موقعیت کمنظیر سایت تاریخ شفاهی ایران
میثم غلامپور
20 مرداد 1404
سالهای زیادی نیست که موضوع «تاریخ شفاهی» بین اهالی تاریخ در ایران بدل به دغدغه و مسأله شده و دربارۀ اهمیت و درکل جوانب مختلف آن قلمفرساییها شده است. ضرورت پرداختن به این موضوع شاید دیگر اظهر منالشمس باشد؛ بهویژه در دنیای امروز که به علل مختلف، بیشتر از هر دورۀ تاریخیای نبردی آشکار و پنهان بین روایتها در جریان است و خیلی وقتها قدرت و حتی مشروعیت از آن کسانی است که در روایت اتفاقها و رویدادهای مختلف بهتر عمل میکنند. با این همه در داخل کشور کمتر مجموعهای را میتوان سراغ گرفت که به شکلی منسجم و مستمر، هم از جنبۀ تئوری و هم به شکل عملی به تاریخ شفاهی بپردازد و بیشتر فعالیتهای انجامشده، یا انفرادی بودهاند یا اینکه ناپایدار و موقتی. از این نظر سایت تاریخ شفاهی ایران موقعیت کمنظیری دارد؛ سایتی که سالهاست بدون حاشیه و سروصدا، آرام و پیوسته راهش را پیدا کرده و پیش رفته است و از این نظر باید دستمریزادی بلندبالا گفت به همۀ کسانی که در تداوم فعالیت این سایت نقش داشتهاند.
خدا را شاکرم که در برهههایی از فعالیتهای نوشتاریام سهمی گرچه کوچک در این مجموعه داشتهام. تجربۀ همکاری با این سایت، برای بنده تجربۀ شیرین و خاطرهانگیزی بود و این، هم به خاطر اخلاق حرفهای مجموعۀ سایت و هم به خاطر اعتماد و همینطور لطفی است که همیشه از طرف این مجموعه شامل حالم بود. جا دارد از همۀ دستاندرکاران و همراهان سایت تاریخ شفاهی ایران، بهویژه سرکار خانم کمالالدین که همیشه زحمت پیگیریها با ایشان بوده، تشکری صمیمانه داشته باشم. به امید استمرار هرچه باقدرتتر و مؤثرتر فعالیتهای این سایت در حوزۀ مطالعات تاریخی کشور.
تعداد بازدید: 462








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 17
چند تن از دوستانم شهید شده بودند ـ مثل «سعید رشیدی» که پزشکیار گردانمان بود و «مالمیر» مسئول دسته گروهان هجرت ـ یک گروهان از گردان حمزه در جلو محاصره شده بود و بسیاری از دوستان دیگرم در آن گروهان بودند. سطح دژ کوتاه بود، طوری که تیر مستقیم تیربار هم میتوانست بچهها را هدف قرار دهد. سنگینترین اسلحۀ ما خمپاره و آر.پی.جی بود. بچهها با تمام توان میجنگیدند، ولی تعداد تانکها زیاد بود و هواپیماها هم پشت سر هم بمباران میکردند.






