گزارشی از یک عملیات:
همه از دست منافقین عصبانی بودند
سارا رشادیزاده
02 مرداد 1394
سوم مرداد 1367، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به فرماندهی مسعود رجوی، عملیات «فروغ جاویدان» را از سوی مرزهای غربی کشور و با پشتیبانی ارتش صدام آغاز کرد. آنها در این عملیات با شعار «امروز مهران، فردا تهران»، انتظار فتح 48 ساعته تهران را داشتند!
سال پایانی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با اوج گرفتن فعالیتهای نظامی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) همراه بود. در این سال، این سازمان، عملیاتی سه گانه را طرح ریزی و اجرا کرد. نخستین عملیات خود را به نام «آفتاب»، دومین عملیات را با نام «چلچراغ» و سومین و آخرین عملیات خود را با عنوان «فروغ جاویدان» نامگذاری کرد.
البته هرکدام از این عملیاتها در ایران به نامهای دیگری شناخته شده است. در ایران عملیات «آفتاب» به نام «فکه»، عملیات «چلچراغ» به نام «مهران» و عملیات «فروغ جاویدان» به نام «مرصاد» شناخته میشود.
در تیر ماه 1367 صدام حسین، رئیس حکومت عراق، در یک سخنرانی تلویزیونی گفت: «بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همین طور پیوستن مردم ایران به صفوف آنها را خواهید دید!»
و اینچنین شد که مجاهدین خلق (منافقین)، عملیات فروغ جاویدان را 6 روز پس از قبول قطعنامه 598 توسط ایران و در شرایطی که نیروهای عراقی با زیر پا گذاشتن توافقات ۵۹۸ مجددا به خرمشهر حمله کرده و تا آستانه تصرف آن پیش رفته بودند، از سوی مرزهای غربی کشور آغاز کرد. آنها در این عملیات با شعار «امروز مهران، فردا تهران»، انتظار فتح 48 ساعته تهران را داشتند.
مسعود رجوی در شب آغاز عملیات جلسهای با اعضای سازمان خود ترتیب داد و اعلام کرد: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت میتواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... علاوه بر آن، ضد هوایی و موشک سام ۷ هم که داریم... هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب بههمراه ستونها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشینها به صورت ستون حرکت میکنند.»
مریم رجوی نیز پیش از این حمله، در جمع نیروهای حمله کننده گفته بود: «وقتی از جبهه برویم، آن طرفتر کسی نیست که جلوی ما را بگیرد» و در پاسخ به سوالات حاضرین نیز گفته بود: «جمع بندی نهایی در میدان آزادی»! سخنگوی سازمان منافقین استراتژی سازمان را وارد کردن هرچه بیشتر تلفات و باز کردن راه برای یک انقلاب عمومی ضد رهبر انقلاب اسلامی میدانست!
منافقین در مسیر خود شهرهای قصر شیرین٬ سرپل ذهاب و کرند غرب را اشغال و تخریب کرده و به سرعت از طریق بزرگراه به سمت کرمانشاه پیش روی میکنند. آنها پیش بینی کرده بودند که نیروهایشان در ساعت ۶ بعد از ظهر روز دوشنبه ۳ مرداد به کرند، ساعت ۸ شب به اسلام آباد و ۱۰ شب به کرمانشاه رسیده و پس از تسخیر آن، دولت خود را معرفی میکنند؛ اما بر خلاف انتظارشان مبنی بر همکاری مردم، کردهای منطقه به مقاومت در مقابل آنها پرداختند.
تحلیلهای رسانهای
روزنامه لوموند یک ماه پیش از عملیات فروغ جاویدان، تصریح کرده بود که ارتش آزادیبخش ملی ایران (منافقین) عنوان جزیی لاینفک از آرایش نظامی ارتش عراق است و هر گونه فعالیت نظامی آن، بدون اجازه فرماندهی عالی عراق قابل تصور نیست. به دنبال آن، خبرگزاری رویترز به نقل از دیپلماتها اعلام کرد، با توجه به گفتوگوهای صلح که در مقر سازمان ملل در نیویورک ادامه دارد، دیپلماتها گمان میکنند که بغداد از ارتش آزادیبخش ملی برای حفظ فشار نظامی بر تهران استفاده میکند.
