یکی از بزرگترین اجتماعات آمریکاییهای مکزیکیتبار در ایالات متحده است.
امیلیو روییز، 19 ساله، گفت دوستانش قربانی تیراندازی بودهاند و به همین خاطر خودش میخواهد الگوی بزرگ شدن و به موفقیت رسیدن در این محله باشد.
او گفت: «فکر میکنم میتوانم در جایی که زندگی میکنم، تغییراتی ایجاد کنم.»
ارتباطی عمیق تر با نوه
گفتگوی لورن بونر[17] برای طرح استوری کورپس با پدربزرگ و مادربزرگش درک آنها از یکدیگر را عمیقتر کرد.
او درباره این که آخرین بار کلود گنگ[18]، پدربزرگش چگونه مادر خود را در محله بروکلین نیویورک دو روز قبل از تصادف با یک ماشین و مرگش دیده بود، چیزهایی فهمید.
لورن 13 ساله که در کلاس هشتم مدرسه موسز براون در ایالت رودآیلند تحصیل میکند همچنین با گوش دادن به خاطرات کامیل گنگ[19]، مادربزرگش فهمید که آنها به عنوان یک خانواده پرجمعیت در دهه 40 در یک آپارتمان استیجاری 8 واحدی در بروکلین زندگی میکردند. آنها ماشین یا دستگاه تهویه هوا نداشتند اما به گفته کامیل گنگ عشق زیادی داشتند.
او به نوهاش گفت: «من با همه عمهها، عموها و مادربزرگ و پدربزرگم درحالی که مدام به من عشق میورزیدند زندگی کردم و احساس میکردم که ملکه افسانهای هستم.»
کلود گنگ، 78 ساله، مدیر بازنشسته مدرسه گفت که مصاحبهاش با لورن اتفاق لذت بخش امسال بوده است.
او گفت: «فکر میکنم این مصاحبه خیلی به نزدیکتر شدن او به ما کمک کرد. فکر میکنم اکنون احتمال این که ما با یکدیگر گفتگو کنیم، بیشتر است. ما به شدت از این مصاحبه سود بردیم.»
ارتباط تو با خداوند چگونه است؟!
ریانون لئونارد[20] کنجکاو بود تا درباره اعتقادات مذهبی گری هیمز[21]، رئیسش چیزهایی بداند. او میدانست که رئیسش در روریتان[22]، باشگاه خدمات شهری فعالیت میکند. باشگاهی که سالانه یک مراسم صبحانه در کلیسای لئونارد با نام براونزویل[23]، در برترن[24] از مناطق روستایی مریلند برگزار میکند.
لئونارد، 17 ساله گفت: «من همیشه میدانستم که او به خداوند اعتقاد دارد، اما دقیقاً نمیدانستم ارتباط او با خداوند چگونه است و هرگز متوجه مذهب او نشده بودم.»
هیمز 69 ساله پیش از پاسخ دادن به سئوالی که از او در روز جمعه در آشپزخانه شده بود، مکث کرد. این آشپزخانه به فروشگاه بزرگی که خانواده هیمز بیش از یک قرن آن را اداره میکردند، متصل بود. او گفت که مثل لئونارد در همین کلیسا بزرگ شده، اما اکنون از اعتقادات شخصی خود که با به مذهب خاصی مرتبط نیست، پیروی میکند.
هیمز گفت: «من به خداوند اعتقاد دارم، فکر میکنم که خداوند زمین را خلق کرده، من فکر نمیکنم که او زمین را در کنترل خود گرفته باشد (در ایالات متحده نگاه مذهبی خداوند را این گونه تعریف میکند که وی هستی را خلق کرده و ناظر بر اعمال انسانها است، اما دخالتی در زندگی آنها ندارد و این انسانها هستند که اکنون جهان را پیش میبرند)، اگر از آموزههای مسیحیت پیروی کنید، انسان خوبی خواهید بود.»
هیمز گفت وقتی کودک بوده با این که والدینش در برنامههای کلیسا شرکت نمیکردند، اما او از کمک هزینه تحصیلی کلیسا استفاده کرده است.
هیمز ادامه داد: «معلوم است که همه چیز در کلیسا درست نیست، اما تو باید باهوش باشی و خوبیها را در میان بدها انتخاب کنی.»
اشتیاق برای دیدار پسر دورافتاده
ویکتور گارسیا[25] از پدربزرگش درباره معنای عیدشکرگزاری سئوال کرد و فهمید که لذتبخشترین غذای روز عید مربوط به سال 2004 است، هنگامی که همه فرزندان او از جمله بنی[26]، پسر دور افتادهاش برای تعطیلات به خانه آمده بودند.
ویکتور گفت هنگامی که پدربزرگم به بنی اشاره کرد من متوجه شدم چقدر این پسر برایش مهم است و ادامه داد: «ما به ندرت او را میبینیم.»
ویکتور گارسیا، 18 ساله، از منطقه سن مارکوس[27] در ایالت تگزاس از اوایل کودکی بوسیله آرماندو لونگوریا[28]، پدربزرگش بزرگ شد. بنی چندسالی تا وقتی که ویکتور بزرگتر شد با آنها زندگی میکرد.
پس از مصاحبه ویکتور پیشنهاد داد که خودش و لونگریو[29] 63 ساله برای دیدن بنی به سفر بروند، به دنتون[30] که با ماشین حدود 5 ساعت از آنجا فاصله داشت. ویکتور گفت که خودش هم دلش برای بنی تنگ شده است. بنی به او موسیقیهایی معرفی کرده که ویکتور هنوز از آنها لذت میبرد.
ویکتور گفت: «بعد از این که بنی رفت، من همه سی دیها را نگه داشتم و با دستگاه پخش موسیقی خودم مدام به آنها گوش میدهم. در هر حال، این مصاحبه موجب شد من بفهمم عید شکرگزاری دقیقاً چه معناهایی میتواند برای تو داشته باشد.»
[1] Great Thanksgiving Listen
عید شکرگزاری یکی از تعطیلات رسمی در ایالات متحده و کانادا است که در اصل به خاطر برداشت محصول و شکر نعمتهای الهی جشن گرفته میشود.
[2] StoryCorps
استوری کرپس نام مؤسسه ای غیرانتفاعی است که با هدف ضبط، حفظ و به اشتراک گذاشتن سرگذشت آمریکاییها با هر سابقه و عقیدهای فعالیت میکند.
[3] StoryCorps.me
[4] Dave Isay
[5] Bennie Stuart
[6] Bolingbrook
[7] Vanyce Grant
[8] Sal Monteiro
[9] Karl Lauture
[10] Moses Brown
[11] Quaker
[12] Providence
[13] Rhode Island
[14] Monteiro
[15] Yuliza Ruiz
[16] Emilio
[17] Lauren Bonner
[18] Claude Gange
[19] Camille Gange
[20] Rhiannon Leonard
[21] Gary Himes
[22] Ruritan
[23] Brownsville
[24] Brethren
[25] Victor Garcia
[26] Benny
[27] San Marcos
[28] Armando Longoria
[29] Longoria
[30] Denton
تعداد بازدید: 5042