سوالهای بیپاسخ کتاب، در ذهن مخاطب عطش ایجاد میکند
نقد و بررسی کتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر»
سارا رشادیزاده
02 مرداد 1394
مدیر دفتر مطالعات و فرهنگ پایداری امور استانهای حوزه هنری در نشست نقد و بررسی کتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر» گفت: بسیاری از فرازها در کتاب تا نزدیکی اغنای مخاطب و پاسخگویی به وی میرود؛ اما در نهایت پاسخ نهایی به دست نیامده و به نوعی عطش در مخاطب ایجاد میشود.
■
نخستین نشست از سلسله نشستهای تخصصی نقد و بررسی آثار تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی با موضوع نقد و بررسی کتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر» نوشته محمد قبادی، تولید شده در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و چاپ انتشارات سوره مهر، بعد از ظهر سه شنبه 30 تیرماه 1394 در سالن زندهیاد سلمان هراتی در حوزه هنری برگزار شد.
در این نشست محمد قبادی، مولف کتاب و محمد قاسمیپور، مدیر دفتر مطالعات و فرهنگ پایداری امور استانهای حوزه هنری به عنوان میهمانان اصلی و افراد دیگری از جمله حجتالاسلام سعید فخرزاده، مسئول واحد تاریخ شفاهی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، جعفر گلشن روغنی، پژوهشگر و سید صادق رضایی حضور داشتند.
در ابتدای این نشست، گلشن، ضمن تقدیر و تشکر از حضور کارشناسان و صاحبنظران در این نشست به لزوم برپایی جلسات نقد و بررسی اشاره کرد و گفت: بنابراین است که نشستهای تخصصی نقد و بررسی آثار تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در یکشنبه پایان هر ماه در حوزه هنری برگزار شود تا بتوان مبحث نقد و بررسی منطقی، علمی، صحیح و پژوهشمندانه را بر آثار انقلاب اسلامی ارائه کنیم. لازم است که پس از مدتها بار دیگر این نکته را یادآوری و گوشزد نماییم که کار نقد و بررسی به خصوص در بخش کتابهای منتشر شده در حوزه انقلاب اسلامی و تاریخ شفاهی آن، باید به صورت جدیتری پیگیری شود.
وی افزود: این موضوع همت عالی و سعی جدی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و به ویژه واحد تاریخ شفاهی را میطلبد تا برگزاری این جلسات را تداوم دهند و بتوان در جلسات بعدی آثار دیگر منتشر شده از سوی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و حوزه تاریخ شفاهی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
گلشن با اشاره به فعالیت بیست و چند ساله دفتر ادبیات انقلاب اسلامی در حوزه جمعآوری و نشر تاریخ انقلاب اسلامی گفت: این حوزه باید بیش از این مورد توجه منتقدان، محققان و صاحبنظران قرار گیرد تا بر غنای آثار منتشر شده افزوده شود و نویسندگان، پژوهشگران و تدوینگران کتابهای انقلاب اسلامی بدانند آثارشان از جهت شناخت نقاط قوت و ضعف، مورد مطالعه، نقد و بررسی قرار خواهد گرفت. در این جلسه کتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر» که از سوی محمد قبادی، پژوهشگر این حوزه جمع آوری و تدوین شده مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
تاریخ شفاهی، بحثی نوپا که نیاز به مراقبت دارد
حجتالاسلام فخرزاده در ادامه نخستین نشست از سلسله نشستهای تخصصی نقد و بررسی آثار تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی به ضرورت برپایی این جلسات پرداخت و گفت: منطق حکم میکند در سازمانی که فعالیتی خاص را دنبال میکند، فعالیت آموزشی نیز در کنار سایر فعالیتها دنبال شود تا به رشد و تعالی سازمان کمک کرد. این موضوع چه در سازمانهای فرهنگی و چه غیر فرهنگی صادق است. ما باید زودتر از اینها به برپایی چنین کارگاههایی میپرداختیم چرا که در حوزه تاریخ شفاهی ما دارای یک فکر ثابت نیستیم و افراد با دیدگاههای متفاوت وجود دارند که میتوان با بررسی همه آنها، منطق برتر را برگزید و الگوی کار کرد.