روزنامه ایندیپندنت در مورد اهداف و استراتژی منافقین نوشت: «استراتژی فعلی مجاهدین و عراق، ظاهراً ایجاد یک منطقه آزاد شده در دست مجاهدین است تا از این طریق، سازمان مخالف رژیم ایران، نقشی در توافق نهایی صلح داشته باشند.»
خبرگزاری رویترز نیز به نقل از یک دیپلمات، درباره حمایت عراق از حمله نظامی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) آورد: «تحلیلگران معتقدند، این عملیات نمی توانسته بدون پشتیبانی قوی ارتش عراق، به ویژه پوشش آتش توپخانه صورت گرفته باشد.»
خبرنگار رادیو لندن نیز در این باره گفت: «کمتر کسی معتقد است که مجاهدین به تنهایی دارای تجهیزات زرهی، افراد کافی یا حتی نیروی آتشباری باشند که بتوانند بدون پشتیبانی یک ارتش منظم، تا این اندازه در داخل خاک ایران مقاومت نشان دهند.»
روایت شاهدان
مریم سنجابی، یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بود که پس از جدایی از سازمان، طی مصاحبهای با خبرگزاری فارس، درباره چگونگی شروع عملیات فروغ جاویدان گفت: «ما مثل رزمندههای پیاده نظام بودیم. قرارگاه ما بسیار آشفته بود. حیاطی هم داشت مانند قلعه، مهمات و سلاح وسط این حیاط ریخته بود و کسی نمیتوانست آنها را ببرد برای نیروها. همان زمان فرماندهان حدود ۲۰۰ خودرو دو کابین از دولت عراق تحویل گرفته بودند و آنجا ریخته بود. نه کسی میتوانست سوار شود و ن آنها را به جایی برساند. از عمر ارتشی که ما تشکیل داده بودیم کمتر از یکسال میگذشت و اکثر آدمها آموزش ندیده بودند. حتی خود من تا عملیات مرصاد حتی یک گلوله هم شلیک نکرده بودم. نفراتی را هم که از خارج جذب کرده بودند حتی بلد نبودند لباس نظامی را درست تن کنند و خانمها روسری را نمیتوانستند روی سرشان نگه دارند. سازمان حدود ۲۳ تیپ تشکیل داده بود که هر تیپ ۱۵۰ نفر بودند البته این با نظام کلاسیک جنگ همخوانی ندارد. سلاحهای ما خمپارهانداز و کاتیوشا بود. سازمان به شدت شتاب زده و با عجله عملیات کرد.»
یکی از فرماندهان سپاه پاسداران (سردار شعبانی) در تشریح این عملیات، در همان روزهای وقوع میگوید: «۱۱ روز قبل از حمله منافقین به داخل کشور، باخبر شدیم که تغییرات جدیدی در آرایش ناوگانهای مستقر در خلیج فارس و دریای عمان به وجود آمده است. به طور مثال ناو هواپیمابر وینسنس به طرف دهانه تنگه هرمز آمده بود و ناوهای انگلیسی حرکات مشکوکی را انجام میدادند. در همین موقع ۵۳ نفر از نمایندگان کنگره آمریکا طی نامهای از وزارت امور خارجه خواسته بودند که دولت ریگان در جهت تقویت سازمان منافقین به عنوان آلترناتیو آینده حکومت ایران برنامهریزی بکند. دو روز بعد از این قضایا یعنی ۹ روز قبل از حمله آنها و درست بعد از قبول قطعنامه ۵۹۸ از طرف ایران اسلامی، عراق در دو جبهه غرب و جنوب دست به تحریکات وسیعی زد. در جنوب خود را تا جاده خرمشهر ـ اهواز