شفافسازی وضع کنونی؛ چشمانداز «سایت تاریخ شفاهی»
مریم اسدی جعفری
21 مرداد 1404
تعریف «خبرنگار» و حرفه «خبرنگاری»، تنها به «تهیه»، «تنظیم» و «انتشار اخبار فوری» خلاصه نمیشود. چنین رویکردی، همراستا با فعالیت در خبرگزاریها و وبسایتهای خبری است. اما حالا که بعد از سالها فعالیت در حوزه کتاب در خبرگزاریها، روزنامهها و مجلات مختلف، به پشتِ سر نگاه میکنم، درمییابم تهیه و تدوین مطلب در «سایت تاریخ شفاهی»، گامی عمیقتر و حرفهایتر برای من، در دنیای نشر بوده و هست.
وقتی قرار باشد خبرنگار، نگاهی کلی به بدنۀ ادبیات بیندازد -گرچه تاریخ شفاهی، به عقیده برخی از صاحبنظران، در حیطه ادبی قرار ندارد-، آزادیِ عمل بیشتری دارد. اما وقتی بخواهد، تنها یک آجر از بنای عظیم علم و نشر – همچون تاریخ شفاهی- را در قالب یک سایت تخصصی، توسعه و بسط دهد، کاری بس دشوار، پیشِ رو خواهد داشت. چون حلقه افرادی که قابلیت گفتوگو دارند، تنگتر کرده و به طبع، وزن علمی و محتوایی سوژهها و مطالب هم باید سنگینتر و وزینتر باشد. چنان که در سالهای اخیر با پیش کشیدنِ سوژههایی همچون «حقوق مادی و معنوی آثار تاریخ شفاهی»، تلاش خود را برای شفافسازی این موضوع، به کار گرفتیم.
واکاوی و به چالش کشیدنِ اصول بنیادینِ تاریخ شفاهی از منظر صاحبنظران ایرانی، کشف استعدادهای دیدهنشده در حوزه تاریخ شفاهی، شناساندنِ علمی و دقیقِ تاریخ شفاهی به فعالان این حیطه، نقد و بررسی حرفهای آثار چاپ شده دراینباره و در نهایت، تلاش برای تحکیم رابطه صحیح و علمی تاریخ شفاهی با دانشگاهها، تنها بخشی از تلاش دستاندرکاران «سایت تاریخ شفاهی» در طول این سالها بوده است. در آستانه هفتصدمین شماره هفتهنامه تاریخ شفاهی، امیدوارم این تلاشها با همراهی و همدلی همیشگی صاحبنظران، همچنان ادامه پیدا کند.
تعداد بازدید: 413








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 17
چند تن از دوستانم شهید شده بودند ـ مثل «سعید رشیدی» که پزشکیار گردانمان بود و «مالمیر» مسئول دسته گروهان هجرت ـ یک گروهان از گردان حمزه در جلو محاصره شده بود و بسیاری از دوستان دیگرم در آن گروهان بودند. سطح دژ کوتاه بود، طوری که تیر مستقیم تیربار هم میتوانست بچهها را هدف قرار دهد. سنگینترین اسلحۀ ما خمپاره و آر.پی.جی بود. بچهها با تمام توان میجنگیدند، ولی تعداد تانکها زیاد بود و هواپیماها هم پشت سر هم بمباران میکردند.