قاسمیپور در مقام منتقد کتاب، در آغاز سخنان خود اظهار کرد: این جلسه در واقع ادامه تولد کتاب تا امروز است. آقای قبادی، تدوینگر کتاب، بارها راجع به محتوای آن به مصاحبه پرداخته و طی جلسه رونمایی از کتاب نیز به طور مفصل به شرح آن پرداخته شده. به همین دلیل از تکرار مکررات و بحثهای پیشین صرف نظر میکنم و سعی میکنم سمت نگاهم را به سمت جنس نگاه، محور تمرکز و صحبتهای راوی معطوف کنم. تا حدودی از جزئیات و دفاعیات کار مطلع هستم و در مجموع کار آقای قبادی را امتیاز آن میدانم، چرا که به هر صورت مسئولیت سنگینی را به سرانجام رسانده است و سعی بر آن است که جنس گفتوگوهای انجام شده را نقد کنیم.
وی افزود: در این محیط همخوان و صمیمی، نظرات خود را در قالب سوال طرح خواهم کرد، چرا که در مرحله آزمون و خطا هستیم و هنوز در حوزه تاریخ شفاهی خود را طفلی تازه متولد شده میدانم که متولیان و دغدغهمندان این حوزه از تربیت این گونه طفلهای تازه متولد شده نباید غافل شوند چرا که ما در عصر مهمی هستیم و اگر از پرسش و بررسی عملکردها جلوگیری شود، تاریخ شفاهی به شکلی نارس رشد خواهد کرد. امروزه نوع تولید محتوای دفتر ادبیات انقلاب در بخش تاریخ شفاهی به نوعی در تمام کشور در حال الگوبرداری است و به همین دلیل هرچه بهتر نقد و بررسی شود، راهگشای بهتری خواهد بود.
قبادی، تدوینگر کتاب نیز در تایید سخنان قاسمیپور گفت: بحث تاریخ شفاهی، بحثی نوپا است که نیاز به مراقبت دارد و برپایی جلسات نقد و بررسی بر پویایی و رشد این مجموعه کمک بسیاری خواهد نمود.
گروه مصاحبه کننده، تحت تاثیر راوی قرار گرفته است
قاسمیپور با اشاره به محتوای کتاب و ذهنیت خود از پیشینه سید محمد صدر، بیان کرد: این کتاب حاصل دو دسته گفتوگوی قدیمی و مجموعه مصاحبههای تکمیلی است که در مجموع نشان میدهد راوی فردی کلیگو است که برای بیان جزئیات باید او را به سخن واداشت؛ این موضوع میتواند ریشه در نوع شغل وی داشته باشد. بر اساس آنچه که ما از تاریخ شفاهی ثبت میکنیم، بسیاری از فرازها در کتاب تا نزدیکی اغنای مخاطب و پاسخگویی به وی میرود؛ اما در نهایت پاسخ نهایی به دست نیامده و به نوعی عطش در مخاطب ایجاد میشود. در مواردی حتی نمونههایی را ثبت کردهام.
وی افزود: کتاب در قالب پرسش و پاسخ تنظیم شده و بر اساس چیدمانی که صورت گرفته، تلاش برای بیان جزئیات توسط مصاحبهشونده بسیار کمرنگ است که برخی به دلیل ویژگیهای شخصی فرد است. به عنوان مثال در بخشی از کتاب، زمانی که راوی دانشآموزی دبیرستانی است، به این موضوع اشاره شده که محل سکونت وی در میدان امام حسین(ع) امروزی و دبیرستان وی در پیچ شمیران قرار گرفته و راوی این مسافت را دو بار در روز به صورت پیاده طی می کرد، اما از وی سوال نشده که چرا وی این مسیر طولانی را پیاده طی میکرد؟ و در بخش دیگر راوی در دوران دانشجویی و زمانی که در دانشگاه تهران حضور مییابد، باز هم این مسیر خانه تا دانشگاه را پیاده روی میکند و علت آن از سوی مصاحبه کننده سوال نشده است.
قاسمیپور تصریح کرد: خواننده در بخش دیگری اینگونه استنباط میکند که در دوران دانشجویی محمد صدر، وی در ساعت و مکانی خاص با یکی از اعضای مجاهدین خلق قرار داشته و مسافتی را با وی به پیاده روی میپردازد؛ اما فارغ از این اشاره، سوال مستقیمی در این رابطه یا موارد مشابه عنوان نشده است.