رساند و به طرف جاده اهواز حرکت کرد و قصد داشت خرمشهر را دور بزند و در غرب از محور ازگله ـ قصر شیرین ـ سرپلذهاب ـ گیلانغرب ـ سومار ـ نفت شهر و میمک به عمق ۳۰ کیلومتر به داخل کشور تعرض کرد. به لطف خداوند، در جنوب رزمندگان با آمادگی که داشتند و همچنین با حضور وسیع و به موقع مردم ضربه مهلکی را به دشمن وارد آوردند و او را تا مرزهای بینالمللی عقب راندند. اما در غرب دشمن تجاوزش را گسترش میداد. در این مدت سعی کرد که از محور سومار خودش را به سه راهی استراتژیک اسلام آباد ـ ایلام ـ ایوان غرب و همچنین در منطقه گیلانغرب هم میخواست خودش را به سه راهی دیگری برساند. اما خوشبختانه همان طور که از رادیو شنیدید مردم ایوان دلاورانه مقاومت کرده و تعدادی از تانکهایشان را منهدم کردند و سه دستگاه از آنها را هم به غنیمت گرفتند و تعدادی هم اسیر گرفتند. و دشمن بعثی ناچار شد که ۱۱ کیلومتر از آن سه راهی مهم عقبنشینی کند. رزمندگان یکی از تیپها نیز ۱۱ تانک دشمن را منهدم کردند و دشمن به ناچار عقبنشینی کرد. قرار بود وقتی منافقین به تهران رسیدند، با پخش یک اعلامیه شدیداللحن از کشورهای دیگر درخواست حمایت کنند و آنها نیز منافقین را حمایت نمایند.»
چند روز بعد، قوای بسیج، سپاه و نیروی هوایی در اقدامی مشترک و در پاسخ به عملیات فروغ جاویدان، عملیات «مرصاد» را آغاز کرده و نیروهای منافقین را در تنگه چارزبر که بعدها به مناسبت این پیروزی تنگه مرصاد نام گرفت، شکست دادند.
بنا بر تایید رسمی سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، در این عملیات ۱۳۰۴ نفر از اعضای سازمان کشته شدند. تعداد مجروحین نیز بالغ بر ۱۵۰۰ نفر برآورد شد که ۷۰۰ نفر آنان معالجه سرپایی و سطحی داشتند و ۸۰۰ نفر بستری و بعضاً جان سپردند. براساس اعترافات دستگیرشدگان و عکسهایی که از بعضی از اجساد شناسایی شده تهیه شد از مجموع ۵۱ نفر هیات اجرایی سازمان (مرکزیت) حداقل ۳۳ نفر از آنها در صحنه عملیات حضور داشتند که ۱۶ نفر آنها کشته شدند. رضا پورآگل، مهدی افتخاری و مهدی کتیرایی از جمله کشتهشدگان مرکزیت در این عملیات بودند.
10 روز پس از این شکست، صدام با برقراری آتش بس در تمام طول خطوط جنگ موافقت کرد. از پیامدهای این عملیات، محکومیت سازمان و عملیات فروغ جاویدان از جانب گروههای اپوزیسیون بود. عمده گروههای مخالف جمهوری اسلامی نظیر حزب دموکرات کردستان، چپیها و سلطنتطلبان، عملیات فروغ جاویدان را نتیجه توهمات و خیالپردازیهای رجوی دانسته و حتی برخی این حرکت را عامل ایجاد وحدت در جمهوری اسلامی عنوان کردند.
دو روز پس از آن که سازمان مجاهدین خلق با طرح عملیات فروغ جاویدان از سوی مرزهای غربی وارد خاک ایران شد، قوای مشترک بسیج، سپاه و نیروی هوایی در پاسخ به این تجاوز، عملیات مرصاد را به منظور سرنگونی منافقین طراحی و اجرا کردند.
