در آستانه برگزاری نشست تخصصی تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی
ضرورت بازشناسی و نقد رویکردها و روشها
علیرضا کمری
27 آبان 1394
در حوزهی رویدادشناسی و گذشتهپژوهیِ رخداد انقلاب اسلامی حجم انبوهی از تولید اطلاعات منحصر یا معطوف به خاطرهگفتهها (خاطرات شفاهی)، خاطرهنوشتهها (خاطرات مکتوب) و تاریخ شفاهی است. بازشناسی و نقد این آثار از حیث رویکرد و روش گویندگان و نویسندگانِ خاطرات، بهویژه مورخان پُرسا و مصاحبهکنندگان و تدوینگرانِ خاطرات، مقصود و مسئلهی اساسی برگزاری نشست دهم انجمن تاریخ شفاهی ایران و مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران است. تحقق این منظور در مقیاس کلان مستلزم دستیابی/ تهیه و تدارک فهرستوارهی کتابهای خاطرات و تاریخ شفاهی انقلاب و مباحث انجامشده در این زمینه ـ به زبان فارسی در داخل و خارج ـ است. مرور و مطالعهی اجمالی و نمونهوار این آثار آشکار میکنند که خاطرهنگاری و خاطرهنویسی و تاریخ شفاهی انقلاب از حیث معیارهای تاریخشناختی موضوعیت و قابلیت نقد و بررسی دارند و شیوهها و شگردهای متنوعی از فهم و خوانش و گزارش وقایع را به ما نشان میدهند. یکی از فواید این اهتمام آگاهی مؤسسات و نهادهای مطالعاتی و مشتغل از کاروکرد یکدیگر و تعاطی و تعاملِ تجارب در قلمرو تاریخنگاری انقلاب اسلامی و اطلاع از مطالعات انجامشده در خارج از کشور است. به نظر میرسد آثار منتشرشده در این حوزه تاکنون عُمدتاً متوجه خاطرهنگاری و خاطرهنویسی فردمحور بوده و در این میان کمتر به مسائل و موضوعات جزئی و کلی انقلاب اسلامی توجه شده است؛ از باب مثال میتوان به تاریخ شفاهی مؤسسات و نهادهای فرهنگی و علمی (حوزوی و دانشگاهی) در پیدایی و تداوم انقلاب اسلامی اشاره کرد؛ کما اینکه تاریخ شفاهی تشکیلات و سازمان اجرایی و راهبردی انقلاب اسلامی ـ بهرغم اظهارات متنوع و متعدد در خاطرات رجال انقلاب ـ به شکل متمرکز و پیوسته و ساختارمند محل مداقه و پژوهش قرار نگرفته است. به همین دلیل با نظرداشت نقد رویکردها و روشها بایسته است موضوعشناسانه به قلمروهای متنوع تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی نگریسته شود. سبب برگزاری نشست دهم انجمن تاریخ شفاهی تمرکز و توجه به جهاتی است که اختصاراً به عرض و اطلاع رسید.
انتشار فراخوان دهمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی ایران
تعداد بازدید: 6355








آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 146
حادثۀ دیگر مربوط به یک گروهبان مخابرات است به نام کاسب. این گروهبان با من دوست بود. بلایی به سرش آمد که برای بسیاری از نیروهای ما ناراحتکننده بود. این گروهبان، روزی نفربر خود را به تعمیرگاهی که در بصره مستقر شده بود میبرد و بعد از تحویل نفربر به مکانیکیها و شرح دادن عیب و ایراد آن به خانهاش میرود.