وی در این رابطه مثال دیگری را عنوان کرد و گفت: در یکی از روزهای سال 1357، راوی به خاطره سوار کردن شهید مطهری در ماشین خود اشاره میکند، اما در پایان به این موضوع نمیپردازد که وی کجا از ماشین پیاده شد. روند گفتوگو در جاهایی که باید جریان بیابد، گاهی اوقات در کتاب این اتفاق نیفتاده است و مواردی دیگر که امیدواریم در مصاحبههای بعدی رفع شود. حدس و گمان من این است که گروه مصاحبه کننده تحت تاثیر رابطه قدرت و سلطه وی در مصاحبه قرار گرفته و جسارت و شهامت کمتری برای گفتوگو و به چالش کشیدن وی داشتند.
خاطرهگویی به لحن مقاله نزدیک شده است
قاسمیپور با تاکید بر ضرورت پرسش چالشی در مصاحبه تصریح کرد: بعضی از جاها، سوالها کاملا بدیهی و ابتدایی است. مثلا گفته شده شهید رجایی ابهت و احترام زیادی داشت، به طوری که وقتی وارد جلسه کابینه میشد، همه سکوت میکردند! سوال من این است که در کدام یک از جلسات کابینه دنیا به احترام رییس جمهوری سکوت نمیکنند؟! یا در بخش دیگری به مشکلات آلبانی پرداخته شده، اما به این موضوع نیز اشاره شده که برای تاسیس سفارتخانه در این کشور تلاشهایی صورت گرفته و این سوال در ذهن مخاطب پیش میآید که تاسیس سفارت ایران در کشوری با این همه مشکل چه ضرورتی دارد؟
وی افزود: با ادامه کتاب درمییابیم که هدف از تاسیس سفارتخانه ایجاد ارتباط با کشورهای دیگر و کسب شهرت بود و قدرت داشتن یا نداشتن کشورها برای آنان اهمیتی نداشته است. این موضوع برای آینده تاریخ مبهم میماند که آیا دیدگاه راوی در مقام چهرهای دیپلماتیک درباره تاسیس سفارتخانههایی با چنین سیاست و رویکردی درست بود؟ آیا امروز از عملکرد دیروز خود راضی بودید یا در مقطعی به اشتباه دیپلماتیکی خود پی بردید؟ و سوالهایی از این دست.
قاسمیپور در ادامه نقد خود به سوال دیگری در کتاب اشاره کرد و گفت: در بخشی از کتاب تعداد کشورهای تحت پوشش و دارای سفارت ایران از راوی سوال شد و وی در پاسخ گفت:«به هیچ عنوان نمیتوانم آمار دقیقی را ارائه دهم.»شاید منظور وی از چنین جوابی یاری نکردن ذهن بوده، اما مصاحبه کننده نیز از وی نپرسیده که چرا نمیتوانید؟ به طور خلاصه اینکه راوی در کتاب آزادانه عمل کرده است یعنی به نوعی به منبر رفته. به گونهای که حتی در بخشهایی از کتاب از خاطره گویی به لحن مقاله نزدیک شده و نقش مصاحبه کننده به کنار رفته است. حتی در آغاز بخشی که درباره مجاهدین خلق صحبت شده، چند صفحه اول در واقع مقاله و سخنرانی درباره این سازمان است.
مصاحبه با سید محمد صدر به نوعی هم سخت و هم ساده بود
قبادی، تدوینگر کتاب «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر» در دفاع از عملکرد خود، بیان کرد: بنده نیز به کلی گویی راوی اذعان دارم. مصاحبه با سید محمد صدر به نوعی هم سخت و هم ساده بود. سادگی آن از این جهت است که بدون شک وی سریع المنظر بود، اما در عین حال سخت بود، چرا که وی همواره گفتوگو را به سمت و سویی دیگر میبرد. تجربه به من نشان میدهد که مصاحبهای که چندین بار تکرار میشود، کار را بسیار سخت میکند. مثلا در بخش وزارت خارجه، وی میگفت بدون سند صحبت نمیکنم و یا پاسخ را به مصاحبههای قبلی ارجاع میداد. از یک منظر، هر راوی مثل یک ضبط صوت میماند و هر سوالی از وی بپرسی، همان جواب را تکرار خواهد کرد.