عملیات مرصاد به فرماندهی علی صیاد شیرازی صورت گرفت. تاریخ شروع و نیز رمز این عملیات در منابع مکتوب و مصاحبههای حاضران در این عملیات متفاوت اعلام شده است. برخی منابع تاریخ شروع آن را پنجم مرداد ماه و برخی دیگر 6 مرداد 1367 ذکر کردهاند؛ علاوه بر این، در برخی از منابع از جمله کتابهای مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، رمز این عملیات « یا صاحبالزمان(عجلالله تعالی وجهالشریف) ادرکنی» و در برخی منابع دیگر از جمله انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رمز آن «یا علی بن ابیطالب(ع)» اعلام شده است.
این عملیات در مجموع، سه روز به طول انجامید، اما عمده درگیری میان نیروهای ایرانی و منافقین در منطقه چهارزبر اتفاق افتاد، منطقهای که بعدها به مناسبت این پیروزی تنگه مرصاد نام گرفت. چند روز پیش از شروع این عملیات، پایگاه شهید نوژه، به منظور جلوگیری از پشتیبانی از نیروهای جمهوری اسلامی ایران، از سوی عراق بمباران شده بود. این پایگاه هوایی که در استان همدان قرار دارد، پیش از انقلاب اسلامی، پایگاه هوایی شاهرخی نام داشت، اما پس از شهادت یکی از خلبانان این پایگاه در پاوه به نام سرهنگ دوم محمد نوژه، به نام این شهید، تغییر نام یافت. کودتای نوژه (نقاب) نیز که با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی و با رهبری شاپور بختیار طرح ریزی شده بود، بنا بود از این پایگاه هوایی آغاز و فرماندهی شود.
آیتالله علیاکبر هاشمی رفسنجانی که در آن زمان، جانشین فرمانده کل قوا بود در مصاحبهای مطبوعاتی به عملیات مرصاد اشاره کرد و گفت: «خبرهایی به ما رسید که در شمال تحرکاتی شروع شد. خودم از جنوب با ماشین به طرف شمال حرکت کردم که به کرمانشان بیایم. هنوز به کرمانشاه نرسیده بودم و در مسیر خبر رسید که منافقین از پاتاق هم عبور کردند و دارند به طرف کرند غرب میآیند. دیدم موقع خوبی است که به کرمانشاه بروم. اینجا نیرو کم است و الان خطرناک شده و فکر میکردم که عراقیها پشت سر منافقین هستند. به نظر ما، منافقین نمیتوانستند چنین ظرفیتی داشته باشند. فکر کردم حمله جنوب برای فریب بوده و حمله اصلی را برای شمال تدارک دیدهاند.»
وی افزود: «دیدیم منافقین به صورت یک ارتش مجهز وارد شدند. تعداد زیادی تانک و نفربر و مقدار زیادی توپ و خمپاره انداز آورده بودند. تعداد زیادی از نیروهای ویژه را که تربیت کرده بودند، آورده و به آنها در جاهای خاص مأموریت داده بودند. خودرو و سایر تجهیزات هم خیلی زیاد داشتند. ارتش عراق راه را برای آنها باز کرد و از پل ذهاب عبور کردند. از پاتاق عبور کردند. کرند را تصرف کردند. در آنجا مقاومتی در برابرشان نبود. در اسلام آباد کمی مقاومت بود که شکسته شد. مشکلی در آنجا وجود داشت که عراقیها با نیروی هوایی و هلیکوپترها به صورت علنی به حمایت آنها آمدند. اولین کاری که کردند، چون ما از پایگاه همدان پشتیبانی میکردیم، یعنی هواپیماها از آن جا میرفتند و منافقین را میزدند و یا اگر عراقیها میخواستند بیایند، ما از همدان جلویشان را میگرفتیم تا از طریق هوایی نتوانند بیایند، لذا آنها پایگاه نوژه را زدند. خودم وقتی از کرمانشاه برگشتم، با هلیکوپتر در پایگاه نوژه نشستم و دیدم که باند را با بمبهای خوشهای زدند. به طوری که دیگر قابل استفاده نیست و ناامن شده بود. از تبریز هم استفاده میکردیم و بنا شده بود که از فرودگاه اضطراری اسلام آباد هم اگر نیاز شد، استفاده کنیم. در خود کرمانشاه هم که هوانیروزش آماده بود. اگر بخواهیم جمعبندی کنیم، رکن اصلی در این عملیات سپاه و بسیج بودند. نیروی هوایی ارتش کمک خیلی خوبی کرد. البته قرارگاهی که از نیروهای ارتش در آنجا داشتیم، خیلی خوب کار کردند. نیروهای داوطلب و بسیجی انصافاً با عشق و علاقه میجنگیدند. چون همه از دست منافقین عصبانی بودند. به جایی رسیده بود که میخواستند از آنها انتقام بگیرند. همه شریک بودند.»
وی همچنین در دفتر خاطرات خود، در تاریخ 7 مرداد 1367 به این عملیات اشاره کرده و آورده است: «برای نماز جمعه به دانشگاه رفتم . مردم از عملیات مرصاد و شکست منافقین خوشحالاند. عصر اطلاعات بیشتری از تلفات منافقان دادند و گفتند تا آن طرف فاو تعقیبشان کردهاند و افراد متفرقه در روستاها و جنگلها را تحت تعقیب قرار دادهاند.»
محمود مظفر یکی از رزمندگان گردان حبیب از لشکر محمد رسول الله (ص) تهران در عملیات مرصاد در گفتوگویی که در سال 90 و به مناسبت سالروز آغاز عملیات مرصاد با خبرگزاری مهر انجام داد، گفت: «آن زمان من خیلی جوان بودم و برایم باعث تعجب بود که می دیدم دختران و پسران 20 ساله به عشق فتح ایران و تهران با شعار الله اکبر به جبهه آمده بودند ولی اسلحههایشان را به سمت رزمندگان ایران گرفته و بدون تفکر به اعتقاداتشان با ما میجنگیدند. آنقدر منافقین مغز این جوانها را شستوشو داده بودند که حتی وقتی خود را در محاصره ما میدیدند و راه فرار نداشتند سیانور میخوردند تا زنده اسیر نشوند.»
شهید علی صیاد شیرازی، فرمانده عملیات مرصاد، در خاطرات خود، شب پیش از عملیات را این گونه مطرح میکند: «شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون، به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. از طرفی جاده کرمانشاه به بیستون از خودروهایی که در انتظار جابه جایی بودند مملو بود و ترافیک سنگینی ایجاد شده بود. بر این اساس با یک فروند هلیکوپتر از فرودگاه به سمت یکی از قرارگاههای تاکتیکی سپاه پاسداران مستقر در طاق بستان حرکت کردیم، نیمه شب چهارم مردادماه بود و تا ساعت یک و نیم نتوانستیم ماهیت دشمن را به دست آوریم که چه کسی است همین طور در حال پیشروی است... ساعت ۵ به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان تأکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است چارهای نداریم هلیکوپترهای کبری باید آماده باشند. یک تیم ارتش آماده شد ابتدا خودم با یک هلیکوپتر ۲۱۴ برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و به این ترتیب اولین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافق آغاز کردیم.»
پس از شکست منافقین در تنگه چارزبر، آنها با قرار دادن نیروهای انتحاری در گردنههای مختلف، به فرار سایر نیروها به خاک عراق کمک میکردند. این جنگ و گریز تا پل ماهی در نزدیکی سرپل ذهاب ادامه یافت و با انفجار پل ماهی مانع ادامه تعقیبشان از سوی نیروهای جمهوری اسلامی ایران شدند. درگیری در سه جبهه به صورت همزمان ادامه داشت. در هر سه جبهه درگیری، نیروهای جمهوری اسلامی ایران بر فراز ارتفاعات، بر منافقین اشراف کامل داشتند و با حملات هوایی آنها را به شدت سرکوب کردند. برخی نیز در مناطقی از اسلامآباد و کرند و به امید نیروی تازهنفس منتظر مانده بودند اما نیروهای جمهوری اسلامی ایران با کشف خانه به خانه مخفیگاه آنها طی دو روز پایانی عملیات مرصاد به پاکسازی این مناطق پرداختند و در تاریخ هشتم مرداد ماه 1367، چند گردان از نیروهای لشکر انصارالحسین (ع) اقدام به پاکسازی روستاهای اطراف شهرها و ارتفاعات مجاور کردند و با این حرکت عملیات مرصاد به طور کامل به پایان رسید.