وی ادامه داد: شاید پاسخ به برخی سوالات، باعث جذابیت بیشتری میشد اما معتقدم بیش از آن نمی توان آن را گسترش داد و آنچه مهم است، اهمیت خاطرات آقای صدر است. در مورد پیاده مدرسه رفتن وی نیز، خودش در یکی از بخشها اظهار کرده که وضع مالی پدرش بسیار بد بود به صورتی که تا مدتها پول نانوای سرکوچه را هم نداشته و این موضوع بر پیادهرویهای وی نیز موثر بوده است. در بخش دیگر نیز در صفحه 22، آقای صدر گفته آقای رجایی پیغام داده است که به بچه مسلمانها نیاز دارد و در صفحات بعدی، با جزئیات بیشتری به ماجرا میپردازد.
قبادی درباره تاسیس سفارت ایران در آلبانی و در پاسخ به گلشن مبنی بر اینکه آیا سید محمد صدر در پاسخ به سوالات، خودسانسوری داشت یا خیر، گفت: این سوال را از آقای صدر پرسیدم و وی پاسخ داد ما در آن زمان تلاش میکردیم تا یارگیری کنیم، چرا که دشمنان ما تلاش میکرند تا ما را به انزوا ببرند. درباره خود سانسوری نیز باید بگویم که ایشان گاهی به برخی سوالات پاسخ نمیدادند، اما اینکه بعد از تدوین، بخشهایی را سانسور کند، خیر.
تدوینگر گاهی در فضای داستان محو میشود
حجتالاسلام فخرزاده در ادامه نخستین نشست از سلسله نشستهای تخصصی نقد و بررسی آثار تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی درباره فعالان این حوزه اظهار کرد: ما زمانی مصاحبهها را آغاز کردیم که هنوز فضا کاملا بسته بود. مثلا وقتی به سراغ هادی غفاری رفتیم، رد اکبر براتی را به دست آوردیم و به همین صورت رد بسیاری از افراد را به دست آوردیم و در حد تواناییها، مصاحبههایی را تدوین و جمع آوری کردیم. نکته اینجاست که تدوینگر گاهی در فضای داستان محو میشود و این اتفاق در اکثر تدوینگران رخ میدهد. یعنی نویسنده محو شخصیت راوی شده و با وی روابط عاطفی برقرار میکند و این شیفتگی باعث نرم شدن قضاوت مورخ میشود.
قاسمیپور هم در ادامه نشست به بخش دیگری از خاطرات محمد صدر و خاطره وی از همکاری و هم غذایی با شهید رجایی پردخت و بیان کرد: در بخشهایی شاهدیم که وی در سال 1359 مشاور نخست وزیر شد و کسی که در دوران دانشجویی پول استفاده از اتوبوس را ندارد حالا از آژانس برای بازگشت به خانه استفاده میکند و این موضوعات ریز در تحلیل تاریخ معاصر آزار دهنده است.
گلشن نیز افزود: این کتاب ارزشمند است و به لحاظ طراحی جلد و در ظاهر گیرا و در مجموع خوش خوان است. اما این نکته نیز بر این کتاب وارد است که در سطح تاریخ معاصر حرکت کرده و به وسیله آن نمیتوان زیاد از اطلاعات پشت پرده سیاسی و تاریخی آن بهره مند شد. نکته دیگر این است که در این کتاب جدا از مباحث سیاسی و تاریخی به مقولههای دیگر از جمله اقتصاد نیز پرداخته شده است؛ اما توجه ویژهای از سوی راوی به اجتماعهایی از جمله اجتماع قم، تهران و حتی محله خیابان ایران نشده است. علاوه بر این مباحث فرهنگی نیز به صورت کمرنگ در کتاب دیده و پرداخته شده است.
قبادی در پاسخ به اظهارات گلشن گفت: دکتر صدر به لحاظ جامعه و محیط زندگی، به محیط خود و مدرسه تعلق خاطر زیادی نداشته چرا که جنس و ذهنیت او بیشتر به سوی تاریخ سیاسی بوده تا دقت در جزئیات تاریخ فرهنگی و اجتماعی محیط پیرامونش.
اگر به جزئیات نپردازیم...
قاسمیپور در بخش دیگری از سخنان خود و در ادامه نشست گفت: از دیده من، ایجاد عطش در خواننده یک امتیاز است اما وقتی خواننده زیاد در این عطش بماند، سوالهای بیجوابی در ذهنش ایجاد خواهد شد. سوال من این است که در نشستی که همه پرسشگر تخصصی هستند، اگر ما به این جزئیات نپردازیم و آن را مطرح نکنیم، بر سر خواننده چه خواهد آمد؟ مثلا در جایی به مسئله تراشیده شدن ریش از سوی وی پرداخته شده و پاسخی که آقای ولایتی در این رابطه و نیز درباره انجمن حجتیه از امام(ره) دریافت میکند. در کتاب و به نقل از آقای ولایتی آمده که در هر دو مورد حق با راوی بوده و به شرح تفضیلی پاسخ امام(ره) درباره انجمن حجتیه میپردازد، اما چیزی از پاسخ امام(ره) درباره تراشیده شدن ریش به میان نمیآید.
وی افزود: همچنین سیر منطقی سوالات نیز مبهم است. در برخی موارد ناگهان سوالی بیربط مثل خاطره مسجد نارمک در سال 1350 ذکر شده در حالی که در هیچ کدام از سوالهای قبلی، به موضوعاتی مانند مسجد یا نارمک پرداخته نشده است. در چنین مواردی باید به راستی آزمایی پرداخت چرا که چند بار به ماجرای درگیری و دخالت ژاندارمری پرداخته شده، در حالی که نارمک در تقسیمات شهری و زیر نظر شهربانی بود و یا نقش آقای راستگو در خاطرات وی که در برنامه کودک حضور دارد. همچنین بحث دیگر بر نوع ارجاعات و پانوشتهاست که در برخی موارد متفاوت و سلیقهای عمل شده است. برخی معتقدند که در متن باید به توضیح پارهای از موارد پرداخت و برخی معتقدند که در پانویس باید توضیحاتی را ارائه داد و حتی گاهی برای برخی از اسمها و حتی مکانها توضیحی آورده نشده است.
قبادی در گفت: درباره ماجرای تراشیدن ریش، وی پیشاپیش به نظر فقهی امام(ره) در این زمینه اشاره میکند و نیازی به توضیح مجدد نبود، همچنین درباره روند سوالات گاهی طرح سوال سخت بود و ناچار بودیم خلاءهایی را که در تدوین به وجود میآید، پر کنیم. در بخشهای مختلف نیز به ماجرای مساجدی از جمله نارمک، ارشاد و ... پرداخته شده است. درباره ژاندارمری نارمک نیز وی خود تاکید داشت ژاندارمری بود. در پی نوشتها سعی بر این بوده تا هیچ مطلبی کوتاه نشود، گاهی درباره برخی اشخاص به دلیل درجه بندی اهمیتی توضیحاتی ارائه نشده اما آنچه اهمیت دارد این است که چیزی کم و کسر نشده. به عنوان مثال در صفحه 98 کتاب در پاورقی به معرفی زندان تاریخی قزل قلعه پرداخته شده است.
راوی کتاب، به خوبی تخلیه اطلاعاتی نشده است
قاسمیپور با اشاره به نحوه روایتها در کتاب گفت: وقتی روی جلد عنوان خاطرات را مشاهده میکنیم، انتظار داریم با خاطراتی دست اول مواجه شویم، مثلا قدم زدن راوی با عضو سازمان مجاهدین خلق در لاله زار؛ اما در نهایت می بینیم که در بخش مجاهدین، به صورت جمع بندی و گزارش وار به شرح و معرفی سازمان مجاهدین پرداخته شده است. راوی معدنی از اطلاعات است، اما تحلیل و تبیین به جای خاطره آمده و در واقع گاهی تحلیلهایش با خاطرات مستند شده. همچنین در مواردی خاطرات کلی و دست دوم است و حتی اشتباهات فاحشی وجود دارد. مثلا در تعریف خاطره 21 و 22 بهمن ماه 1357، ایشان شاهد عینی نیست و تنها پاره ای روایات را تکرار می کند؛ یا تعبیر اشتباه پادگان نیروی هوایی یا افسران نیروی هوایی، چرا که در آن زمان از لفظ همافران استفاده میشد. یا مسیر حمله گارد سلطنتی از خیابان پیروزی که اشتباه است.