ضرورت تطبیق اسناد
27 سال از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میگذرد. در طول این سالها، کتابهای متعددی در این زمینه به رشته تحریر درآمده است و راویان بسیاری مشاهدات خود را از جلسات فرماندهان، عملیاتها و حتی رویدادهای پشت جبهه در قالب کتاب به یادگار گذاشتهاند. در طول این سالها، مراکز مختلفی به صورت تخصصی به جمع آوری، بررسی و نشر آثار و اسناد به جا مانده از جنگ میپردازند، اما توجه به این نکته ضروری است که درباره بسیاری از اتفاقات جنگ، میان راویان و شاهدان عینی اختلاف نظرهایی وجود دارد.
در این میان نکتههای دیگری هم وجود دارد؛ در مواردی نادر، حتی تاریخ شروع و یا رمز برخی از عملیاتها در منابع گوناگون، متفاوت اعلام شده است. به عنوان مثال در عملیات مرصاد که پایانی بر جنگ به شمار میآید، برخی از منابع رسمی تاریخ شروع این عملیات را پنجم مرداد ماه و برخی دیگر، 6 مرداد 1367 را زمان شروع آن ذکر کردهاند. در مثالی دیگر، باید به رمز این عملیات اشاره کرد. منابعی از جمله کتابهای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ) رمز عملیات مرصاد را «یا صاحبالزمان(عجلالله تعالی وجهالشریف) ادرکنی» و در برخی منابع دیگر از جمله انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رمز آن «یا علی بن ابیطالب(ع)» اعلام کردهاند.
روایات مختلف در تاریخ نگاری امری رایج و مرسوم است. اما درباره جنگی که 27 سال از پایان آن میگذرد و هنوز بسیاری از فرماندهان، شاهدان، حاضران و راویان آن زنده هستند، قابلیت بهتری برای تطبیق دارد.
درباره عملیاتی مانند عملیات مرصاد که به فرماندهی علی صیاد شیرازی انجام شد، به دلیل حضور گردانهای مختلف در بازه زمانی چند روزه، روایتهایی به دست آمده است و راویان هر گردان اطلاعاتی را به عنوان خاطره شروع آن بیان میکنند. در این میان مرجع معتبر و مستند، روایت راویان و حاضران همراه با فرماندهان اصلی عملیاتهاست که اتفاقات و حوادث را به صورت نوار و یادداشت ضبط و نگهداری کردهاند.
با وجود سازمانهای تخصصی فعال در حوزه دفاع مقدس، ضرورت بازنگری اسناد به جا مانده و تطبیق آنها با یکدیگر در این میان ضروری است تا اختلاف در روایت حتی مواردی مانند تاریخ شروع یک عملیات برطرف شود.
منابع:
از «فروغ جاویدان» تا «مرصاد»؛ موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
اطلس جنگ؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
بررسی مطبوعات جهان، نشریه 1338، اداره کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
بررسی اطلاعاتی عملیات فروغ جاویدان
پایان جنگ؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی
خبرگزاری فارس؛ مصاحبه با مریم سنجابی
خبرگزاری مهر؛ مصاحبه با محمود مظفر
روزشمار جنگ تحمیلی عراق با جمهوری اسلامی ایران؛ علیرضا برزگر
سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام؛ موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
گفتوگو با سردار شعبانی از فرماندهان سپاه، مجله پیام انقلاب، شهریور ۱۳۶۷
مجله پیام انقلاب؛ شماره 220
تعداد بازدید: 5752
آخرین مطالب
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125
- خاطرات منیره ارمغان؛ همسر شهید مهدی زینالدین
- خاطرات حبیبالله بوربور
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- خاطرات حسین نجات
پربازدیدها
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
- تاریخ شفاهی به دنیای ادبیات، تعلق ندارد
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 123
- خاطرات حسین نجات
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3