وی افزود: حتی خاطرهای که در صفحه 271 به آن پرداخته شده و گفته شده در روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب، پاسبانها لباسهای خود را در خانههای محله قلهک به امانت میگذاشتند که این از لحاظ منطقی با عقل سنخیت ندارد و از نظر تاریخ انقلاب نیز صحت آن را بعید میدانم. همچنین در صفحات 213 و 214 نقل قولهایی از مهندس بازرگان آمده که به نظر صحیح نیست.در کنار این موضوعات، در بخشهایی با غلط املایی، اشتباه در حروف چینی و مواردی این چنینی مواجه هستیم که امیدواریم در چاپهای بعدی تصحیح شود.
گلشن نیز در ادامه گفت: در این کتاب راوی خاطرات خود را به عنوان اطلاعات دست اول و شنیده ها را به عنوان اطلاعات دست دوم روایت میکند اما من نیز همچون سایرین معتقدم سید محمد صدر گنجینه اطلاعاتی است و راوی باید تخلیه اطلاعاتی میشد اما این اتفاق رخ نداده است و در بخش دوم نیز خاطراتی از افرادی بزرگ آمده اما درباره آنها سوال نشده است و کتاب نتوانسته خاطرات، مشاهدات و حس آنها را منتقل سازد. گاهی خواننده فقط به دنبال مطالعه خاطرات است اما این کتاب میتوانست منبع خوبی برای مطالعه درباره افرادی مثل استاد رضا اصفهانی، که با راوی رابطه نزدیکی داشته یا مهمتر از آن، حاج حسین آقا قمی و آسید حسن قمی که از بستگان نزدیک محمد صدرند، باشد. این کتاب می توانست منبع خوبی برای کسب اطلاعات درباره این افراد باشد، اما راوی تخلیه اطلاعاتی نشد.
وی ادامه داد: شخصی مانند گلزاده غفوری که در دوره اول مجلس انقلاب اسلامی نماینده بوده و چند سال پیش در سکوت فوت کرده از دوستان دوره دبستان راوی بود و محمد صدر یکی از بهترین گزینهها برای کسب اطلاعات درباره وی بود. در این کتاب در مورد آدمهایی می شد بیش از این صحبت کرد اما پرسیده نشده و کنار گذاشته شده است.
وظیفه مورخ انتقال اطلاعات درست به مخاطب است
حجتالاسلام فخرزاده در پایان نشست گفت: در گفتوگو با افراد اگر تحلیلی دارند، باید تحلیل همان زمان را مطرح کنند. همچنین توضیحات کلی باید در پاورقی بیاید نه در خاطره راوی؛ چرا که تحلیل در صورت تکرار خسته کننده میشود و تناسب تحلیل و واقعه باید، تناسب سر به بدن باشد. ما زمانی منابع را منتشر میکنیم و زمانی اسناد و منابع را میآوریم. وظیفه مورخ انتقال اطلاعات درست به مخاطب است. اما وقتی اسم منبع را از اطلاعات برداریم، تبدیل به خاطره میشود. در اینجا بحث این است که می خواهیم تاریخ را درک کنیم یا افراد را؟
وی افزود: وقتی اسم کتاب را تاریخ شفاهی میگذاریم، مورخ قضاوتی درباره آدمها ندارد بلکه با راستی آزمایی، تنها با گشتن به دنبال روایت درست یا اطلاعات صحیح، آنها را در متن میآورد و یا به صورت پاورقی به شرح آنها میپردازد. به نظر می رسد اگر در پاورقی به صورت مکرر ذکر کنیم که راوی اشتباه میگوید، آنگاه خاطرات دیگر را نیز مورد شک خواهیم داشت. قرار بر این نیست که غرض ورزی شخصی داشته باشیم، قصد این است که با تلاش، نگاه غلط و کامل ندیدن را کنار گذاشته و بی طرفانه به تاریخ نگریست.
تعداد بازدید: 5229
آخرین مطالب
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125
- خاطرات منیره ارمغان؛ همسر شهید مهدی زینالدین
- خاطرات حبیبالله بوربور
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- خاطرات حسین نجات
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3